۱۱/۲۸/۱۳۸۴


شیرین همچو قند
...


حقوقدان کبیر! آقای لاهیجی در یک روزنامة اینترنتی که به خرج سردار اکبر چاپ می‌شود،‌ مقاله‌ای "قلمی" کرده‌اند، و حقا که جان کلام را نیز در همین مقاله گفته‌اند. عنوان این مقاله که در 27 بهمن 1384 به چاپ رسیده، "چارچوب حقوقی آزادی بیان" است، که به دلیل حقوقدان بودن ایشان مسلماً بسیار هم مستدل و محکم نوشته شده.

برای درک درست این مقاله، شاید شرح کوتاهی از گذشتة جناب آقای لاهیجی لازم باشد. ایشان که در اوائل هیاهوهای 22 بهمن 57، جزو "قشون" انقلابیون و اغلب اوقات مجاهدین خلق بودند، و سر بر آستان "اسلام انقلابی" می‌مالیدند، بعد از کسب اطمینان از اینکه نانی برای "حضرت‌شان"، حداقل در چند سال آتی، در تنور ناتو چسبانده نخواهد شد، به فرانسه تشریف فرما شده، در وزارت امور خارجة جمهوری فرانسه به استخدام دولت در آمدند و به "مبارزات" خود ادامه دادند! جای تعجبی نیست که ادامة این مبارزات، سر از مقاله نویسی در روزی‌نامة سردار اکبر در ‌آورد.

در مقالة معروف، و در امتداد بررسی "چارچوب‌های حقوقی آزادی" ایشان به یکباره به این نتیجة جالب و "استثنائی" می‌رسند که تعدد زوجات نظم عمومی را مختل می‌کند. نمی‌دانم آنزمان که ازدواج‌های اجباری در دارودستة مجاهدین صورت می‌گرفت نظرشان چه بود؟ از طرف دیگر ایشان می‌فرمایند که در اسلام گویا فقط "حلال" یا "حرام" وجود دارد و این مسائل ابدی‌اند، در مورد آنان نمی‌توان سئوالی مطرح کرد. به زیر سئوال بردن قوانین اسلام جزایش مرگ است! البته حتماً این‌ها از کشفیات اخیر ایشان است، چون آنزمان که یقه برای اسلام می‌دریدند از این شکرخوری‌ها نمی‌کردند. بگذریم، دانشمند ارجمند، پس از تحقیقات بالا به این نتیجه می‌رسند که در نظام عرفی قانون ساخته و پرداختة بشر است. بعد هم سری به "قانون حقوق بشر" می‌زنند و توضیح حسابی برایمان می‌دهند. باید گفت خدا عمرتان بدهد آقای لاهیجی! اگر شما نبودید چه کسی این "توضیحات" را برای ملت ایران ردیف می‌کرد، آن هم در روزی‌نامه‌‌ای که سردار اکبر خرج‌اش را می‌دهد.

جناب آقای لاهیجی بعد از این همه مقدمه چینی می‌روند سر اصل قضیه: کاریکاتور پیامبر اسلام!! دیدید این همه مقاله برای چه نوشته شده بود؟ نتیجه‌گیری آقای حقوقدان هم بسیار واضح و مبرهن است و در راستای "حقوق اعلام شده" از جانب رسانه‌های امپریالیستی جهانی: کاریکاتوریست حق اساعة ادب نداشته، این کار جرم است! این را می‌گویند حقوقدان، اگر نمی‌دانید یاد بگیرید. همانطور که در مطالب پیشین نوشته‌ام، این کاریکاتور بی‌مزه چند حسن داشت. اولین آن بازکردن مچ فعلة پنهان و عیان راست‌گرایان افراطی‌ای بود که در حال "چپ‌نماهائی" بودند، و اروپائی‌ها و آمریکائی‌ها برای ما ملت بدبخت زیر بالش‌اشان "قایم‌اشان" کرده بودند تا در موقع مناسب بکشندشان بیرون و تا تنور هیاهوهائی گرم و داغ است، بچسبانندشان به تاریخ، مقدسات و سرنوشت ما ملت بیچاره. مسلماً با پذیرائی شایانی که طی این 27 ساله دولت جمهوری فرانسه از این آقای حقوقدان کرده‌اند، شخص ایشان یکی از همین "نم‌کرده‌های" آمادة مصرف بودند، مثل شایگان، قندچی، سروش، سعید اسلامی، قطب‌زاده، یزدی، بنی‌صدر و ... تا کجا بگویم که این فهرست تمامی ندارد؟

بازهم به این نتیجه رسیدم که خدا پدر این کاریکاتوریست را بیامرزد. مچ این جماعت را باز کرد. حالا این آقای حقوقدان، با این "سابقة مبارزاتی!"، "چپ‌گرائی" و ... همراه با این همه کبکبه و دبدبه، مجبور شده‌اند نشیمن‌گاه محترم‌اشان را همان جائی بگذارند که حضرت پاپ، آیات عظام در قم و کاشان، و جرج بوش و برلوسکونی گذاشته‌اند، و همه، در خدمت اردوگاه فاشیسم "محترم" جهانی! شیرین نیست این حکایت به نظر شما؟ برای من که شیرین است همچو قند! ‌

هیچ نظری موجود نیست: