۱۰/۱۴/۱۴۰۲

بمب و بریکس!

 

 

عملیات تروریستی بر مزار قاسم سلیمانی یک‌بار دیگر ابعاد حیرت‌آور سوءسیاست و بی‌توجهی به امنیت شهروندان را در حکومت ملایان علنی کرده است.   مسلماً زمینه‌های اصلی این عملیات ریشه در سیاست‌های هول‌هولکی و غیرمتمرکز،   اگر نگوئیم جاهلانۀ ملایان دارد.   نتیجتاً امروز جدا کردن عاملان و آمران این عملیات از کل حکومت ملائی  نابخردانه می‌نماید.   چرا که ادعای «نوین» بودن این نوع عملیات در سطح کشور به هیچ عنوان نمی‌تواند صحت داشته باشد.   

 

اگر فراموش نکرده باشیم،  در سال 2017،‌  حمله به مجلس ملائی و سپس عملیات نظامی در حرم روح‌الله خمینی که  چند کشته و مجروح بر جای گذاشت،  در واقع نشان ‌داده بود که گروه داعش و وابستگان به شبکۀ «حکومت اسلامی» در داخل مرزهای ایران مستقر شده‌اند،  و قادرند دست به عملیات بزنند.   این عملیات به صور متفاوت ـ  دو تهاجم تروریستی  به شاچراغ در سال 2022 ،  ترورمقامات دولتی و امنیتی،  و ... ـ  همچنان ادامه یافت،  و حکومت ملایان جز عربده‌جوئی و خط‌ونشان کشیدن برای «دشمن» هیچ واکنشی به این حملات نشان نداد؛   به عنوان «تماشاچی» دست‌ روی دست گذارد!   حال این سئوال مطرح می‌شود که دلیل بی‌عملی حکومت در برابر گروه‌های تروریست چیست؟  در مطلب امروز سعی می‌کنیم تا حد امکان از بی‌عملی حکومت در مصاف با این نوع گروه‌ها پرده برداریم.    پس نخست برویم به سراغ ریشه‌های تاریخی حکومت ملایان شیعی.

 

روح‌الله خمینی،  در آستانۀ‌ سال 1358،‌  سرمست از بادۀ پیروزی بر علیه «دشمن» دیرینه‌اش،  محمدرضا پهلوی از روزی که اهرم‌های قدرت را در دست گرفت،   بر طبل «اسلام» کوفت.   برای خمینی و دنبالیچه‌‌های‌اش همه چیز در اسلام خلاصه شده بود؛  حقوق ‌انسان‌ها،  سیاست داخلی،  سیاست خارجی،  قوانین اجتماعی،  اقتصاد،  آداب و رسوم و ... جملگی می‌بایست بر اسلام متکی شود!   و در معرکه‌ای که خمینی و اوباش همراهش به راه انداختند،   خارج از آندسته حقوق‌بگیران اجنبی،  دیگر پیروان خوش‌خیال «اسلام عزیز» را سرلوح برنامه‌ها کرده،   ساده‌لوحانه با سر در سیاهچالی فروافتادند که سازمان سیا جهت پی‌ریزی برنامه‌های‌اش در خاورمیانه و آسیای مرکزی حفر کرده بود.   در این فضای مسموم تبلیغاتی،  ویژگی‌های ملت ایران،  که هزاران سال عامل انسجام اقوام،  گروه‌های قومی و زبانی و مذهبی به شمار می‌رفت به طور کلی نادیده گرفته شد.   خودفروختگی و حماقت سیاسی ملایان کار را بجائی کشاند که حتی واژه‌های ملی‌گرا،   ایرانی‌ات،  و ...  عملاً در ادبیات رسمی منسوخ و جرم به شمار می‌آمد،  و جای خود را به اسلامگرائی،  امُت‌ستائی،  و ... سپرده بود. 

 

ولی از آنجا که تاریخ مدون بشر بارها به صراحت نشان داده،  هر نوشی،  نیشی دارد.  نتیجتاً اسلامی که گویا قرار بود عامل اقتدار و مُلک‌داری و سروری ملایان شود،   نیش‌های‌اش را نیز به تدریج نشان داد.   به صراحت بگوئیم،   اسلام مسئله‌ای است مبتلا به بیش از یک میلیارد نفوس در سراسر جهان.  و در این به اصطلاح «جهان اسلام» ملت‌ها و اقوامی با اسلام‌های متفاوت،  در شرایط جغرافیائی و دیرینه‌های گوناگون و گاه متخالف،  و دولت‌هائی متفاوت با اهداف گونه‌گون و حتی متنافر فراوان می‌توان یافت!  چگونه می‌توان با تکیه بر پدیده‌ای اینچنین «بی‌دروپیکر» ادعای دولت‌مداری و سیاستگزاری در یک کشور داشت؟          

 

با اینهمه از نخستین ساعات پیروزی کودتای 22 بهمن 1357 تاکنون،   ادعای پاسخگوئی به تمامی نیازهای داخلی و بین‌المللی با تکیه بر این «اسلام»،   لحظه‌ای دولت ملائی را رها نکرده است.  اسلام‌ستائی و دین‌پرستی آنچنان در سیاست معاصر ایران ریشه دوانده که حتی مخالفان قسم‌خوردۀ این حکومت نیز حاضر نیستند لحظه‌ای از این پدیده که «آب‌قنات» می‌پندارند دست برداشته،  واقعیات اجتماعی،  سیاسی و اقتصادی دوران معاصر،   و خصوصاً ویژگی‌های قومی و دینی و زبانی ملت ایران را مد نظر قرار دهند.

 

نتیجۀ این خوش‌باوری،  اگر نگوئیم خود فروختگی و حماقت سازمان‌یافته مشخص است.   در مرزهای شرقی ایران،  طالبان‌،   القاعده،   لشکریان طیبه،  مُفتی‌های بلوچ،  شیعیان پنج‌شیر،  و ... هر کدام ساز خودشان را می‌زنند!   هرکدام لشکر و طایفه و ابواب‌جمعی دارند؛   مسلح‌اند و جهت به کرسی نشاندن «اعتقادا‌ت‌شان» حاضر به هر جنایتی به نام حمایت از دین خواهند بود!   در جنوب با لشکریان میلیاردرهای ایرانی‌تباری روبرو می‌شویم،  که از دوران فترت صفویه،  به زور سرنیزۀ‌ ترک‌های عثمانی خود را «عرب مسلمان» می‌خوانند!   اینان نیز لشکریان اسلام‌دوست و اسلام‌جوی خودشان را دارند؛   یانکی،  انگلیسی،  تجار و قاچاقچی‌های اروپائی،  مافیائی‌های دوردست و خودی و ... 

 

در مرزهای غرب قضیۀ دیگری حاکم شده است؛   اینجا اسلام آتاترکی داریم که نحله‌ای است از اخوان‌المسلمین انگلیسی و مصری!   اینان نیز در مرزهای جنوبی‌شان،   هم هوای سنگوارۀ «سوسیال اسلامیسم» بعثی را دارند،   و هم ملیت‌گرائی کردهای «مسلمانی» را سرکوب می‌کنند که دهه‌هاست قتل‌عام می‌شوند.   آتاترکیسم در این منطقه دیگ آشی سر بار نهاده که در آن فقط نفرت و انزجار،  جنایت و سرکوب می‌یابیم.  و از این معجون درهم‌جوش پشقاب،  پشقاب داعش،  القاعده،  تشکیلات «حکومت اسلامی»،  سوسیال اسلامیسم سوری و ...  روی میز ملت‌ها و اقوام منطقه سرو می‌شود.   شعار سازمان آتلانتیک شمالی و آتاترکیسم اخوانی نیز روشن است؛   «اسلام بخورید!   کیف کنید!»

 

اشتباه نکنیم!  مرزهای شمالی در این میانه به هیچ عنوان فراموش نشده.  آنجا هم «اسلام» داریم؛   اسلامی آمیخته به بلشویسم فروریخته و فروهشته،  در مصاف با ارتدوکسی‌ای انتقام‌جو،   نژادپرست و در جستجوی عظمتی‌ از دست شده! 

 

ولی نقش دولت ملایان شیعه در این میان از همه جالب‌تر است.   اینان با گشودن درهای کشور به روی اسلام و مسلمین،   از هر قسم و هر جماعت،  ایران را به مسقط‌الرأس اسلامگرائی‌ای تبدیل کرده‌اند،  که کنترل و نظارت بر آن عملاً غیرممکن است.  ایرانی که اینان خلق کرده‌اند یک سوپرمارکت اسلامی است؛  تمامی تولیدات اسلام را می‌توان در آن به بهای نازل ابتیاع کرد.   خلاصۀ کلام تمامی جریانات اسلامگرائی که در بالا به طور فشرده و خلاصه به آن‌ها اشاره کردیم،   لنگرگاه‌شان ایران است.    از اسلام روسی،  تا اسلام آمریکائی؛   از اسلام صحرای عربی تا اسلام اروپائی،  از این اسلام و از آن اسلام،   همه و همه دکان‌شان در تهران افتتاح شده.   در چنین شرایطی محفل «دیپلماسی ایرانی» در درون حکومت اسلامی ادعا دارد که تروریسم اسلامگرا در ایران پدیده‌ای است «نوین:»     

 

«امنیت ملی و حفظ جان شهروند ایرانی!  [...]  بدانیم که دشمن وارد کشور شده و عملیات را آغاز کرده است.  هوشیار باشیم که تکرار عملیات‌های تروریستی در شکل‌های مختلف بسیار محتمل خواهد بود.»

منبع:  صادق ملکی،  دیپلماسی ایرانی،  14 دی‌ماه،  1402

 

به «دیپلماسی ایرانی» می‌باید بگوئیم،   دشمن دهه‌هاست که وارد کشور شده و دست به عملیات زده است،  شما خواب تشریف داشتید.   و آنچه معضل «امروز» می‌خوانید بازتابی است منطقی از سوءسیاست و بی‌برنامگی روحانیت خودفروختۀ‌ شیعه که با خودمرکزبینی و  منفعت‌طلبی و جهت خوش‌خدمتی در بارگاه اجنبی خاک‌ریزها و جان‌پناه‌های مدافع ملت و کشور را یک‌به‌یک از میان برداشته است.   خلاصه بگوئیم،   آنان که در راه منفعت‌جوئی‌های‌شان ایران را کشور «مسلمانان» جا زده‌اند؛   آتش‌بیاران واقعی این معرکه‌اند.   شما فراموش کرده‌اید که ایران کشور مسلمانان نیست!  کشور ایرانیان است!  حال محفل «دیپلماسی ایرانی» را در توهماتش رها کنیم و نگاهی بیاندازیم به واکنش رهبر حکومت ملایان به کشتار غیرنظامیان در کرمان.        

 

چرا که در این میانه رهبر ملایان،   علی خامنه‌ای نیز بیانیه‌ای صادر کرده!   وی همچون دیگر «داغداران» رسانه‌ای این جنایت،   به هیچ عنوان مشخص نمی‌کند که این تروریست‌ها چه کسانی هستند،  هر چند به کسانی که نمی‌شناسد و نمی‌داند کجای‌اند،   وعدۀ «انتقامی سخت» می‌دهد!   خامنه‌ای، همزمان برای رد گم کردن و انحراف افکار عمومی از واقعیت، ‌ انگیزۀ ‌تروریست‌ها را به حساب «دشمنی با زیارت مرقد شهید قاسم سلیمانی» می‌گذارد: 

 

«جنایتکاران سنگدل نتوانستند عشق و شوق مردم به زیارت مرقد سردار بزرگشان شهید قاسم سلیمانی را تحمل کنند [...]  بدانند که این فاجعه‌آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت[...]»

منبع: دنیای اقتصاد،  13 دی‌ماه سال‌جاری

 

مسلماً پاسخ سختی که خامنه‌ای به «جنایتکاران» خواهد داد از قماش همان پاسخ‌هاست که پس از قتل سلیمانی قول‌وقرارش را با آمریکائی‌ها گذاشته بود.  و دیدیم که اصولاً خبری نشد؛  واشنگتن نیز آخرالامر جهت حفظ آبروی ملایان ادعا کرد که «حملات توپخانۀ اینان به پادگان سربازان آمریکائی در عراق گروهی را دچار ناراحتی‌های روانی کرده است!» 

 

در واقع خون ایرانیانی که طی عملیات کرمان توسط مشتی اوباش و تروریست‌ بر زمین ریخته شد،  نهایت امر از پنجۀ کسانی می‌‌ریزد که راه ورود،   عروج و سازمان‌یافتن اوهام‌باوران دین‌مرکز را به درون کشور گشوده‌اند.  کار کشور را بجائی کشانده‌اند که دیگر مشکل بتوان بر این روند ضدایرانی و ضدانسانی نقطۀ پایان گذارد.  امروز سیاست‌های متفاوت جهانی با تکیه بر گروه‌های رنگارنگ اسلامگرا قادر خواهند بود برای ملت ایران در زمینه‌های استراتژیک،  اقتصادی و اجتماعی تصمیم‌گیری نیز بکنند.   از اینرو پس از عملیات تروریستی کرمان،‌   هیچ رسانه‌ای در داخل و خارج مرزها نمی‌گوید که کشتار درکرمان در پی رسمیت یافتن عضویت ایران در «بریکس» صورت گرفته است.  به عبارت دیگر عضویت در بریکس که منافع محافلی را در داخل کشور تهدید کرده به سکوت برگزار شده است!   حال باید دید چرا دولت رئیسی و شخص رهبر حکومت بجای فس‌وفس‌های همیشگی‌شان از محافل تجاری و سرمایه‌دارانی که پیوستن ایران به بریکس منافع‌شان را تهدید می‌کند نامی نمی‌برند؟  حکومت ملایان با وراجی‌هایش در مورد مخالفت دشمن با «زیارت مرقد شهید سلیمانی» چنین القاء می‌کند که گویا تروریست‌ها صرفاً به دلیل دشمنی با جنازۀ حاج قاسم،‌   بمب می‌گذارند و هدف‌شان کشتن خلق‌الله است!   حال آنکه به هیچ عنوان چنین نیست؛‌  تروریست به عنوان «عامل جنایت» اگر نادان‌ است،  آمران جنایت اهداف مشخصی دارند، که  در رأس‌ آن‌ها می‌باید از هدف‌های اقتصادی،  مالی و ژئواستراتژیک سخن گفت.   این اهداف روشن است؛   حکومت ملایان به صراحت می‌داند که کدامین گروه‌های داخلی و خارجی در این جریان دست دارند،  ولی از آنجا که حاکمیت خود تا گریبان به این گروه‌های فشار و تروریست وابسته شده،   عملاً به لاپوشانی،  و ردگم کردن روی آورده است!