۲/۱۶/۱۳۸۵

بلر و تاچریسم


رسانه‌های جهانی در مجموع، سعی بر آن دارند که تغییرات ایجاد شده، در کابینة انگلستان را، پس از انتخابات اخیر، نشانة «تندترشدن» مواضع تونی‌بلر، و کنار رفتن «صلح‌طلبان» به نفع طرفداران جنگ در ایران تحلیل کنند. جای تعجب نیست، چرا که این «خط رسانه‌ای» از حمایت کامل ایالات متحد برخوردار است، ولی اینکه این «خط» تا چه حد می‌تواند بازتاب «واقعیات» سیاسی در بطن جامعة انگلستان باشد، مطلب دیگری است. در واقع، امروز شکافی کلی «اخبار داخلی» و «گزارش‌های خارجی» بی‌بی‌سی را از یکدیگر جدا کرده. گزارش‌های خارجی، «تندروی» فرضی کابینة جدید حزب کارگر را در زیر ذره‌بین قرار داده‌اند، و گزارشات داخلی، سخن از برگزاری «مجلس ترحیم» تونی بلر می‌کنند. در اینکه کدام تمایل نهایتاً حاکم می‌شود، نباید شکی در میان باشد: خیمه خرگاه تونی بلر در آستانة «فروپاشی» است.
دنبالة مطلب »»»

انگولک به رسانه‌ها


ایرنا ـ هشدار به جوانان؛ سرنوشت خود را با قرص‌هاي روانگردان به تباهي نكشيد
انگولک‌چی ـ چرا قرص می‌خورید؟ تریاک افغانی خوب داریم.

ایرنا ـ سخنگوي وزارت خارجه ايران : موضعگيري اروپا در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران غير منطقي است
انگولک‌چی ـ راستش را بگوئید، حقوق بشر اصلاً خودش هم «غیرمنطقی» نیست؟

ایرنا ـ افراد مسلح عراقي با نظاميان انگليسي در شهر بصره درگير شدند
انگولک‌چی ـ و آیت‌الله سیستانی آن‌ها را «دعوت‌ به آرامش» کرد!‌
دنبالة مطلب »»»

۲/۱۵/۱۳۸۵

بروس‌لی و ماهی دودی


بعضی وقت‌ها اتفاقاتی می‌افتد که آدمیزاد به معنای واقعی «شاخ» در می‌آورد. دیشب هم من «شاخ» درآوردم. نتیجة شاخ هم، بی‌خوابی، گرفتاری، مراجعه به پاسگاه پلیس، و ... شد. به دلیل همین بی‌خوابی هم، اصلاً نمی‌توانم مطلبی بنویسم که فکر کردن لازم داشته باشد. قضیه از این قرار بود که یک دخترخانم، ظریف و مرتب که گویا وکیل‌دعاوی است، و در همین ساختمان ساکن است، با مردی زندگی می‌کند که آدمی است میخواره و شرور. خلاصه دیشب که ایندو با هم «دعوای» زناشوئی داشتند، خانم وکیل، آقا را از خانه بیرون می‌اندازد و در را به روی ایشان می‌بندد. حالا بشنوید بقیه جریان را!
دنبالة مطلب »»»

۲/۱۴/۱۳۸۵

اقتصاد جهانی و «بحران هسته‌ای ایران»!

در ظاهر، نشست اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل به علاوة کشور آلمان، یا به قول خبرنگاران حرفه‌ای (1+5)، در شهر پاریس، «نتیجه‌ای به همراه نیاورد». از نظر دیپلماتیک، عبارت «نتیجه‌ای به همراه نیاورد»، صرفاً نشاندهندة این امر است که «نتایج» حاصله از این نشست را هیچ دولت عمده‌ای در جهان، نه تنها اعلام نخواهد کرد، که در صورت اعلام آن از هر مجرائی، در مقابل افکار عمومی جهان، مسئولیت تأئید این «نتایج» را نیز بر عهده نخواهد گرفت. حال اگر از تحلیل «دیپلماتیک» بیانات و ادعاهای کشورهای دارندة سلاح‌هسته‌ای که، امروز خود را دایه‌های دلسوزتر از مادر برای ملت‌های جهان معرفی می‌کنند بگذریم، می‌ماند این امر مهم که، ادامة وضعیت «یک بام و دو هوا»، اگر برای ملت‌ها و دولت‌هائی «منافعی» به همراه دارد، برای ملت ایران صرفاً خسران، ادبار و بحران اقتصادی و مالی سوغات خواهد آورد.
دنبالة مطلب »»»

۲/۱۳/۱۳۸۵

مرگ فلسفه در غرب، زایش سفسطه در شرق

در ایران، سخن راندن از «روشنفکری» و «روشنفکران» در نظر برخی صاحب‌نظران، کار بسیار بیهوده‌ای‌ شده. دلایل این مطلب نیز شاید، حداقل از نظر خود‌ آنان، روشن باشد. ولی این امر را نمی‌توان فراموش کرد که، ایران چون دیگر کشورهای جهان با پدیده‌ای به نام «روشنفکر» درگیر است، و نمی‌توان از این مسئله بی‌اعتنا عبور کرد.
دنبالة مطلب »»»

۲/۱۲/۱۳۸۵

مغازلة سیاسی رفسنجانی و رئیس جهمور مادام‌العمر!


حسن سیاست‌های استعماری در اینست که مروجان آن همیشه از میان بی‌بارترین و بی‌اطلاع‌ترین افراد جامعه انتخاب می‌شوند. در واقع، اگر به آنچه در جهان سوم می‌گذرد صرفاً کمی با دقت، نظر اندازیم، اولین خصوصیت «رهبران» این کشورها را می‌توان بی‌اطلاعی، پرگوئی و خصوصاً پرروئی‌شان دید. از آفریقا شروع کنیم، قاره‌ای که چه‌گوارا طی مدتی که در ‌آن می‌زیست در خاطراتش می‌نویسد: «اگر این‌ها رهبران آفریقا باشند، استعمار، روزهای طلائی‌ای در این قاره در پیش خواهد داشت»، روزهای طلائی استعمار در آفریقا، پس از گذشت قریب به نیم قرن از ملاحظات چه‌گوارا، همچنان ادامه دارد! به آمریکای لاتین برویم و جناب سرهنگ‌های آرژانتینی و کلنل‌های برزیلی را نگاه کنیم، اگر از احوال ایشان بنویسم، مسلماً از زندگی سیر خواهید شد. به آسیای دور و نزدیک: به فیلیپین، اندونزی و مصر برویم، چه خواهید دید؟ حسنی مبارک، مگاواتی و ... ولی، از حق نباید گذشت، که در بی‌مایگی، و خصوصاً پرروئی، سیاست‌بازان «ایران زمین»، چه در گذشته و چه در حال، گوی سبقت از همه ربوده‌اند. می‌گوئید نه؟ ببینید که همین امروز چه پیش آمده!


دنبالة مطلب »»»

۲/۱۱/۱۳۸۵

اول ماه مه را گرامی داریم


بسیاری از ما، به این امر که در شبانه‌روز فقط طی ساعات محدودی مشغول به کار باشیم، عادت کرده‌ایم، و در واقع، زمانی که قراردادی با کارفرما به امضاء می‌رسانیم، مطمئن‌ایم که دستمزدمان در ازاء 8 ساعت کار در روز است. و اینکه، این دستمزد را 1 روز ـ در برخی کشورها و برای برخی مشاغل 2 روز ـ استراحت هفتگی همراهی خواهد کرد. و هر ساله از 15 تا 45 روز ـ در مورد معلمان و استادان دانشگاه‌ها شاید، بیش از 2 ماه ـ مرخصی با حقوق نیز در همین قرارداد گنجانده شده است. این مسائل امروز هنجارهای جهان کار و حقوق بگیران شده، ولی کمتر کسی از خود می‌پرسد، چگونه و از چه مسیری «نیروی کار» در ارتباط خود با سرمایه و حاکمیت‌های برخاسته از سرمایه، به این «حقوق» دست یافته؟ شاید جشن روز اول ماه مه یادآور همین امر باشد که، بسیاری از انسان‌ها برای آنچه امروز «طبیعی» تلقی می‌شود، جنگیده‌اند، سال‌ها به زندان و تبعید رفته‌اند، کشته‌اند و کشته شده‌اند، تا امروز حقوقی که، هر چند در دو دهة اخیر، در پرتو میدان‌داری‌های سرمایه و شرایط مالی‌ای که «جهانی‌شدن» بر ما حاکم کرده، کمرنگ‌تر شده‌، «طبیعی» و «انسانی» تلقی شود.

دنبالة مطلب »»»

۲/۱۰/۱۳۸۵

از جنگ تا بحران اقتصادی


تحولات بحران «دست‌ساز» اتمی ایران، نشان می‌دهد که با کاهش احتمال تهاجم نظامی «فرضی»، اینک امتداد دادن به «نابسامانی اقتصادی» در دستور کار بحران‌سازان قرار گرفته. در واقع ایالات متحد، که اینک در ظاهر با «خرید» نفت خام به قیمت بیش از 70 دلار در بشکه می‌باید سعی در آرام کردن منطقه و در نتیجه پائین آوردن قیمت نفت داشته باشد، از هر فرصتی در بالا بردن قیمت آن استفاده می‌کند. اگر نگاه موشکافانه‌ای بر «واقعیات» جهان در اقتصاد کشورهای «تک‌محصولی» بیاندازیم، درمی‌یابیم که افزایش قیمت نفت، زمانی که نه ارز حاصله از فروش آن در اختیار کشورهای صادرکننده قرار می‌گیرد، و نه اینکشورها قادرند در چند و چون شرایط فروش کالای خود دخالتی داشته باشند، جز بالا بردن درآمد کشورهای صنعتی غربی، و در اینمورد بخصوص ایالات متحد، نتیجة اقتصادی دیگری به همراه نخواهد داشت.
دنبالة مطلب »»»