۱۱/۱۵/۱۳۸۴

سایه جنگ

چه کسی فکر می‌کرد که پس از پایان یافتن جنگ ایران و عراق، و پس از گذشت آن همه کابوس وناملایمات، امروز قدرت‌های جهانی که خود مدعی دمکراسی، حفظ آرامش و صلح در جهان‌اند، به این صورت عریان و گزنده، در بی‌اعتنائی کامل به زندگی انسان‌ها، و با پوچ انگاشتن زندگی، آرزوها، و خواسته‌های توده‌های وسیع مردم، سایة منحوس یک جنگ را، جنگی که اصلاً نمی‌دانیم چرا به راه می‌اندازند، به این راحتی بر سر ملتی بگسترانند؟ امروز را اگر خواب می‌دیدیم، کابوس‌اش می‌خواندیم، و اگر در گذشته چنین موردی را در کتابی تاریخی خوانده بودیم، بی‌شک بازتابی از ندانم‌کاری‌های نوع بشر در روزگاران قدیم خطاب‌اش می‌کردیم. ولی افسوس که این هنگام نه خواب هستیم و نه به مطالعة بازتابی ازندانم‌کاری روزگاران قدیم مشغول. امروز، جهانِِ دیجیتال‌شده در اسارت دستان انسان‌هائی است که خوی برتری طلبی را، تو گوئی از جنگل‌های عصر حجر با خود به همراه آورده‌اند. در این مبحث با بنیادها ما را کاری نیست. از اینان بسیار گفته‌ایم و بسیار گفته‌اند. گفته‌اند که زمانی که شوروی فروریخت، روشنفکران آمریکائی به دنبال قطع بودجة نظامی، جهت رسیدگی به شرایط هولناک طبقات بینوای شهری در آمریکا بوده‌اند، چه نامه‌ها به پنتاگون و کاخ سفید فرستاده شد؛ گفته‌اند که هزاران جلد کتاب نوشته شده تا به انسان‌ها ثابت کند، اندک سرمایه‌گذاری در راه بشر و بشریت آنقدرها هم که بعضی فکر می‌کنند، غیر عقلانی نیست. و باز هم گفته‌اند که طبل جنگ نزنیم و ملت‌ها را بی‌گناه به جان یکدیگر نیاندازیم. بنیادها این چنین نمی‌خواهند. ولی، سرمایه‌ها بهره می‌خواهند و بهترین بهره را، این بهترین‌ها فقط در راه تولید جنگ افزار و افروختن آتش جنگ به دست می‌آید. سرمایه‌داری منطق خود را دارد، انسانیت منطقی از آن خود. اینرا نیز بسیار گفته‌اند و شنیده‌ایم ولی تو گوئی که انسان نمی‌شنود، آنچه را که باید شنید. سرنوشت ملتی، نه هر ملتی، ملت ما: ایران، امروز در گرو چانه‌زنی‌ افرادی است که هیچکدام، نه متخاصمان و مهاجمان و نه مدافعان و گروه به اصطلاح بر حق، هیچ پیوندی با این ملت‌ و با هیچ ملت دیگری ندارند. ملت‌ما به همراه دیگر ملت‌ها تو گوئی به حال خود رها شده‌، گله‌هائی‌اند گمشده در پیچ پیچ شاهراه قصابخانه‌ها!؟ انتخاب با کیست؟ این سئوال را هم بسیار خواندیم و نوشتیم. و پر واضح است که انتخاب از آن مردم است، مردمی آزاد و آزاده. و این نیز پر واضح است که تا رسیدن به این افق، قصاب‌خانه‌ها و کشتارگاه‌های بنیادهای ستم، مسیر محتوم ملت‌ها خواهد بود. سئوالی باقی می‌ماند: تا کی!؟

هیچ نظری موجود نیست: