۲/۰۷/۱۳۸۵

باش تا صبح دولتت بدمد ...

زمانی که از خود می‌پرسیم: «سیاست دولت در قبال اطلاع‌رسانی و تحلیل‌های سیاسی متفاوت از رخدادهای کشور چیست؟» مشکل می‌توان جوابی یافت. حکومت اسلامی از اولین روزهای استقرار خود در ایران، به صور مختلف با مسئله‌ای به نام «رسانه‌های غیردولتی» دست به گریبان شد. با این وجود، در روزهائی که از پی 22 بهمن آمدند، مسئلة روزنامه‌هائی که در «خط حاکمیت» قرار نداشتند، به سرعت فیصله یافت. از طریق ایجاد هیاهوی وسیع در سطح شهرها، حکومت، اقدام به بستن روزنامه‌ها، دستگیری هیئت‌های تحریریة آنان، به زندان انداختن و حتی تیرباران اعضای برخی از رسانه‌های «غیرحکومتی» کرده، موضع خود را در مورد برخورد با پدیدة «رسانه‌ها»‌ روشن‌ کرد. ولی اگر این سیاست همواره تحت عنوان «حمایت از انقلاب،‌ جانبداری از اسلام»، «مبارزه با گروه‌های محارب»، و این اواخر، «حفظ منافع ملی» صورت گرفته، بررسی اجمالی آنچه گذشت نشان می‌دهد که این «اهداف» اصولاً هیچگاه مد نظر نبوده‌، و نیستند. در واقع، بررسی دقیق مسیر این «مبارزه» نشان می‌دهد که، خط حاکم بر سیاست رسانه‌ای حکومت اسلامی، صرفاً فراهم آوردن زمینة لازم جهت سرکوب «نظریه‌های مستقل»، و «سرکوب مردم» در معنای وسیع کلمه بوده. برخلاف آنچه این حکومت ادعا می‌کند، سیاست رسانه‌ای، هیچگاه در جهت «اهدافی اعلام شده!»، قرار نداشته.
دنبالة مطلب »»»

۲/۰۶/۱۳۸۵

زن و فوتبال در اسلام



آغاز فعالیت دولت منتخب «حزب‌الله»، با شور و حرارت فراوان توأم بود. آقای احمدی‌نژاد، نه تنها خود را «بسیجی» و «معلم!» معرفی می‌کرد، که از نظر خاستگاه اجتماعی و ریشة نظریات سیاسی نیز به گروه‌هائی از قبیل «انصار حزب‌الله» نزدیک بود، یعنی به کسانی که از شروع حکومت اسلامی، از آنان به عنوان گروه‌های فشار نام برده می‌شد. این گروه‌های فشار که گویا پیشتر «رئیس جمهوری منتخب»: آیت‌الله خاتمی و برنامة سیاسی او را، سنگ روی یخ کرده بودند، اینک شاهد پیروزی بزرگ خود، «انتخاب» یکی از «عوامل حزب‌الله» به سمت ریاست قوه مجریه حکومت اسلامی‌ بودند و طبیعتاً چنین استدلال می‌کردند که «عروج» حزب‌الله، به این درجه «والا»، مسلماً نه تنها نشانگر «اصالت» و «فراگیری» نظریات‌اش است، که در طول زمان، «الگوهای» حزب‌الله می‌توانند، برتری عملی و «علمی!» خود را در برابر الگوهای دیگر به اثبات رسانند!

دنبالة مطلب »»»

۲/۰۴/۱۳۸۵

عقب نشینی غرب از منطقه

حکومت اسلامی ایران در منطقه در حال عقب نشینی است. این امر امروز غیرقابل تردید شده، چرا که در وحلة نخست، دولت پیشنهادی «حزب‌الله»، متشکل از شیعه‌مذهب‌ها و ایرانی‌الاصل‌ها به ریاست جعفری، که مستقیماً مورد حمایت ایران بود، نتوانست «تأئید» لازم را به دست آورد. دولت جعفری با بهره‌گیری از حمایت مستقیم آمریکا، می‌توانست ایران را به عنوان ژاندارم «عراق» درگیر بازسازی فضای عراق کرده، و از این رهگذر صورت‌بندی‌های مورد نظر واشنگتن را بر شرایط سیاسی کشور عراق دیکته کند. جعفری به عنوان فردی که‌ سال‌های دراز در خدمت حکومت اسلامی تهران بوده، شاید بهترین مهرة آمریکا در این بازی بود. ولی، با معرفی جواد مالکی به عنوان نخست وزیر دولت عراق، صحنة سیاسی به طور کلی تغییر کرده است، اگر بی‌بی‌سی و حکومت اسلامی ایران، در هر فرصتی از نخست وزیر جدید به عنوان فردی «شیعه‌مذهب» نام می‌برند، مالکی به دلیل نزدیک بودن به محافل «بعثی» سوریه، بیشتر بازتاب دهندة نظرات مسکو خواهد بود، تا ایران و آمریکا، و قاعدتاً نمی‌تواند از پیش راندن سیاست «حزب‌اللهی» کردن عراق، حمایت کند. مالکی گزینه‌ای است که آمریکا، تحت فشار قدرت‌های منطقه، به آن تن داده است، ولی عقب نشینی حکومت ‌اسلامی ایران صرفاً به معرفی مالکی در پست نخست وزیری عراق محدود نمی‌شود.

دنبالة مطلب »»»

۲/۰۳/۱۳۸۵

آخرین اثر نوام چامسکی

در میان ایرانیان، حداقل آنان که علاقه‌مند به مطالعه در علوم سیاسی، فلسفه‌ و علوم‌اجتماعی‌اند، گروه کثیری با «نوام چامسکی» آشنائی دارند. در واقع، نوام چامسکی، طی 40 سال گذشته، هیچ فرصتی را جهت ارائة نظراتی تند و موشکافانه در امور سیاسی کشور ایالات متحد، چه در زمینة داخلی و چه در مورد مسائل بین‌الملل، از دست نداده است. ریشة مخالفت‌های چامسکی با حاکمیت در ایالات متحد را گروهی وابستگی‌های او به جریان تفکر چپ معرفی می‌کنند، و گروهی دیگر، به دلیل تمایلات مشخص وی به «آنارشیسم»، مخالفت‌های چامسکی را ناشی از تمایلاتی «آنارشیستی» می‌دانند.
دنبالة مطلب »»»