نظر سنجی از دید ایرنا در 16 بهمنماه 1384
بر اساس تازهترین نظر سنجی مرکز افکار سنجش دانشجویان ایران که همان ایسپا باشد، گویا 85.4 درصد مردم معتقدند که ادامة فعالیتهای هستهای در شرایط کنونی بهترین تصمیم است!! البته این نظر سنجی شامل مطالب دیگری نیز میشود. ولی، همانطور که حدس میزنید بقیة نظرها هم در همین راستا، یعنی تأئید بیقید و شرط سیاستهای از پیش تعیین شدة دولتاند: 80 درصد مردم از ضرورت دستیابی به فناوری هستهای دفاع کردهاند، و 70 درصد برخورد اروپا با ایران را غیر منطقی خواندهاند و ...؟
بله، اینرا میگویند نظر سنجی! فقط میتوان گفت: خدا پدر آنهائی که نظر سنجی را باب کردهاند بیامرزد. نظر سنجی از آن کارهائی است که آمریکائیها خیلی دوست دارند. مثلاً یک روز صبح لشکری از آدمهای بیکاره را میریزند توی خیابان، تا خر مردم را بگیرند و بپرسند، شما نظرتان در مورد مکدونالد چیست؟ مردم هم هر کس چیزی میگوید. بعد چند روزنامه تیترهای درشت میزنند که: امروز مردم از مکدونالد استقبال شایانی کردند! همین کافی است که تا چند روز فروش مکدونالد چند درصد بالا رود.
سالها پیش که در مدرسهها دود چراغ میخوردیم و بیدلیل چشم خودمان را با کتاب خواندن و مطالعه کور میکردیم، یکی از واحدهای بسیار مهم و مشکلی که در زمینة تولید صنعتی داشتیم، همان شیوة تحلیل آمار بود! اشتباه نکنید تحلیل ارقام نه از این کارهاست. حتی در مواردی بسیار عینی، به طور مثال بازده یک خط تولید، اگر آمار و ارقام را از مهندس خط تولید، از تکنیسینهای خط تولید و یا از کارگران جویا شوید، دقیقاً سه رقم غیر مرتبط میدهند به دستتان. چرا؟ چون هر کس آمار یک خط تولید را بر اساس بر خوردهای حرفهای، درجة سواد فنی و یا عمومی، و یا انتظارات شغلیای که خود از این آمار دارد، بر آورد میکند.
حال بر گردیم به جامعة بشری، یعنی یک مجموعة بینهایت پیچیده از روابط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی؛ خصوصا در شرایطی که جامعة مورد نظر تحت یک حاکمیت استبدادی و بر اساس هیاهوی پوچ و بیمعنای عقیدتی دینی اداره میشود. در این جامعه آیا میتوان اصلاً آمار گرفت؟
جواب این سئوال صد در صد، از طرف تمامی صاحبنظران علوم آمار منفی است. آمار سیاسی را نمیتوان در جامعهای گرفت که در آن سخن مخالف موجودیت بنیادین ندارد، ابراز نمیشود و به صورت مستدل در اختیار افکار عمومی نمیتواند قرار گیرد. آمار را نمیتوان در جامعهای گرفت که هیاهوی سیاسی، از طرف یک گروه محدود حاکم، بر تمامی جوانب آن چنگ انداخته. این نوع آمار، صرفاً بازگوئی نظرات حاکمیت است و بس! امری که در اینجا ملاحظه میشود.
حال به این نتیجة جالب میرسیم که فاشیسم نه تنها از توپ و تفنگ، که از علم آمار و ارقام هم به نفع سیاستهای خود میتواند بهرهبرداری کند. کلاهمان را قاضی کنیم، ما اصلاً نمیدانیم که، جریان از چه قرار است؟ کدام نیروی هستهای را میگویند؟ کدام کشور قرار است به ایران فناوری بدهد؟ و کاربردهای این فناوری از نظر فنی، علمی و نظامی چیست؟ چرا؟ چون اصلاً از روز اول همة اینها حرف مفت است. یک ملت را در ابهام کامل از نظر مسائل راهبردی کشور قرار دادهاند، و یک مشت آمار بیمعنا هم، همزمان به خوردش میدهند. این را میگویند حکومت مهرورزی! اگر بلد نیستید یاد بگیرید.
بله، اینرا میگویند نظر سنجی! فقط میتوان گفت: خدا پدر آنهائی که نظر سنجی را باب کردهاند بیامرزد. نظر سنجی از آن کارهائی است که آمریکائیها خیلی دوست دارند. مثلاً یک روز صبح لشکری از آدمهای بیکاره را میریزند توی خیابان، تا خر مردم را بگیرند و بپرسند، شما نظرتان در مورد مکدونالد چیست؟ مردم هم هر کس چیزی میگوید. بعد چند روزنامه تیترهای درشت میزنند که: امروز مردم از مکدونالد استقبال شایانی کردند! همین کافی است که تا چند روز فروش مکدونالد چند درصد بالا رود.
سالها پیش که در مدرسهها دود چراغ میخوردیم و بیدلیل چشم خودمان را با کتاب خواندن و مطالعه کور میکردیم، یکی از واحدهای بسیار مهم و مشکلی که در زمینة تولید صنعتی داشتیم، همان شیوة تحلیل آمار بود! اشتباه نکنید تحلیل ارقام نه از این کارهاست. حتی در مواردی بسیار عینی، به طور مثال بازده یک خط تولید، اگر آمار و ارقام را از مهندس خط تولید، از تکنیسینهای خط تولید و یا از کارگران جویا شوید، دقیقاً سه رقم غیر مرتبط میدهند به دستتان. چرا؟ چون هر کس آمار یک خط تولید را بر اساس بر خوردهای حرفهای، درجة سواد فنی و یا عمومی، و یا انتظارات شغلیای که خود از این آمار دارد، بر آورد میکند.
حال بر گردیم به جامعة بشری، یعنی یک مجموعة بینهایت پیچیده از روابط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی؛ خصوصا در شرایطی که جامعة مورد نظر تحت یک حاکمیت استبدادی و بر اساس هیاهوی پوچ و بیمعنای عقیدتی دینی اداره میشود. در این جامعه آیا میتوان اصلاً آمار گرفت؟
جواب این سئوال صد در صد، از طرف تمامی صاحبنظران علوم آمار منفی است. آمار سیاسی را نمیتوان در جامعهای گرفت که در آن سخن مخالف موجودیت بنیادین ندارد، ابراز نمیشود و به صورت مستدل در اختیار افکار عمومی نمیتواند قرار گیرد. آمار را نمیتوان در جامعهای گرفت که هیاهوی سیاسی، از طرف یک گروه محدود حاکم، بر تمامی جوانب آن چنگ انداخته. این نوع آمار، صرفاً بازگوئی نظرات حاکمیت است و بس! امری که در اینجا ملاحظه میشود.
حال به این نتیجة جالب میرسیم که فاشیسم نه تنها از توپ و تفنگ، که از علم آمار و ارقام هم به نفع سیاستهای خود میتواند بهرهبرداری کند. کلاهمان را قاضی کنیم، ما اصلاً نمیدانیم که، جریان از چه قرار است؟ کدام نیروی هستهای را میگویند؟ کدام کشور قرار است به ایران فناوری بدهد؟ و کاربردهای این فناوری از نظر فنی، علمی و نظامی چیست؟ چرا؟ چون اصلاً از روز اول همة اینها حرف مفت است. یک ملت را در ابهام کامل از نظر مسائل راهبردی کشور قرار دادهاند، و یک مشت آمار بیمعنا هم، همزمان به خوردش میدهند. این را میگویند حکومت مهرورزی! اگر بلد نیستید یاد بگیرید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر