۶/۱۹/۱۳۹۶

دیپلماسی و بالماسکه!





وزیرامورخارجة روسیه،  «سرگئی لاوروف» در راس هیاتی برای یک دیدار کاری راهی عربستان سعودی شد و با وزیر امور خارجه و پادشاه اینکشور دیدار کرد.  «ماریا زاخارووا»، سخنگوی رسمی وزارت خارجه روسیه که لاوروف را در سفر به عربستان همراهی می‌کند، عکسی از خود منتشر کرده است که وی را در پوشش حجاب نشان می‌دهد.

اگر حضور «ماریا زاخارووا»،   سخنگوی وزارت امور خارجة روسیه به همراه لاورف،  در عربستان امری «عادی» تلقی شود،  حجاب اسلامی و انتشار تصاویر «محجبة» ایشان به هیچ عنوان «عادی» نیست.  به استنباط ما این یک مانور سیاسی به شمار می‌رود.   مانور احترام به نماد بردگی زن که اینبار توسط دولت فدراسیون روسیه به راه افتاده.   این بازی سیاسی دنباله‌روی مسکو از سیاست‌های ضدانسانی‌ای تلقی می‌شودکه پیشتر،   ‌از اوائل دهة 1970 توسط یانکی‌ها،  با تشویق اسلام سیاسی و زیر پای گذاردن حقوق اجتماعی زنان در ایران و دیگر کشورهای مسلمان‌نشین به راه افتاده بود.   حال این سئوال مطرح می‌شود که هدف دولت فدراسیون روسیه از تداوم این سیاست انسان‌ستیز چیست؟ 

در مطلب امروز نیم‌نگاهی به روابط پیچیدة روسیه با جوامع مسلمان‌نشین می‌اندازیم.   سپس تلاش می‌کنیم تا حد امکان از بازی سیاسی کرملین کشف رمز کنیم.  پس نخست برویم به سراغ روابط مسکو با جهان  اسلام. 

روسیه از دیرباز کشوری با مرکزیت ارتدوکس تلقی شده.  حتی در دوران بلشویک‌ها نیز معروف بود که رهبر کلیسای ارتدوکس اتحاد شوروی عضو «کا. گ. ب» بوده!   به هر تقدیر در مرکزیت مذهبی ارتدوکس در روسیه که قرن‌ها سابقة تاریخی دارد،   به هیچ عنوان نمی‌توان تردید روا داشت.   با این وجود،  خارج از ارتدوکسی و دیگر مذاهب وابسته به مسیحیت،   کشور روسیه موزائیکی‌ است از بسیاری مذاهب و ادیان پرشمار.   ولی در میانة این موزائیک ادیان و مذاهب،   به دلیل همجواری تاریخی  با ملت‌های مسلمان،   روابط حاکمیت ارتدوکس،  چه در داخل،  و چه در خارج از مرزها،  با نحله‌های متفاوت دین اسلام،  از منظر سیاسی و استراتژیک همیشه حائز اهمیت بوده. 

شاید به دلیل همین حساسیت فوق‌العاده بود که در دوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ،   آمریکا تمامی تلاش‌ خود را به این امر معطوف داشت تا جماعت اسلام‌باور را در داخل و خارج مرزهای اتحاد شوروی بر علیه «معاندان ضداسلام» یا همان شوروی‌ها بشوراند.  و دیدیم که در این کار به موفقیت کامل دست یافت.   اتحاد شوروی با صرف کمترین هزینة نظامی و سیاسی از هم فرو پاشید،   و گذشته از واشنگتن،   برندة نهائی این زورآزمائی اوباش اسلامگرائی بودند که دست در دست سازمان سیا برای دین‌فروشی دکان و دفتر و دستک باز کردند.  ولی اشتباه نکنیم،   در این میانه فقط اتحاد شوروی بازنده نبود؛   ملت‌های منطقه در راه پیروزی سیاسی استراتژیک یانکی‌ها هزینه‌ای پرداختند که فقط با ویرانی‌های منتج از حملة مغول قابل قیاس است.  با نیم‌نگاهی به شرایط امروز ایران،  به صراحت هزینة سنگین این بازی سیاسی کثیف را در قالب سقوط سطح زندگی،   سقوط سطح آموزش،   بهداشت و فرهنگ عمومی در کشورمان مشاهده می‌کنیم و نیازی نیست که به دنبال ویرانه‌های جنگ‌فروشان آمریکائی در سوریه،  عراق،  افغانستان و ... باشیم.

ولی پس از پیروزی در افغانستان،  آمریکائی‌ها که در ایران،  افغانستان،  پاکستان و ترکیه،   از به قدرت رساندن اسلام سیاسی منافع فراوان برده‌ بودند،  برنامة اسلام‌بازی را جهت گسترش همین منافع اینبار مستقیماً متوجه خاورمیانة عربی کردند.   در این پروژه،  باراک اوباما،  رئیس‌جمهور نیمه‌مسلمان،  رنگین‌پوست و ... را با پروژة «بهارعرب» به کاخ‌سفید فرستادند.  برنامه‌ای که شکست خورد،  چرا که روسیه و چین در برابر آن موضع‌گیری شدید و غیرقابل تردید کردند.  پس از شکست «بهارعرب» پر واضح بود که آمریکا دست به عقب‌نشینی از برنامة «اسلام سیاسی» زده،  این عقب‌نشینی را در رأس سیاست‌های منطقه‌ای خود قرار دهد.   و دیدیم که دونالد ترامپ عملاً فعالیت‌های انتخاباتی خود را با تهاجم به دین اسلام آغاز کرد،  و از قضای روزگار با «آراءعمومی» آمریکائی‌ها روانة کاخ‌سفید شد! 

از سوی دیگر،  شاهد بودیم که نخستین سفر ترامپ و نخست‌وزیر انگلستان به عربستان سعودی بدون رعایت حجاب اسلامی، و  به صورتی کاملاً «متمدنانه» صورت گرفت.  و این موضع‌گیری به صراحت نشان داد که آمریکا واقعاً عقب‌نشینی از اسلام سیاسی را در رأس روابط خود با منطقة خاورمیانه قرار داده.   ولی گویا موضع‌گیری «متمدنانة» آمریکا و انگلستان در برابر اسلام سیاسی،   در مسکو بازتاب مشخصی داشته!  «در باغ‌سبزی» که آمریکا و انگلستان به مخالفان اسلام سیاسی نشان داده‌اند،  کرملین را به این طمع انداخته که حال اگر دست آمریکا از سفرة اسلام سیاسی کوتاه می‌شود،   چه بهتر که «ما» بر این سفره بنشینیم!  

نتیجتاً،‌  در دنبالة این سیاست فرصت‌طلبانه،   خانم زاخاروا،   در گرمای «سگ‌کش» ماه سپتامبر عربستان،  ملبس به «یونیفورم اسلامی» به این شبه‌جزیره تشریف‌فرما شده‌اند.   نویسندة این وبلاگ با دیدن ایشان در این هیبت مسخره به یاد ژست‌های تخمی صبیة حاتمی،  کارگردان وطنی افتاد که به طور منظم و با حفظ ظواهر اسلامی در فستیوال کن حضور به هم می‌رساند.  البته زاخاروا را که دیدم،‌   کمی خندیدم،   هر چند به هیچ عنوان جای خنده نیست.  ایشان که به گواهی کلیپ وزارت امور خارجه روسیه اهل رقص نیز هستند،  در فیس‌بوک‌شان می‌فرمایند: 

«در عربستان از من می‌پرسند،  آیا قوانین پوشش و حجاب (رایج در این کشور) را رعایت خواهیم کرد ... البته.»
منبع:  فیس‌بوک ماریا زاخاروا

باید خدمت ایشان بگوئیم،  ناشیانه تیری در تاریکی انداخته‌اند!  چرا که،  رعایت حجاب اسلامی در عربستان سعودی به هیچ عنوان برای میهمانان و شخصیت‌های خارجی «قانون» به شمار نمی‌رود،  و حضور زن و دختر ترامپ و ترزا می،  نخست‌وزیر انگلستان که پیش پای شما از این شیخ‌نشین «شاهنشاهی» دیدار کرده‌اند،   این واقعیت را به صراحت نشان داده.   در ثانی،  اگر شما دیپلماسی بین‌المللی را با میهمانی بالماسکه عوضی گرفته‌اید،   چه بهتر که مسئولیت شوخی بی‌مزه‌تان را خود به گردن گرفته،  آن را به «قوانین جاری عربستان» ارجاع ندهید.     

با این وجود،  از آنجا که طی دهة اخیر کلیة عملیات دیپلماتیک روسیه با اهدافی کاملاً حساب‌شده در جریان اوفتاده،   اینبار نیز به جرأت می‌توان حرکت زاخاروا را موضع‌گیری‌ای «حساب شده» تلقی کرد.   پس چه بهتر که پیرامون احتمالات این موضع‌گیری زن‌ستیز و ضدانسانی چند گمانه را مطرح کنیم. 

نخستین گمانه این است که روسیه از عقب‌نشینی آمریکا در جبهة اسلامگرائی،  همانطور که بالاتر نیز گفتیم خیلی «ذوق ‌زده» شده؛  خلاصه به این فکر افتاده که خر بی‌صاحب «اسلام سیاسی» را چه بهتر که کرملین سوار شود.   دومین گمانه این است که روسیه از عقب‌نشینی آمریکا در دنیای اسلام سیاسی نه تنها «ذوق زده» نشده،  که به شدت وحشت کرده.   این عقب‌نشینی برای کرملین کابوس‌های هولناک تاریخی را تداعی کرده که جماعت اسلام‌باوران  طی دهه‌های متمادی بر تزاریسم و بلشویسم تحمیل کرده‌ بودند.  گمانة سومی نیز هست که بر اساس آن زاخاروا با علم به اینکه محجبه شدنش کار را به موضع‌گیری‌های تند و شدید خواهد کشاند،  دست به آن یازیده.    شاید هدف وی این بوده که بار دیگر مسئلة حجاب اجباری را به میانة میدان دیپلماسی کشانده،  و از آن به صورتی مضحک موضوعی «مطرح» بسازد.

به هر تقدیر،   همانطور که می‌بینیم،  در این مقطع مشکل بتوان یک گمانه را در برابر دیگری «مهم‌تر» تلقی کرد.  ولی آنچه در این میانه نمی‌باید از نظر دور بماند،   این است که به طور کلی،  بازی هولناک زن‌ستیزی،  و ضدیت با انسانیت و اصول انسانی مطروحه در اعلامیة جهانی حقوق بشر،  چه از سوی آمریکائی‌ها و چه از سوی روس‌ها محکوم است.    فدراسیون روسیه،  اگر به دلائلی غرق «غرور و موفقیت» شده،   و یا به دلائلی دیگر شدیداً به وحشت اوفتاده،  چه بهتر این واقعیت را در نظر آورد که اگر سیاست مسکو در مخالفت با فروپاشانی رژیم‌ها که توسط یانکی‌ها علم شده بود،   یک سیاست واقع‌بینانه و انسانی به شمار می‌رود،   به این معنا نیست که حمایت از اصول ضدانسانی رایج در همین رژیم‌ها نیز به همان اندازه واقع‌بینانه و انسانی تلقی گردد.   چه بهتر که رهبران روسیه از خواب‌های خوش استالینیستی بیرون آمده،  و به یاد آورند که ورای منافع بین‌المللی یک رژیم حاکم،   اصولی انسانی وجود دارد که تخطی از آن‌ها به صراحت می‌تواند به قیمت فروپاشانی‌های نظامی،  منطقه‌ای و اقتصادی تمام شود.