۱۲/۲۴/۱۳۸۶

انگولک‌چی و انتخابات!



فارس نیوز ـ فردا روز «خیزش» یک ملت است ...
انگولک‌چی ـ و پس فردا روز «ریزش» یک امت!

فارس‌نیوز ـ كسي كه «انتخاب» مي‌شود، بايد عادل باشد
انگولک‌چی ـ کسی هم که «انتخاب» نمی‌شود، باید ظالم باشد!

فارس‌نیوز ـ رهبری: انتخابات روز جمعه نيز همچون انتخابات گذشته صحيح و درست برگزار مي‌شود
انگولک‌چی ـ و اسم دوستان‌ام از صندوق بیرون می‌آید!

فارس‌نیوز ـ فرماندة نيروي انتظامي: يكي از «بهترين شرايط» انتخاباتي را تجربه مي‌كنيم
انگولک‌چی ـ خیر! «بهترین شرایط» را سردار زارعی «تجربه» کرده!

فارس‌نیوز ـ احمدی‌نژاد: ملت ايران نقطه اميد همه ملت‌هاي جهان است
انگولک‌چی ـ و دولت ایران هم منبع یأس همة ملت‌های جهان!

فارس‌نیوز ـ افروغ: آمريكا به رأی مردم و دموكراسي احترام نمي‌گذارد
انگولک‌چی ـ و به ما هم خیلی احترام می‌گذارد.

فارس‌نیوز ـ شمارش آرا انتخابات بدون تعطيلي مدارس تهران انجام مي‌شود
انگولک‌چی ـ و گوز هم با شقیقه ارتباطی ندارد.

فارس‌نیوز ـ فرمايشات رهبري سناريوي تبليغي رواني دشمن را «خنثي» كرد
انگولک‌چی ـ «خنثی» فایده ندارد؛ رهبری باید دشمن را «اخته» کنند!

تابناک ـ بازگشت الله‌كرم از اروپا و مأموريت انتخاباتي
انگولک‌چی ـ در اروپا جای‌شان واقعاً خالی است!

تابناک ـ طلائی نیک: مردم از حق خود در «24 اسفند» نگذرند
انگولک‌چی ـ حق و حساب دولت را هم «سر پل تجریش» فراموش نکنند!

تابناک ـ احمدي‌نژاد محبوب‌تر شده است
انگولک‌چی ـ و محبوب‌تر از این‌ها خواهد شد!

تابناک ـ امام گفتند، اختلاف کمش خطرناک است
انگولک‌چی ـ زیادش هم واجب!

تابناک ـ امام در واكنش به بني‌صدر فرمود، غلط مي‌كني قانون را قبول نداري
انگولک‌چی ـ و امام اسوة ادب و تربیت بودند!

تابناک ـ پيامبر ما و حقوق انسان‌ها
انگولک‌چی ـ پیامبر شما و حقوق ما!

فارس‌نیوز ـ كروبي: نسبت به سلامت انتخابات خوشبين هستم
انگولک‌چی ـ ما هم نسبت به سلامت عقل شما بدبین هستیم!

فارس‌نیوز ـ خبرگزاري فرانسه: مجلس ايران واقعي‌ترين مجلس در منطقه است
انگولک‌چی ـ و خبرگزاری فرانسه، خیالپردازترین خبرگزاری در جهان!

فارس‌نیوز ـ بي‌بي‌سي: مردم ايران مي‌گويند به دشمنان فرصت سوء‌استفاده نمي‌دهيم
انگولک‌چی ـ پس بی‌بی‌سی فکری برای آینده‌اش بکند!

فارس‌نیوز ـ سيب و پرتقال درجه يك در ميدان مركزي 630 تومان عرضه مي‌شود
انگولک‌چی ـ سیب اصولگرا، پرتقال اصلاح‌طلب!

فارس‌نیوز ـ آمار رأي دهندگان تهراني به يك ميليون نفر «نزديك» شد
انگولک‌چی ـ و چند ساعت بعد با یک میلیون نفر «تلاقی» خواهد کرد!

فارس‌نیوز ـ كروبي: اگر پنج نفر از حزب ما رأي بياورند هم پاي نظام «ايستاده‌ايم»
انگولک‌چی ـ و اگر چهار نفر رأی بیاورند، پای نظام «نشسته‌ایم»!

تابناک ـ آیت الله صافی هنگام رأی: گرانی زندگی محرومان را دشوارتر کرده
انگولک‌چی ـ عاملان گرانی را به مجلس می‌فرستیم و «مجازات» می‌کنیم!

تابناک ـ هاشمي: مجلس ضعيف به ضرر كشور
انگولک‌چی ـ و ضرر کشور هم به نفع بنده!

تابناک ـ شرط رای دادن از نگاه آیت‌الله بهجت
انگولک‌چی ـ غسل کامل، خاک تربت، وضو، آفتابه، کلام‌الله، مفاتیح، گلاب‌پاش، ...





۱۲/۲۳/۱۳۸۶

فالون و «پالون»!


با استعفای دریاسالار «فالون»، رئیس ستاد فرماندهی نیروهای آمریکا در خاورمیانه، شرق آفریقا و آسیای میانه از مقام خود گروهی از سایت‌ها و خبرگزاری‌های خارجی و وطنی زمینه را جهت گمانه‌زنی‌های عجیب و غریب «مناسب» تشخیص داده‌اند. البته با در نظر گرفتن پایان دورة حکومت «نئوکان‌ها» بر کاخ سفید، کناره‌گیری «فالون» فقط بازتاب یک تغییر کلی در سیاست‌های دفاعی و منطقه‌ای کاخ سفید می‌تواند تلقی شود. در چارچوب رسوم رایج در ایالات متحد، گروه‌هائی که به قدرت نزدیک می‌شوند، حتی قبل از رأی‌گیری‌ها، که بیشتر جنبة «نمایشی» دارد، به تدریج سیاست‌های کلان خود را در زمینة سیاست خارجی، مالی و اقتصادی علنی می‌کنند؛ استعفای دریاسالار «فالون» فقط در همین چارچوب می‌تواند از اهمیت برخوردار باشد. بر خلاف ادعای برخی سایت‌ها، که هنوز در آتش هوس جنگ نمایشی آمریکا با حکومت اسلامی، و تأمین بهانه‌های کافی جهت سرکوب ملت ایران «روز شماری» می‌کنند، کنار رفتن «فالون» در این چارچوب هیچگونه «تغییری» به همراه نخواهد آورد. جنگ یا غیرجنگ، تصمیم اینگونه مسائل با «فالون» نیست! در کمال تأسف، فضای سیاسی در میان رسانه‌های ایرانی هنوز در دورة روزی‌نامه‌نگاری ناصرالدین میرزائی گیر کرده، و تحلیل‌ها معمولاً یا از طرف مقامات امنیتی «دیکته» می‌شود، و یا به صورت ترجمه و «کپی‌برداری» از خبرگزاری‌های «دوست» و «بی‌طرف» در اختیار هموطنان قرار می‌گیرد! با این وجود نمی‌باید فراموش کرد که «تغییرات» در راه است؛ تغییراتی که مسلماً بسیار عمیق و فراگیر خواهد بود.

اگر انتخابات ریاست جمهوری در روسیه، به شیوة «استالینیسم» سنتی، و همانطور که شاهد بودیم بدون سر و صدا، در چارچوب «انتظارات» جامعة جهانی پایان یافت، شرایط در آمریکا غیر از این است. هر چند «نمایشی» بودن حضور توده‌های آمریکائی را در برابر صندوق‌های رأی به زیر سئوال نمی‌بریم، دعوا و درگیری جناح‌های حاکم در ایالات متحد به سادگی مسائل روسیة امروز قابل حل نیست. آمریکا در گیر چند معضل کلی است که چنددستگی‌های سیاسی در حاکمیت بر محور همین معضل‌ها ایجاد شده. و می‌باید عنوان کنیم که بسیاری از این «مشکلات»، صرفاً زائیدة فروپاشی شرایط استراتژیک «جنگ‌سرد» است. یعنی خلاصه بگوئیم، کشور آمریکا جهت حل و فصل آنان از هیچگونه سابقة سیاسی قابل استفاده برخوردار نیست؛ همگی مسائلی هستند کاملاً جدید در بستر تحولاتی کاملاً غیرقابل پیش‌بینی.

در این میان می‌توان از مسائلی چون حضور اقتصادی روسیه در بازارهای جهانی، خصوصاً در زمینة نفت و انرژی نام برد. از طرف دیگر، بحران فزایندة «سیاسی ـ نظامی» در آمریکای لاتین، که برخوردهای اخیر میان ونزوئلا و کلمبیا فقط قسمت کوچکی از آن را به نمایش گذاشته، نشان دهندة گسترش تنش در آمریکای لاتین نیز هست. در منطقة خاورمیانه و آسیای مرکزی، می‌باید منتظر پیامدهای بحرانی شکست‌ بالقوة عملیات نظامی آمریکا بود، چرا که قدرتنمائی‌های انتخاباتی «اوباما» به صراحت نشان می‌دهد که ابعاد نگران کنندة این «شکست‌» از هم اکنون از سوی هیئت حاکمة آمریکا مورد بررسی است. در شرق دور، سیاست «یک بام و دو هوای» آمریکا، یا آنچه واشنگتن علاقمند است «بحران نظامی چین» عنوان کند، می‌تواند بر بازارهای تولید و مصرف تأثیری گسترده داشته باشد. از طرف دیگر نمی‌باید، بن‌بست دیپلماسی «پیشروی ناتو»، و به صورتی هماهنگ گسترش «جامعة اقتصادی اروپا» در مناطق اروپای شرقی را ـ مسائلی که موضع‌گیری‌های اخیر روسیه در تقابل با آن‌ها علناً اخطاری شدید به غرب تلقی شد ـ از نظر دور داشت. و بالاخره بحرانی که در ارتباط با تمامی مسائل بالا در حال شکل‌گیری است، و در عمل «برآیندی» است از تمامی همین مشکلات، یعنی «بحران مالی» و نقدینگی‌ای در غرب، دیر یا زود خود را نشان خواهد داد. این مسائل فقط سرفصل‌های معضلات نوین استراتژیکی‌‌اند، که هیئت حاکمة آمریکا، طی انتخابات اخیر می‌باید مد نظر داشته باشد.

همانطور که می‌بینیم، جابجائی یک مهرة «نظامی»، در این مجموعه مسائل جهانی، از کوچک‌ترین اهمیتی برخوردار نیست. در عوض، هیئت حاکمة جدید آمریکا، هیئتی که نهایت امر از صندوق‌های رأی‌گیری بیرون کشیده خواهد شد، می‌باید برای شرایط نظامی در خاورمیانه و آسیای مرکزی «چاره‌ای» بیاندیشد. گزینه‌های نظامی فعلی، بر روی میزهای طراحی پنتاگون، عملاً در حال فروپاشی‌‌اند. مدت‌هاست که اخبار و گزارشات از شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی در عراق و افغانستان، عملاً تحت سانسور شدید مقامات نظامی آمریکائی و به طور اعم غربی قرار گرفته. کسی نمی‌داند در این کشورها چه‌ها می‌گذرد؟ سکوت سنگین جامعة جهانی در برابر آنچه عملاً اشغال نظامی و غیرقانونی دو کشور عراق و افغانستان به شمار می‌رود، تا کی می‌تواند ادامه داشته باشد؟ باج‌گیری‌های روسیه از آمریکا، خصوصاً در زمینة قیمت‌سازی برای نفت گازطبیعی، و بازسازی «تقریبی» امپراتوری کارگری استالین، که تماماً با تأئید نئوکان‌ها و همکاری‌ همه‌جانبة کاخ‌سفید صورت گرفته، نهایتاً به «بن‌بست‌هائی» رسیده که نیازمند رایزنی‌های جدید خواهد بود.

از یک سو محافل مشخصی در غرب سروصدای زیادی بر علیة افزایش قیمت نفت به راه انداخته‌اند، سر و صدائی که علیرغم برخی ابعاد واقعی و نگران کنندة آن، از هیچگونه انعکاس جدی در رسانه‌های غربی برخوردار نمی‌شود. هر چند این محافل می‌دانند، «نئوکان‌ها»، و در رأس آنان باند جرج بوش، از نفتخواران کلان به شمار می‌روند، ولی مشکل قیمت نفت دیگر همچون دوران «جنگ‌سرد»، معضلی تماماً غربی نیست. اگر روسیه، به دلیل نارضایتی از عکس‌العمل‌های محافل مشخصی، حمایت خود را از رزمایش‌های نظامی آمریکا در منطقة آسیای مرکزی و خاورمیانه مورد تجدید نظر قرار دهد، معضلات نظامی آمریکا در منطقه،‌ آناً ابعاد دیگری به خود خواهد گرفت. در نتیجه، همانطور که می‌بینیم، علیرغم وابستگی دمکرات‌ها به محافل غیرنفتی، کوچک‌ترین کاهشی در قیمت‌ها در افق برنامه‌ریزهای اقتصادی آمریکا به چشم نمی‌خورد!

ولی بررسی مواضع سیاسی روسیه پیوسته مشکلی اساسی ایجاد می‌کند: این کشور شرایط سیاسی خود را بنا بر عادتی نه چندان احترام برانگیز، پیوسته در «ثبات کامل» مورد بررسی قرار می‌دهد؛ عادتی ناپسند که از دوران استالینیسم با خود به همراه آورده. روسیه با تکیه بر این «استراتژی»، سعی دارد به آمریکا تفهیم کند که «بهبود» شرایط آمریکا در منطقه، ‌ مستلزم بهبودی در همان ابعاد در شرایط منطقه‌ای روسیه خواهد بود! همانطور که می‌بینیم در این صورتبندی «ایده‌آل»، یک اصل به طور کلی نادیده گرفته شده: ملت‌ها و نقش آن‌ها در شکل‌گیری قدرت‌های سیاسی! در چارچوب همین «انتظارات» دوجانبه است که سانسور و خفقان سیاسی در مورد مسائل کشورهای عراق و افغانستان به تدریج تبدیل به نوعی «روند عادی» شده! ولی بخوبی می‌دانیم که چنین فاجعه‌ای هیچگاه نمی‌تواند «عادی» تلقی شود؛ بحران به صورتی خزنده در حال شکل‌گیری است، و هر چند روسیه با پیش‌انداختن آمریکا بر این اصل پوشالی تکیه کرده که مشکل را می‌باید کابوی‌ها حل کنند، روزی از همین روزها سر از بالین این توهمات بر خواهد داشت. امیدواریم که آن روز، تا آنجا که به ثبات پایه‌ای منطقه مربوط می‌شود، دیر نشده باشد!

به طور مثال، در شرایطی که حکومت نظامی «ابدمدت» پاکستان، همه روزه با بحرانی جدید در زمینة مسائل نظامی و امنیتی روبرو می‌شود، این سئوال بیجا نیست که در صورت فروپاشی این حاکمیت پوشالی و استعماری، آیا روسیه تنها منتفع منطقه خواهد بود، یا دیگر قدرت‌ها نیز در آن سهمی خواهند داشت؟ و به طور کلی، آیا آرایش نیروهای سیاسی در پاکستان به روسیه امکان خواهد داد که بهره‌ای از فروپاشی در اینکشور ببرد؟ این‌ها سئوالاتی است که در مورد بسیاری از مسائل منطقه، تک به تک، می‌تواند مطرح شود، و در کمال تعجب در جواب این سئوالات هیچگونه عکس‌العملی از جانب کرملین مشاهده نمی‌شود!‌ شاید برکناری «فالون» از مقام خود، نشاندهندة این اصل کلی باشد که حداقل واشنگتن به این صرافت افتاده که، روند و سیاق گذشته دیگر به طور کامل قابل ادامه نیست!





۱۲/۲۲/۱۳۸۶

«آخ جون» ارزشی!



در آستانة برگزاری شعبده‌بازی حکومت اسلامی، که در منبرهای دولتی و حکومتی به آن لقب «انتخابات» داده‌اند، شاهد چند برنامة «جنبی» نیز هستیم. در دوران شاه شهید، زمانیکه به «کارناوال» می‌رفتیم ـ آن روزها هنوز امام زمان در تهران ظهور نکرده بودند ـ یک برنامة اصلی داشتیم، که به قول فرنگی‌ها «آتراکسیون» بود، و چندین بندباز و ژیمناست حرفه‌ای از در و دیوار بالا می‌رفتند و هول توی دل جماعت می‌‌انداختند. در کنار این برنامة اصلی، چندین برنامه «جنبی» هم داشتیم: مثلاً سه چرخه‌سواری روی استخر، پشتک ‌و وارو، خرغلت زدن، و این جور برنامه‌ها!‌ که معمولاً کوچک‌ترها طرفدار آن‌ها بودند. امروز با نگاهی به «کارناوال» انتخابات حکومت اسلامی به یاد «کارناوال‌های» دوران کودکی افتادم و جای شما خالی، کلی خندیدم!‌

حداقل «مسابقات» انتخاباتی در حکومت اسلامی، اگر نانی برای ملت ندارد، گوشتی برای «بعضی‌ها» فراهم کرده! خارج از تبلیغات پارچه‌ای، کاغذی، و «بوقی» ـ این نوع تبلیغات در کوچه و بازار در بوق و کرنا گذاشته می‌شود ـ نوع جدیدی از «تبلیغات» اسلامی به بازار آمده که به آن «جاوائی» می‌گویند. البته ارتباطی با جزیره جاوه ندارد؛ نوعی برنامه‌های کوچک و مامانی هستند که در موقع بازدید از سایت‌های خبری روی کامپیوتر محترم‌تان «فعال» می‌شوند، و مثلاً رخسار یک مردک پشمالو را می‌بینید که هی به شما لبخند می‌زند! و هی می‌گوید، «به من رأی بده!»

امروز در سایت «تابناک» دچار شوک شدیدی شدم!‌ وقتی «سایت» روی مانیتور باز شد، فکر کردم آدرس عوضی است! چون یک آخوند خوش‌چشم‌وابرو سر و کله‌اش پیدا شد و هی قمیش می‌آمد، و می‌گفت، «پروفسورم!» اول فکر کردم «ویروس» به کامپیوتر زده و مرا به یکی از این سایت‌های «ایکس ایکس ایکس»‌ برده، با خودم گفتم این حضرات برای یک مشت دلار، روحانیت شیعه را هم به «سه ایکس» خودشان آلوده کرده‌اند! ولی بعد دیدم خیر! پائین‌تر، عکسی هم از «مقام معظم» گذاشته‌اند!‌ تازه یک آخوند دیگر هم بود که چادر سرش کرده بود!‌ خیلی تعجب کردم! ولی وقتی با دقت نگاه کردم، دیدم «نه! ایشان زن هستند!» عین روضه‌خوانی بود که سالی چندبار می‌آمد برای جدة بزرگ من روضه می‌خواند. الاغ‌اش را هم دم در می‌بست! فقط یادمه که می‌رفت توی حیاط و می‌زد زیر ضجه و ناله، جدة بزرگ هم یک چادرسیاه سرش می‌کرد و یک صندلی می‌گذاشتند برایش، می‌رفت توی ایوان بالای سر ملا می‌نشست و هی می‌زد توی سرش و یا حسین، یا حسین می‌کرد. ما هم در عالم بچگی دور حیاط می‌دویدیم، می‌زدیم توی سرمان، «یاحسین» می‌گفتیم و می‌خندیدیم. تا مادرمان با اسباب بازی‌ها می‌آمد و سرمان را گرم می‌کرد، تا دست از این «بازی» برداریم!

دیدید! اگر این رسم و رسوم را ما هم یاد گرفته بودیم، الان «جاوای‌مان» در سایت «تابناک» مثل خورشید فروزان می‌درخشید! و جهت جلب توجه هم‌میهنان شهیدپرور هی «قر و قمیش» می‌آمد. بله، از آخوندی می‌گفتم که چادر سرش کرده بود و پائین سایت هی چشمک می‌زد، و بعداً معلوم شد از خواهران زینب «سلام الله» هستند. معلوم بود خیلی «شریعتمداره»!‌ چون حتی گوشة لپ‌اش هم باد کرده بود. حتماً در عکاسخانه یک سنگ رودخانه توی دهانش گذاشته بود تا بر اساس تعالیم اسلام، در موقع حرف زدن احدی را تحریک نکند! ولی خدا پدر این «کامپیوتر» را بیامرزد، همه چیز را برای همه کس راحت‌ کرده، ایشان دیگر آجر هم لازم ندارند، می‌توان با «جاوا» یک آجر نامرئی توی لپ‌شان جاسازی کرد، و طوری «برنامه‌ریزی» را صورت داد که، آجر هی بیاید بیرون و هی برود توی دهن‌شان! البته این عملیات برای اینست که به «رأی‌دهندگان» محترم حالی کنند، «بدون ‌آجرم هرگز!» تا بعضی‌ها فکر نکنند که ایشان بی‌آجر کاری می‌کنند!‌ استغفرالله!

ولی از شما چه پنهان، آن آخوند پشمالو همه کارهای‌اش حتماً «بی‌آجر» است! اصلاً با چشم‌هایش داشت دل و رودة مردم را می‌خورد. من نمی‌دانم چرا «صلاحیت» این یکی را تأئید کرده‌اند؟ اصلاً به نظر نمی‌آمد صلاحیت داشته باشد. گفته باشیم در «سنگر» مجلس کار دست ما می‌دهد ها! در ثانی، این آدم که «جاوای‌اش» اینهمه پرروست، خودش چقدر بی‌چشم و روست! کی به این رأی می‌دهد؟ ولی «جاواهای» دیگری هم بودند! مثلاً «جاوای» آقائی که پشتش را کرده بود به مردم، سرش را برگردانده بود، و مثل راج کاپور خدابیامرز با چشمان خمار زل زده بود به مانیتور ما! هی چشمک می‌زد و می‌گفت، «من دکترم! به من رأی بده!» نمی‌دانم اگر دکتر است چرا پشتش را به ما کرده؟ و چشمانش را اینقدر خمار می‌کند؟ مگر برای حرمسرای ناصرالدین شاه سوگلی می‌برند که این اداها را در می‌آورد؟

بگذریم! این انتخابات همانطور که گفتیم یک «آتراکسیون» اصلی دارد که در بالا گوشه‌ای از آنرا خدمت‌تان عرض کردیم. می‌ماند برنامه‌های «جنبی»!‌ یکی از این برنامه‌ها، رد صلاحیت آخوند بچه‌ای است که گویا در جنوب کشور، متهم به ایجاد رابطة جنسی با همسر خود در شب تاسوعاست! البته این را بنده از رادیو شنیدم، ولی در سایت‌های زیادی هم مطرح شده، و اگر کسی «باور» نمی‌کند ـ چون خودم اول باور نکردم ـ می‌تواند روی «گوگل» به دنبال «رابطة شب تاسوعا و رد صلاحیت» بگردد! بله از قضای روزگار گویا یکی از آخوندک‌های کت‌وشلواری شب تاسوعا به خانه می‌رود و کمیسیون بررسی «صلاحیت‌ها» به این نتیجه می‌رسد که در این شب «مبارک»، عمل «دخول» انجام گرفته، در نتیجه «صلاحیت» در کار نیست! البته در اینکه کمیسیون «محترم»‌ چگونه متوجه شده‌اند که شب هنگام عمل «جماع» صورت گرفته، جای بحث و گفتگو فراوان است. بعضی از همسایه‌‌ها سخن از فریاد «آخ جون، آخ جون» در نیمه‌های شب به میان آورده‌اند. «کمیسیون» هم در گزارش خود گفته، «بچه‌ها شاهد بوده‌اند!» نمی‌دانم از کی تا بحال بچه‌ها شاهد عمل «دخول» هستند؟ در هر حال قضیه فعلاً بیخ پیدا کرده، چرا که نامزد احراز نمایندگی ملت ایران در مجلس حکومت اسلامی فرموده‌اند، «من اصلاً آنشب خانه نرفته‌ام!» حالا خانم‌شان باید توضیح دهند که مسئلة «آخ‌جون‌های» شبانگاهی چه بوده؟

آخرین برنامة تفریحی کارناوال «انتخابات»، حکایت سردار زارعی است! گویا ایشان را در خانه‌ای با شش زن لخت و عور دستگیر کرده‌اند، و زنان اعتراف کرده‌اند که سردار همگی را لخت می‌کرده‌، تا به نماز جماعت بایستند! واقعاً سردار متدینی باید باشند! معلوم نیست خودشان پیش‌نماز می‌شدند، یا وظیفة «گلاب‌پاشی» بر عهدة ایشان بوده! در هر حال، در هنگام رکوع و سجود که نمازگزاران در رهبری «ذوب» می‌شدند، صحنة «نماز جماعت» باید خیلی «ارزشی» و «دینی» باشد! بنده فکر می‌کنم اگر از این صحنه یک فیلم درست می‌کردند و به عنوان «پروتوتیپ» پورنوگرافی دینی و ارزشی، در بازارهای جهانی عرضه می‌کردند، مخصوصاً به دلیل قسمت‌های رکوع و گلاب‌پاشی خریداران زیادی پیدا می‌کرد. اصولاً کشورهای دنیا از همین راه‌ها اقتصاد خودشان را قدرتمند کرده‌ و به پول و امکانات دست یافته‌اند. مگر الکی می‌توان تولید ناخالص ملی را افزایش داد؟

ولی با وجود اینهمه برنامه‌های «اصیل» اسلامی، آقای واعظی، دبيركل نهاد كتابخانه‌هاى عمومى، در روز 16 اسفندماه گفته‌اند، «کتاب‌هائی كه ارزش منفى دارند و در گذشته وارد كتابخانه‌ها شده‌اند جمع‌آورى خواهند شد.» بنده معتقدم که اگر همین سه «مورد» بالا را به درستی «کارشناسی» کنیم، و با در نظر گرفتن ارزش «مثبت» و اسلامی، از آن‌ها رمان‌هائی دینی «تولید» کنیم، از جنبة رمان دینی هم به قدرتمندترین کشور جهان تبدیل خواهیم شد!‌ به این ترتیب درآمد نفت را هم جایگزین خواهیم کرد، و باعث افتخار «مقام معظم» و حضرت ولی‌عصر می‌شویم. و شب‌ها هنگام عبور از حوالی چاه جمکران، مسلمانان فریادهای آنحضرت را از ته چاه خواهند شنید که می‌فرمایند: «آخ جون، آخ جون»!

۱۲/۱۹/۱۳۸۶

لیوان «تخمی»!



بر اساس شرح‌ وقایع کودتای 28 مرداد، از زبان افسران آمریکائی، مهم‌ترین معضل در سازماندهی این عملیات، ترسوئی و بزدلی افسران ارتش در کشور ایران بود! در همین راستاست که آمریکا، برای این کودتا تیمسار زاهدی را بر می‌گزیند. فردی که نه شاه از او دل خوشی داشت، و نه افسران آمریکائی تمایلی به همکاری با وی داشتند. در نظر آمریکائی‌ها، زاهدی تنها افسر ارتش ایران بود که جرأت می‌کرد از کودتا و به دست گرفتن قدرت سخن به میان آورد! و به همین دلیل نیز «رهبری» این توطئه را به وی واگذار کردند. البته چندی از «موفقیت» طرح کودتا نگذشته بود که زاهدی به دلائل مختلف از قدرت کنار گذاشته شد، و نهایت امر به صورت محترمانه به خدماتش در ارتش شاهنشاهی نقطة پایان گذاشتند. در آن روزها شکر آب شدن رابطه میان دربار و زاهدی را به مسائل «اخلاقی» مربوط می‌کردند؛ چنین شایع شده بود که زاهدی در میان افسران حسن شهرت ندارد. ولی کنار گذاشتن زاهدی فقط ظاهراً دلایلی «اخلاقی» داشت. دلیل اصلی همان بود که اول عنوان کردیم. زاهدی تنها افسر ارتش ایران بود که شهامت سیاسی داشت، و امروز اگر کودتا مورد تأئید ما نیست، می‌باید «شهامت» سیاسی را مورد تقدیر قرار دهیم، شهامتی که اینک در میان «اوپوزیسیون» ایران عملاً وجود ندارد.

این وبلاگ در اصل به «روز جهانی زن» اختصاص دارد، ولی از آنجا که موضع‌گیری‌های عجیب سیاسی، فضای پیش‌انتخاباتی را در کشور ایران عملاً آلوده کرده، بر خلاف دیگر وبلاگ نویسان و قلم‌زنان ایرانی، وبلاگ «سعید سامان»، این روز را به زن ایرانی تبریک نخواهد گفت. زن ایرانی برای آنکه بتواند ابعاد واقعی چنین روزی را به درستی دریابد می‌باید سال‌ها و سال‌ها در سنگر مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دود چراغ بخورد، قلم بزند و در اعتراض به پایه‌های یک جامعة مردسالار و «مردپرست» گریبان بدرد. تبریک‌های خنک «سیاست‌بازهای» زپرتی «اپوزیسیون» در خارج و داخل، به زن ایرانی در «روزجهانی زن» فقط چرخاندن چاقو در زخم شمشیر است. می‌باید از این سیاست‌بازها که طی 3 دهه عدم‌کارآئی، وابستگی و بی‌ارادگی سیاسی و ایدئولوژیک خود را صدها بار به منصة ظهور رسانده‌اند بپرسیم، آیا از آنروزها که یانکی‌ها در ارتش شاهنشاهی به دنبال یک آدم «حسابی» می‌گشتند فاصلة زیادی داریم؟ مسلماً خیر!‌ یادمان نرود که «بولتن‌های»‌ سپاه‌پاسداران همه هفته با شعار «نوکری را نهادینه کنیم»‌ روی میز سران قدرتمند و جنگاور این سپاه انقلابی قرار می‌گیرد. سیاست‌بازهای «مافنگی» که فردا به پیروی از «مدروز» ممکن است زیر‌ابروهای‌شان را بردارند، دامن چاک‌دار بپوشند و جهت برقراری «مردم‌سالاری دینی» یا هر «کوفت‌سالاری» دیگری سر چهارراه‌ها به «رنگ» حکومت اسلامی باباکرم برقصند، شایسته است روز جهانی زن را به خودشان و سرداران از تخم‌رفتة سپاه پاسداران تبریک بگویند. که از قدیم گفته‌اند، «چراغی که به منزل رواست، به مسجد حرام است!»

بله، سخن از «چراغ» به میان آمد!‌ سایت «راه‌توده»، متعلق به حزب همیشه منحله و پیوسته «ناکام» توده، که به تنهائی نورافکنی است در مسیر به چاه انداختن توده‌های مردم، در مورد «انتخابات»، افاضاتی کرده‌ که واقعاً دل سنگ «کباب کوبیده» می‌شود! پس از لغزخوانی‌های ایدئولوژیک، ویژة استالینیست‌های آبکی وطنی که معمولاً تخته شکسته‌ای است ایدئولوژیک بر امواج بی‌سوادی و چرت و پرت گوئی، دم خروس از زیر عبای «حزب همیشه منحله» بیرون می‌زند، و ایدئولوگ‌ آتشین مزاج آن فریاد بر می‌آورد:

«حتی اگر این آراء یک دهم آراء واقعی مخالفان سیاست نظامی باشد و حاکمیت اجازه حضور 9 دهم آن را نداده باشد و یا با حذف چهره‌های شناخته شده و مخالف اوضاع کنونی کشور این توان حضور را به یک دهم کاهش داده باشند[...]»


کاملاً درست دیده‌اید! تمام این مزخرف‌بافی‌ها برای این است که، این حزب «استالینیست» همان خزعبلاتی را نشخوار کند که شیخ کروبی و محمد خاتمی، یعنی راستگراترین و ارتجاعی‌ترین جناح‌های حکومت اسلامی، ‌ طی 5 سال گذشته مرتباً از پشت بلندگوهای حکومت اسلامی فریاد ‌زده‌اند! خلاصه بگوئیم، حزب توده، با چنین اطلاعیه‌هائی،‌ مردم همیشه قربانی ‌شدة ایران را به شرکت «فعال» در انتخابات حکومت اسلامی فرا می‌خواند!‌ عنوان مقالة «آتشین» همکاران کودتاچی‌های 22 بهمن، «مشت ملی بر دهان حاکمیت» است! از قدیم گفته‌اند، «مشت نمونة خروار است»، در نتیجه مشت اگر ملی است، حاکمیت هم وضعیت‌اش روشن خواهد بود. نمی‌دانم برای ابراز چنین مواضع «انقلابی» و اصولی، چرا حزب توده یک سایت در خارج از کشور درست کرده؟ حزب توده می‌توانست در وزارت اطلاعات حکومت اسلامی دفتر و دستک تبلیغاتی بگذارد. بله، در مطلبی جداگانه، همین حزب «مقدس»، با پیروی از «مدروز»، روز جهانی زن را هم به زن ایرانی تبریک می‌گوید و در تأئید کودتای 22 بهمن می‌نویسد:

«ما فراموش نکنیم که نیمه پر این لیوان، آن برانگیختگی است که انقلاب 57 در کل جامعه ایران و خواه نا خواه در نیمه دوم این جامعه، یعنی زنان به وجود آورد. برای نخستین بار سیاست و حق طلبی در زیر پوست این نیمه دوم راه یافت، حتی همین که از خانه بیرون می زنند و به پای صندوق های رای می روند [...]»

حال به صراحت می‌بینیم که چرا در «روز جهانی زن»، سخن گفتن از زن ایرانی اصولاً گزافه است؟ «سخن‌پرانی» حزب توده، و نیمة پر و خالی نشان دادن، واقعاً که 80 سال هم سابقة فعالیت مستمر سیاسی لازم دارد! مقالة حزب توده، انسان را بی‌اختیار به یاد گزافه‌گوئی‌های آخوندها در نماز جمعه می‌اندازد. مگر طی کودتای چند ساعتة 22 بهمن چه «معجزه‌ای» رخ داد، که اینهمه فوت در آستین مشتی عملة خودفروخته می‌کنید؟ خجالت هم خوب چیزی است. مگر کور هستید و نتایج این «کودتا» را نمی‌بینید: فروپاشی ساختار طبقات اجتماعی، فرار میلیون‌ها تن از شهرنشینان به خارج از کشور، فرار سرمایه‌های تولیدی، فرهنگی، هنری، و ... از مملکت، جنگ و آشوب و برادرکشی و سرکوب فراگیر!‌ و نهایت امر، آنچه را که قسمت «پر» این لیوان عنوان می‌کنید، به تنهائی تجلی تمام و کمال سیاست‌های اجتماعی در یک فاشیسم کور و ضدانسانی است: بسیج زنان گرسنه و درمانده به دست عوامل حکومت، در هنگ‌های فاشیستی و سرکوبگر. همین هنگ‌های «نیمة پر» که نهایت امر روابط اجتماعی در سطح جامعه را، به نوعی عملکرد‌ سرکوبگرانة سیاسی تبدیل کرده‌اند از نظر حزب سابقه‌دار توده «نیمة‌ پر» لیوان تحلیل می‌شود! مرده شور خودتان را ببرند با لیوان‌تان، امیدواریم بی‌لیوان شوید! اینهمه مصائب و فجایع از نظر این تشکیلات وطن‌فروش و آشوب‌پرست، قسمت پر «انقلاب» شده؟ کمی هم از قسمت خالی‌اش می‌گفتید! از این «قسمت» هم بگوئید، که در اطلاعیة «محترم‌تان» چگونه «روز جهانی زن» را در این سایت مافنگی‌، تبدیل به ابزاری جهت تبلیغات برای گرم کردن تنور انتخابات حکومت اسلامی می‌کنید!

بله، از «تخم» می‌گفتیم! سپاه پاسداران که وضعیت‌اش روشن است: «نوکری را نهادینه کرده»! می‌ماند حزب توده که گویا «بی‌تخمی را نهادینه کرده!» در عمل، حزب توده یک قدم از سخنان امام جمعة موقت تهران، پایش را پائین‌تر نمی‌گذارد. «تخم» و این حرف‌ها هم اصلاً حالی‌اش نیست. این بود شرح حال «چپ»! حال کمی هم از راست افراطی می‌گوئیم که با تکیه بر 80 سال سابقة کودتای قزاق‌باشی‌ها، امروز «آزادیخواه» شده، و رنگ و پوست عوض کرده: از تخمی‌ها می‌گوئیم!

همانطور که می‌توان حدس زد اینان هم از «مدروز» پیروی می‌کنند، و یک بیانیه، «چاشنی» فضای سیاسی کشور کرده‌اند! هر چند این بیانیه به امضاء «دبیرخانۀ رضا پهلوی» منتشر شده، با در نظر گرفتن انشاء و محتوای آن می‌توان به جرأت اذعان داشت که «دبیر» و این حرف‌ها اصلاً در کار نبوده، به احتمال زیاد «فراش‌باشی» یا رانندة «والاحضرت»، پشت چراغ قرمز «بیانیه» را قلمی فرموده‌اند. «فراش‌باشی» می‌فرمایند:

«سازمان ملل متحد سال جاری را بمناسبت روز جهانی زن، سال سرمایه گذاری برای بانوان و دوشیزگان اعلام کرده است.»

از شما چه پنهان، از همین جمله، می‌توان عطر حرمسرای فتحعلی‌شاه را حسابی استشمام کرد. می‌باید به «فراش‌باشی» والاحضرت گوشزد کنیم که استفاده از واژه‌های «بانوان» و «دوشیزگان» در چنین روزی به هیچ عنوان با مناسبات 8 مارس هماهنگی ندارد. صدها زنی که در چنین روزی، در برابر آتش مسلسل پلیس ضدبشری آمریکا چون برگ خزان بر زمین ریختند، با «واژگان» طبقات «برمامگوزید»، که بوی کهنه‌پرستی‌شان همه را خفه کرده، کاری نداشتند. واژگان دوشیزه و بانو، زن‌ستیز است، و موجودیت اجتماعی و فردی زن را در گرو چگونگی ارتباط وی با مرد قرار می‌دهد! در هیچ یک از اطلاعیه‌های جهانی چنین اشارة موهن و مردسالارانه‌ای به زن، آنهم در «روزجهانی زن» صورت نگرفته. اگر «فراش‌باشی» شعورش نمی‌رسد، والاحضرت که بر این مسائل «اشراف» دارند، فرمان بدهند «پدرسوخته» را چوب‌فلک کنند! چرا که متن این «بیانیة» چند خطی، در مقطعی دیگر، عملاً جایگاه زن را به سبد «مرغ‌مادر»، در جوجه‌کشی سلطنتی تنزل داده:

«با برخورداری بانوان از حقوق انسانی خود [...] ما نه تنها کودکانی برومند و خوشبخت خواهیم داشت ... »

معنی برخورداری از حقوق انسانی نیز در همینجا روشن شد! فکر می‌کنم که تبدیل «روز جهانی زن»، به «روزمادر»، می‌تواند به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی «فراش‌باشی» والاحضرت در تاریخ معاصر به ثبت برسد. فراش‌باشی نه تنها در توزیع «حقوق انسانی» سخاوت فراوان دارند، که محل توزیع را هم مشخص می‌کنند: «دشت و باغ و دمن»! و در ادامه می‌گویند:

«پیام روز زن را در کوه ها و دشت های سرزمین مقدسمان پرطنین خواهید ساخت.»

البته سال‌ها پیش، دلکش خوانندة شهیر ایران، زن را در کوه و دشت و دمن برای‌مان چنین توصیف می‌کرد:

«سحر که از کوه بلند، جام طلا سر می‌زنه
بیا بریم صحرا که دل، بهر صفاش پر می‌زنه
بیا بریم چون کیجا، دنبال اون مردِ جوون
تو دامنِ چین دارِ خود، پُر بکنیم لاله و ریحون»


شاید اگر امروز یک بار دیگر به مفاهیم همین تصنیف دقت کنیم، خواهیم دید که «آزادگی» و «آزادی‌ای» که در این چند بیت دیده می‌شود، سال‌هاست از خاطرة ما ایرانیان زدوده شده. جامعة ایران در راستای فعالیت‌های فرهنگ‌ستیز دولت وابستة اسلامی، و اسیر پنجة یک اپوزیسیون بی‌فرهنگ و دست‌پرورده و اجنبی پرست، امروز نه تنها نیازی به «تبریکات» در روز جهانی ‌زن ندارد، که می‌باید چنین هبوطی را در سرنوشت زن ایرانی، به فرد فرد ملت ایران از صمیم قلب تسلیت گفت.