۴/۲۸/۱۳۹۳

آخوند آتلانتیست!




سرانجام دولت به اصطلاح سوسیالیست فرانسه پس از چندین روز نازوکرشمه و «فِس‌وفِس» و «مِن‌ومِن»،   اوباش و لات‌ولوت‌ها را به خیابان‌های پاریس‌ آورد تا در هم‌سوئی با لندن و برلین و نیویورک،   جهت پشتیبانی از حماس و اسلامگرائی،   و خصوصاً گسترش وحشیگری دینی در خاورمیانه،  جبهه‌ای نیز در فرانسه بگشاید!  در کشوری که تمامی فعالیت‌های سیاسی،  اجتماعی و فرهنگی تحت نظارت پلیس قرار دارد،   مشکل می‌توان پذیرفت که بدون همکاری و هم‌یاری مقامات انتظامی،  مشتی اوباش شهر پاریس را به خاطر «حماس» به آتش بکشند.   ولی اینعمل خداپسندانه انجام شد،   و دولت فرانسه هم تمامی تلاش خود را به خرج داد تا گزارشات داغ و پرهیجان افتتاح این «جبهة الهی» به دست تمامی خبرگزاری‌ها برسد.   به استنباط ما،   شرایط آن نیست که دولت جمهوری پنجم و هم‌داستانان‌اش در آمریکا و اروپا    تصور کرده‌اند.  اینان می‌پندارند که در این میعاد،  تشکل حماس می‌تواند بار دیگر با مارمولک‌بازی و همکاری دولت‌های اسرائیل و آتلانتیست موجودیت خود را در صحنة سیاست منطقه حفظ کند.   باید قبول کرد که دوران آتش‌افروزی‌ حماس در مخالفت با صلح خاورمیانه دیگر سپری شده،  ‌ حتی اگر دکة حماس نیز بر جای بماند!   حماس به آخر خط نزدیک می‌شود و همین واقعیت «تلخ» بی‌بی‌سی را آشفته و پریشان کرده:

«تظاهرات معترضان به حمله اسرائیل به غزه در پاریس به خشونت کشیده شد ـ   داعش دو زن را در سوریه سنگسار کرد»
منبع:  بی‌بی‌سی،  19 ژوئیة 2014

سایت بی‌بی‌سی،  در امتداد سیاست‌های اسلام‌پروری‌ گویا اشتباهاً ایندو عنوان را در کنار یکدیگر قرار داده!   ولی ما از این «همسایگی» یک نتیجة‌ منطقی می‌گیریم.  و آن اینکه برای این حضرات تحمیل حکومت اسلامی بر ملت‌ها هدف اصلی است و دیگر آن را پنهان نمی‌کنند.   بله،   مطلب نخست بی‌بی‌سی به تظاهرات پاریس در حمایت از به اصطلاح «فلسطینی‌ها» اختصاص دارد،   و در همان صفحه نیز خبر «شورانگیز» دیگری مبنی بر سنگسار دو زن به اتهام روابط «نامشروع»،    توسط عوامل داعش در سوریه انعکاس یافته!    از همین خلاصه می‌باید ابعاد وقاحت لندن در  سرکوب و چپاول ملت‌ها را دریافت.  کار اینان آنقدر بالا گرفته که دیگر «رعایت» ظواهر را هم نمی‌کنند.   اصلاً برای‌شان اهمیت نداردکه جبهه‌ای که برای پشتیبانی از «حماس» در شهرهای بزرگ «آتلانتیست» گشوده‌اند،   در عمل چیزی نیست جز حمایت از نظریات و «جهان‌بینی‌های» قرون‌وسطائی‌‌ای که امثال داعش سخنگو و مجری‌اش به شمار می‌روند.   

پاریس،   لندن و نیویورک در برابر پیکرهای خونین صدهاهزار کشته و مجروح که طی سال‌های متمادی کوچه‌ و خیابان‌های عراق،  افغانستان،  سوریه،   لیبی را فرش می‌کند،  سکوت اختیار کرده‌اند.   از منظر اینان چنین فاجعة بزرگ انسانی «طبیعی» است!   ولی همین  حضرات،   هنگامی که با خطر حذف جنایتکاران حماس و اسلامگرایان قرون وسطائی از صحنة سیاست منطقه روبرو می‌شوند،  ناگهان به یاد «حقوق انسان‌ها»‌ می‌افتند.   به یاد این می‌افتند که هر کس «حق» دارد نظرش را بگوید!    ولی فراموش می‌کنند،   زمانیکه نظر این به اصطلاح «انسان‌ها» با تروریسم و سرکوب فاشیستی مترادف می‌شود،  و در تقابل با آزادی بیان انسان قرار می‌گیرد،   دیگر از وجهة حقوقی برخوردار نیست.   بله،   از منظر حقوقی،  جنایت و تجاوز «حق» به شمار نمی‌آید.   و برخورد سوداگرانة سیاست‌بازان آتلانتیست با تروریسم در روزهای آینده برای‌شان «مسئله‌ساز» خواهد شد.   خلاصه بگوئیم،  در هنگامة میدان دادن به اوباش اسلامگرا تحت عنوان دفاع از «آزادی بیان»،  این آزادی بیان انسان‌هاست که مورد تجاوز قرار می‌گیرد.   البته این قماش دفاع از «آزادی بیان»‌ دهه‌هاست که ادامه یافته،‌  ولی تا ابد نمی‌توان به مردمفریبی ادامه داد؛  برگ زد و تقلب کرد.   روزی از این روزها می‌باید پای پاسخگوئی به افکارعمومی نیز نشست،   و به استنباط ما آن روز آنقدرها دور نیست.   

اگر سوءاستفادة دولت‌های آتلانتیست از «آزادی بیان» امروز کارش اینچنین به رسوائی  کشیده،   سابقة تاریخی هم دارد.   نخست باید پرسید،   کدام دولت متمدنی به خود اجازه می‌‌دهد برای یک جریان تروریست خواهان «آزادی بیان» شود؟   مگر اینان نیستند که در صورت تحکیم حاکمیت مطلوب‌شان،  همچون نمونة ملایان جمکران سریعاً بساط زن‌ستیزی،   سرکوب آزادی بیان،  دفاع از حجاب اجباری، ‌ قصاص،  سنگسار و ... را به عنوان «فرضیات» اصلی‌ و اعتقادی‌‌شان بر جامعه تحمیل‌می‌کنند؟   پس به چه دلیل می‌باید غربی‌ها به فکر تأمین «آزادی بیان» این متجاوزان به حقوق انسانی باشند؟  آزادی بیان برای آن‌هاست که به آزادی و به انسان آزاد پای‌بند هستند،   به کفتار و کرکس و خوک که «آزادی بیان» نمی‌دهند.   فردا اگر اوباش در همین کشورهای آتلانتیست خواستار آزادی چاقوکشی‌ شدند،  تکلیف چیست؟   آتلانتیسم که طی غائلة 22 بهمن 57 مشتی آخوند و قاری و لات‌ولوت اسلامگرا را به بهانة حمایت از آراءعمومی و «مردم» بر جامعة ایران حاکم کرده‌،  گویا واقعاً «چشته‌خور» شده؛   حتماً می‌پندارد این سناریوی مهوع را همه جای دنیا می‌توان به صحنه آورد.    به همین دلیل است که همزمان با به راه افتادن کاروان‌های خردجال در لندن و پاریس و برلین و ... و خصوصاً در نیویورک،   لوتی‌وعنترهای جمکرانی آتلانتیسم هم وکیل مدافع «مردم مظلوم غزه» شده،   برای ارباب معلق می‌زنند:      

«[...]حجت‌الاسلام پناهیان در اجتماع مدافعان حرم:   باید به دفاع از مردم مظلوم غزه بپردازیم/ استکبار حرفی برای گفتن ندارد.   اجتماع 'مدافعان حرم' در تهران آغاز شد/  طنین شعار 'مرگ بر اسرائیل' در میدان امام حسین»
منبع:  فارس، 19 ژوئیه،  2014 

جالب است،  این حجت‌الاسلام‌‌های حکومتی که میلیون‌ها ایرانی را به قاچاقچیان مواد مخدر «فروخته‌اند»،   اینک در میدان «امام حسین‌شان» برای ساکنان غزه عزا گرفته‌اند!   ولی،   اولین بار نیست که همزمانی و هم‌سوئی تظاهرات به اصطلاح «ضداستکباری» را در تهران اشغال‌شده با پاریس و نیویورک و لندن «مشاهده» می‌کنیم.   البته هر بار آخوندها این همزمانی‌ها را نشانة «صدور انقلاب اسلامی‌شان» و گرویدن «مردم غرب» به ارزش‌های «اسلام ضداستبداد» ‌جا می‌زنند!   ولی واقعیت با تبلیغات سازمان سیا و اظهارات آبگوشتی حجج اسلام فاصلة زیادی دارد.   تظاهراتِ همزمان در تهران و پایتخت‌های آتلانتیست نشان می‌دهد که دست‌های واحدی اوباش را در این شهرها به خیابان می‌آورد.   و از آنجا که نمی‌توان متصور شد،   حکومت جمکران ادارة «حفاظت» در لندن و پاریس را بر عهده داشته باشد،   این همزمانی‌ها فقط می‌تواند نشانة خط‌دادن سازمان‌های امنیتی آتلانتیست به اوباش و اسلامگرایان جمکرانی به شمار آید. 

ولی در راستای یک برخورد تاریخی نیز نمی‌باید فراموش کرد که،  این بساط «چه کنم،‌ چه کنم» که امروز ظاهراً در میان دولت‌های آتلانتیست تحت عنوان «حمایت از آزادی بیان»‌ به راه افتاده،   در دوران هیتلر و موسولینی نیز دقیقاً به همین صورت در جریان بوده.   آن روزها هم دربار انگلستان با هیتلر روبوسی می‌کرد،   چرا که در تبلیغات رسانه‌ای احدی نمی‌گفت این دیوانه،  کشور آلمان را گاوداری تصور کرده و قصد اصلاح‌نژاد و پاکسازی دارد؛  ایشان در تبلیغات باکینکهام پالاس برخاسته از «آراء عمومی» معرفی می‌شدند! 

مسلماً امروز نیز همچون دوران نورانی هیتلر بعضی‌ها در منجلاب فاشیسم به دنبال «نقد کردن» منافع مالی و اقتصادی‌شان می‌گردند.   همان‌ها که امروز با استفاده از اهرم‌های مختلف در درون حاکمیت‌های آتلانتیست لش‌ولوش‌ها را جهت تظاهرات به نفع حماس و اسلامگرائی به خیابان‌ها می‌کشانند.  ما دوران «جنبش سبز» را فراموش نکرده‌ایم.   دیدیم چگونه هزاران ایرانی فراری از آخوند و حکومت اسلامی را برای حمایت از آدمکش برتر همین حکومت با شعار «آزادی و آراء عمومی» در همین شهر پاریس به میدان آورده بودند  و دیدیم که نتیجه‌ای از کاروان خردجال حاصل نشد.   چه بهتر که حضرات آتلانتیست با تجربه‌ای که از شکست کودتای سبز اندوخته‌اند،   اینبار حمایت از حماس «عزیزشان» را با احتیاط بیشتری برنامه‌ریزی کنند.   چرا که،   دوران خوش «جنگ‌سرد» و سرکوب ملت‌ها بر سندان «ایدئولوژی‌های دوگانه» سپری شده.   چپاول ملت‌ها با تکیه بر «دین توده‌ها» که میراث پلید دوران جنگ‌سرد است به سرعت به پایان موجودیت‌اش نزدیک می‌شود.   ملت‌ها هر روز از این نکبت‌وادبار تحمیلی آگاهی‌ بیشتری می‌یابند.  و حتی همان فلسطینیانی که سیاست مزورانة آتلانتیسم آنان را در دامان امثال حماس انداخته،   از این خواب انسان‌ستیز سر برمی‌دارند.   دوران دیگری در راه است؛   دورانی که مردم‌فریبان و متجاوزان دیگر «پاداش» نخواهند گرفت.  





 



  

هیچ نظری موجود نیست: