۱۰/۱۳/۱۳۹۸

قاسم و دونالد!



بر اساس گزارش خبرگزاری‌ها،   قاسم سلیمانی،  فرماندة سپاه قدس حکومت اسلامی به دستور مستقیم دونالد ترامپ در بغداد ترور شده!   در اینکه سلیمانی واقعاً در تحولات منطقه چه نقشی ایفا می‌کرده‌ است،  و یا اینکه اصولاً آیا وی را می‌باید شخصیتی کلیدی در مراودات «نظامی ـ امنیتی» به شمار آوریم،  جای بحث و گفتگو فراوان خواهد داشت.   چرا که،   مبحث فوق نهایت امر تحلیل‌گر را به این مسیر خواهد کشاند که حکومت ملایان در تهران تا چه اندازه مستقل عمل می‌کند،   و اصولاً حوزة اختیار عمل‌اش تا کجاست.   با این وجود،  قتل یک نظامی عالیرتبه خارجی در عراق،  آنهم به فرمان مستقیم رئیس‌جمهور ایالات متحد،  عملی است که نمی‌تواند بدون تبعات گسترده باقی بماند.  دونالد ترامپ با «قبول» رسمی این عملیات تروریستی در عمل موضع کاخ‌سفید را در افکار عمومی جهان به شدت تضعیف کرده،   و علیرغم «به‌به‌ و چه‌چه‌» جوجه‌های ترامپ که اینجا و آنجا باد در بادبان وی می‌اندازند،  ترور سلیمانی هزینة تبلیغاتی بسیار سنگینی بر گردن ترامپ خواهد انداخت. 

همانطور که انتظار می‌رفت،  در فردای این ترور،  همچون دیگر میعادهای تنش‌زا،  طرف‌های مربوطه به بمباران‌های دیپلماتیک و تبلیغاتی بر علیه یکدیگر نشسته‌اند.  مقام معظم حکومت اسلامی،  شیخ نصرالله،  حسن روحانی و ... آمریکا را حسابی «تهدید» کرده‌،  روزهای سختی را در منطقه برای این «قدرت جنایتکار» پیش‌بینی ‌کرده‌اند!   و در آمریکا نیز کمدی  موزیکالی به مراتب مضحک‌تر از جمکران به راه اوفتاده.   وزیر امور خارجه یانکی‌ها،  علیرغم «قبول مسئولیت» ترور فرماندة سپاه قدس ملایان خواستار «آرامش» طرف مقابل می‌شود!  دونالد ترامپ نیز،  مست از بادة پیروزی،  به شیوه‌های مرسوم خود دست به گردن‌کلفتی‌های توئیتری زده!   با این وجود،  داده‌های منطقه‌ای به صراحت نشان می‌دهد که فصل نوینی از برخوردهای نظامی،  ایدئولوژیک و عقیدتی در راه خواهد بود.   در واقع،  ترور سلیمانی به هیچ عنوان نمی‌تواند فتیلة این بحران را روشن کرده باشد.   از منظر واشنگتن، بحران در راه بوده،  و ترور سلیمانی می‌تواند به عنوان عکس‌العمل در برابر بحرانی تلقی گردد،  که آمریکا  جهت خروج از آن مفری برای خود نمی‌دیده است. 

البته اگر هارت و پورت توئیتری ترامپ را جدی بگیریم و کاخ‌سفید را واقعاً در قفای این ترور ببینیم،  مسلماً باید بپذیریم که دولت آمریکا تبعات منطقه‌ای چنین عملی را نیز پیشتر  محاسبه کرده.   ولی به استنباط ما به هیچ عنوان چنین نیست،   و شاید به همین دلیل باشد که امروز از واشنگتن دو ندای متضاد به گوش می‌رسد؛  ندای صلح‌طلبی از زبان وزیر امور خارجه،  و رجزخوانی و جنگاوری از بلندگوهای کاخ‌سفید!

در همینجا بگوئیم،  تحلیل ما از مسائل عراق به هیچ عنوان با موج تبلیغاتی‌ای که به راه اوفتاده هماهنگ نیست.  به صراحت دیده‌ایم،  که 16 سال پس از اشغال نظامی عراق توسط ارتش آمریکا،   واشنگتن بارها و بارها نشان داده که اصولاً تمایلی به تأمین آرامش،  تشکیل یک حکومت مسئول،   و برقراری روابط اجتماعی،  اقتصادی و فرهنگی قابل قبول در اینکشور ندارد.  آمریکائی‌ها ترجیح داده‌اند که با «اخ‌وتف» یک دستگاه فاسد،  بی‌لیاقت،  مذهبی و قومی و بومی و بی‌اختیار و بی‌مسئولیت را بر ملت عراق تحمیل کنند،  باشد تا زمینة مناسب جهت چپاول ثروت‌های ملی،   و خصوصاً نفت و گازطبیعی این کشور برای شرکت‌های آمریکائی فراهم باشد.  واشنگتن در عراق سیاستی جز چپاول دنبال نمی‌کند.  سیاستی که به صراحت منافع نامشروع یانکی‌ها را بازتاب می‌دهد،   هر چند ادامة آن می‌تواند مشکلات ژئوپولیتیک برای دیگر کشورها،  خصوصاً قدرت‌های بزرگ جهانی به همراه آورد.   و این است دلیل آغاز آنچه ما بالاتر «بحران» خوانده‌ایم.

در چارچوب همین تحلیل است که نقش امثال سلیمانی و دیگر عوامل حکومت اسلامی در عراق نیز از سایه‌ها خارج شده،  معنا و مفهوم می‌گیرد.  اینان در واقع،  طی 16 سال گذشته آتش‌بیاران همین معرکة آمریکائی بوده‌اند.   به جنگ شیعی‌وسنی دامن زده‌اند؛   با کردها گاهی نشست‌وبرخاست،   و برخی اوقات درگیری نظامی به راه انداخته‌اند؛  آب به آسیاب محافل جنگ‌طلب اسرائیل سرازیر کرده‌اند؛   به صورت زیرجلکی از عوامل محلی آمریکائی‌ها به صور نظامی و امنیتی حمایت کرده‌اند؛   در ظاهر و به صورت تبلیغاتی نیز در حال «جنگ با استکبار» به سر می‌برند!   مسلم است که اگر قرار باشد این «روند» انسان‌ستیز از کشور عراق رخت بربندد،   حذف فیزیکی امثال سلیمانی می‌تواند سرآغاز تلقی گردد. 

به استنباط ما،  برنامة درگیری در سفارتخانة ایالات‌متحد که چند روز پیش «اجرائی» شده بود،  قسمتی از مجموعه عملیاتی به شمار می‌رفت که واشنگتن جهت جلوگیری از همین «بحران» به راه انداخت،  هر چند به دلائلی قادر به تکمیل آن نشد.  آمریکا قصد داشت در برابر رشد این «بحران» که نهایت امر نیازمند تغییر سیاست‌های کلان آمریکا در خاورمیانه می‌شد،  به حساب خود «سد» سکندر بسازد.  بله،   اگر سفارتخانة ایالات‌متحد به اشغال طرفداران حزب‌اللهی‌ها در آمده بود،‌  و احیاناً چند رأس تفنگ‌چی نیز اسیر این حضرات می‌شدند،  ایالات‌متحد در افکار عمومی جهان،‌   با یک چک‌ سفید امضاء‌ از این عملیات سر بیرون می‌آورد.   در خروجی این برنامه،  آمریکا می‌توانست هر عملیاتی که دل‌تنگ‌اش می‌خواهد در عراق،  سوریه،  کردستان،  و حتی ایران و ترکیه اجرائی کرده،  آن را تحت عنوان حمایت از «دیپلمات‌های آمریکائی» به خورد جهانیان دهد.  و به همین دلیل بود که متظاهران «محترم» و «ضدآمریکائی» توانسته بودند با استفاده از کارت‌های دیجیتال عبور که فقط به مقامات مشخصی داده می‌شود،  از مراحل امنیتی منطقة سبز یک به یک عبور کرده عملاً به ساختمان سفارتخانة یانکی‌ها برسند!  سئوال روشن است،  چه کسی،  جز مقامات امنیتی دولت دست‌نشاندة آمریکا در عراق،  می‌توانست این کارت‌ها را در اختیار اینان قرار دهد؟! 

از سوی دیگر،  مهم‌ترین پایگاه بالگرد هوانیروز ایالات‌متحد در عراق،  در یک کیلومتری منطقة سبز مستقر شده،  و اگر شرایط آنچنانکه ادعا می‌شود بحرانی بوده،  به چه دلیل بالگردها به «یاری» سفارتخانة آمریکا نشتافته‌اند؟  بله،  برنامة مسخره‌ای که به احتمال زیاد توسط وزارت خارجه و جهت جلوگیری از استعفای زودهنگام پمپئو روی میز گذارده شده بود،  همانطور که دیدیم با افتضاح به شکست انجامید،  در نتیجه،   واشنگتن مجبور شده در عراق دست به یک پاک‌سازی امنیتی بزند.  در چارچوب همین پاک‌سازی است که امثال سلیمانی با بمب یا موشک و غیره منفجر می‌شوند. 

با این وجود،  همانطور که بالاتر نیز عنوان کردیم،   مسئلة مهم در حال حاضر به هیچ عنوان عراق،  ترور سلیمانی،  عکس‌العمل‌های «قهرمانانة» مقام معظم جمکران،  و .... نیست.  مهم بحرانی است که پس از فرار آمریکا از سوریه آغاز شده،  و به احتمال زیاد طی چند روز آینده پای به عراق خواهد گذارد.  بحرانی که آمریکا شاید هیچ برنامة مشخصی جهت رودرورئی با آن نداشته باشد.  ورای این معضل بسیار مهم،  اینک رئیس جمهور ایالات‌متحد نیز مجبور شده مسئولیت رهبری یک عملیات تروریستی را شخصاً بر عهده گیرد!   نقشی پذیرفته که در ادامة تحولات سیاسی در خاورمیانه خصوصاً در چارچوب روابط با قدرت‌های بزرگ جهانی،  و در ارتباط با ملت‌های منطقه،   هزینه‌هائی بسیار سنگین برای واشنگتن به همراه خواهد آورد.