دارمکافات
کاریکاتور پیامبر اسلام اگر برای مردم، کاسبهای محل و بچه مدرسهایهائی که در مسیر چوب انداختن و فحاشی و آتشبازیهای برادران مسلمان قرار گرفتند، ایجاد ناراحتی و گرفتاری کرد و اگر سطح شهر کثیف تهران را با انباشتن زباله، کثیفتر از گذشته نمود و رفتگران را دچار گرفتاری بیشتری کرد، حداقل یک نتیجة مثبت داشت: دست گروههای سیاسی و اجتماعی، خصوصاً پیشروهای فعال ایرانی را حسابی باز کرد.
بله، اشتباه نکنید. میگویند هر نکبتی میتواند نعمتی به همراه آورد. گروههای سیاسی مختلف که پس از کودتاهای رنگ و وارنگ در اوائل انقلاب و حمایت تمام و کمال محافل امپریالیستی از امامالمنین مجبور شدند در خارج از کشور خیمه و خرگاهشان را برقرار کنند، خیلی دم از آزادی بیان، پیشرو بودن، دمکرات بودن و بودن و بودن ... میزدند.
این کاریکاتور کذائی مچشان را حسابی باز کرد. همانطور که میدانیم از امثال حجتالسلام ذکرزاده، و ادراری و ... نمیتوان انتظار داشت که کاریکاتور پیامبر اسلام را تأئید کنند، هر چند که بعضی از این بدبختها هم کوتاه آمدند و گفتند: آتش نزنید!!؟ بسیاری از این آقایان حجج اسلام تا قبل از 22 بهمن که آمریکا زیر دستشان را گرفت و کلید صاحبقرانیه را فرستاد دم در مدرسة کذائی، حتی عکس و فیلم را هم "حرام" میدانستند، کاریکاتور پیامبر که جای خود دارد. میگویند حرفی باید زد که بگنجد! یعنی از این حججاسلام نباید انتظاری بیش از حد معقول داشت.
آقایان روسای جهموری دستراستی اروپائی و آمریکائی هم که حسابشان روشن است، اگر قدرت داشتند همان کاری را میکردند که خلخالی کرد، زورشان نمیرسد، تمایلاش را دارند. میماند چند گروه که حسابی گندشان درآمد. در رأس این گروه حزب سوسیالیست پیشروی انگلستان "حزب کارگر" قرار گرفته، که نه تنها کاریکاتورها را چاپ نکرد، به شدت از "اهانت" به پیغمبر اسلام ـ گوئی که این کاریکاتور اهانت باید تلقی شود ـ انتقاد هم کرد. این همان حزبی بود که در آمارگیریهای مفصلی که در سالهای 1970کرده بودند، هشتاد درصد اعضای آن به وجود خدا "معتقد" نبودند.
دومین لگد کاریکاتور محبوب ما هم نصیب گروههای چپنمای ایرانی شد. از همه رقم: اکثریت، اقلیت، جمعیت (ببخشید مقصودم توده بود!)، مجاهد، راهکارگر و کارمند و همه جورة آنان. این آقایان نیز دلشان به رحم آمد. نگفتند که کاریکاتور کشیدن جرم نیست. گفتند چرا تودههای مردم را عصبانی میکنید، اینکار خوب نیست!!؟ اینرا میگویند نتیجة هیزمکشی برای آتش افروزان. دولت رسوای انگلستان امروز به دلیل شرکت در این جنگ منفور از موضع خود، موضعی که معمولاً از آن دفاع نیز میکرد، مجبور به عقب نشینی شد و همان جائی نشست که برلوسکونی فاشیست دست راستی نشسته، و گروههای چپنمای ایرانی که به جای ارائة تحلیلهای پایهای و فراهم آوردن آمادگیهای ایدئولوژیک در میان طرفدارانشان، این 27 ساله جنگ داخلی به راه انداختهاند، به جیببری و راهزنی سیاسی مشغول شدهاند، باید در برخورد با کاریکاتور "پیامبر" اسلام، از آیتاللههای ایرانی هم تندروتر شوند. بیدلیل نیست که میگویند دنیا دار مکافات است.
بله، اشتباه نکنید. میگویند هر نکبتی میتواند نعمتی به همراه آورد. گروههای سیاسی مختلف که پس از کودتاهای رنگ و وارنگ در اوائل انقلاب و حمایت تمام و کمال محافل امپریالیستی از امامالمنین مجبور شدند در خارج از کشور خیمه و خرگاهشان را برقرار کنند، خیلی دم از آزادی بیان، پیشرو بودن، دمکرات بودن و بودن و بودن ... میزدند.
این کاریکاتور کذائی مچشان را حسابی باز کرد. همانطور که میدانیم از امثال حجتالسلام ذکرزاده، و ادراری و ... نمیتوان انتظار داشت که کاریکاتور پیامبر اسلام را تأئید کنند، هر چند که بعضی از این بدبختها هم کوتاه آمدند و گفتند: آتش نزنید!!؟ بسیاری از این آقایان حجج اسلام تا قبل از 22 بهمن که آمریکا زیر دستشان را گرفت و کلید صاحبقرانیه را فرستاد دم در مدرسة کذائی، حتی عکس و فیلم را هم "حرام" میدانستند، کاریکاتور پیامبر که جای خود دارد. میگویند حرفی باید زد که بگنجد! یعنی از این حججاسلام نباید انتظاری بیش از حد معقول داشت.
آقایان روسای جهموری دستراستی اروپائی و آمریکائی هم که حسابشان روشن است، اگر قدرت داشتند همان کاری را میکردند که خلخالی کرد، زورشان نمیرسد، تمایلاش را دارند. میماند چند گروه که حسابی گندشان درآمد. در رأس این گروه حزب سوسیالیست پیشروی انگلستان "حزب کارگر" قرار گرفته، که نه تنها کاریکاتورها را چاپ نکرد، به شدت از "اهانت" به پیغمبر اسلام ـ گوئی که این کاریکاتور اهانت باید تلقی شود ـ انتقاد هم کرد. این همان حزبی بود که در آمارگیریهای مفصلی که در سالهای 1970کرده بودند، هشتاد درصد اعضای آن به وجود خدا "معتقد" نبودند.
دومین لگد کاریکاتور محبوب ما هم نصیب گروههای چپنمای ایرانی شد. از همه رقم: اکثریت، اقلیت، جمعیت (ببخشید مقصودم توده بود!)، مجاهد، راهکارگر و کارمند و همه جورة آنان. این آقایان نیز دلشان به رحم آمد. نگفتند که کاریکاتور کشیدن جرم نیست. گفتند چرا تودههای مردم را عصبانی میکنید، اینکار خوب نیست!!؟ اینرا میگویند نتیجة هیزمکشی برای آتش افروزان. دولت رسوای انگلستان امروز به دلیل شرکت در این جنگ منفور از موضع خود، موضعی که معمولاً از آن دفاع نیز میکرد، مجبور به عقب نشینی شد و همان جائی نشست که برلوسکونی فاشیست دست راستی نشسته، و گروههای چپنمای ایرانی که به جای ارائة تحلیلهای پایهای و فراهم آوردن آمادگیهای ایدئولوژیک در میان طرفدارانشان، این 27 ساله جنگ داخلی به راه انداختهاند، به جیببری و راهزنی سیاسی مشغول شدهاند، باید در برخورد با کاریکاتور "پیامبر" اسلام، از آیتاللههای ایرانی هم تندروتر شوند. بیدلیل نیست که میگویند دنیا دار مکافات است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر