۲/۲۴/۱۳۹۸

ودکاکولا در خلیج‌فارس!




با وقوع انفجارات در بندر فجیره این تصور شکل گرفت که جهان در برابر یک «ودکا کولای» دیگر قرار گرفته.   اینکه «ودکا کولای» جدید کارش به کجا خواهد کشید قصه‌ای است مفصل.  هر چند که در حال حاضر نمی‌توان به صراحت آیندة معجون جدید را به تصویر آورد،   آنان که به نوعی «تکرار تاریخی» معتقدند،   و یا حداقل اگر تاریخ را «تکراری» نمی‌بینند،  به نوعی تمدید مسیر‌های ژئوپولیتیک تمایل دارند خواهند گفت،  مسیر آیندة تحولاتی که در فجیره پیش آمد پیشینة تاریخی مشخصی دارد!   در وبلاگ امروز همین «پیشینه‌» و ارتباط آن با تحولات آینده را به صورتی شتابزده بررسی می‌کنیم. 

نخست نگاهی به پیشینة «ودکا کولا» بیاندازیم.  از منظر تاریخی،   در سال 1945 بود که دستگاه  هیتلر،  شاهکار امپراتوری بریتانیا،  با قتل‌عام بیش از 50 میلیون انسان فروریخت.   در فردای پایان جنگ دوم جهانی ملت‌ها با بهت و حیرت به وحشی‌گری‌هائی خیره ماندند که انسان بر انسان روا می‌دارد.   و در این میانه،   بریتانیای «کبیر» که به حساب خود می‌خواست هم با اقتداء به فاشیسم،   خیزش‌های سوسیالیستی اروپای مرکزی را تحت کنترل در آورد،  و هم سوار بر اسب شاهوار فاشیسم هیتلر و موسولینی مسکو را تسخیر کند،   در خرابه‌هائی که رویای تحقق نایافتنی‌اش به ارمغان آورد،  دست به گریبان مانده بود.   نتیجة این جنگ خونین آن شد که استالینیسم مستبد،  دست در دست دولت جنایتکار ایالات‌متحد به قدرت‌های جهانی تبدیل شوند.

ولی ایندو قدرت نوپای جهانی برخلاف آنچه رایج شده،  و پیرامون آن صدها کتاب و مجلد به زینت چاپ آراسته‌اند،  آنقدرها هم در «عملکرد» سیاسی تضاد نداشتند.   طی تاریخ پساجنگ،   بلشویسم جهت خودشیرینی برای سرمایه‌داری آمریکا و دست‌لاف گرفتن از واشنگتن از هیچ کوششی فروگزار نکرد.   نظامیان آمریکائی‌ نیز،  در مسیر مهار الهامات استقلال‌طلبانة ملت‌های جهان سوم،   «قدر» همکاری‌های شفیقانة‌ رفیق استالین را خیلی خوب می‌دانستند.   به همین دلیل بود که دقیقاً پس از نخستین روزهای «پیروزی» اینان بر فاشیسم،   جام «ودکا کولا» همزمان در مسکو و واشنگتن به سلامتی بلشویسم و امپریالیسم نوشیده شد.     

ولی مائوئیسم به قول ملایان با این نوع «نجسی‌ها» موافق نبود؛  نجسی‌های خودش را ترجیح می‌داد.  و به همین دلیل ساخت‌وپاخت‌های واشنگتن و مسکو جهت تقسیم جهان با سد چین کمونیست برخورد نمود.   مخالفت‌های پکن در کره عقب‌نشینی مسکو در برابر ژنرال مک‌آرتور را خنثی کرد،   و سپس در ویتنام علیرغم چراغ سبز مسکو به تقسیم «شمال ـ جنوب» اینکشور پوزة عموسام را عملاً‌ «پاره» کرد.   آمریکا پس از شکست در ویتنام،‌   به صراحت دریافت که غبغب و یال‌وکوپال و خصوصاً همکاری‌های «گرانقدر» مسکو آنقدرها که بلشویسم ادعا دارد «سرنوشت‌ساز»‌ نخواهد بود.   و به همین دلیل به سوی چین متمایل شد،   و از همین مسیر بود که نهایت امر دست در دست مائوئیسم کمر اتحاد شوروی را در افغانستان شکست و جهان را در مسیری نوین قرار داد.   همانطور که می‌بینیم «ودکا کولا» از منظر تاریخی آنقدرها به مزاج مسکو نساخته!   حال این سئوال مطرح می‌شود که به چه دلیل امروز مسکو قصد دارد جام کذا را سر کشیده و پای در همین مسیر بگذارد؟

البته شرایط امروز به مراتب پیچیده‌تر از گذشته‌هاست.    نه دولت چین آن مائوئیسم دهقانی نوپاست،  و نه فدراسیون روسیه ستارة «درخشان» و غلط‌انداز ابرقدرت کارگری!   از سوی دیگر،  دعوای مسکو و پکن نیز دیگر بر سر «رهبری» جهان کارگری نیست؛  بر سر پول است.   ولی چه بگوئیم که علیرغم تمامی این تفاوت‌ها روند مسائل دقیقاً پای در تکرار گذارده،   و اگر ساخت‌وپاخت‌ استالین با ترومن در کره سرش به سندان پکن خورد،   امروز بده‌بستان‌های «نفتی» سرکار استوار پوتین با ترامپ سرش به سنگ انفجارات فجیره خورده! 

برای ارائة یک چشم‌انداز روشن از آنچه در شرف وقوع است چه بهتر که نیم‌نگاهی به وضعیت طرف‌های دعوا ـ  آمریکا،  روسیه،  چین و حکومت ملایان ـ  بیاندازیم.   دستگاه ترامپ همچون پیشینان‌اش ـ  جرج والکر بوش و باراک اوباما ـ  تا گریبان گرفتار شکست‌های ژئواستراتژیکی شده که مسکو با هوشیاری و کارآئی خیره‌کننده‌اش بر واشنگتن تحمیل می‌کند؛   آخرین‌شان عقب‌نشینی مفتضحانة ترامپ و متحدان اروپائی‌اش در ونزوئلا بود.  از سوی دیگر،  عروج سریع تکنولوژیک و اقتصادی چین آمریکا را شدیداً نگران‌کرده و واشنگتن سعی دارد با همکاری روسیه که خود نیز از قدرت‌یابی پکن هراسان شده،  فشار بر چین را پیوسته افزایش دهد.   ولی روسیه نگرانی‌های اقتصادی،  صنعتی و مالی درون مرزهای‌اش را نیز با خود یدک می‌کشد،  و خصوصاً زمانیکه این نگرانی‌ها در ارتباط با قدرت‌های رو به رشد آسیائی ـ  هند،  چین،  اندونزی و ... ـ  قرار می‌گیرد،  مسکو دست‌وپای‌اش را گم می‌کند.   

شاهد بودیم که طی ماه‌های گذشته،   تلاش‌های همزمان مسکو و واشنگتن برای بیرون کشیدن کره‌شمالی از سرطویلة پکن آغاز شد.   هدف اصلی آن بود که کره‌شمالی در صف همراهان «مسکو ـ واشنگتن» قرار گیرد؛   پروژه‌ای که ظاهراً عملی نشده.   در اینکه آیا کره شمالی روزی و روزگاری به طور کلی از سرطویلة مائوئیسم بیرون خواهد آمد یا خیر جای بحث و گفتگو باقی است،‌   ولی مسلماً چین از اینکه اهرم تعیین‌کننده‌ای به نام کرة‌شمالی را از چنگ‌اش بیرون بکشند آنقدرها راضی نخواهد بود. 

چین از یک‌سو،   توسط مسکو و واشنگتن به یک‌سان مورد تهاجم سیاسی و امنیتی قرار گرفته،  از سوی دیگر علاقمند است تا با حفظ ارتباطات خود در محفل دمکرات‌های آمریکا و جناح‌هائی از اروپا که عموماً تحت تأثیر الهامات لندن قرار دارند،   ارتباطات بین‌المللی خود را گسترش دهد.   چین قصد دارد تا با تکیه بر همکاری‌های فرامرزی‌اش،   هم به واردات نفت و مواد اولیة کانی ادامه دهد،  و هم بازارهای مساعد جهانی را جهت صادرات سرمایه و کالا برای خود محفوظ نگاه دارد.   پروژه‌ای که بلندپروازانه‌ می‌نماید،  و به دلیل عروتیزهای دائمی ترامپ و همنوائی‌های زیرجلکی مسکو روز به روز بیشتر خارج از دسترس می نماید.   به همین دلیل است که چین از برنامه‌های «ودکا کولا» که اخیراً بین دو پایتخت آمریکا و روسیه در جریان اوفتاده به شدت نگران شده.   به استنباط ما،  در عملیات نظامی فجیره،  چین و هم‌پیمانان‌اش در آمریکا و اروپا  به طرف‌های مربوطه حالی کردند که «نگرانی چین» می‌تواند به یک درگیری مستقیم نظامی نیز بیانجامد. 

با اینهمه،  هر چند مضحک به نظر برسد،  نمی‌باید فراموش کرد که دست سرنوشت چنان کرده تا این مجموعة پیچیدة سیاست جهانی،   و درگیری‌های ژئوپولیتیک منبعث از آن،   بر محور حکومت پوشالی ملایان متحول شود!   بله،   اگر قرار باشد دست چین در بازارهای خاورمیانه، آفریقا،  و حتی کشورهای همسایة آسیائی‌اش به زیر سنگ «ودکا کولا» بیافتد،   مائوئیسم کارش با کرام‌الکاتبین خواهد بود.  و به همین دلیل نیز کره‌شمالی به یک‌باره عقب‌گرد کرد،   و موضع‌گیری‌های چین در قبال عملیات ایذائی ایالات‌متحد علیه ملت ایران از همیشه شدیدتر شد.

طی چند روز گذشته این استنباط وجود داشت که پیرامون محاصرة دریائی خلیج‌فارس یک جام «ودکا کولا» در مسکو و واشنگتن نوشیده شده؛   چشم‌انداز نیز روشن بود.   پروژة کذا به قرار بود به اینجا برسد که،  خروج نفت از خلیج‌فارس تحت کنترل کامل ارتش آمریکا و روسیه قرار گیرد؛   آمریکا بتواند از بنادر بیرونی خلیج‌فارس هر آنچه نفت و گاز نیاز دارد وارد کند؛    افزایش شدید بهای نفت خزانة ارزی روسیه را دوباره لبریز نماید،  و استخراج نفت شیست در آمریکا را نیز مقرون به صرفه کند؛   و ...  خلاصه این «ودکا کولا» قرار بود فردای بسیار روشنی برای مسکو و واشنگتن تأمین کند،‌   که به یک‌باره «موشکی» کرد خواب‌اش آشفته!   حال در اینکه سرنوشت این «موشک» چه‌ها خواهد شد جای بحث فراوان است،   شاید در روزهای آینده با صراحت بیشتری بتوان از چند و چون آن سخن گفت.   پس بپردازیم به حکومت ملایان در سایة این «ودکا کولا!»

وضعیت جمکرانی‌ها در این چشم‌انداز بسیار جالب است.   اینان که جز بوسیدن دست یانکی،  و سرکوب ملت ایران ابزار دیگری جهت بقاء خود در دست ندارند،   با پروژة «ودکا کولای» جدید نیز همچون دیگر طرح‌های ضدایرانی،‌  از جان و دل هماهنگی نشان داده،   آمادة جان‌فشانی در راه ارباب یانکی‌شان بودند.  در واقع سفرهای چپ‌وراست مم‌جواد ظریف در سطح جهانی فقط این پیام را می‌رساند که،   «ارباب!  هر آنچه فرمائی اطاعت می‌کنیم!»‌  ولی پس از در هم ریختن مراسم «ودکانوشان»،   داده‌ها متحمل تغییراتی اساسی شده.    باید دید آیا مسکو از گذشته‌ها عبرت گرفته،  و دست از این «ودکا کولا» خواهد شست،   یا اینکه باز هم تصمیم دارد پای در مسیری بگذارد که روزگاری به نابودی اتحاد جماهیر شوروی انجامید،   و مسلماً آیندة مسکو را صریحاً مورد تهدید قرار خواهد داد.