۲/۰۹/۱۴۰۴

شه‌بندر جهادی!

 

 

روز شنبه ششم اردیبهشت‌ماه سال‌جاری در اسکلۀ تجاری بندرعباس انفجار هولناکی روی داد.  تا این لحظه مرگ بیش از هفتاد تن از کارکنان این اسکله که عمدتاً غیرنظامیان هستند،   مورد تأئید قرار گرفته است.   ولی به احتمال زیاد،   با احتساب شمار مفقودالاثرها و تلفات  آسیب‌دیدگان و زخمی‌ها،   تلفات انسانی در این فاجعه به مراتب بیش از این‌ها خواهد بود. رهبر حکومت پس از 24 ساعت لال‌مانی،  با صدور یک بیانیۀ بی‌سروته وظیفه‌اش را انجام داد؛   وزارت کشور ملایان نیز دو روز وقت گرفت،  تا اطلاعیه‌ای صادر کند که بیشتر حاکی از «بی‌اطلاعی» است تا اطلاع‌رسانی از چندوچون فاجعه.   در اطلاعیۀ مذکور، ‌ « قصور در رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل!»  دلیل این رخداد اسف‌بار معرفی شده است.  به عبارت ساده‌تر،   دولت ملایان رسماً عدم رعایت اصول ایمنی را مسبب  فاجعه می‌داند!  

 

و اما چگونه می‌توان پذیرفت که صرفاً «عدم رعایت اصول ایمنی» در یک مجموعۀ حیاتی بتواند چنین فاجعه‌ای به بار آورد؟   این اطلاعیه مشخص نمی‌کند که در این اسکلۀ چه می‌گذشت؛  چه کالاهائی وجود داشت؛   این کالاها به چه وزارتخانه‌هائی تعلق داشت؛   و ... و البته پرواضح است که عدم رعایت اصول ایمنی،   نمی‌تواند بار گندم و برنج و حبوبات را  اینچنین منفجر کند.   در نتیجه،  بجای ملابازی و وراجی‌های کربلائی،   بهتر است وزارت کشور مشخص ‌کند،  دلیل واقعی انفجار چه بوده.

 

ولی از این حکومت انتظاری نداشته باشیم.   همانطور که بارها و بارها شاهد بوده‌ایم،   رژیم اشغالگر ملائی،   اگر انسان‌ها را در ازاء کوچک‌ترین لغزش‌ها به چوبۀ دار می‌سپارد،   هنگام برخورد با تخلفات،  نامردمی‌ها،  جنایات و چپاول عوامل و اربابان‌اش بسیار صبور،  دانشمندمسلک و انساندوست است.   و مسلماً پس از گذشت چند روز،   وزارتخانۀ کذا در اطلاعیۀ جدیدی ابراز وجود کرده،   اعلام خواهد داشت،   «بابائی،   جائی،  به دلائلی،  خصوصاً پس از اقامۀ نماز» چراغی را روشن گذاشته؛  و این فاجعه به بار آمده!   بعد هم رهبر شیعیان جهان،   پس از تلاوت چند آیه قرآن و بلغور چند ورد و زیارتنامه،  و ... خواهند فرمود:  «کشش ندهید!»  و این قضیه نیز همچون فجایع پیشین آناً تمام می‌شود!       

 

البته چنین حوادثی در تمامی کشورهای جهان می‌تواند رخ ‌دهد.  انفجار در انبارها و صنایع،  فروریختن ساختمان‌ها،  پل‌ها و تأسیسات بر سر مردم،  و ... آنقدرها که بعضی‌ها فکر می‌کنند استثنائی نیست.   ولی شیوۀ برخورد ملایان با مسائل چنان کرده که هر آنچه وزارت کشورشان بگوید،  در ذهنیت جامعه «خُلف واقع» تلقی شود.   اگر بگوید انبار برنج ترکیده،   همه خواهند گفت،   «از روسیه دینامیت وارد کرده بودند!»   اگر بگوید دینامیت ترکیده،   همه خواهند گفت،   «برنج تقلبی خریدند؛  اینهم نتیجه‌اش!»    اگر بگوید اسرائیل زده،  همه خواهند گفت،  «خودشان زدند،  حالا می‌خواهند بیاندازند گردن اسرائیل!»  اگر بگوید خودمان بودیم،  خواهند گفت،  «دیدید!؟   بالاخره اسرائیل زدشون!»  آخرالامر صدای رضاپهلوی را هم از واشنگتن خواهیم شنید،   «این حکومت را ساقط کنید،  تا من با خانم‌ و بچه‌ها کشور را آباد کنیم!»   خلاصه،  گسترش سانسور،  پایه‌ریزی فعالیت خبرگزاری‌های عوام‌پسند و مبتذل،  عادت دادن جامعه به یاوه‌گوئی و خبرسازی‌های شفاهی و صحبت‌های خاله‌زنکی،   دست‌دردست بی‌اعتمادی‌ای که حکومت ملایان در کشور به راه انداخته،  چنان گنَدی به بار آورده که از میان رفتنی نیست.   ولی اگر به گنَدی که ملایان زده‌اند،  حکایت دونالد ترامپ را هم بیافزائیم،   قضیه برای ما ایرانیان کامل می‌شود.   

 

از روزی که هیئت‌حاکمۀ ینگه‌دنیا،  ترامپ را به کاخ‌سفید بازگرداند،  تا همین لحظه نظام خبرسازی جهانی از وی تحت عنوان شخصیت سرنوشت‌ساز سخن به میان می‌آورد.   ادعا پشت ادعا به گوش می‌رسد؛   حقوق‌گمرکی،  مخالفت با مهاجرت،   موافقت با روسیه،  مخالفت با زلنسکی،  دعوا با اروپا،   نشان دادن چنگ‌ودندان به چین و ...  بله،  فهرست فعالیت‌های سازندۀ ترامپ خیلی پرشمار است.   ولی در واقع و حقیقت طی یکصد روزی که قرار شده بود ایشان جهان را زیرورو کنند،  هیچ غلطی نفرموده‌اند.   جنگ اوکراین همچنان به راه است،   جنایات جنگی اسرائیل در غزه ادامه دارد،  حکایت «ملایان و بمب‌شان» تمام نشده،   چین هم بازارها را با اجناس‌اش اشباع کرده.   تنها تغییری که طی این یکصدروز پیش آمده غیب شدن ایلان ماسک است.  از شما چه پنهان!   ایشان که پیش‌تر سرجهازی ریاست‌جمهوری ترامپ به شمار می‌رفتند،   یکهو بکلی غیب شده‌اند!

 

چه نشسته‌اید که بالاخره انقلاب اسلامی صادر شد و آمریکائی‌ها از شیعیان و امام غایب‌شان تقلید کردند.   بین خودمان بماند،  «شنیده شده» که در حوالی کاخ‌سفید چاهی پیدا کرده‌اند که گویا محل اختفای حضرت ماسک باشد.   البته ایشان بعداً ظهور خواهند کرد و جهان را غرق «عدل و داد» خواهند نمود.   بله،   وعده و وعیدهای ترامپ،  همان حکایت ملایان شده با امام زمان‌شان؛   وعده‌هائی که در آن همۀ مشکلات مردم در دم حل می‌شود،   و همه می‌روند به بهشت.   البته مریم و مسعود به بهشت نمی‌روند،  در آلبانی می‌مانند!   

 

و از آنجا که آمریکائی‌ها با فواید و مزایای عدیدۀ عبا و عمامه آشنائی ندارند،   فیلم کابوئی هم زیاد دیده‌اند و حال‌‌شان از هر چه اسب و شمشیر است به هم ‌خورده.   قرار شده امام زمان‌شان با ماشین برقی و موشک و سفینه از چاه بیرون بیاید.    اگر اسب امام زمان تا سینه‌اش در خون کفار غوطه ‌خواهد خورد،  حضرت ماسک در هنگام ظهور،‌  خون کفار را از شیشۀ ماشین‌برقی‌شان با برف‌پاک‌کن خواهند زدود!   ترامپ هم تا چند روز دیگر با شعار،   «ما اهل کوفه نیستیم،   ایلان تنها بماند!»  با خانم و بچه‌ها می‌روند توی همان چاه،   کناردست ماسک.

 

ما هم از شر نفس‌کش‌طلبی‌های ترامپ راحت شده،  می‌توانیم با خیال راحت قتل‌عام ملت‌ها را بر صفحۀ تلویزیون تماشا کنیم و شکر ایزد متعال بجا آوریم.