تبعات به انجام رسیدن «مذاکرات هستهای»، به تدریج در ابعاد سیاسی، استراتژیک و خصوصاً نظامی در سطوح مختلف منطقهای
قابل رویت میشود. ولی در بررسی این «تبعات» میباید چند مطلب را در
نظر گرفت. در مرحلة نخست، همانطور که میتوان حدس زد، به دلیل
حساسیت موضوع، شیوة برخورد شبکة خبری غرب
با این «تبعات» به صورتی شکل گرفته که «خبرسازی»
عملاً جانشین اطلاع رسانی شده. از سوی دیگر، شبکة
تبلیغات روسیه نیز تلاش میکند با اتخاذ مسیری مشخص از تلاقی و تصادم و «جنگ خبری»
جلوگیری به عمل آورد، باشد تا در منجلابی که شبکة خبرسازی آتلانتیسم برایاش
فراهم آورده فرونیفتد. به عبارت دیگر، شبکه
خبری روسیه بجای پاسخگوئی صریح به دروغپردازیهای آتلانتیسم، بر این اصل پای میفشارد که دروغپردازی با گذشت
زمان، خود به بهترین «ضدتبلیغات» تبدیل خواهد شد. در این
راستا رسانههای روسیه برای دورماندن از گرداب تبلیغاتی، تا حد
امکان به بازتاباندن خبرسازیهای غرب و تأکید بر مواضع مسکو بسنده میکنند. ولی در
مرحلة نهائی، خبرسازی غرب،
گروههای متفاوت وابسته به محفل
«شیخوشاه» ـ چه در قلب حکومت اسلامی و چه در خیل مخالفنمایان
و چپنمایان و غیره ـ را فعال کرده. روند فعالیت گروههای «شیخوشاه» این است که خبرسازیهای
آتلانتیسم را بیچون و چرا، تحت عنوان
«اخبار موثق» بازتاب میدهند و از این مسیر روند گسترش این تبلیغات را شتاب میبخشند.
در مطلب امروز نخست نگاهی اجمالی به شرایط نوین
منطقه میاندازیم، سپس خبرسازیهای آتلانتیست را تا حد امکان از
پوشش تبلیغاتی بیرون کشیده و محتوایشان را نشان میدهیم. پس ابتدا بپردازیم به شرایط منطقه.
با توجه به مطالب پیشین این وبلاگ در مورد نقش غرب در بحرانسازیهای
«بهاری» در منطقة خاورمیانه و شمال آفریقا،
نیازی به تشریح بیشتر در اینمورد نداریم.
خلاصه بگوئیم،
در قفای دیوار آتش «بهارعرب»،
آتلانتیسم که شاهد فروپاشی ساختارهای یکصدسالة استعماریاش در مناطق مسلماننشین
بود، با تکیه بر این بحرانسازی، به
خیال خود در برابر حضور اقتصادی، سیاسی و
نظامی روسیه یک «سد» غیرقابل عبور تعبیه میکرد!
واقعیت را بخواهیم، کودتای ارتش
شاهنشاهی در 22 بهمن 1357، و تاجگزاری
روحالله خمینی و لاتهای اسلامگرا و نانخور سازمان سیا در ایران و افغانستان
آنقدر به دهان غرب شیرین و گوارا آمده بود،
که تمامی اتمهای «سیاسی ـ نظامی» واشنگتن جز تکرار این تجربة شیرین نمیخواستند. ولی خر در «بهارعرب» باقالی نیاورد؛ پروژة کذا بجائی نرسید و همانطور که شاهدیم این
پروژه که به هیچ عنوان به مرزهای مناطق عربنشین خاورمیانه محدود نمیماند و در
عمل از ایران آغاز شده بود، گام به گام عقب
مینشیند.
در واقع، به «نتیجه» رسیدن «مذاکرات هستهای» مهمترین
لایه از همین عقبنشینی میباید به شمار آید.
در قفای این مذاکرات، همانطور که بارها گفتهایم، تقسیم
کارتهای نفوذی قدرتهای بزرگ جهانی مدنظر قرار میگرفت، نه سرنوشت چند کیلو اورانیوم مفلوک که راست یا
دروغ به صورت رسانهای در ایران «غنی» شده بود.
غرب و حکومت جمکران که هر دو به دلیل فشار روسیه و علیرغم تمایلشان به این
مذاکرات پای گذارده بودند، یک انتظار مشخص داشتند: حال که
دیگر نمیتوان از طریق پروژة «نبرد ملا با امپریالیسم» نان خورد، چه بهتر که روابط دوران آریامهری را از نو
برقرار کنیم. ایران را تبدیل کنیم به پایگاهی
جهت سرکوب خطوط نفوذی روسیه؛ زمینة چپاول
و کودتا و دولتسازیهای نظامی را در ایران و منطقه فراهم آوریم؛ و تحت عنوان «هماهنگی» با جامعة جهانی، اقتصاد
و امور سیاسی و مالی ایران و دیگر کشورهای منطقه را بدهیم به دست واشنگتن و ... و خلاصه
«حکومت را به امام زمان بسپاریم!»
دلیل شدت گرفتن تبلیغات «روسستیز» در سایتهای فارسیزبان، که با پایان مذاکرات هستهای تقارن زمانی یافت، جز این
نبود. ولی در کنار این خط اصلی استراتژیک، برنامة
تکمیلی دیگری نیز در دست تهیه قرار داشت. آتلانتیسم که به دلیل شکست بهارعرب، خصوصاً
در مصر، زمام ترکیه و یونان را از دست داده بود، تلاش کرد تا از طریق کودتا و جنگسازی در یمن
و عربستان، به اصطلاح دو «ابرقدرت منطقهای» ـ یکی شیعه و دیگری سنی ـ از خاکستر این درگیری «خلق» کند. و نهایت امر زمینة تنش در مرزهای جنوبی دریای
خزر را گسترش داده، از طریق اعمال فشار بر مسکو مواضع آتلانتیسم را
به کرملین تحمیل کند. و این بود دلیل روضه
و زوزة حسینی و «کشدار» جمکرانیها برای شیعیان در یمن و بحرین. جالب
اینکه، زوزة این دلسوزیها در شرایطی
برای شیعیان یمن و بحرین به آسمان برخاسته که در کشورهای کویت و امارات که صلح و
آرامش برقرار است، تعداد شیعیان و خصوصاً
ایرانیتبارها به مراتب بیش از حوثیها و شیعیان بحرین است!
در چارچوب این بساط،
همانطور که شاهد بودیم، جنگ
«کثیف» و برادرکشی در بحرین و یمن با
همکاری و همدلی سپاه پاسداران انقلاب ملایان،
دستدردست مزدوران ارتش آمریکا به راه افتاد و نهایت امر نتیجهاش جز
انزوای هر چه بیشتر سیاست آمریکا، یعنی
سیاست «مادر» نبود. آمریکا که تلاش
دارد، هم خود را «همراه» دولت عربستان
نشان دهد، و هم آتشبیار معرکهای شود که
جمکرانیها را در آن پیش انداخته، در این جنگ ثمری جز انزوا نداشت. کودتای عربستان که در میعاد مراسم حج با شرکت
اوباش ارسالی جمکران سازماندهی شده بود شکست خورد، بحرین کاردار حکومت اسلامی را اخراج کرد، و حوثیها
نیز به دنبال این شکست از خر «ولایتفقیه» سقوط کرده، و به
گزارش صدای آلمان، مورخ 7 اکتبر 2015، رسماً
اعلام داشتند که قطعنامة شورای امنیت در مورد یمن را «قبول» خواهند کرد. باید بپذیریم، از آنجا که،
برخورد حقوقی با مسائل سیاسی از کابوسهای ایالاتمتحد به شمار میرود، و وحشیگری و جنایت مهمترین لایة فعالیتهای
بینالمللی واشنگتن است، اتخاذ موضع
حقوقی از سوی حوثیها به معنای مرگ سیاست واشنگتن در شبهجزیرة عربستان میباید
تلقی شود.
ولادیمیر پوتین،
رئیس فدراسیون روسیه، در سخنرانی
تاریخیاش در مجمع عمومی سازمان ملل، در
عمل برنامهای را روی میز گذارد که مسکو در تقابل با بهارعرب آماده کرده بود. و در
دنبالة همین موضعگیری بود که روسیه رسماً اعلام داشت که نابودی پدیدة مسخرة «داعش»
را که از گنداب اسلام سیاسی با صدها میلیارد دلار سرمایة آتلانتیسم در صحاری شمال
عراق و سواحل مدیترانهای کشور سوریه «خلق» کردهاند، مسئولیتی جهانی برای خود میداند. در
ظاهر، یعنی در رسانهها، جمکرانیها،
آمریکائیها، اروپای غربی و خصوصاً
دولتهای دستنشاندة غرب در منطقه از این مواضع «حمایت» کردند. ولی این
موضعگیری نیز همچون «مذاکرات هستهای» به این حضرات «زورچپان» شده بود. احدی در میان آمریکائیها، اروپائیها و خصوصاً جمکرانیها مخالفتی با
«داعش» نداشته و ندارد. نبرد
«مقام معظم» با داعش عکسبرگردان نبرد خمینی با امپریالیسم بود؛ حرف مفت؛
درکردن قمپز؛ صغری و کبری چیدن؛ و شک میان یک و دو!
حملات واقعی روسیه به مواضع اسلامگرایانی که در شبکههای
تروریستی سازمان سیا تعلیم دیدهاند، و
گروهی از آنان در بوقهای تبلیغاتی آتلانتیسم «اسلامگرایان متعدل» و «خوب» و «اصلاحطلب»
خوانده میشوند ـ «تروریستهای میانهرو»، سپوتنیک مورخ 5 اکتبر 2015 ـ در
پایتختهای غرب انعکاس فوقالعاده نامساعدی داشت.
غرب برای سازماندهی این اوباش
میلیاردها دلار سرمایهگزاری کرده بود و انتظار داشت که اینان را همچون گروه اوباش
«انقلاب اسلامی» با کودتای ارتش سوریه در دمشق بر تخت پادشاهی بنشاند. به همین دلیل نیز، پیش از آغاز حملات هوائی روسیه، داد و
فریاد شبکههای خبرسازی بلند شد که ارتش روسیه بجای داعش زنان و کودکان را هدف
گرفته! البته مسلماً در جنگ «نان و حلوا»
تقسیم نمیکنند، ولی اینکه هواپیماهای
روسی با هزینههای سرسامآور به پرواز درآیند تا چند زن و کودک را در بیابان بمباران
کنند، از آن حرفهاست که فقط میتوان در تبلیغات
سازمان سیا یافت. خصوصاً که خبر بمباران غیرنظامیان توسط روسیه، پیش از
آغاز عملیات نظامی روسیه منتشر شده بود!
از سوی دیگر، در
جریان این حملات شاهد بودیم که رجباردوغان،
«پدر منطقهای» داعش سراسیمه به مقر سازمان آتلانتیک شمالی در بروکسل گریخت
و با رنگ پریده در برابر خبرنگاران با دبیرکل سازمان کذا دست داد و عکس یادگاری
گرفت! ولی رنگ پریدة اردوغان و ارباب نروژیاش
بخوبی نشان میداد که کار با سفر و عکس یادگاری درست نمیشود. قضیه از این قرار بود که ارتش ناتو گویا قصد
داشت همزمان با حملات هوائی روسیه بر علیه داعش، همچنان به حمایت لوژیستیک، نظامی و اطلاعاتی اسلامگرایان از طریق مرزهای
ترکیه ادامه دهد؛ اینعمل به واکنش تند
روسیه منجر شد. دلائل سفر اردوغان به
بروکسل هر چه بود توسط شبکة خررنگکن خبرسازان غرب به صورت ناشیانه، با یک شایعة مضحک «لاپوشانی» شد.
بله، شایعهای تحت
عنوان «تجاوز به مرزهای هوائی ترکیه توسط نیروی هوائی روسیه» در بوقها
اوفتاد. خلاصه چنین وانمود میشد که اردوغان جهت تعیینتکلیف
ترکیه در برابر ارتش روسیه به بروکسل رفته!
تو گوئی فوتبالیست سابق «فنربچه»،
هم برای جنگ هوائی روسیه در سوریه تعیین تکلیف میکند، و هم برای ارتش سازمان ناتو، مستقر در مرزهای ترکیه! و در این خرتوخر، احدی نگفت که اردوغان و اسلامگرائی ترکیه نیز
همزمان با بمباران مواضع داعش توسط روسیه در معرض فروپاشی قرار گرفتهاند. اردوغان در این سفر «تاریخی» چند سخنرانی
احمقانه به شیوههای مرضیه در بروکسل ایراد کرد و «چُخ یاخچی و یاخچی» گویان سر خر
را کج کرد و برگشت آنکارا! حال ببینیم در
جمکران تبعات «مذاکرات هستهای» به کجا کشیده.
همانطور که دیدیم، روحانی
در نشست اخیر سازمان ملل با خبر دردناک شکست کودتا در عربستان، و واکنش تند روسیه در برابر داعش کاملاً غافلگیر
شد، و به همین دلیل نیز دست از احیای
«آریامهریسم» برداشته، دستپاچه به تهران بازگشت.
در حال حاضر تلاش دولت روحانی، البته تحت نظارت و زعامت اربابان غربیاش، در این
خلاصه میشود تا راهی جهت فرار از بنبستی بیابند که حکومت اسلامی جمکران در آن
فرو افتاده. چرا که، اگر حملات روسیه آنطور که پیشبینی میشود به
سیادت دولتهای لائیک بعث در عراق و سوریه،
و شکست قطعی اسلامگرایان در منطقه منجر شود، مهمترین بازنده در این میانه حکومت ضدلائیسیتة
جمکران خواهد بود. اینان هستند که با زدن نعلوارونه، سالهاست خود را حامی دولت بعث سوریه و دولت
دستنشاندة ارتش آمریکا در عراق جا زدهاند،
ولی در عمل آتشبیاران اصلی اسلامگرائی و ضدیت با این دولتها شدهاند. در جستجوی راه خروج از بحران برای جمکران بود
که، آتلانتیستها تلاش کردند حکومت دستنشاندهشان
در تهران را متحد مسکو در نبرد علیه داعش «جا» بزنند. به این ترتیب، اگر روسیه داعش و دیگر اسلامگرایان را آنطور
که پیشبینی میشود نابود کند، شبکة نفوذی غرب خواهد توانست برای حکومت دست
نشاندهاش در ایران یک چارپایة شکسته در آیندة منطقه محفوظ نگاه دارد!
جهت اجرائی کردن همین طرح بود که به یکباره وقوق مقام معظم
از تهران بلند شد، و ایشان هر گونه
مذاکره با آمریکا را «محکوم» کرد! این
سئوال پیش میآید که، اگر قرار است
مذاکره با آمریکا ممنوع باشد، به چه دلیل
علی خامنهای روزی ده بار این موضع ابلهانه را در برابر بلندگوها «وق» میزند؟ چرا یک بخشنامه به دست دولت نمیدهد؟ مگر در این حکومت شترگاوپلنگ ولیفقیه حق
ندارد موضع دولت را «مشخص» کند؟ بله،
درست حدس زدید. مذاکره با آمریکا
«ممنوع» نیست؛ در عمل از روز نخست، یعنی از همان کودتای 22 بهمن 57، هیچکاری با آمریکا ممنوع نبوده و نیست. این زوزهها و وقوقها برای مستقل نمایاندن
اتحادیه اروپا ـ رعایای آمریکا ـ است و میباید یک ممنوعیت ساختگی و نیستدرجهان
را «رسانهای» کند. باشد که از این
مسیر، برای یک حکومت دستنشانده و بیاختیار
کسب مشروعیت و استقلال رسانهای نماید.
حال که حداقل وقوقهای مقام معظم بر «نبرد با آمریکا» تأکید
فراوان دارد، و در ظاهر هر گونه همکاری
با آمریکا غیرممکن شده، چه بهتر که جائی هم برای ارتش کودتاچی
ملاها، یا همان سپاه پاسداران در جنگ
سوریه و در کنار نیروی هوائی روسیه تأمین کنند. این
مهم را شبکة خبرسازی آتلانتیست بر عهده گرفته. نخست به
سفر یکی از لاتهای حکومت اسلامی، سردار
سلیمانی به مسکو اشاره میکنند؛ مسکو این
«خبر» را تکذیب میکند! ولی بوقهای آتلانتیسم کاری به این مسائل ندارد، و
علیرغم تکذیب مسکو، با تکیه بر سکوت رضامندانة حکومت اسلامی، جفنگبافی
را ادامه میدهد و کار بجائی میرسد که همین به اصطلاح «سردار» را به «رهبری» جنگ
روسیه با داعش ترفیع مقام میدهد، و حکومت جمکران باز هم به سکوت خود ادامه میدهد!
شبکة
خبرسازی غرب چنین روایت میکند که طی سفر سلیمانی به مسکو ـ همان سفری که فقط یک شایعه بود ـ قرار شده نیروهای تحت فرماندهی وی به روسیه این
«امکان» را بدهند تا به سوریه حمله کند!
اینهمه در شرایطی که بشار اسد در مصاحبة خود با شبکة دولتی فرانسه ماهها
پیش تأکید کرده بود که هیچگونه دعوتی از حکومت ایران جهت شرکت در عملیات نظامی
نکرده و نخواهد کرد! نتیجة مستقیم این
مصاحبه این است که، نیروهای نظامی وابسته
به حکومت اسلامی جمکران در سوریه، در
کنار اسلامگرایان و بر علیه دولت این کشور میجنگند.
آخرالامر پروژة قرار دادن ملایان قم در کنار نیروی هوائی
روسیه به اینجا میرسد که با همکاری شبکة «حزب توده» و چند سایت خررنگکن «داساللهی»
چنین شایع کنند که، روسیه موشکهایاش را از دریای خزر به سوی سوریه
پرتاب میکند! خبری که نمیتواند صحت
داشته باشد، چرا که بر خلاف تمامی
استراتژیهای نظامی است. چپنمایان
جمکران، همصدا با شیپورهای آتلانتیسم میگویند و باز میگویند
که، «روسیه جهت حمله به پایگاه اسلامگرایان در خاک
سوریه، موشکهای دوربرد خود را از دریای خزر به اینان
شلیک میکند!» در شرایطی این مزخرفات روی سایت چپنمایان
جمکرانی ظاهر میشود، که بر اساس گزارشهای
موثق ـ ولترنت،
مورخ 10 اوت 2015 ـ ماههاست که
نیروی دریائی روسیه چندین پادگان نظامی خود را در دریای مدیترانه و سواحل سوریه از
نظر لوژیستیک «تغذیه» کرده و میکند!
آخرین لایه از «خبرسازیهای» آتلانتیسم به اینجا ختم شده که
گویا چند عدد از همین موشکهای «مقدس» در خاک ایران سقوط کردهاند! رادیوفردا همصدا با بیبیسی و دیگر بوقهای خررنگکن
آتلانتیست، «خبر» این معجزة قرن بیستویکم را در سایت خود
چنین منتشر کرده:
«[...] مردم برخی از نواحی استانهای گیلان، آذربایجان غربی و کردستان شاهد عبور اشیای ناشناس
پرنده بودهاند که پس از مدت کوتاهی منفجر شدهاند. [...]»
منبع:
رادیوفردا، 16 مهرماه 1394
اهالی گیلان و آذربایجانغربی و کردستان مراقب باشید! روسهای
منفجر نشده ممکن است روی سرتون بیفتند! همانطور که گفتیم، جهت تذهیب هر چه بیشتر این «شایعة» خررنگ کن، آتلانتیستها تودهایها را هم به کار گرفتهاند، و حزب «منحلة معظم»، سیاهیلشکرش
را برای فوت کردن در آستین مزخرفبافیهای کارفرمایاناش بسیج کرده. تمامی شبکة وابسته به حزب توده، «خبر»
حملات هوائی روسیه از فراز ایران را بیدریغ در بوق انداخته، چنین
وانمود میکنند که از منابع خیلی موثق این خبر مهم را دریافت کردهاند! در این مرحله است که میرسیم به همان نکتة
اصلی که بارها در این وبلاگ عنوان کرده بودیم؛ زمانیکه سخن از محفل «شیخوشاه» میگوئیم، مخاطب به
هیچ عنوان نمیباید به دنبال تاج و یا عمامه بگردد؛ تودهایها و بسیاری از اعضای شبکههای چپگرا
در ایران، دست در دست لیبرالنماها و دمکراتنماها و ...
از جمله فعالان همین شبکهاند. و اگر
آنطور که حدس زده میشود قرار باشد تجدیدنظری کلی در فرایند سیاست منطقه پیش
آید، فهرست حذفیها به هیچ عنوان در
درگاهی حزب توده و یا جریانات چپنمای دیگر متوقف نخواهد ماند. به همین
دلیل است که اینان در این مقطع حساس آتشبیاران شبکة خبرسازی آتلانتیستها
شدهاند.
ولی برای آتلانتیستها و نوچههای ایرانینمایشان از چپ
افراطی گرفته تا راست آریامهری و آخوندی،
خبرهای بدی آوردهایم. اگر روسیه دست به حملات نظامی بر علیه داعش زده
محاسبهای کلی جهت خنثی کردن تمامی این «تنشزائیها» از پیش صورت داده. ادعای آمریکا مبنی بر اینکه موشکهای روسی بر
سر ایرانیان سقوط میکند، و وصل کردن این
«بحران امنیتی» رسانهای به مبارزة جدی روسیه با داعش، یک هدف مشخص
دنبال میکند: ایجاد تنش در جامعة ایران. جامعهای که به دلیل اعمال سانسور همین
آتلانتیستها دسترسیاش به اطلاعات و اخبار عملاً قطع شده. حال این
حضرات حتماً میخواهند از طریق بحرانسازی در جامعة ایران، به حساب خود راه را بر نفوذ روسیه ببندند؛ و بستن راه نفوذ روسیه نیز از نگاه اینان به
این معنا خواهد بود که راه آمریکا باز میشود!
حال آنکه چنین نخواهد شد. مقام
معظم جمکران که بالاجبار هر روز بر مبارزه با آمریکا از بالای منبر تأکید
دارند، نمیتوانند هم از طریق اتحادیه اروپا،
زمینهساز حضور آمریکا بشوند و هم با
آمریکا مبارزه بفرمایند. در عمل، بنبست ایدئولوژیک و کارورزانهای که سیاستهای
نوین منطقهای پس از مذاکرات هستهای بر حکومت اسلامی تحمیل کردهاند، همین نکتة کوچک و ظاهراً کماهمیت است.
ولی ماجراجوئی در راه خدمت به آمریکا ظاهراً بالا گرفته، چرا که،
اظهارات اخیر فرماندة سپاه پاسداران و «فتنه» خواندن بساط 2 خرداد و مذاکرات
هستهای، نیز به نوبة خود تلاشی است جهت
وصله زدن این مذاکرات به باند انگلیسی خطامام و خاتمی و میرحسین موسوی و دیگر
اراذل مجری کودتای سایمونگس. اینهمه به این امید واهی که اگر حکومت آخوند
سقوط میکند، حداقل سلطنت لات سبز و اصلاحطلب
پا بر جا بماند:
«[...] سردار جعفری [...] گفت که جمهوری اسلامی پس از تصویب توافق اتمی [...] وارد فضای جدیدی میشود که دشمنان به دنبال ایجاد فضائی برای به بیراهه کشاندن انقلاب هستند [...] وی همچنین از جنگ تحمیلی [...] دوم خرداد و فتنه هشت ماهه سال ۸۸ و فتنه بزرگ هستهای[...] نام برد که آمریکائیها و همکارانشان در داخل و خارج علیه نظام [...] طراحی کرده بودند [...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 8 اکتبر2015
بله، انفجار پلوتونیوم غنی شده که به فاجعة نیشابور
انجامید و زیر سبیل ملاممد خاتمی پنهان ماند،
و حتی خبر آن را هم به درستی منتشر
نکردند، با حکومت جمکران ارتباط نداشت! این
حکومت اصلاً نمیخواست بمب اتم داشته باشد و پاکستان دوم شود؛ بهش تهمت
زده بودند! و حال که تبدیل شدن به پاکستان دوم دیگر امکانپذیر
نیست، شاهدیم که سردار کذا همچون سگ نازیآباد به ماه
شب چهارده وق میزند، به این امید که
لقمه نانی از کف لوتی و عنترهای سایمون گس به دست آرد! باید
دید اینبار، خر لنگ و مفلوک «اسلام سیاسی»
شیعیان، یا بهتر بگوئیم مردهریگ آلمان نازی برای
آتلانتیسم چقدر باقالی خواهد آورد.