تلاش حکومت ملایان جهت خروج از بحران
اجتماعیای که تشکیلات «گشت ارشاد» در کشور به وجود آورده، در حال
شکلگیری است. بر اساس خبرهائی که در روزنامۀ
شرق منعکس شده، گویا قرار است از این پس بجای «گشت ارشاد»، مسئلۀ بیحجابی و کمحجابی و ... مستقیماً توسط
قوۀ قضائیه حلوفصل شود! ولی سئوال اینجاست
که در فضای اجتماعی ملتهب کنونی قوۀ قضائیهای که در چرت و خُرناس فروافتاده، چگونه خواهد توانست چنین برنامهای را اجرائی
کند؟ جامعۀ ایران در تلاطم است؛ نارضایتی به صور مختلف، در میعادهای متفاوت، چون کوه آتشفشان فوران میکند؛ حکومت اسلامی پشتوانۀ عمومی و حتی حمایت آندسته
از تشکیلاتی را که خود به وجود آورده از دست داده، و خصوصاً فشارهای اقتصادی و مالی ملت را به
ستوه آورده! در چنین شرایطی طرح واگذاری
مسئلۀ «حجاب» به قوۀ قضائیه به این معناست که تشکیلات گستردهای میباید امور جاری
و مسائل مبتلا به جامعه را کنار گذارده، به
عنوان ضابط قوۀ قضائیه به دنبال پیگیری حجاب و بدحجابی وکمحجابی شهلاخانم و کبریخانم
در «محاکم» بدود! اینهمه تا روند سرکوب سازمان یافتۀ زن در ایران
دچار وقفه نشود!
یادآور شویم سرکوب زن در جوامع عقبمانده
سکۀ رایج است و در ایران این سرکوب نخست در خانواده صورت میگیرد، سپس در مدارس،
دانشگاه، محیط کار، و نهایت امر در کوچه و خیابان دنبال میشود. برنامۀ حکومت اسلامی این بود که اگر سرکوب زن
در خانواده کمرنگ باشد، و حتی نتواند در
مدرسه و دانشگاه و محیطکار آنطور که باید و شاید اجرائی شود، دولت جهت حفظ حاکمیت استبدادی و واپسماندۀ
استعماریاش، سرکوب را در کوچه و خیابان به
اجرا در آورد. برنامۀ «حجاب اجباری» که
یکی از اهداف میرحسین موسوی، جنایتکار
خودفروختۀ رژیم ولایت فقیه به شمار میرفت،
دقیقاً در راستای همین سیاست، یعنی
قراردادن اوباش و اراذل حکومت در برابر «زن» تنظیم شده بود. این سیاست ضدانسانی، سرکوب برهنه و بیچونوچرای زن ایرانی را به «قانون»
تبدیل کرد و امروز که این سیاست استعماری به نفسنفس افتاده، بوقهای
استعمار برای دوام و بقای آن چرندبافی و واژگوننمائی میکنند.
پس از وعظ و خطابۀ علی خامنهای برای
«بانوان فرهیخته»، یا بهتر بگوئیم پس از عجز و لابۀ مقام معظم و عقبنشینی آشکار
از بساط حجاب، «بیبیسی»، در چارچوب آخوندنوازیهای متداولاش چنین تیتر میزند: «حمایت خامنهای از حجاب اجباری پس از چهار ماه
اعتراضات اخیر!» ولی به صراحت بگوئیم، این تیتر بیمعناست. چرا که به استنباط ما، همانطور که بالاتر گفتیم، پیشنهاد «برخورد قضائی» با مسئلۀ بیحجابی، و حتی بررسی محتوای سخنپردازیهای علی خامنهای،
علیرغم تیترسازی بنگاه «بیبیسی» فقط به
اینجا ختم میشود که «حجاب، بیحجاب!»
البته حکومت آخوند این سیاست را نمیتواند
رسماً اعلام دارد، از اینرو سعی میکند از
طریق وراجی و ترهاتبافی و حرافیهای آخوندی قضیه را به قولی «درز» بگیرد! چرا که خطر درگیری با عوامالناس نیز در میان
خواهد بود. آخوندها بر محور حجاب و
مزخرفات شرعی آن طی سالهای دراز جماعتی را مسحور شرع مبین کردهاند، حال ولیفقیه چگونه میتواند یکشبه این سحر و
جادوی عوامپروری را باطل کند؟ از سوی دیگر،
ولایت فقیه با مشکلی که مخالفان و فرصتطلبان داخلی و خارجی میتوانند از چنین
موضعگیریهائی بسازند چه خواهد کرد؟ اینجاست که خامنهای تلاش دارد تا با مبهمات و گنگگوئی، هم راه را برای حجاب اجباری باز بگذارد، و هم روزنهای جهت خروج از این بنبست برای خود
نگاه دارد! خلاصه بگوئیم، حکومت ملائی در دام بدی گرفتار آمده و تبلیغات
نیمقرن گذشته عملاً وبال گردناش شده. از اینرو تلاش دارد تا خود را از شر یک سیاست
«تاریخ مصرف گذشته» و مشکلآفرین برهاند؛ ولی آیا راه رهائی وجود دارد؟!
شاهد بودیم که ملایان از آغاز
کار، با برخورداری از حمایت محافل
آمریکائی دکان دینپناهی را در کشور افتتاح کردند. و طی سالهائی که کبکشان خروس خواند در این
میدان، اوباش شهری، عوامالناس، قشرهای خشکفکر مذهبی، خصوصاً بازاریان را با پولهائی که از طریق اهداء
نفت و گاز به آستان شرکتهای غربی به چنگ میآوردند، چشتهخور کرده، به دنبال ماجراجوئی «اسلام سیاسی» کشاندند! در قلب این جریان استعماری، اسلام همه چیز بود؛ خوراک، پوشاک، اقتصاد، سیاست،
دولت و ملت و ابزار شکست استعمار و نابودی اسرائیل و... و خصوصاً دنیا و
آخرت! نتیجۀ این ماجراجوئی استعماری که همچون دیگر
میعادهای تاریخی، روحانیت خودفروخته شیعه
در آن نقشی اساسی ایفا کرده، امروز در
برابرمان نشسته؛ فروپاشی تام و تمام کشور!
ولی در سایۀ تحولات جهانی، این
فروپاشی معنا و مفهوم ویژهای نیز یافته. پیش
از ادامۀ مطلب یادآور شویم تحولات فعلی در ایران،
به هیچ عنوان با تغییرات اساسی در سیاستهای جهانی بیارتباط نیست. میباید یکبار و برای همیشه این ایدۀ کودکانه
را که بر اساس آن سیاستها بدون ارتباط با جهان خارج، میتوانند اعمال شوند رها کنیم؛ تغییرات
در سیاستهای جهانی سرنوشتساز است، و خصوصاً طی چند روز گذشته این تغییرات از ابعاد
جالبی برخوردار شده. در این مقطع، دقیقاً در ارتباط با همین تغییرات است که عجز و
لابۀ مقام معظم ملایان را مورد بررسی
قرار خواهیم داد. پس نخست بپردازیم به
تحولات اخیر در سیاست جهانی.
مهمترین تحول سرنوشتساز برای
ایرانیان «خروجی» جنگ در اوکراین خواهد بود. و برخلاف آنچه سایتها و رادیوهای وابسته به غرب
سر زبانها انداختهاند، پیروزی زلنسکی و
باند فاشیستها که در اوکراین با کودتا قدرت را در دست گرفتهاند به هیچ عنوان با
موجودیت حکومت اسلامی تخالفی ندارد؛
کاملاً بر عکس! پیروزی اینان به
معنای پیروزی ولیفقیه است. ولی در شرایط
فعلی، پیروزی باند زلنسکی آنقدرها در چشمانداز
ژئوپولیتیک منطقه دیده نمیشود. و بر اساس
آخرین دادهها جنگ فرسایشیای که غرب خواهان فروانداختن روسیه در آن بود، نهایت امر تبدیل شده به جنگی فرسایشی بر علیه
غرب. مجلۀ اکونومیست، چاپ انگلستان که به عنوان نشریۀ مرجع در روابط
اقتصاد جهانی برای خود جائی باز کرده، در
آخرین شمارهاش رسماً اعلام میدارد که «تلاش غرب جهت فروپاشاندن اقتصاد روسیه
شکست خورده؛ اقتصاد روسیه به مراتب از دوران پیش از جنگ
مستحکمتر شده!» و این در حالی است که
اروپا و آمریکا در بحران به سر میبرند! اقتصادهای اروپائی عملاً در سراشیب کسادی
اوفتادهاند؛ انگلستان به مرز از همگسیختگی اجتماعی رسیده؛ آمریکا نیز به هیچ عنوان در شرایط مناسبی قرار
ندارد. فروپاشی سیاسی در ایالاتمتحد به حدی رسیده که
حتی نمایندگان کنگره نیز قادر به حفظ ظاهر نیستند، و نمیتوانند رئیس کنگرهشان را انتخاب کنند. از سوی دیگر،
دونالد ترامپ که قرار بود جهت «نجات ملت» با زره و جوشن و کلاهخود سر
برآورده، «چنین و چنان» کند، عملاً در معرض محکومیت قضائی قرار گرفته و ممکن است
حتی به زندان هم بیافتد. بله، این است وضعیت غرب در عرصۀ واقعیت.
در چنین اوضاعی، با نیمنگاهی به رابطۀ گرم و نرم چین مائوئیست
با شیخنشینهای خلیجفارس، و موضعگیریهای «نه سیخ بسوزد، و نه کباب» که پکن در افغانستان و در ارتباط با
طالبان به راه انداخته معنا و مفهوم بیشتری برای ژئواستراتژی جدید مییابیم. چرا که جهت پیشبرد سیاستهای غرب در آسیای جنوبی
و مرکزی، همیاری مائوئیستها همیشه
اساسی بوده، ولی چین نیز همچون حکومت
ملایان گرفتار طوفانی درونی و بیرونی است.
از یک سو، پس از انفجار در هتلی که
محل اقامت تجار چینی بود، دولت پکن خواستار خروج اتباعاش از کابل میشود، و از سوی دیگر، با دولت افغانستان قرارداد درازمدت استخراج نفت
به امضاء میرساند:
«مقامهای حکومت طالبان امروز (پنجشنبه،
۱۵ جدی/دی) با یک شرکت چینی قراردادی برای استخراج نفت از حوزۀ نفتی آمودریا امضاء
کردند.»
منبع:
بیبیسی، 5 ژانویه 2023
آنچه در افغانستان در شرف وقوع
است، میتواند نشاندهندۀ وضعیت دولت ولیفقیه
در ایران نیز باشد. سیاست واشنگتن که
بازتابی است از نامعلوم بودن «خروجی» جنگ اوکراین، در همیاریهای پکن، تهران،
آنکارا و ... با سیاستهای آمریکا سکتههائی ایجاد کرده. در نتیجه، ارابۀ اقتصادی و جنگی غرب در این مناطق به گل
نشسته. دقیقاً در گیرودار همین سیاست است
که غرب تلاش میکند بحرانهای اجتماعی ایران را که واکنش منطقی ملت در برابر سیاستهای
اسلامگرایانۀ عوامل آمریکاست، تلاش غرب
جهت مبارزه با ملایان بنمایاند! اما بیرودربایستی
بگوئیم، غرب هرگز با ملا و آخوند مشکلی
نداشته و ندارد، حامی اصلی اینان بوده و
هست. ولی نامعلوم بودن «خروجی» جنگ
اوکراین، واشنگتن را به این صرافت انداخته
تا با به راه انداختن جنجال و هیاهوی سیاسی در ایران، خود را
مخالف روحانیون بنمایاند. باشد تا اگر در
اوکراین شکست خورد، جای پائی در سیاست
ایران برای خود نگاه داشته باشد! ولی این
سیاست، هم دولت ملایان و هم چین را در منطقه متزلزل و
بلاتکلیف کرده. خلاصه بگوئیم، واشنگتن به دلیل عدمکارآئی در مسائل
ژئواستراتژیک، سیاستی بسیار پیچیده در
منطقه پیاده کرده، و پیچیدگی تا حدی است که میتوان گفت تحقق آن
عملاً «غیرممکن» مینماید.
حمایت نظامی، بانکی و مالی ایالات متحد از ملایان بر همۀ ناظران
سیاسی روشن است، ولی به دلیل تبلیغات
واشنگتن، برداشت عوامالناس این است که «همکاری
با آمریکا» میباید به معنای برخورداری ملت از شرایط بهتر زندگی باشد! در صورتی که سیاست آمریکا به هیچ عنوان «بهبود
شرایط ملت ایران« نیست؛ زمانی که واشنگتن
بر موجودیت رژیم پهلوی نقطۀ پایان گذارد،
برنامۀ اصلیاش بهرهبرداری از رژیم اسلامی جهت پیشبرد سیاستهای منطقهای
ایالاتمتحد بود، نه بهبود شرایط ایرانیها. امروزه وابستگی نظامی رژیم ملائی به آمریکا
دیگر علنی شده، و به طور مثال «داستان»
پهپادهای ساخت قم و کاشان که کییف را بمباران میکنند، نهایت امر از سوراخ بنگاه «سیانان» به بیرون
نشت کرد و کاشف به عمل آمد که عملاً تمامی قطعات این پهپادها توسط شرکتهای
آمریکائی ساخته شده است:
«شبکه خبری سیانان به نقل از مقامهای
اوکراینی اعلام کرد که بخش قابل توجهی از قطعات به کار گرفته شده در پهپاد ایرانی
شاهد136 در ایالات متحده تولید شده است.»
منبع:
بیبیسی، 14 آذرماه 1401
در چنین شرایطی برخی هالوها و خوشخیالها
بر این باورند که با پیروی از هیاهوی واشنگتن، ایران پای در دمکراسی و رفاه و آسایش خواهد
گذارد؛ زهی سادهانگاری! آمریکا به دلیل عقب افتادن از چرخۀ تحولات
منطقهای اینک جهت حفظ منافعاش مجبور شده در دو جبهه دست به خوشرقصی بزند؛ جبهۀ اسلامی ـ
حمایت از طالبان، آخوندها، شیعیان و اخوانالمسلمین و ... ـ و جبهۀ مبارزات ملتهائی که خواستار خروج از
اسلامگرائیاند. واشنگتن به صورت زیرجلکی
از ملایان و آخوندها و به طور کلی اسلامگرایان حمایت میکند، و
همزمان با تبلیغات وسیع و ابلهفریب خود را حامی دمکراسی و مدرنیته و این مسائل جا
زده. ایندو سیاست همزمان به پیش رانده میشود، هر چند موفقیت چنین برخوردی امکانپذیر نمینماید.
به هر تقدیر، مشکلی که اینک حکومت ملایان در آن گرفتار آمده
در عمل بازتاب مشکلی است که ارباب واشنگتنیاش به آن گرفتار است. ملایان سالهای دراز از قتلعام و تاراج ملت
ایران رویگردان نبودند، و در این راه از
حمایت بیدریغ واشنگتن نیز برخوردار میشدند،
ولی اینک در برابر دودلی و نگرانیهای
ژئواستراتژیک واشنگتن تکلیف اینان نیز دیگر روشن نیست. به همین دلیل علی خامنهای بجای رد و یا قبول
حجاب و گذاردن نقطۀ پایان بر این بحران مسخرهای که در کشور به راه انداخته، به قول
معروف «به سیخ و سنگ میزند!» خلاصه
بگوئیم، رژیم ملائی پای در روند بلاتکلیفی
گذارده؛ هم تحت پوشش اصلاحطلبی و تجدیدنظر قصد گشودن
مباحثات صد من یک قاز «اجتهادی و فقهی» پیرامون اجبار و یا اختیار و این حرفها را
دارد، و هم میخواهد موقعیت خود را به عنوان سنگر
اسلام اصولگرا حفظ نماید. ولی در عمل تداوم
این بلاتکلیفی به معنای عقبنشینی گامبهگام خواهد بود. بیانات علی خامنهای، رهبر اوباش برای «بانوان فرهیختۀ» رژیم به
صراحت عمق جفنگبافیها و سردرگمیهای رژیم را به نمایش گذارده:
«[...] آن کسانی که حجاب
را به طور کامل رعایت نمیکنند اینها را نباید متهم کرد به بیدینی و ضدانقلابی، نه! من
قبلاً هم گفتم یک وقتی در سفری از سفرهای شهرستانی، [...] این را، [...] گفتم چرا بعضی از شما متهم میکنید گاهی این
خانمی را که حالا مثلاً فرض کن یک مقداری موهایش بیرون است یا به تعبیر رایج
بدحجاب است که حالا باید گفت ضعیفالحجاب، حجابش ضعیف است. چرا متهم میکنید؟!»
منبع: سایت علی خامنهای، 14 آذرماه 1401
بله،
ایشان «روزی گفته بودند!» در نتیجه،
اگر ورق برگردد و آمریکا بتواند از سوراخی که در آن گرفتار آمده با کمک
مائوئیستها، اخوانالمسلمین، ملایان و ... نجات یابد، خامنهای مسلماً باز هم «روزی گفته بود» که اگر
حجاب آنطور که قرآن و شریعت و فلان آخوند و بیصار لاتوپاسدار میخواهد رعایت
نشود، زن خاطی را باید گردن زد! چرا که گفتههای همین علی روضهخوان را چند
هفته پیش از بحران فزایندۀ اجتماعی اخیر در دست داریم، و همینجا به نمونهای از آن اشاره میکنیم:
«آنچه حرام شرعی
است نبایستی به صورت آشکار در کشور انجام گیرد [...] حجاب یکی از مهمترین ارزشها
در دین مبین اسلام است [...] زن بدون حجاب نمی تواند آزادی، کرامت و آرامش خود را
پاس بدارد [...] گفتمان اسلامی در مورد زن
را بایست با روحیّۀ تهاجم، طلبکارانه مطرح کرد [...] اگر آنها گفتند که شما چرا
به زن برای اینکه بتواند بیحجاب بگردد آزادی نمی دهید، باید
گفت شما چرا این آزادی مضرّ و دهشتناک را میدهید [...]»
منبع: انصاف
نیوز، اول مردادماه 1401
همانطور که میبینیم خامنهای جهت حفظ موجودیت خود به
صورت افقی و عمودی زیگزاگ میزند، اینهمه به این دلیل که وضعیت ژئواستراتژیک
واشنگتن در منطقه، هنوز روشن نشده؛ ظاهراً
به این زودیها هم روشن نخواهد شد. ولی
خامنهای و اراذل حکومت ملایان و اوباش مخالفنما فراموش کردهاند که بحران
اجتماعی اخیر فقط بر محور حجاب به راه نیافتاده، به حجاب هم محدود نشده و نخواهد شد. خیزش «کفخیابان» تلاشی است ملی و تاریخی از
سوی ایرانیان جهت خروج از اسلامگرائی.
تلاشی است با هدف حذف حاکمیت یکصدوپنجاه سالۀ ملا، اربابان دین و دولتهای دینپناه بر روزمرۀ ملت
ایران. خلاصه بگوئیم، ایرانی با خیزش «کفخیابان» پای در راه مدرنیته
گذارده، و در این مسیر، روحانیون، مصلحین اخلاقی و اجتماعی، سخنگویان شرع و عرف و سنت و ... و جماعت
زیگزاگیون هیچ جائی ندارند. این مسیر را
ایرانیان آزادانه انتخاب کرده، و به
تنهائی آن را به انجام خواهند رساند. و چنین باد.