۱۰/۲۵/۱۳۸۶

خداحافظ تهران!


جرج والکر بوش، رئیس جمهور ایالات متحد، که تا چند ماه دیگر می‌باید مسند «افتخارآفرین» ریاست این حکومت انسانی و بشردوست را، به یکی دیگر از کارگزاران حاکمیت سرمایه‌داری بین‌الملل واگذار کند، طی سفر پر «جلال و جبروت» اخیر خود، نهایتاً پای به «کشور» دوبی گذاشت. و از قرار معلوم در یکی از همان هتل‌های مکش‌مرگ‌ما، سالنی به ایشان اختصاص دادند، تا سخنرانی «جامعی»، در مورد مواضع کاخ‌سفید در برخورد با ملت ایران و چگونگی سرکوب ایرانیان ایراد فرمایند. البته نانخورهای آمریکا و سازمان سیا، این «سخنرانی» را حملات شدید بر علیه دولت اسلامی تعبیر می‌کنند، چرا که، پس از گذشت 28 سال، مشتی نانخور اجنبی سعی تمام دارند که، محتوای واقعی کلام دیپلماتیک سرمایه‌سالاری آمریکا را در مورد حکومت اسلامی، هنوز از ما ملت پنهان نگاه دارند. بی‌جهت نیست که سایتی وابسته به «ساواک»، که ادعا دارد در خارج از کشور فعال شده، در طرفه‌العینی، عکس چند موشک و «فشفشک» را در صفحة نخست خود در کنار «ترجمة» ترهات جرج بوش منتشر می‌کند، و حتی سخن از بمباران اتمی کشور ایران توسط آمریکا به میان می‌آورد!‌

فرداست که بوق‌های تبلیغاتی جمکران بار دیگر نبرد پیگیر خود را با آمریکا از سر گیرند، و در گیرودار این جنگ زرگری، آمریکا و دولت آخوندها باز هم گریبان یکدیگر را در رسانه‌ها از هم بدرند، و خون و خون‌کشی «مجازی» به راه بیافتد! به صراحت می‌بینیم، این «بازی» مهوع، که نخستین پرده‌اش را در یک روز آفتابی در اوائل غائلة 22 بهمن، به دست ساواک و ملائی به نام خوئینی‌ها، تحت عنوان تعطیل «جاسوسخانه‌» به خورد خلق‌الله دادند، تا کجاها «ریشه» دارد: ملت، شاهد باشید که آمریکا با حکومت اسلامی «دشمن» است!‌ و این «اصل» دروغین را نمی‌باید تحت هیچ عنوان از یاد برد! چرا که هم آمریکا آنرا «تأئید» می‌کند، و هم حکومت دست‌نشاندة آمریکا، یعنی آخوندها از آن مرتب «سخن» می‌گویند! بر این اساس، روباه ما اینبار دو دم دارد! و مسلم که اگر دم اول شاهد نامطمئنی باشد، دم دوم حتماً «حقیقت» الهی را بیان می‌کند!

ولی این را هم می‌دانیم که، حکومت اسلامی حاضر است جهت حفظ منافع سیاست‌های استعماری، کشور ایران را در همان چاهی بیاندازد که صدام حسین و طالبان کشورهای عراق و افغانستان را انداختند! تنها مسئله‌ای که دست و پای این جانوران موذی و ضدبشری را در این مهلکه از پشت بسته، مسائل ژئوپولیتیک است که،‌ به ملایان اجازة شکرخوری‌ نمی‌دهد. در نتیجه، حضرت ریاست جمهوری ایالات متحد در چند کیلومتری همان محلی که دو «اف‌18» عزیزتر از جانش را چند روز پیش به قعر آب‌های نیلگون خلیج فارس رهنمون شدند، «خوابیده» پارس می‌فرمایند. باشد که طنین این «پارس»، حداقل نوکران جمکرانی‌ آمریکا، و نانخورهای مستقیم و غیرمستقیم ساواک و سازمان سیا را، تا حدودی دلگرم کند؛ که از قدیم گفته‌اند، «یار مرا یاد کند، حتی با یک هل پوک»! ولی «هل‌پوک» جرج بوش، اگر در تهران به مربای «مقام‌ معظم» عطر و طعمی نداد، در عوض در نیویورک «غوغا» به پا کرده!‌ نمودار بورس نیویورک که طی چند روز گذشته حسابی به روغن‌سوزی افتاده بود، پس از انتشار سخنان «گهربار» حضرت ریاست جمهور، که از آن بوی سرمایه‌گذاری در صنایع نظامی، فروش خرت و پرت و اسقاطی به عرب‌های نفت‌فروش منطقه، و اعزام «کارشناسان» همه فن حریف غرب جهت به راه انداختن خنزر پنزرهای صادراتی، به مشام می‌رسید، ناگهان صعود کرد؛ تو گوئی دم مسیحائی جان تازه در کالبدش دمید!

البته نمی‌باید فراموش کرد که رفتار رؤسای جمهور ایالات متحد، پس از شکل‌گیری حکومت بعث عراق و فروپاشی «پیمان بغداد» در منطقه، به صورت کامل «شرطی» شده. در آزمایشگاه‌های روانشناسی، به شامپانزه‌ها می‌آموزند که در هنگام دیدن دو عدد «9»، آناً عدد «18» را نشان دهند!‌ و برخی روانشناسان از این «فرایند» نتیجه می‌گیرند که شامپانزه قادر به انجام عمل «جمع» خواهد بود!‌ در هر حال، در این خلاصه، محلی جهت بحث و گفتگو در بارة ریاضیات شامپانزه‌ها نداریم، بررسی رفتار برخی «دولت‌مردان» خود به نهایت، کفایت‌ می‌کند. دولت‌های پیاپی ایالات متحد، پس از کودتای 28 مرداد تاکنون، مانند همان شامپانزه، فرا گرفته‌اند که هنگام ورود به خلیج‌فارس و منطقة خاورمیانه، می‌باید انگشت بر خطری به اصطلاح «ملموس» بگذارند، تا به شرکت‌های صنایع نظامی آمریکا اجازة دست اندازی به ذخیره‌های ارزی کشورهای صادرکنندة نفت داده شود! این «خطر» در دوران موجودیت امپراتوری «کارگری» شوروی، «کمونیسم» نام داشت! ولی پس از فروافتادن لولوی «کمونیسم»، آمریکا در به در به دنبال لولوی جدیدی می‌گردد؛ نخست طالبان، سپس صدام حسین، و حال حکومت جمکران! ولی همانطور که شاهد بوده‌ایم کاخ سفید به دلیل باخت در محاسبات دیپلماتیک، دو لولوی نخست را توسط ارتش پنتاگون از میان برداشت! و این حاکمیت هنوز هم، تا گریبان گرفتار تبعات اعمال جنایتکارانه‌ای است، که تحت عنوان استقرار «دمکراسی» در این مناطق توسط گروه‌های نانخور سازمان سیا به راه افتاده. ولی همانطور که گفتیم، کشور ایران، در «میدان» دیپلماتیک متفاوتی قرار گرفته، و جناب جرج بوش دیگر نمی‌توانند کار را به جاهای باریک بکشانند.

حکومت جمکران که همچون سگ دست‌آموز در انتظار سوت ارباب، گوش‌های‌اش را تیز کرده، در واقع خود نیز، یکی از انواع همان شامپانزه‌های آزمایشگاهی است! این حکومت نیز پس از برنامه ریزی مفتضحانة «اشغال» سفارت آمریکا، که نهایت امر، سیاست کشور ایران را پس از 22 بهمن، در مسیر مورد نظر کاخ سفید قرار داد، یاد گرفته که هر وقت کاخ‌سفید عربده می‌کشد، او هم می‌باید جیغ و فریاد «دینی» به راه بیاندازد! تظاهرات، اعتصابات، راهپیمائی، و ... و اینهمه جهت پاسخ مناسب به «تهدیدات» آمریکا! عملی که در واقع، به معنای میدان دادن به «عربده‌جوئی‌های» امپریالیسم، و تأئید ادعاهای آمریکا مبنی بر وجود تهدیدات فرضی از جانب ایران علیه کشورهای منطقه است! ولی از آنجا که دنیا را «دار مکافات» خوانده‌اند، این دو شامپانزه اکنون «ارتباط» اندام‌وارشان را بکلی از دست داده‌اند. امروز، آمریکا «عربده» می‌کشد، و سخنگوی شامپانزه‌های حاکم در تهران، بجای «جیغ» زدن و اعلام تظاهرات «میلیونی»، جهت «سیلی زدن به آمریکا»، با خونسردی می‌گوید، «آمریکا جهت پنهان کردن شکست‌هایش به منطقه آمده!»

البته، هم آمریکا و هم جمکران می‌دانند که، این «تهدیدات» برای هر دو طرف، از نظر دیپلماتیک جنبة حیاتی پیدا کرده. دولت آمریکا می‌باید جوابگوی چرخة صدها میلیارد دلار ارزهای حاصل از فروش نفت، در اقتصاد آمریکا، خصوصاً در چارچوب منافع شرکت‌های تولیدکنندة اسلحه باشد، و جمکران نیز، می‌باید در این جنگ 28 سالة زرگری، نهایت امر وسیله‌ای جهت توجیه موجودیت خود و تداوم خدمات ماوراءبحاری «امام زمان» بجوید!‌ از آنجا که در این «اتوماتیسم» دیپلماتیک، خللی بسیار عمده پدید آمده، شاهدیم که «آدم‌آهنی» ما هم مشغول چرت و پرت گوئی شده! و در شرایطی که اصولاً ایجاد اتحاد اقتصادی بر علیه کشورها دیگر غیرممکن می‌نماید، جرج بوش برای آنکه از سفر خاورمیانه‌ای‌اش سوغاتی، هر چند کوچک، برای شرکت‌های غربی به واشنگتن ببرد، از شرکای چندین سالة حکومت اسلامی در کشورهای دبی و قطر تقاضای همکاری جهت محاصرة اقتصادی ملت ایران را دارد.

بله، اینرا می‌باید قبول کرد که محاصرة ملت ایران از نظر اقتصادی برای دولت جمکران و طرف آمریکائی بسیار پرمنفعت است. به راه انداختن بازار سیاه، نبود امنیت کافی جهت مصرف کنندگان، قاچاق، و ... همیشه برای حکومت جمکران «نعمت الهی» بوده، و طرف آمریکائی نیز، همانطور که در مورد اقتصاد «آزاد» کویت و دیگر شیخک‌نشین‌های خلیج فارس می‌بینیم، از قاچاقچی‌جماعت خیلی خوشش می‌آید. فقط در این میان یک مسئله هنوز لاینحل مانده، آیا می‌توان با تکیه بر قاچاق دیگ و دیگ‌بر، لپ‌تاپ و دوربین‌عکاسی، ارزهای ذخیره‌ شده در بانک‌های آمریکائی و انگلیسی را که اسماً جهت چپاول نفت ایران به حساب این «دولت» واریز کرده‌اند، به صفر رساند؟ مسلم است که بدون عامل «جنگ»، تحقق چنین عملیات بانکی، غیرممکن خواهد بود. اینجاست که می‌گوئیم جناب بوش کور خوانده‌اند!‌

دولت آمریکا دیگر نمی‌تواند جنگ جدیدی، تحت عنوان حمایت از «صلح»، «آزادی» و مقابله با تروریسم به راه اندازد! خصوصاً در مرزهای روسیه! به همین دلیل، سفر امروز جرج بوش به منطقة خلیج‌فارس، یک عمل مذبوحانة دیپلماتیک بیش نیست. عملی که مسلماً بازتاب مطلوبی در سطح جهانی نخواهد داشت! این سفر فقط نوعی «خداحافظی» جرج والکر بوش با دو دوره ریاست جمهوری ایالات متحد، و 8 سال ماجراجوئی خونین این دولت انسان‌ستیز در منطقة آسیای مرکزی و خاورمیانه به شمار می‌رود.




هیچ نظری موجود نیست: