۵/۲۷/۱۳۹۲

قاطر و قلم!


 

وزیر ارشاد دولت «منتخب» امروز تخم‌ دوزرده‌شان را برای نویسندگان،  تحلیل‌گران، هنرمندان و شعرا و مترجمین و نمایشنامه‌نویسان و ... گذاشتند!   بله‌،  کاشف به عمل آمد که منبعد قرار شده بجای ممیزی کارمندان و حقوق‌بگیران وزارت ارشاد که معمولاً سواد درستی هم ندارند،   ناشران به ممیزان رایگان این وزارتخانه تبدیل شوند:  

 

«[...] خود ناشر کتابی را که می‌خواند بايد بفهمد که اين کتاب با مقررات همخوانی دارد يا ندارد. خود ناشر قبل از اينکه کتاب را چاپ کند بايد به نويسنده بگويد اين قسمت را حذف کند.[...]»

رادیوفردا،  27 مردادماه سالجاری

 

باید قبول کرد که این «گام» بسیار سرنوشت‌ساز خواهد بود.   چرا که،  نه تنها ناشر تبدیل می‌شود به چماق‌کش حکومت،  که سرمایه‌گزاری در راه نشر نیز نهایت امر منوط خواهد شد به برداشت‌های متناقضی که معلوم نیست کدام «محافل» و تحت چه شرایطی به عمل خواهند آورد.    اصولاً حکومت اسلامی همچنانکه شاهدیم از 34 سال پیش نتوانسته در مورد مطبوعات،  انتشارات و ...  و خصوصاً تولیدات فرهنگی نقش قابل‌اعتنائی ایفا کند.   وزرای ارشاد این حکومت طی سه دهة گذشته،   معمولاً پس از چند روز «ور رفتن» با این اثر و آن اثر تصمیم‌گیری را به «خیابان» واگذار کرده‌اند!   اینبار هم طبق برنامة جناب وزیر،  ناشر و نویسنده تبدیل می‌شوند به چوب دو سر طلا.  هم سرمایه‌ می‌گذارند و هم تلاش دماغی و فنی و تخصصی صورت می‌دهند،   هم می‌باید پاسخگوی اراذل و اوباش و لات‌ولوت‌هائی باشند که امثال آقای وزیر و باباجان‌شان را بیش از سه دهه است در رأس کودتای 22 بهمن 1357 «تر و خشک» می‌کنند! 

 

حداقل ما از اینکه دولت «ملاحسن» بجای حمایت از «آزادی بیان»،  حاکمیت سانسور بر نوشتار و تولیدات هنری و فرهنگی را به اینصورت وقیحانه اعلام کرده به هیچ عنوان تعجب نمی‌کنیم.  مخالفت با آزادی بیان یکی از پایه‌های اساسی و بی‌تردید در حکومت آخوند است.   اینان اصلاً‌ بیان آزاد را نه می‌شناسند و نه ارج می‌نهند.   از سوی دیگر،  بی‌مسئولیتی نیز یکی دیگر از ویژگی‌های این نوع حکومت‌هاست؛   می‌بینیم که اینبار سرمایه‌گزار نشر،  می‌باید مسئولیت کارمند وزارت ارشاد را برعهده بگیرد!  چرا که،  آقای وزیر «مسئول» نیستند!

 

پر واضح است،   کسانیکه معمولاً با سرمایه‌های «خودی» پای به میدان نشر در حکومت اسلامی می‌گذارند،   فقط در صورتی فعال خواهند شد که از نتیجة کارشان اطمینان نسبی داشته باشند.  ولی ما در برابر یک حکومت «شل‌من‌یهود» نشسته‌ایم.   اینان که به ادعای خودشان از سیر تا پیاز اصول سیاسی،  اقتصادی،  اجتماعی و فرهنگی و ... را در قرآن و نهج‌البلاغه و اینور و آنور و سر قبور و توی کوه و پای دشت و صحرا،  از روز ازل در دست داشته‌اند،  هنوز پس از گذشت بیش از سه دهه نتوانسته‌اند پیرامون کلیات و حتی قوانین اساسی حاکم بر این نظام «خردرچمن» به توافق برسند.   حال همینان می‌خواهند در مورد تحلیل‌های ممکن از یک متن ادبی،  یک نمایشنامه و یا یک فیلم به آنچنان «اجماع» فراگیری دست پیدا کنند،‌  که جمله «اوباش» اسلامی هم راضی و خرسند باشند!  این وزیر «باکفایت» و به ویژه «با تدبیر» بهتر است به رژیمی که در آن زندگی می‌کند نیم نگاهی بیاندازد،  باشد که اگر تاکنون هیچ نفهمیده،   تا حدودی قضیه به دستش آید و بفهمد که «این خر از کره‌گی دم نداشته!»

 

به صورت خلاصه،  پیشنهاد آقای وزیر در چارچوب قانونی قرار نیست برای احدی که پای در میدان «سرمایه‌گزاری» می‌گذارد،   حتی همان سرمایه‌گزاران محفلی و خودی،  فضای اطمینان‌بخش‌ و امن به وجود آورد.  اظهارات ایشان به این معناست که انتظار فضای اطمینان‌بخش از این دولت نداشته باشید!  چرا که،   جناب وزیر از همان اول ارادت‌شان را به همکاران جون‌جونی‌شان ابراز می‌فرمایند:

 

«[...] بايد گروه فشار را توجيه کرد و با آن برخورد کرد،  نه با مجوزی که وزارت ارشاد داده. [...]»

همان منبع

 

می‌بینیم که آقای وزیر عملیات غیر قانونی «گروه ‌فشار» را به زیر سوال  نمی‌برند و نمی‌گویند  اراذلی که تحت الهامات محفلی و با حمایت نیروهای انتظامی پای به میدان آتش‌افروزی می‌گذارند،   مجرم‌اند و می‌باید تسلیم مقامات صلاحیت‌دار شوند!  ولی از کوزه همان برون تراود که در اوست،   از یک بچه‌آ‌خوند بیش از این‌ها نمی توان انتظار داشت:    

 

«[...] يک فيلم برای ساخته‌شدن و اکران چند بار در موارد مختلف مورد نظارت قرار گرفته و مجوز گرفته.  حالا اگر چهار نفر آمدند و گفتند اين فيلم بايد برداشته شود نبايد تسليم آن چهار تا آدم شد.[...]»

 

اولاً خدمت‌ این وزیر باشعور و فهمیده بگوئیم،  این‌ها «چهارتا آدم» نیستند،  مشتی چماق‌کش‌اند که نان جنابعالی و باباجان‌تان را طی سه دهة اخیر تأمین کرده‌اند،  پس به سیاق احترام هم که شده،   بهتر است زیاد «لیبرال» نشوی که بجای گاز زدن به ساندویچ کالباس اسلامی،  باید تا صبح «دسته هاون» بلیسی!  در ثانی،   چه کسانی و در چه مقاطعی تسلیم «چهار تا آدم» شده‌اند؟!  چرا نام این افراد و گروه‌ها هیچگاه علنی نشده،  تا معلوم شود از کجا «آب و نان» دریافت می‌کنند؟   اگر نام اینان را نمی‌برید برای این است که خودتان هم وامدار‌شان هستید؛  و امروز برای «قمپز» در کردن و «آزادیخواهی‌های»‌ نمایشی حرف‌هائی می‌زنید که خودتان هم از ابعادش اطلاعی ندارید: 

 

«[...]اکثريت جامعه‌ ما خواسته‌هايی دارد که مبتنی بر ارزش‌های انقلاب و اسلام است.  کسانی هستند که اصلا حاضر نيستند اين ارزش‌ها را احترام بگذارند و می‌گويند بايد آزادی بيان باشد و بايد هر حرفی دل‌شان خواست بزنند.   هر کس خواست بپذيرد و هر کس نخواست نپذيرد. اين نمی‌شود.[...]»

همان منبع

 

اتفاقاً ما هم می‌دانیم که برای شما و امثال شما «این نمی‌شود!»  شما می‌باید وکیل تصغیری یک ملت باشید؛  با سانسور و سرکوب و چپاول و لفت‌ولیس و لات‌بازی یک ملت را در معبد سرمایه‌داری جهانی قربانی کنید،  بعد هم در یک فضای سانسور زده و ممیزی شده،  ادعا کنید که،   «اکثريت جامعه‌ ما خواسته‌هايی دارد که مبتنی بر ارزش‌های انقلاب و اسلام است!»  خدمت‌تان بگوئیم،  این ممه را لولو برده و خورده!  جنابعالی هم مثل میرحسین موسوی که می‌خواست به «دوران نورانی امام خمینی» برگردد،  دچار توهم شده‌اید.  اگر کور نیستید چشم‌تان را باز کنید؛  گذشت آن روزها که با آخوندبازی و دینفروشی می‌توانستید در این مملکت دکان حکومت به راه بیاندازید.  یک‌ لحظه عدم حمایت اجنبی از این رژیم مسخره‌ کافی است که در عمل و نه در تئوری،   مزة «ارزش‌های انقلابی و اسلام» را ملت ایران با لگد توی دهان شما و همتایان‌‌تان بگذارد؛   «باش تا صبح دولتت بدمد!»