۱۲/۲۷/۱۳۸۴


عشق قاری‌بابا و عموسام!
...

داستان عموسام و طالبان، حکایت مردی است که زنش را سه ‌طلاقه می‌کند. از او می‌پرسند چرا سه طلاقه‌اش کردی؟ جواب می‌دهد، برای اینکه وسوسة نکاح با او دیگر به جانم نیفتد.

غرب، طالبان را از روی الگوی حاکمیت اسلامی ایران، به افغانستان صادر کرد. و از حق نگذریم که در چارچوب اعتقادات خلق‌الله و آداب و رسوم مردم کوچه و بازار اینکشور ـ افغانستان را می‌توان یکی از عقب‌مانده‌ترین جوامع جهان به شمار آورد ـ نظریه‌پردازان غرب بسیار درست «نشانه» گرفته بودند. در واقع، تجربة «فرخندة» جمهوری اسلامی در ایران برای غرب بسیار پر بار بود. حاکمیت اسلامی ایران هم غرب را ـ اینبار در هیئت «حاکمیت خداوند» ـ در جنوب اتحاد شوروی سابق مستقر کرد، هم پشت جبهة جنگ «اسلام بر علیة کفر» را در افغانستان مستحکم کرد، هم به یمن «جنگ زرگری» با آمریکا، دست مجامع حقوق بشر را ـ محافلی که از سیاست‌های جاری بین‌الملل تحت عنوان حفظ حقوق بشر باج‌گیری مستقیم و "نقدی!" راه انداخته‌اند ـ از سر سازمان سیا و کاخ سفید کوتاه کرد. بی‌دلیل نیست که آقای برژینسکی، "بچه مهاجر" لهستانی و صهیونیست خرده‌پای، که در دورة آقای کارتر مشاور امنیت ملی ریاست جمهوری بود، به دلیل «دسته‌گلی!» که در ایران و افغانستان برای کاخ سفید و سرمایه‌داران ارجمند به ارمغان آورد، موفق به دریافت نشان «آزادی» شد، نشانی که تا آن زمان، به هیچ "بچه‌مهاجری"، هر قدر خدمتگذار و نوکرصفت، اعطا نشده بود.

این تجربة «فرخنده» را غرب در افغانستان به اوج خود رساند، و حکومت «طالبان» در واقع، دسته‌گلی است که جهان «پیشرو و فناور» غرب، در قرن بیست‌ویکم برای مردم افغانستان به «ارمغان» آورد. ولی از آنجا که هر عملی، عکس‌العملی هم به دنبال دارد. در شب زفاف، عمو سام زمانی که به رسم قبایل نیمه وحشی حجاب از چهرة طالبان ـ همان عروس خانم ـ برمی‌داشت، دید که چه آکلة نکره، چروکیده، بددهن، و ... را به نکاح خود در آورده، و شام عروسی به دهان عموسام مادرمرده زهرمار شد. ولی از آنجا که عقد ایندو در «آسمان‌ها» بسته شده، و هر یک نیازمند وجود دیگری است، عمو سام چشم بر هم گذاشت و دلش را به شمردن اسکناس‌ها ـ فعالیت مورد علاقه‌اش ـ خوش کرد. بعدها که طالبان و انواع ایرانی طالبان ـ همان آیات عظام خودمان ـ سر اتحاد جماهیر شوروی را برای عمو سام «هدیه» آوردند، تازه این گاوچران بدبخت و بیسواد فهمید که چه «لعبتانی» را به حرمش راه داده. و آنقدر دست و پایشان را ماچ کرد که هر دو لوس شدند و گذاشتند «طاقچه‌بالا»!

کیف و لذت نکاح با این عروس‌های خوش‌خدمت از دل این عموسام خاک برسر بیرون نمی‌آید، و از طرف دیگر بدنامی همخوابگی با این عجوزه‌های بدسگال در سطح‌ جهانی آبروئی هم برایش باقی نگذاشته. دقیقاً داستان همان مردی است که زنش را سه‌طلاقه کرد. ولی این عمو سام مگر می‌تواند از عهدة مخارج طلاق برآید؟ بله، چنین عروسان خوش خط و خالی را نمی‌توان به این سادگی‌ها طلاق داد.

بله، بازتاب این طلاق زیاد است. اگر به دلیل فروپاشی اتحاد شوروی، عموسام مجبور است که برای کلاشی چند دلار ناقابل از کنگره در عراق جنگ راه بیاندازد، اگر برای توجیه سیاست‌های غیرقابل توجیه خود مجبور است دست و پای «آیات عظام» و تتمة «طالبان افغان» را ببوسد، و اگر برای حفظ موقعیت جهانی خود ـ بعد از این همه ندانم‌کاری اگر موقعیتی هنوز باقی مانده باشد ـ مجبور است از چپ و راست خبرنگاران خودی و غریبه را در عراق به گلوله ببندد و مردم را با بمب تکه تکه کند، که به دنیا حالی کند، دشمنانش از هر گونه عمل «غیرانسانی» در راه مبارزه با «دمکراسی و آزادی!» دست برنمی‌دارند، از عهدة سه‌طلاقه کردن این عروس‌ها برنمی‌آید.

در واقع، اینهمه «شرح وظایف» را جلوی هر کارمند لایق و زحمتکش و توسری‌خوری بگذارید، فیوزهایش در دم می‌پرد. گویا، فیوزهای عمو سام هم یکی پس از دیگری در حال پریدن‌اند. چرا که امروز بی‌بی‌سی ـ اولین شریک خبرپراکنی عمو سام ـ اعلام کرد که: «قاری بابا، فرماندة پر نفوذ ضد طالبان کشته شد!» بعد هم توضیح می‌دهد که این «قاری‌بابا» ـ از اسمش معلوم است که خیلی باید پر نفوذ باشد ـ سابقاً عضوی از طالبان بوده، و بعد نبوده، و بعد بازهم بوده، و خلاصه آخر سر معلوم نیست که از طالبان بوده یا نبوده و ...

همان است که خدمتتان عرض کردم: "عروس عموسام" بوده، در نتیجه از طالبان هم بوده، و در آخر کار سر از ایران هم در می‌آورد، که بعد از ایران باز به افغانستان باز می‌گردد، و اینبار در خرتوخر «دمکراسی» آمریکائی در افغانستان او را می‌کشند و می‌گویند: طالبان او را کشتند!! می‌بینید وقتی بعضی‌ها می‌گویند: "آمریکا در چاهی افتاده که فضولات تا زیر مژگانش را گرفته، مقصودشان چیست؟!"

۱۲/۲۶/۱۳۸۴

انگولک‌چی
...

کیهان ـ تغييرات بودجه نظر دولت و مجلس را تأمين كرد
انگولک‌چی ـ نظر مردم چطور؟

کیهان ـ تولید نفت در میدان نفتی جنوب 120 هزار بشكه افزایش مي‌یابد
انگولک‌چی ـ خوش به حال بوش!

کیهان ـ هشتاد و نه درصد حمایت اساتید و دانشجویان از برنامه هسته‌اي
انگولک‌چی ـ اونجای آدم دروغگو!

کیهان ـ درگیری پاریس به دیگر شهرهای فرانسه هم كشیده شد
انگلوک‌چی ـ انشاالله به تهران هم می‌رسد.

کیهان ـ مردم اوكراين دولت نارنجي را غيرقانوني خواندند
انگولک‌چی ـ مردم اوکراین بجای «رنگ»، دولت ما را ببینند که «خوش‌بو» است.

کیهان ـ نظاميان صهيونيست زندان اريحا را با خاك يكسان كردند
انگولک‌چی ـ دستشان درد نکند، زندان‌های دیگر را هم با خاک یکسان کنند.

کیهان ـ پس فردا برگزار مي شود، راهپيمايي به حمايت از ايران در 200 شهر دنيا
انگولک‌چی ـ و همزمان در تهران، راهپیمائی به حمایت از 200 کشور دنیا!

کیهان ـ اعتراف صريح رايس به نفرت كشورهاي اسلامي از آمريكا
انگولک‌چی ـ اگر خوشگل‌تر باشد، تخفیف می‌دهیم!

کیهان ـ بوش با بزرگترين بحران دوران رياست جمهوري‌اش رو به روست
انگولک‌چی ـ با ما کاری نداشته باشد.

سیاست «شتر گاو پلنگ»!
...
رسانه‌ها از مسائل «پشت‌پرده» می‌گویند؛ سایت‌های خبری از «حملات به تأسیسات هسته‌ای ایران» خبر می‌دهند؛ آلمان نیز به «مذاکرات هسته‌ای ایران» می‌پیوندد؛ و نهایتاً وزیر امورخارجة آمریکا، «مذاکرة» آمریکا با ایران در مورد عراق را مطرح می‌کند! اگر از این هیاهوی بی‌معنا آزرده خاطریم و نمی‌خواهیم امنیت روزانة ملت‌ها را اینچنین بازیچة دست سیاست‌بازی‌هائی ببینیم که بشریت آنرا به حساب خود به «تاریخ» سپرده بود، و اگر می‌خواهیم انگشت اتهام به جانب گروهی، کشوری و یا حاکمیتی نشانه رویم و او را مسئول ایجاد چنین فضائی بدانیم، فضائی که «همه چیز» دارد و «هیچ چیز» در آن نیست، فضائی همزمان انباشته از «مذاکرات» و «تهدیدات نظامی»، فضائی که نهایتاً از آن هم بوی جنگ به مشام می‌رسد و هم بوی «باج‌گیری»، و نهایت امر حداقل «تبلیغاتی ‌جنگی» را به عنوان روزمرة مردم به خوردمان می‌دهد، نمی‌توان دولت‌های کوچک و دست‌نشانده‌ای چون جمهوری اسلامی، پاکستان و افغانستان را مسئول دانست. متهم کردن این دولت‌ها به بی‌کفایتی، در این مورد بخصوص کفایت نخواهد کرد، چرا که اگر این دول طی دهه‌ها وسیله‌ساز تحمیل معادلات سیاسی بر ملت‌هایشان بوده‌اند، آنان در ساخت و پرداخت این فضاهای سیاست جهانی، فی‌نفسه نمی‌توانند فعال به شمار آیند.

در واقع، بحران «امنیت نوین جهانی»، یعنی تهدیدات مستقیم نظامی یک ابرقدرت به حمله و غارت ملت‌های دیگر، آنزمان شروع شد که دیوار برلین فرو ریخت. این دیوار در تاریخ معاصر مفاهیمی در بر داشت، که با فروریختن‌اش گوئی همگی آنان نیز فروپاشیده‌اند. دولتی که امروز، پس از گذشت دو دهه از تحولات اروپای شرقی، بر کشور روسیه، میراث‌خوار اصلی امپراتوری «کارگری» شوروی مسلط شده، دولتی نیست که توان و لیاقت ادارة این میراث عظیم را داشته باشد. آقای پوتین و دوستان‌شان که همگی از قضای روزگار تا گلوگاه در فساد «مالی ـ ارزی» و بده‌بستان‌های مافیای روس‌ ـ از تجارت زنان و دختران گرفته تا کاروان‌های تریاک کابلی که از خاک روسیه روانة مغرب زمین می‌شوند ـ درگیرند، چگونه می‌توانند میراثی را اداره کنند که حتی قادر به شناخت زوایای آن نیز نیستند؟

بحران امروز نتیجة برخورد نامناسب دولت و حاکمیت «رسوای» روسیه است. در روند به قدرت رسیدن این حاکمیت، تنها مسئله‌ای که از «اهمیت راهبردی» برخوردار شده، «قیمتی» است که این حاکمیت می‌تواند از معامله با غرب در «واگذاری» و «فروش» میراث سیاست‌ بین‌المللی اتحاد جماهیر شوروی به جیب زند. این برخورد، که یوگسلاوی را به هزاران تکه تبدیل کرد، این بی‌سیاستی و یا «سیاست فروش و معامله» که عراق را به این روز کشاند، همان سیاستی است که امروز کشور ایران را در چنین شرایطی گرفتار آورده.

در واقع، باید از خود پرسید: روسیه تا کی می‌خواهد به این سیاست «شتر گاو پلنگ» ادامه دهد؟ سیاستی که در برابر آمریکا به عنوان یک «قدرت‌دوست» از هیچ جنایتی در باز گذاشتن دست یانکی‌ها سر باز نمی‌زند، در برابر اروپا خود را صرفاً قدرتی منطقه‌ای معرفی کرده و در جستجوی «منافع‌اقتصادی!» است، در برابر قدر‌ت‌های منطقه‌ای چون چین و هند هنوز «چکمه‌های قدرقدرت نظامی اتحاد شوروی» بر پای دارد، و در برابر جهان سوم فقط به همکاری با «دیگران» ـ هر که باشند ـ برای چپاولشان می‌اندیشد.

شاید اگر دوران سیاست‌ یانکی‌های «قدرتمدار» به پایان خود نزدیک می‌شود، آغاز سقوط این «یانکی‌منشی» را می‌باید با فروپاشی راهبرد «شتر گاو پلنگ» در مسکو همزمان دید. اگر سیاستمداران مسکو معتقدند که می‌توان صرفاً از طریق چپاول دول کوچک‌تر، به قدرتی جهانی و یا حتی منطقه‌ای تبدیل شد، به شدت در اشتباه‌اند. سیاست‌های جهانی، اگر در عمل همیشه به این نقطه رسیده‌اند، نقطة آغاز موجودیت‌شان را نمی‌توانند در چنین «راهبردی!» قرار دهند. حتی آمریکای جنایتکار، که عملکرد امروز ارتش‌‌اش در عراق بر کسی پوشیده نیست، در پس شعارهای «دمکراسی و آزادی» به این جنایات دست می‌زند. روسیه، این میراث‌خوار نالایق شوروی، عملاً از هیچ شعار محوری در عملکرد سیاست جهانی خود برخوردار نیست. این وضعیت را نمی‌توان «طبیعی» قلمداد کرد.

مطلب دیگری که شاید در مورد این «میراث‌خواری» غیرطبیعی ‌باید در نظر گرفت، نحوة برخورد این سیاست با «دوستان» و «دشمنان» است. روسیه امروز عملاً در سطح جهانی از اردوگاهی برخوردار نیست. برخی «صاحب‌نظران» عنوان می‌کنند که، «اردوگاه» از نظر سیاسی دیگر معنائی ندارد، ولی در این مورد نیز نباید راه افراط پیمود. آمریکا اردوگاهی دارد که «ثبات اقتصادی و مالی» خود را به یمن وجود آن محفوظ نگاه می‌دارد. این اردوگاه ـ اروپای غربی، ژاپن و کانادا ـ که «جهان دوم» نام گرفته، امروز وجود دارد، و سیاست‌گذاران آن نمی‌توانند بدون صلاح‌دید واشنگتن جرعه آبی بنوشند. روسیه پشت جبهه و پس جبهه‌اش هر دو یکی است، و گویا فکر می‌کند که با همکاری تنگاتنگ با آمریکا و شراکت در «چپاول‌هایش» می‌تواند موضع خود را مستحکم کند. سیاستی «پادگانی» که تمامی دوستان شوروی سابق را به دامان مرگ و فروپاشی می‌اندازد، و آنهائی را که به دلایلی به روسیة امروز از نظر سیاسی نزدیک می‌شوند، صرفاً به دلیل ارزش مبادلاتی که این کشور در برابر آمریکا برایشان قائل است، مورد بررسی قرار می‌دهد.

لو دادن پیوستة گروه‌های مقاومت در عراق و قتل‌عامشان به دست نیروهای آمریکائی، ارسال میلوشویچ و دیگر طرفداران مسکو به بیدادگاه لاهه، سرکوب نیروهای پیشروی افغان به نفع پیشبرد سیاست‌های آمریکا در افغانستان، و رها کردن نیروهای دمکراتیک و مردم‌سالار ایران به دست سیاست‌های آمریکا، همگی در راستای همین سیاست «شتر گاو پلنگ» قابلیت تحلیل می‌یابند. پیروزی احمدی‌نژاد در ایران را می‌باید تلاش روسیه در به انحراف کشاندن سیاست داخلی ایران دانست، ولی امروز در شرایطی قرار گرفته‌ایم که نهایتا همین روسیه بهای بسیار سنگینی برای سیاست‌گذاری‌های «پادگانی» خود در ایران پرداخت خواهد کرد. نباید فراموش کرد که یک سیاست‌گذاری جهانی نمی‌تواند صرفاً بر اساس شراکت با «چپاولگران» به موجودیت خود ادامه دهد.

۱۲/۲۵/۱۳۸۴

انگولک‌چی
...
ایرنا ـ رئيس جمهور: ملت ايران داراي تاريخ و تمدن پر افتخار و طولاني است
انگولک‌چی ـ گیرم پدر تو بود فاضل ...

ایرنا ـ حسني مبارك اروپا را از بكارگيري زور عليه ايران برحذر داشت
انگولک‌چی ـ گفت: برای من به کار بگیرید.

ایرنا ـ سفير استراليا: پرونده هسته‌اي ايران بايد از طريق مذاكره حل و فصل شود
انگولک‌چی ـ مطمئن باش! گانگوروهای ایران در امن و امان هستند!

ایرانا ـ معاون رئيس جمهوري: هيچ قدرتي نمي‌تواند مانع برنامه هسته‌اي ايران شود
انگولک‌چی ـ من هم همین را می‌گویم، کسی باور نمی‌کند!

ایرنا ـ وزير كشور : سياست ايران تقويت ‌همكاري با دولت منتخب و قانوني افغانستان است
انگلولک‌چی ـ "منتخب" آمریکا، و بر اساس "قانون" امام زمان!

ایرنا ـ دولت در گلستان
انگولک‌چی ـ ملت هم برایش کود کافی تأمین می‌کند.

ایرنا ـ دادكان: كار فوتبال بر روي قلم و كاغذ و مطبوعات آسان است
انگولک‌چی ـ "دادکان"! شما که کارتان را کردید، با فوتبال چکاری داری؟

ایرنا ـ مجوز انتشار نوزده‪ نشريه صادر شد
انگولک‌چی ـ چند تا مجوز باطل شد؟

کیهان ـ رئیس جمهور: اگر بایستیم معادلات عوض می‌شود
انگولک‌چی ـ شما اگر بنشینید، اصلاً معادلات حل می‌شود

کیهان ـ نخست وزير فرانسه بي‌توجه به اعتراض‌ها قانون كار را اجرا مي‌كند
انگولک‌چی ـ یادش دادید، ها؟

کیهان ـ مدير عامل شركت آب و فاضلاب استان تهران: تهران ظرفيت تأمين آب براي جمعيت بيشتر را ندارد
انگولک‌چی ـ از امروز فقط فاضل‌آب تأمین می‌کند.

کیهان ـ اروپا براي تأمين امنيت انرژي خود بايد رضايت ايران را جلب كند
انگولک‌چی ـ در این زندگی چکارها که نباید کرد!

کیهان ـ ... و ناگهان چه قدر زود دير مي‌شود
انگولک‌چی ـ پس خوش گذشته؟

۱۲/۲۴/۱۳۸۴


چرخش در راهبرد هسته‌ای
...
«بحران هسته‌ای» ایران پای به مرحلة جدیدی گذاشته. و سیاست‌های اعلام شده از جانب نظام حاکم بر ایران که طی چند روز گذشته، از طرف مقامات طراز اول کشور، در راستای «تبلیغات جنگ» قرار گرفته بود، به سرعت تغییر مسیر دادند. این تمایلات که گویا پیش از موعد مناسب از جانب سخنگوی وزارت امور خارجه عنوان شده بود، باعث شد که نه تنها آقای آصفی مجبور به عقب‌نشینی از مواضع «دولت» شود، که وزیر امور خارجة روسیه پس از مذاکرات واشنگتن، به دور از هر گونه پرده‌پوشی‌های دیپلماتیک اعلام کند: «پیشنهاد روسیه برای تأمین سوخت لازم نیروگاه‌های ایران، پیشنهادی نیست که ایران آنرا قبول و یا رد کند!»‌

در واقع، بار دیگر کشور ایران پای در راستای سیاستی گذارد که طی هفتاد سال گذشته همیشه در آن گام نهاده، و همیشه در مسیر آن مغلوب قدرت‌های بزرگ‌تر شده. این سیاست که در دوران مصدق بر آن نام «توازن منفی!» گذاشته بودند، در همان دوران مصدق نیز عدم‌کارائی خود را به اثبات رساند؛ بعدها، در مصر و دیگر مناطق جهان، از طرف دولت‌های جهان سوم کپی‌برداری شد، و در کمال تعجب همیشه نتیجه‌ای ثابت به ارمغان آورد: شکست!

اصل کلی در این به اصطلاح «موازنة منفی»، فاصله گرفتن از یک قدرت، جهت حریص کردن قدرت دیگر است، قدرتی که می‌بایست، بر اساس این «پیش‌فرض» سیاسی، حامی عمل مستقل‌تر از جانب دولت ایران، در برابر قدرت دیگر باشد! از نظر تاریخی چنین نتیجه‌ای هیچگاه حاصل نشده، چرا که قدرت‌های بزرگ در نقاط حساس سیاست‌های راهبردی خود، ترجیح می‌دهند با یکدیگر، در راستای یک راهبرد فراگیر جهانی کنار آیند، تا با دولتی ضعیف و متکی بر سیاست‌های جهانی، که نهایت امر روابط‌اش با آنان، دست و پا گیر خواهد شد.

دولت ایران پس از اعلام مواضع راهبردی آمریکا در منطقه ـ جنگ افغانستان و عراق ـ سعی بر آن داشت که خود را در مقام یک «متحد» غیر قابل اجتناب به یانکی‌ها تحمیل کند؛ حمایت از کردهای وابسته به ایران در حاکمیت عراق، حمایت از شیعیان و ایرانیان مقیم عراق در دولت پیشنهادی آمریکا، و دیگر اقدامات کشور ایران دقیقاً در همین راستا صورت گرفت. صادقانه بگوئیم، در این محدوده، ایران از موفقیت‌هائی نیز برخوردار بود. ولی مشکل آنجا شروع می‌شود که قدرت‌های دیگر، و در این دو مورد بخصوص، روسیه، قرائت دیگری از شرایط دارند. انفجارات قومی در عراق، که شیعیان را به عنوان همکاران جمهوری اسلامی ایران و ارتش آمریکا در صف اول قرار می‌دهد، می‌تواند عراق را به یک جنگ همه‌جانبة داخلی بکشاند، جنگی که حداقل در شرایط فعلی، آمریکا نمی‌تواند حامی آن باشد. انفجار اماکن مقدس شیعیان در واقع گوشزد کوچکی از جانب مخالفان این همبستگی تنگاتنگ بود. و جواب این «استفتاء» راهبردی نیز به همان سرعت اعلام شد؛ آمریکا از مواضع دوستان خود در تهران فاصله گرفت و به دامان سیاست‌های اعلام شدة روسیه خزید.

البته این سیاست بازندگان زیادی داشت، که شاید از نظر ما ایرانیان مهم‌ترین‌شان باشند؛ دولت فخیمة انگلستان بازندة اصلی این چرخش بود، این دولت اینک عملاً با آمریکا، در ظاهر بر سر توافق‌ خریدهای تسلیحاتی، و در واقع به دلیل کنار گذاشته شدن از تمامی مذاکرات منطقه به نفع روسیه، از نظر سیاسی درگیر شده است. در درجة دوم می‌باید از جناح «چپ‌نمای» حاکمیت، به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نام برد که اظهارات جنگ دوستانة چند روز پیش او عملاً با اتخاذ سیاست جدید از جانب آمریکا «سنگ روی یخ» شد، این چرخش به وجهة «رهبری» در نظامی که خود را منبعث از «رهنمودهای رهبر می‌نمایاند»، صدمه‌ای جبران ناپذیر وارد می‌آورد. و نهایتاً بازندگان دیگر در این قمار سیاسی را نیز نباید از نظر دور داشت: دولت‌های وابسته و یا متمایل به ایران در افغانستان و عراق! چرا که اینک اگر موجودیت‌ این دولت‌ها می‌باید از جانب هر دو طرف در گیر ـ آمریکا و روسیه ـ همزمان مورد تأئید قرار گیرد، نزدیک بودن‌شان به ایران و سیاست ‌آمریکا، برایشان صرفاً دردسر خواهد آفرید.

شاید یک‌بار دیگر باید تکرار کنیم که سیاستگذاری در منطقه‌ای مهم و سرنوشت‌ساز، چون خاورمیانه، نمی‌تواند از جانب دولتی صورت گیرد که با چشم‌داشت حمایت خارجی و سرکوب داخلی، صرفاً قصد نگاه داشتن خود بر اریکة قدرت را دارد. در همین چند روز، این «صورت‌بندی» غلط که تنها وسیله‌ای جهت توجیه استبدادی سیاسی در داخل کشور شده، یک بار دیگر به صراحت عدم‌کارائی خود را به اثبات رساند.

۱۲/۲۳/۱۳۸۴


چهارشنبه‌سوری‌!
...
امسال هم چون سال‌های اخیر، شهرها در چهارشنبه سوری غرق هیاهو، فریاد ترقه‌ها و نعرة بمب‌ها شدند. هیاهوئی که نشان از شادی‌ها ندارد، و در عمق آن باید به تماشای غم‌ها نشینیم، غم‌های ملتی تحقیر شده، امیدهای فراموش شدة ملتی سرکوب شده، ملتی که به دست حاکمان خود امروز به امید همان خدائی رها شده‌، که دیگر حتی حاکمان نیز خود به وجودش ایمانی ندارند.

ایرانیان، تاریخ پر جوش و خروش خود را همواره سرمایة بیانی از نارضایتی‌ها کرده‌اند؛ روزی شعوبیون شعر به زبان ملتی نوشتند و قصیده به زبان ملتی خواندند که عرب «گنگ» خطابش می‌کرد، و روزی دیگر، فرهیختگان این سرزمین، انتقام چند صد ساله را چنان گرفتند که راهنمای هلاکو بر بالین آخرین خلیفة تازی شوند. آنان که امروز در خیابان‌ها می‌خوانند و می‌رقصند، همان ملت‌اند، همانکه از خانقاه‌های اردبیل، اسلامی دست‌ساز بیرون کشید، به اسطوره‌های میترا و زرتشت زینت‌اش داد، آنرا به عطر تاریخ این سرزمین آراست و از آن مذهبی ساخت که ایرانی‌اش خواند، از این نهال نو چوبدستی ساخت که ندای کهنسال و تاریخ‌ساز این ملت را با تکیه بر آن از مرزهائی که تاریخ بر او تحمیل می‌کرد، فراتر براند.

دیر زمانی نیست که ایرانی در اعتراض به آنچه سلطنت «ظلم» خواند، به اسطوره‌های شیعی پیوست، و دیرزمانی نیست که، پس از گذشت 27 سال، بار دیگر به آغوش نیاکانی باز می‌گردد که دیروز، در هنگامه‌هائی غیراسلامی‌اشان خوانده بود.

زمانی که رویای حکومت اسلامی جهانی بسیار سخندانان و سخنرانان را کور و کر ‌کرده بود، نادر نادرپور، این فرهیخته فرزند ایران زمین گفت، ایرانی میان اسلام و ایران سرگردان مانده، بیم دارم که تا ابد سرگردان بماند. نادرپور، چه خوب سرگردانی ما را دیده بود.

در روزهای سیاهی که قدرت‌های بزرگ تا آستان طراحی نقشه‌‌هائی ظالمانه برای نابودی و قتل‌عام ملت‌ ایران، در پس درهای بسته به مذاکره نشسته‌اند؛ در روزهای سیاهی که ملت عراق و افغانستان در زیر چکمه‌های خون گرفتة یانکی‌های آدمکش فریادشان در این دنیای پسامدرن، به دادرسی نمی‌رسد؛ در روزهای تیره و تاری که بهترین فرزندان ایران زمین در تبعید، زندان و گورستان‌اند تا صدای‌شان در خاموشکدة قدرت‌های بزرگ خفه ماند، فریاد آتش در کوی و برزن دوباره ایرانی را به رزمی می‌خواند که هزاره‌ها پیش آغاز شده. فریاد آتش، که می‌گوید «امروز» را نیز، هر چند که سهمگین است، از سر خواهی گذارند. این فریاد آتش‌های برافروخته در کوی و برزن است که فرد فرد ایرانیان را تو گوئی به نام می‌خواند.
چه بی‌خیال در آرامش خفته‌اند دشمنان این ملت! و چه آرام بر تخت‌های حاکمیت‌اشان نشسته‌اند، آنان که دیر یا زود هدف پیکان‌های همین هیمه‌ها خواهند بود، آتش نفرتی که امروز به فریاد در کوچه‌ها می‌دود و بر دیوارها می‌نشیند، همان آتش ابدی این سرزمین است، به گوشمان می‌خواند تا فراموش نکنیم. فراموش نکنیم حکایت هزارة ایرانیان، چهارشنبه سوری را. این خجسته جشن بر ما ایرانیان پیروز باد.

۱۲/۲۲/۱۳۸۴

انگولک‌چی
...
امروز انگلولک‌چی به سراغ روزنامة محبوب همة خانواده‌های خوب ایرانی، یعنی کیهان می‌رود.

کیهان ـ بوش: احساس خطر می‌کنم.
انگولک‌چی ـ ما چی بگیم؟

کیهان ـ مجلس دولت را به احداث نیروگاه هسته‌ای موظف کرد
انگولک‌چی ـ این را می‌گویند زور گوئی!

کیهان ـ اختصاص 250 تخت برای مصدومان چهارشنبه سوری
انگولک‌چی ـ در اوین هم 250 سلول به چهارشنبه سوری اختصاص داده شد!

کیهان ـ اظهارات سرتیپ طلائی در باره جمع‌آوری مواد محترقة خطر‌آفرین
انگولک‌چی ـ هفت تیر تیمسار ‌خطر ندارد، ترقه‌ها را جمع کنید!

کیهان ـ نیویورک تایمز: بوش لیاقت اداره کشور را ندارد
انگولک‌چی ـ از بی‌لیاقتی‌ها بگو!

کیهان ـ پیشنهاد احمدی‌نژاد دروغ صهیونیست‌ها را افشا کرد.
انگولک‌چی ـ اتفاقاً دروغ‌های احمدی‌نژاد را هم صهیونیست‌ها «پیشنهاد» کرده بودند!

کیهان ـ گورباچف: ایرانیان پیرو قرآن‌اند، ماجراجو نیستند.
انگولک‌چی ـ کمونیست‌ها ماجراجو بودند!

کیهان ـ یک عضو فراری منافقان: آمریکائی‌ها در عراق ناظر شکنجة ما بودند.
انگولک‌چی ـ در تهران نظارت بر عهدة چه کسانی بود؟

کیهان ـ خوانندگانی برای تمامی فصول
انگولک‌چی ـ و روزنامه‌ای برای تمامی حکام!

کیهان ـ خودكامه‌اي خونريز به نام رضاخان را براي قريب دو دهه بر ملت‌ما تحميل كرد[ند].
انگولک‌چی ـ ولی، خودکامه‌های بعدی بیشتر ماندند.