بحرانسازی آتلانتیستها در اوکراین آرزوهای بحرانسازان را برآورده نکرد. حداقل، آنچه
بلندگوهای غرب «انقلاب اوکراین» میخواندند، نتوانست
در مسیر مطلوب آتلانتیسم به جریان اوفتد. در بطن این «انقلاب»، همچون دیگر کودتاهای معاصر، آتلانتیستها یک برنامة نمایشی همهپرسی و
«انتخابات» از نوع «بیخدیواری» و هولهولکی نیز جهت «اعطای وجهة حقوقی» به
کودتاچیان «پیشبینی» کرده بودند. برنامهای
که به دلیل «ضدفن» مسکو و از طریق برگزاری یک همهپرسی «جانانه» در کریمه و سپس در
شرق اوکراین، نهایت امر به آب گوزید. در
نتیجه، همان محافلی که تا دیروز قصد داشتند با هنگ
راستگرایان افراطی، نازیها و چماقکشهای
شهری، به قول خودشان در اوکراین
«دمکراسی» برقرار کنند، دست به بحرانسازیهای
حاشیهای به ترتیب در نیجریه، ترکیه و ایران زدند. «آدمدزدی»
در نیجریه، انفجار معدن در ترکیه ـ هنوز معلوم نیست انفجار اتفاقی بوده یا خرابکاری
ـ و نهایت امر هیاهوی «شکست مذاکرات هستهای»
توسط عوامل شناخته شدة سرکوب ملائی در تهران،
واکنش آتلانتیسم است به شکست در
اوکراین. شکستی که بازتاب منطقی «آزادی حمص»، در مقام شکست قطعی ناتو در سوریه میباید تلقی
شود.
پس نخست بپردازیم به آدمدزدی «بوکوحرام» در نیجریه، که از قضای روزگار در تاریخ 22 آوریل سالجاری، یعنی 5 روز پس از توافق روسیه، آمریکا و
متحداناش در مورد اوکراین آغاز شد. سپس
بر حسب اولویت تاریخی نگاهی خواهیم داشت به کشتار معدنچیان در ترکیه و هیاهوی حکومت
اوباش در تهران.
در نیجریه همچون دیگر مناطق آفریقای سیاه، آتلانتیسم نقش تاریخی، اقتصادی،
مالی و سیاسی متداول خود را ایفا کرده. تحلیلهای رایج تاریخی در بلاد غرب پیرامون
قارة سیاه جملگی نشانگر «خوشطینتی» غربیها در برابر «بیفرهنگی» سیاهان است. مجموعهای
است از گوشهوکنایه به آفریقائیها و گذاردن بار مسئولیت مشکلات قارة سیاه به گردن
اینان. ولی چندی است که این قماش تحلیل
گویا از سکه افتاده، چرا که برای پنهان
داشتن همین نقش استعماری، پروفسور برنارد
پورتر، نویسندة کتاب «سهم شیر»، یکی از مهمترین آثار تاریخی معاصر در مورد نقش
امپریالیسم بریتانیا در آفریقای سیاه، از مسیر مطلوب و سنتی خارج شده و ادعا میکند، بحران اقتصادی بریتانیا پیامد ضعف سیاستهای
اینکشور در آفریقاست! بله، پروفسور مدعی شدهاند که بحران اقتصادی معاصر در
انگلستان نتیجة شوم شیوههای استعماری بریتانیا در آفریقاست؛ شیوههائی که نه از موضع قدرت که فقط به دلیل
ضعف لندن در این قاره اعمال شده بود!
بله، طفلک بریتانیا زورش نرسیده در آفریقا سیاست
غیراستعماری اعمال کند! البته، موضوع وبلاگ
ما بررسی و تحلیل این کتاب نیست، هر چند
جا دارد برای دریافت ابعاد پروپاگاند غرب، روزی از این روزها چنین بررسیای صورت
گیرد. در هر حال با آدمدزدی «بوکوحرام»
میتوان اطمینان حاصل کرد که حداقل سیاستگزاران لندن از آنچه پروفسور «پورتر» در
کتاب معروف خود قلمی کرده هیچ نیاموختهاند.
در کمتر مطلبی پیرامون «آدمدزدی» در نیجریه، از شرایط واقعی اینکشور بر اساس آمار و ارقام
سازمان ملل سخن رفته! کشور نفتخیز نیجریه با جمعیتی بالغ بر 180
میلیون نفر، هفتامین کشور پرجمعیت جهان
است؛ با رشدی اقتصادی معادل حدوداً 10
درصد در سال! به عبارت دیگر نیجریه مهمترین، ثروتمندترین و مستحکمترین اقتصاد قارة آفریقاست.
حال این پرسش مطرح میشود که در چنین شرایط
اقتصادی دینامیک و پرتوانی، چگونه یک تشکیلات
مسخره به نام «بوکوحرام» توانسته خارج از حیطة امکانات حاکمیت ـ نیروی نظامی نیجریه و استعمار اروپا ـ پای به منصة ظهور بگذارد؟ برای
پاسخ به این پرسش مراجعه به «گاردین» کفایت میکند:
«[...]گروههای حامی حقوق بشر ادعا دارند که ارتش از حملة قریبالوقوع [به
دبیرستان دخترانه] آگاه بوده [ولی] تمایلی جهت درگیری با شورشیها نشان نداده[...]»
منبع: گاردین، 9 ماه مه، 2014
واقعاً باید به این ارتش «صدآفرین» گفت که میخواست خاطرة ارتش شاهنشاهی را
زنده نگاه دارد! حال که سرچشمة آدمدزدی
بوکوحرام را شناختیم ، به سهولت میتوان
دریافت که در نیجریه نیز همچون سودان، با 50 درصد جمعیت مسلمان و 50 درصد مسیحی، بوی نفت و عطر دلانگیز نیروی کار مفت و مجانی اشتهای
«تجزیهطلبی» آنگلوساکسونها را سخت تحریک کرده!
لازم است مسیحیان و مسلمانان، هر یک کشوری از آن خود داشته باشند، تا نمازشان را به موقع و جداگانه بخوانند، و عموسام هم بهتر چپاولشان کند. و برای اعمال سیاست «یک کشور، یک مذهب»،
سازمان دادن به «بوکوحرام» الزامی شده!
جفنگیات رهبر این فرقة «مسلمان» که با مزخرفات و هذیانات روحالله خمینی در
غائلة 22 بهمن 57 آنقدرها فاصله ندارد، در عمل، جهت ریختن روغن بر آتش تعصبات، تضادهای دینی، فرقهای و قبیلهای است. خلاصه
جنجالسازی با «بوکوحرام» از تمایل آنگلوساکسونها برای «تکرار» خبر میدهد: تکرار تجزیه، قتلعام،
فروپاشی، کودتا، انقلاب،
آوارگی، گرسنگی و ... و خلاصه همان
فاجعهای که دهههاست آفریقای سیاه در سایة «حمایتهای» انساندوستانة لندن همه
روزه تجربه کرده.
با این وجود، به استنباط ما، این برنامه نیز همچون «انقلاب» اوکراین گندش
زیر دماغ پنتاگون و سازمان ناتو در خواهد آمد.
سرمایهگزاریهای روسیه، برزیل و خصوصاً چین در نیجریه آنچنان سرسامآور
است که قزلباشهای علیاحضرت ملکة انگلستان ناچار خواهند شد شمشیرشان را هر چه
زودتر غلاف کنند. خلاصه، دوران
«سهم شیر» بریتانیا در قارة آفریقا به سر
آمده و انتقاد غربیها از بیتوجهی چین به حقوق بشر در آفریقا، آنهم
همزمان با گسترش روابط اقتصادی چین با این قاره شاهدی است بر این مدعا:
«[...] طی سال گذشته، دادوستد بین
قارة آفریقا و کشور چین از مرز 210 میلیارد دلار گذشته، و بیش از 2500 شرکت چینی در آفریقای سیاه
سرمایهگزاری کردهاند. غرب چین را به
دلیل بیتوجهی به حقوق بشر در کشورهای آفریقائی مورد انتقاد قرار داده.»
منبع: الجزیره، 4 ماه مه،
2014
بله غرب «حق» دارد از چین انتقاد کند!
وقتی شما 210 میلیارد دلار دادوستد
دارید و دفترتان در محلة مانهاتان نیویورک واقع نشده، یعنی «حقوق بشر» را نقض کردهاید! خصوصاً
که در حال حاضر چین به دلیل فشار خردکنندة مسکو در حال فاصله گرفتن از حیطة «یورو
ـ دلار» است، و خلاصه خیلی خیلی به حقوقبشر
بیاعتنا شده. امیدواریم جهت رعایت «حقوقبشر»، هر چه
زودتر پادشاهان عربستان و عمان، کودتاچیان
شیلی، مشاوران انگلیسی و آمریکائی محمد
مرسی و «ارتش آزاد» سوریه به کشورهای آفریقائی اعزام شوند تا فکر بکری برای حقوقبشر
بکنند. ولی پیش از رسیدن «پیکهای» حقوقبشر لندن و
واشنگتن به آفریقا، بد نیست «آدمدزدی» دلیرانة لاتهای اسلامگرای
بریتانیا، «بوکوحرام» را به امام و امت
«تبریک» بگوئیم، و برویم به سراغ بحرانی که در ترکیه به راه انداختهاند.
هفتة گذشته در ترکیه شاهد انفجار معدن و مرگ فجیع تعداد کثیری از معدنچیان بودیم.
هر چند دلیل انفجار معدن هنوز مشخص
نشده، ولی چنین حوادثی میتواند به دلیل بیتوجهی
به نُرمهای امنیتی، بیارزش شمردن جان
کارگران، سودجوئی، و خصوصاً فساد مالی مسئولان محلی که بهرهبرداری
از معادن را تحت نظارت دارند، اتفاق افتد
و در کمال تأسف نمونههایاش در جهان بسیار است. تاکنون هم احدی «جوابگوی» چنین جنایاتی نبوده. شاید
آیندگان در کتابهایشان روزی بنویسند، در گذشتههای نه چندان دور انسانها آنقدر وحشی
بودند که گروهی را به زیر زمین میفرستادند تا بعضیها پول درآورند؛ و بسیاری
از این «بردگان» در همان زیرزمین مدفون شدند! ولی تا
آنجا که به مطلب امروز ما مربوط میشود، این
رخداد هولناک به نوبة خود ابزاری شده جهت به راه انداختن کاروان خردجال، اینبار
در ترکیه.
بارها در مطالب این وبلاگ نوشتهایم که سیاست فروپاشاندن رژیمهای وابسته در
تمامی دنیا تقریباً یکسان است. و در رأس این سیاست، بهرهبرداری تبلیغاتی از وقایع هولناک قرار گرفته.
یادمان نرفته که در آغاز غائلهای که به کودتای 22 بهمن 57 منتهی شد، زلزلة طبس چه شور و هیجانی در میان
اسلامیان، «ملی ـ مذهبیها»، مصدقیها، لنینیستها و مجاهدین به راه انداخته بود. بله،
آن روزها این جماعت به قول خمینی دجال،
«همه با هم ید واحده» شده بودند! و کار بجائی رسید که بعضیها مرگ بیش از 15 هزار
نفر در زلزلة طبس را به حساب «بیحجابی،
روزهخواری و مصرف مشروبات الکلی» گذاشتند، و به این ترتیب، «امت مسلمان» را از پیامدهای سرپیچی از اصول
اسلامی «آگاه» کردند. و در این میانه، وزنة سیاسی زوج «آخوند ـ اوباش» هم هر چه بیشتر
سنگین شد. بعد هم برنامة آدمسوزی در «سینما رکس» به اجرا
درآمد تا همه بدانند که تفریح و سرگرمی هم در بعضی از «ایام اسلام» چه عواقبی میتواند
به همراه آورد. در ترکیه هم فاجعه معدن
به ابزار براندازی استعماری تبدیل شده.
امروز در ترکیه، سیاستهای استعماری همین خیمهشببازی را با
استفاده از فروریختن سقف یک معدن به راه انداختهاند. و
فراموش نکنیم، دولت اردوغان، همچون ارتش نیجریه، بشار اسد،
ارتش شاهنشاهی، و دیگر همپالکیهایشان در تمامی دنیا، آتشبیار اصلی همین فاجعه است. اینان «دستور» میگیرند تا با استفادة بهینه از
هیجانات عمومی، شیرازة امور را از هم بگسلانند
و صحنه را به محافل مورد نظر غرب واگزار کنند. قضیه به همین سادگی است. خلاصه
بگوئیم، جالب این است که در سناریوی مسخرهای
که در هر میعاد ـ کودتا، انقلاب،
تغییر رژیم، رفراندوم و ... ـ توسط
شبکة سیاستسازی غرب به روی صحنة تعزیة حسینی میرود، شمر و حسین
هر دو در یک جبههاند؛ جبهة آتلانتیسم! «حسین»
مبارزه میکند، و این «شمر» است که با «حقکشیها»
زمینة مناسب را جهت توجیه «مبارزات» همین حسین فراهم میآورد.
دیدیم که تمامی بلندگوهای آتلانتیسم صحنة لگدمال کردن و کتکزدن یکی از اقوام
معدنچیان، توسط مشاور مخصوص اردوغان را
با عکس و تفصیلات به گوش جهانیان رساندند!
نمیدانستیم، مشاور مخصوص نخستوزیر
ترکیه، بدون گارد و محافظ مثل شعبان
جعفری در میان تظاهرات شهروندان داغداری که نزدیکانشان را از دست دادهاند، پرسه میزند و کتککاری میکند. این نوع
تصاویر که مسلماً در ترکیه دهها نمونهاش در دسترس تماشاچیان «مشتاق» و هالو قرار
گرفته، بیدلیل «منتشر» نمیشود. هدف از این فضاسازیها فراهم آوردن زمینة مناسب
جهت فروپاشاندن دولت است.
روزی که دولت نظامی ترکیه، دقیقاً پیش
از آغاز جنگ «ایران ـ عراق» با کودتا قدرت را به دست گرفت و دهها سندیکالیست، فعال چپگرا،
کرد، ترکمن و ... را بدون محاکمه اعدام کرد، کسی عکس و تفصیلات این عملیات «انساندوستانه»
را چاپ نمیکرد. امروز که اردوغان به دلیل فروافتادن در باتلاق
عملیات شکستخوردة سوریه دیگر برای خدمت به ارتش ناتو کاری از دستاش برنمیآید، واشنگتن قصد دارد پیش از آنکه سقوط اردوغان، دیگر
مهرهها را نیز با خود به قعر چاه فاضلاب بکشاند،
هر چه زودتر او را با «اپوزیسیون» دستسازی که در آستین دارد جایگزین
نماید. این است دلیل بازتاب گستردة
«خشونت» و وحشیگری مشاور مخصوص اردوغان در رسانهها، از جمله در جمکران. ولی خوب،
چه بگوئیم که نمونة اوکراین در ترکیه هم در حال تکوین است. بارها گفتهایم، روسیه
دیگر اجازه نخواهد داد که آتلانتیسم در مرزهای جنوبیاش همچون دوران تزارها و جنگسرد
«سدهای غیرقابل نفوذ» تعبیه کند و دیوار آهنین بکشد. اردوغان اگر میخواهد جایگزین شود، این جایگزینی میباید همزمان به تأئید منافع
استراتژیک روسیه هم لبیک گوید، در
غیراینصورت دولت ترکیه میباید سرکار بماند. و این
است پیامی که از افغانستان و عراق، و
لیبی و مصر گذشت، تا در سوریه و اکراین عملاً بنبست استراتژیک
غرب را به نمایش بگذارد. اینک زیر دماغ ارتش ناتو در ترکیه، همین
پیام از سوی مسکو «مخابره» شده.
حال که به «مخابرة پیام» رسیدیم چه بهتر که برویم به سراغ حسن فوتبال، رئیس دولت «تف و لعنت!» میدانیم که ایشان روز 27 اردیبهشتماه
سالجاری، در چهارمین «جشنوارة ارتباطات و
فناوری اطلاعات» سخنانی ایراد فرمودهاند که از حیطة سیاستگزاریهای اجتماعی، فرهنگی،
و خصوصاً سیاسی حکومت اسلامی به مراتب فراتر میرود. خلاصه بگوئیم، اگر بخواهیم این بیانات را در چارچوبی سیاسی و
اجتماعی مورد بررسی قرار دهیم، بر آن فقط
میتوان نام «تلاش جهت فروپاشی حکومت» نهاد.
بله، حسن فوتبال با سخنرانی در مورد «دهکدة جهانی» دقیقاً همان پیامی را به
ایرانیان میفرستد که در ترکیه با انتشار تصویر لگدپرانی مشاور مخصوص اردوغان به
مخاطبان ارسال شد! در ایران هم هدف بحرانزائی در میدان سیاست است. به
همین دلیل، پس از پایان مذاکرات اخیر هستهای، حسن
فریدون ناگهان مخالف استبداد از آب در آمده:
«[...] دوران پیامهای یکطرفه به سرآمده [...] کم کم به نقطهای میرسیم که
جائی برای استبداد پیام نباشد [...] دیگر دوران رساندن پیام از طریق بلندگوهای یک
طرفه، منبرهای یک طرفه، تریبونهای
یک طرفه و سنتی به سرآمده [...] امروز هر پیامی که در دنیا بازتاب وسیعتری داشته
باشد پیام قویتر و تأثیرگذارتر است.»
منبع: ایسنا، 28 اردیبهشتماه 1392
با خواندن این جملات یک لحظه فکر کردم «وبلاگ سعید سامان» را میخوانم! ولی
دیدم خیر، حسن فوتبال خودمونه که با صورتک
«دمکرات» و آزادیخواه وارد میدان شده!
البته اگر چنین فرد «فرهیختهای» رئیس دولت مملکت ما باشد خیلی هم خوشوقت
خواهیم شد، ولی متأسفانه واقعیت
سیاسی، با «حرف» فاصلة فراوان دارد. بارها گفتهایم، دولت حسن فریدون در چارچوب حاکمیت فعلی، مفری جز پای گذاردن در مسیر دولت ملاممد خاتمی
نخواهد داشت. چرا که جهت حفظ حکومت
اسلامی، به روی صحنه بردن بساط «شمر و
امامحسین» ضروری است، و این خیمهشببازی
نیز به جبههسازیهای مجازی در داخل نیازمند خواهد شد. سخنان روحانی در مورد ارتباطات و آیندة ارتباط
هر چند از منظر علمی یک واقعیت غیرقابل تردید باشد، در
چارچوب سیاسی، به هیچ عنوان اهداف حکومت
اسلامی و عملکرد ساختارهای حاکم در این تشکیلات را بازتاب نمیدهد.
دیدیم که در اوکراین، پس از آنکه تیر
آتلانتیسم به سنگ اصابت کرد، گروهی از
اوباش را در ایران تحت عنوان «دلواپسان» اینور و آنور جمع کردند، و
«توافقات» هیئت مذاکره کنندة هستهای را به زیر سئوال بردند! «دلواپسی»
اوباش، سرانجام در قالب «قطعامید» از
مذاکرات هستهای به کیهان جمکران رسید و مسئول کیهان که هر روز با ساکنان بهشت ـ
امامان و شهدا و غیره ـ در ارتباط «نزدیک»
است، تأکید کرد که این مذاکرات هرگز به نتیجه «مطلوب»
نمیرسد:
«حسین شریعتمداری در سرمقاله صبح یکشنبه کیهان نوشت: [...] در آخرین ساعات روز
جمعه [...] معلوم شد مذاکرات سه روزه ایران و 5+1 در وین، خوشبختانه بینتیجه مانده است. [...] این واقعیت
قابل تردید نیست که مذاکرات هستهای به دلایلی که پیش از این بارها گفته و نوشتهایم، هرگز
به نتیجه مطلوب نمیرسد[...]»
منبع: تابناک، 28 اردیبهشتماه 1393
مسلم است که این مذاکرات به «نتیجة مطلوب» حکومت جمکران نخواهد رسید! و جالب اینجاست که، اینبار نیز همچون حضور غیر منتظرة باراک
اوباما در جلسة «اشتون ـ رایس»، وندی
شرمن، به صورت سرزده به مذاکرات «ظریف ـ
اشتون» وارد شده تا به جوجهها تفهیم کند که تعهدات آمریکا در برابر قدرتهای
تعیینکنندة جهانی پیرامون وضعیت ایران خارج از «موضعگیریهای» فصلی بریتانیا و
بیترهبری میباید دنبال شود. به همین دلیل نشست مشترک «اشتون ـ ظریف» برگزار
نشد و «مایکل مان»، سخنگوی اشتون به خبرنگاران گفت که بدون توافق در تمام موارد، هیچ توافقی در کار نخواهد بود:
«[...] مذاکرات سه روزه میان ایران و گروه
کشورهای 5+1 جمعه شب در وین بدون نشست خبری مشترک محمد جواد ظریف [...] و کاترین
اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به پایان رسید[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 27 اردیبهشتماه 1393
خلاصه بگوئیم جمکرانیها و اتحادیة اروپا دیگر نمیتوانند همچون دوران خاتمی
با «تروئیکا» دست به وقتکشی و خیمهشببازی بزنند! در هر حال،
«توافقات هستهای» و این «مذاکرات»
هر چه هست، به طور کلی پشت درهای بسته صورت میگیرد؛ و هیئت جمکرانی نیز در حدی نیست که بتواند در
مورد این مذاکرات اظهار نظر کند، چه رسد
به اینکه بولتننویس بیترهبری «چند و چون» آن را به چوب حراج بزند. ولی از
شما چه پنهان، شریعتمداری معلوم نیست از
کدام منبع «الهی» نه تنها از مفاد این مذاکرات آگاه شده که «شکست» آتی آن را نیز
پیشبینی کرده و در بوق انداخته! به یاد
داریم که ایشان جهت خودشیرینی چندی پیش نیز از «لو» رفتن مفاد توافقنامه برایمان
«خبرهائی» ساخته بودند!
همانطور که بالاتر گفتیم، اصولاً حضور جمکرانیها در این «مذاکرات» بیشتر
جنبة نمایشی دارد، تا سرنوشتساز. در عمل،
روسیه با کشیدن این لاتها به پای میز مذاکره، اربابان اینان را در محافل بینالمللی خلعسلاح
کرده. ولی جمکرانیها علیرغم از دست دادن اهرمهای حمایت
ارباب، دمی از جبههسازی در داخل، و به راه انداختن خیمهشببازی «شمر و امام حسین»
غافل نمیشوند. این جبههسازی به صورت
موازی انجام میشود، و با بودجة دولتی، همزمان
از سوی اوباش خیابانی و اوباش وزارتخانهای گام به گام دنبال خواهد شد، به این امید که فضای مناسب جهت فروپاشانی و
گسترش سرکوب دوباره فراهم آید. خلاصه بگوئیم،
برنامة اصلی، بازتولید بساط شیادی ملاممد اردکانی است!
دوران اصلاحات را که فراموش نکردهایم؛ کوفتن بر طبل شعار پوچ اصلاحات؛ کشاندن لشکر اوباش به خیابانها با هدف ارعاب
ایرانیان؛ و ممانعت از ابراز مطالبات ملی و صنفی. این روزها واژة پوچ «اصلاحات»، با «پهنای باند اینترنت» جایگزین شده:
«[...] من از شرایط پهنای باند اینترنت کشور راضی نیستم و قرار ما با وزارت
ارتباطات و فناوری اطلاعات این است که هر چه سریعتر به نسل سوم و چهارم برسیم
[...]»
همان منبع
بد نیست ریاست جمهوری جمکران که از «پهنای باند» راضی نیستند، به ما
بگویند «درازای باند» دردشان را درمان کرده یا خیر؟ شاید درازای باند هم اصلاحاتی میطلبد و به وجود
خاتمی نیازمندیم. ولی از شوخی گذشته، اگر رئیسجمهور در وزارتخانهای که تحت نظارتاش
فعال است میخواهد «پهنای باند» را افزایش دهد،
چرا به وزیر ارتباطات نمیگوید، سخنرانی برای چیست؟ «پهنتر»
کردن باند اینترنت کشور ابزار تبلیغاتی نیست؛
نیازی هم به منبر رفتن حسن روحانی
ندارد؛ میباید به «اجرا» درآید! بله،
با در نظر گرفتن همین مسائل است که به اهداف و نیات واقعی دولت حسن فوتبال
بهتر دست مییابیم. فرداست که همین دولت
مشتی لاتولوت را به خیابان بیاورد تا برای «مبارزه» با دشمنان اسلام و امام و
مقام معظم و خصوصاً مخالفت با «پهنای باند» اینترنت، بساط کتککاری و لاتبازی در خیابانها به راه
بیاندازند. جالب اینکه، «پهن» کردن باند اینترنت مانند اصلاحات خاتمی اصلاً
در دستور کار نیست، قرار هم نیست عملی شود! این «پهنکردن باند» از نوع «پهن کردن سفرة
تساهل و تسامح» در دوران خاتمی است؛ اظهارات خررنگکنی است تا وسیلهساز جبههسازیهای
موازی و مجازی در درون حکومت شود. حکومتی که از روز نخست اصل و اساساش بر سانسور
و خفقان و جهاد و ... و استوار شده. و یادمان نرفته مزخرفات جغد جمکران را: «این قلمها خود را اصلاح کنند!» حال،
حسن فوتبال گویا میخواهد «منابر» را هم در اختیار «کفار و کاربران اینترنت»
قرار دهد. ببینید به حساب خودشان با این
حرافیها چه زمینة خوبی برای لاتها فراهم آوردهاند!
خدمت حسن فوتبال، اردوغان، بوکوحرام و دیگر نوکران آتلانتیسم بگوئیم، «نشاشیده شب دراز است.» شما عمری
را به نوکری آتلانتیسم گذراندهاید، ملتها
هم انتظار ندارند تغییر چشمگیری در رفتار و کردار سیاسیتان ظهور کند؛ مسلماً در همین مسیر تا آخرین دم از زندگی نکبتبارتان
باقی خواهید ماند. ولی «دنیا» تغییر
کرده، و این تغییر «پهنای باند»
نیست؛ مجازی هم نیست، واقعی است.
نمیتوانید از این تغییرات وسیلة تبلیغات و لشکرکشی خیابانی بسازید. خلاصه بگوئیم، با به روی صحنه بردن خیمهشببازیهای «شمر و
امامحسین» دیگر نمیتوانید مطالبات واقعی ملتها را به حاشیه برانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر