۲/۱۷/۱۳۸۸

ماشاالله قصاب در بابلسر!



به گزارش سایت «اخبارروز»، مورخ 15 اردیبهشت‌ماه سالجاری، میرحسین موسوی در یک نشست انتخاباتی که در مسجد دانشگاه بابلسر برگزار شده بود، در ارتباط با سئوالات فردی که «نمایندة» دانشجویان معرفی ‌شده، از پاسخگوئی صریح به پرسش‌های وی طفره رفته است! البته این پرسش‌ها در مورد مسائل بسیار حساسی مطرح شده بود؛ مسائلی که در حکومت اسلامی با آن‌ها معمولاً به عنوان «تابو» برخورد می‌شود و پاسخی هم ندارد! در رأس این پرسش‌ها مسئلة اعدام گستردة جوانان ایرانی در دولت میرحسین موسوی قرار دارد که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌شود. می‌دانیم که حکومت اسلامی تمامی سعی خود را به خرج می‌دهد تا اصولاً در گردهمائی‌های سیاسی و اجتماعی که حضور مردم و جوانان در آن‌ها کلیدی است، از فاجعة تابستان سال 67 سخنی به میان نیاورد. ولی اینکه آقای موسوی به این سئوال و دیگر سئوالات که تغییر احتمالی قانون اساسی نیز در میان آن‌ها دیده می‌شود حتی جواب دیپلماتیک نیز نداده‌اند، این احتمال را مطرح می‌کند که ایشان طی انتخابات آینده، حتی اگر نامزدی خود را تأئید هم بفرمایند، فقط نقش «دکوراسیون» بازی خواهند کرد. یعنی همانکه پیشتر در این وبلاگ از آن به عنوان «کتک‌خور» احمدی‌نژاد یاد کردیم.

البته نمی‌باید از کنار این «رخداد» بی‌توجه گذشت! اینکه در شرایط سیاسی فعلی، یک دانشجو بتواند به خود اجازه دهد که در یک نشست انتخاباتی، نامزد ریاست جمهوری جمکران را که خود از مؤسسان سازمان‌های سرکوبگر است اینچنین سئوال‌پیچ کند، هم جای تعجب دارد و هم مسلماً به این گمانه دامن می‌زند که این جلسه از پیش جهت به دست دادن نتایج ویژه‌ای «سازماندهی» شده بود. می‌دانیم که اعضای انجمن‌های اسلامی در دانشگاه‌ها، اگر امروز از طریق برخی بلندگوها تحت عناوین مختلف «آزادیخواه» و «دمکرات» معرفی ‌شده‌اند، معمولاً وابسته به محافل سرکوب فاشیست‌های جمکران هستند. این گروه‌ها هر چند در تلاطمات سیاسی برخی اوقات شاخ‌ در شاخ دولت اسلامی می‌اندازند، از نظر کارورزی اعتنای چندانی به جان اعضاء گروه‌های سیاسی، خصوصاً آندسته که در تابستان 67 توسط جلادان حکومت اسلامی قصابی شده‌اند نخواهند داشت! اعضای این به اصطلاح «انجمن‌های اسلامی» اگر روزی توسط کادرهای حقوقی و جزائی در محاکم صالحه به اعمال‌ و کردارشان رسیدگی شود، مسلماً از جناب میرحسین موسوی پروندة درخشان‌تری ندارند. حال این سئوال مطرح می‌شود که اربابان حکومت اسلامی، در پس این خیمه‌شب‌بازی جدید چه برنامه‌ای برای ملت ایران فراهم آورده‌اند؟

پیشتر گفته بودیم و امروز هم تکرار می‌کنیم که حضور میرحسین موسوی به عنوان نمایندة جریان اصلاح‌طلب در انتخابات جمکران در عمل به معنای پایان کار این «جریان» می‌باید تلقی شود. آن‌ها که عالماً یا از روی عدم ‌اطلاع برای دکان سیدمحمد خاتمی و قصه‌های «اصلاح‌طلبی» وی ماه‌ها نان به تنور می‌چسباندند، تحت هیچ عنوان نمی‌توانند ساختار تبلیغاتی جریان «اصلاح‌طلب» را بر محور حمایت از یک شخصیت منفور چون میرحسین موسوی متمرکز کنند. میرحسین موسوی در این انتخابات، حتی اگر در روزهای آتی انصراف خود را نیز از نامزدی رسماً اعلام کند، در مقام آخرین جرعة جام «اصلاح‌طلبی» می‌باید تلقی شود.

و این رخداد را می‌توان بر پایة دو شق اساسی تحلیل کرد!‌ یا اربابان جریان اصلاح‌طلب اصولاً هر گونه امیدی برای پیروزی این جریان را از دست داده‌، و اینان را به حال خود رها کرده‌اند. یا اینکه، این عمل فقط یک اشتباه محاسبة سیاسی بوده! به عبارت دیگر، اصلاح‌طلبان از وحشت تکرار تجربة مضحک دورة ریاست جمهوری خاتمی، اینبار سعی کرده‌اند فردی را به میانة میدان بیاورند که هیچ گروهی به خود حق نمی‌دهد در «اصالت» مواضع‌اش تردید کند!‌ و از طرف دیگر، همانطور که پیشتر نیز گفته بودیم، این فرد به دلیل سابقة تشکیلاتی خود برای حرف علی خامنه‌ای نیز تره‌ای خرد نخواهد کرد. می‌بینیم که جریان اصلاح‌طلب که سعی دارد در بطن حاکمیت فعلی راه خود را به هر طریق ممکن بگشاید چگونه به دست خود در تله افتاده!‌ بله، اگر آقای موسوی مواضع کاملاً «اصیل» و «انقلابی» دارند و اوباش حکومت اسلامی همگی از رهبری گرفته تا چماق‌کش‌های خیابانی وامدار دوران دولت‌مداری ایشان هستند، یک اشکال اساسی نیز خواهند داشت: در هنگام حسابرسی حرفی برای گفتن ندارند!

ولی از همین فرصت استفاده می‌کنیم و به دانشجویان انجمن‌های اسلامی توصیه می‌کنیم که همین سئوالات را از احمدی‌نژاد، علی خامنه‌ای، خاتمی، کروبی و دیگر مقامات و نامزدهای احتمالی این انتخابات نیز بپرسند! مسلم بدانیم که هیچکدام حرفی برای گفتن نخواهند داشت. چرا که یکی از نقاط ضعف کارورزی سیاسی در بطن یک حاکمیت فاشیست، محدودیت‌های غیرقابل فهم در این نظام است. محدودیت‌هائی که عملاً پایه‌های قدرت این تشکیلات را می‌سازد، و زمانیکه موجودیت‌شان به زیر سئوال می‌رود، درست مثل این است که فلسفة وجودی رژیم از میان رفته. با این وجود می‌باید نگاهی نیز به فراروی قضایای فعلی داشته باشیم.

نخست به سفر رئیس دولت جمکران به سوریه و دیدار وی با خالد مشعل و دیگر رهبران جریانات اسلام‌گرا می‌پردازیم. از «قضای روزگار» سفر مهرورزی به دمشق با دیدار دو فرستادة ویژة کاخ‌سفید از این شهر نیز «تقارن» زمانی پیدا کرده! می‌دانیم که مهرورزی و دیگر مقامات حکومت جمکران با آمریکائی‌های امپریالیست به هیچ وجه دیدار نمی‌کنند، مگر در پستو! و در شرایطی که صحنة سیاست داخلی با پرسش‌ها و یقه‌گیری‌های هیجان‌انگیز «انجمن اسلامی» از میرحسین موسوی در بابلسر، و یا مغازله‌های آتشین حسین شریعتمداری با مهدی کروبی در مؤسسة کیهان «لبالب» شده، مهرورزی هنوز در نقش یک «شخصیت» سرنوشت‌ساز سیاسی در منطقه مشغول جولان دادن و جفتک انداختن است!‌

تو گوئی ایشان که امروز چنین دیدارهای مهم و استراتژیکی برگزار می‌کنند، اصلاً قرار نیست طی یک ماه آینده از بوتة آزمایش «صندوق‌های» رأی‌گیری سرفراز بیرون بیایند! ظاهراً حتی پیش از برگزاری این انتخابات «سرفرازی» ایشان، حداقل از طرف مقامات کاخ‌سفید به رسمیت شناخته شده! و از طرف دیگر سیاست‌های بزرگ منطقه‌ای، خصوصاً در چارچوب ارتباطات خاورمیانه‌ای حکومت اسلامی که معمولاً به دکان بعثی‌های دمشق منتهی می‌شود، تأئید این یک سر «نامزد» انتخابات را از پیش مسلم می‌دانند!‌ البته پیشتر مقامات کاخ‌سفید اظهاراتی در مورد مذاکرات احتمالی با ایران به خورد مردم دنیا داده بودند، و یادمان نرفته که بر پایة همین «اظهارات»، پیش از انتخابات جمکران هیچگونه «مذاکره‌ای» با مقامات «تروریست» حکومت اسلامی قابل پیش‌بینی نبوده! خلاصة مطلب فضاسازی آمریکائی‌ها از همان قماش مزخرف‌گوئی‌هائی است که در بساط گاوچران جماعت زیاد پیدا می‌شود.

از طرف دیگر طی چند روز گذشته شاهد شکل‌گیری شاخة جدیدی از تبلیغات استعماری بر علیه ملت ایران نیز هستیم. این شاخه اخیراًً در قالب نشست‌های ظاهراً «انسان‌محور» و خیلی «دمکراتیک» در مناطق تحت نفوذ انگلستان به راه می‌افتد، و یک نمونة روشن آن نیز چند روز پیش در دانشگاه یورک در شهر تورنتوی کانادا بر پا شده. می‌دانیم که طی چند سال گذشته انگلستان دست در دست دیگر کشورهای مشترک‌المنافع تمامی هم و غم خود را متوجة «معرفی» یک اسلام خوب و انسانی به مردم ایران کرده بود! اوباشی از قماش اکبرگنجی، و تبلیغات‌چی‌هائی از قبیل مسعود بهنود در بطن این جریان «نقش‌آفرینی‌هائی» بر عهده گرفته‌ بودند! نشست مضحک دانشگاه «ام. آی. تی» که دو سال پیش برگزار شد، و دیگر سخنرانی‌ها و گردهمائی‌هائی که توسط سایت‌های وابسته به شبکة «بی‌بی‌سی» ـ سایت‌های روزآن‌لاین، بالاترین، رادیوزمانه که همگی «آی‌پی‌های» انگلستان را دارند ـ مرتباً در بوق و کرنا گذاشته شده‌اند، نمونه‌هائی از این «برنامه‌ریزی» است. ولی همانطور که دیدیم بساط «اسلام‌پروری» و توجیهات احمقانة «دین‌سالاری» که بر فضای این به اصطلاح «نشست‌ها» سایه انداخته بود، کارآئی‌ آن‌ها را به شدت کم می‌کرد. خلاصه قضیه آنقدر شور بود که «خان» هم فهمید! ملت ایران دیگر از دست این دین «وارداتی» و استعماری خسته شده، و این معجون تلخ و جانکاه را با هیچ عسلی حاضر نیست دوباره به دهان بگذارد.

به همین دلیل، و صرفاً برای دزدیدن شعارهای دمکراتیک و انسان‌محور مخالفان واقعی حکومت جمکران، انگلستان گروه‌های جدیدی از نانخورهای وابسته به محافل خود را از صندوقچه‌ بیرون کشیده. اکثر این افراد مدرسین مؤسسات آموزشی و بهتر بگوئیم مستخدمین دولت کانادا هستند، و آنان که با ساختار «ماسونی» حاکم بر جامعة کانادا آشنائی دارند بخوبی می‌دانند که وابستگی اینان در شبکه‌های محفلی تا کجا به پیش می‌رود. در همینجا می‌گوئیم که اینان همانقدر «سکولار» و «انسان‌محورند» که میرحسین موسوی در آغاز غائلة 22 بهمن چپ‌گرا بوده!

حال در پایان مطلب امروز، با در کنار هم قرار دادن تمامی مطالبی که در بالا آوردیم می‌باید یک نتیجه‌گیری مستقیم و بسیار صریح داشته باشیم. انگلستان به عنوان حامی اصلی سیاست‌های استعماری در ایران و منطقة خاورمیانه به سرعت از کارآئی حکومت اسلامی در میانة میدان منافع بریتانیای‌کبیر ناامید می‌شود. و تلاش برای «بازسازی» نظریة حکومت دینی که انگلیس برای آن دایه‌ای مهربان‌تر از مادر شده بود با در نظر گرفتن جنگی که دولت وابسته به انگلستان بالاجبار در پاکستان بر علیه اسلام‌گرائی به راه انداخته دیگر به پایان خود نزدیک ‌شده. به همین دلیل است که انگلستان پای به شرایط نامطمئنی می‌گذارد، و برای جلوگیری از «فاجعه‌ای» که از دست دادن مواضع سنتی انگلیس در ایران برای دولت کارگری به ارمغان خواهد آورد، دست اندرکار ساخت و پرداخت یک «اپوزیسیون» جدید، وابسته و «قابل‌احترام» شده.







نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل‌باکس

...


هیچ نظری موجود نیست: