۱/۰۳/۱۳۸۸

«جنگ و صلح» دینی!


بالاخره امروز چشم ما به جمال حضرت تلویزیون فارسی «بی‌بی‌سی» روشن شد!‌ قبلاً هر چه تلاش کردیم به دلائل فنی و غیرفنی از دریافت این تلویزیون سرنوشت‌ساز بر روی شبکة اینترنت عاجز بودیم. ولی خوب پس از مدتی نگریستن به برنامة «خبری» این شبکه آناً به یاد کسائی، شاعر ایران زمین افتادیم که می‌فرماید:

از لب جوی عدوی تو بر آمد ز نخست
زین سبب کاسته و زرد و نوان باشد نال

خلاصه بگوئیم «بی‌بی‌سی» خیلی وضعش خراب است. و ما فکر می‌کنیم کسائی، بیت بالا را در وصف همین تلویزیون سروده باشد. ولی به آنان که به دلیل عدم شناخت کافی از زبان سابق فارسی، دقایق بیت بالا را درست دریافت نمی‌کنند توصیه می‌کنیم به صاحب‌نظران اتکاء کنند! به قول آندسته از صاحب‌نظران که در امور «فرهنگ و هنر» خبره‌اند، در تعطیلات نوروزی باید «آناکارنینا» خواند!‌ و در هر حال مثل رهبران و اعضاء «اوپوزیسیون» وبلاگ سعیدسامان را نیز با فیلترشکن بخوانید.

اصلاً شوخی در کار نیست! تعجب نکنید، سایت وجاهت‌گستر «مهرنیوز» امروز مطلب مفصلی در مورد کتابخوانی به چاپ رسانده. و آنچه در بالا آمد فقط یک جمله از سرچشمة «نشاط و شادی» مهرنیوز برای ایام نوروزی ماست! می‌دانیم که این سایت از نظر «فرهنگی» خیلی فعال است، و آخرین خبرها در مورد حل‌المسائل حجج اسلام، و «پوزیسیون‌های» حلال هنگام جماع با مرغ و ماهی را همه روزه می‌توانید در بخش «دین‌واندیشة» این سایت پیدا کنید. اصلاً از شما چه پنهان از وقتی که فدوی با دقایق حل‌المسائل امام راحل آشنا شد، دیگر جرأت ندارد از حوالی مرغدانی‌ها و یا ساحل دریا عبور کند. دنیا را چه دیدید؟ اگر بخواهند به ما انگی بزنند، آناً در صف پیروان امام راحل قرار می‌گیریم و یک عکس دیجیتالی نیز هنگام «فریب» ماکیان و ماهیان در اینترنت از ما مونتاژ می‌کنند. بیا و درستش کن! جان عزیزتان، من اصلاً مدت‌هاست که لب به مرغ و ماهی نمی‌زنم. اصلاً به این فکر افتاده‌ام که مثل کره‌ای‌ها باید چلوکباب سگ خورد؛ سگ در دین امام راحل نجس است و کسی نمی‌تواند به شما از این «انگ‌ها» بزند. به همین دلیل سگ همسایه همیشه با نگاهی شماتت‌بار مرا ورانداز می‌کند، زیرلب «غرغری» هم تحویل می‌دهد! گویا از مسائل پشت‌پرده با خبر شده.

بله بازگردیم به مهرنیوز که در مطلبی بسیار «فرهنگ‌پرور» دین خود را در راه عروج فرهنگی جامعه به نحو احسن ادا کرده، و یک «فهرست» از کتب قابل مطالعه در تعطیلات ایام نوروزی در اختیار «امت» امام راحل گذاشته! در این «گزارش» از گروهی «قلم‌فرسایان» که در عین حال «رژیم‌ترسایان» هم باید باشند، دعوت به عمل آمده که «نظر» خود را در مورد کتب «قابل مطالعه» و «لذتبخش» در ایام نوروزی ارائه دهند! می‌دانیم که «کتب» خواندن در حکومت اسلامی می‌باید تحت نظر «اهل‌فن» صورت گیرد، و از آنجا که از صدقة سر این حکومت عملاً سال‌هاست در مملکت کتابی به چاپ نرسیده، ابوتراب خسروی مطالعة آثار کلاسیک تولستوی و داستایفسکی را که مسلماً در رژیم گذشته به فارسی ترجمه شده، و صدها نسخه‌اش را می‌توان در کتابخانه‌های عمه‌خانم‌ها و عموجان‌ها و یا کتابفروشی‌های محله پیدا کرد، در ایام نوروزی «لذتبخش» می‌دانند! مزاحم دولت هم نمی‌شوید، مسئلة کمبود کتاب و کاغذ و ممیزی و کثافتکاری وزارت ارشاد هم مطرح نمی‌شود!

«وی [خسروی] یادآور شد: فکر می‌کنم در ایام فراغتی مانند نوروز، لذتبخش‌ترین نوع ادبی برای مطالعه، رمان‌های کلاسیک است.»

مهرنیوز، «کتاب و نوروز 88»، دوم فروردین‌ماه 1388

بله، مثلاً در «جنایت و مکافات» اثر داستایفسکی، آنجا که «راسکول‌نیکف» عاشق «سونیای» روسپی می‌شود، و یک پیرزن نزول‌خوار را می‌کشد، «انسان» واقعاً به یاد حکومت اسلامی می‌افتد؛ سه رکن اصلی اسلام، «روسپی»، «نزولخور» و «دیوانه» در این «کتاب» نقش‌های اصلی را عهده ‌دارند. و همه نیز «عاقبت به خیر» می‌شوند؛ البته نزولخور می‌میرد، ولی مهم نیست! بچه‌هایش می‌روند در امارات دفتر نزولخوری باز می‌کنند!‌ ولی «سونیای» روسپی شفای عاجل می‌یابد و به صراط مستقیم هدایت می‌شود! به احتمال زیاد به نماز جمعه می‌رود و در شبکة جذب نیروهای «مؤمن» فعال خواهد شد. «راسکول نیکف» قاتل هم که دانشجو است! تکلیف‌اش روشن است به زندان می‌افتد، بعد هم می‌رود به منطقة سیبری ـ آنروزها سیبری «آمریکای» روسیة تزاری بود ـ و در «ام‌. آی. تی» سیبری، به «اپوزیسیون» نانخور آمریکا می‌پیوندد! این تصاویر به عقیدة شما اگر «اسلامی» نیست، چیست؟

ولی شاید بهتر باشد از «جنگ و صلح» هم بگوئیم، ما اصلاً فکر می‌کنیم نویسندگان «رژیم‌ترس» می‌باید با الهام از تولستوی یک اثر جاودان به نام «جنگ ‌تحمیلی و صلح‌ تحمیلی» به رشتة تحریر در آورند. تا این «اثر» جای «جنگ‌وصلح» را بگیرد. صحیح نیست حال که ما اینهمه «استقلال» و «عزت» پیدا کرده‌ایم، «جنگ‌ و صلح‌» تولستوی را بخوانیم! مگر در صدر اسلام جنگ نبوده؟ چرا حالا باید آقای تولستوی با آن زن بی‌حجابش برای ما «جنگ» بنویسد؟ امت تحت رهبری امام، هم جنگ کرد و هم صلح! هر چند هر دو را باخت، ولی هر دو اسلامی بود! من اصلاً یواش یواش به این نتیجه‌ رسیده‌ام که این آقای خسروی باید ضدانقلاب باشد. به همین دلیل است که جوانان کشور را اینچنین گمراه می‌کند، و به سوی سراب‌ فریبندة ارزش‌های غربی و فحشاء و زیورآلات و بی‌حجابی و ... سوق می‌دهد! آقا هل نده! ایشان ضدانقلابی‌گری را از حد و مرز هم می‌گذرانند و می‌فرمایند:

«[...] خواندن آثار داستایفسکی در هر زمان لذتبخش است و دیگر اینکه لذت خواندن را در زمانه‌ای که کتابی جذاب و خواندنی منتشر نمی‌شود، دوباره به ما می‌چشاند.»


به‌، به، اول بی‌حجابی بود! حالا می‌خواهند «لذت» هم بچشند! یادشان رفته کجا هستیم و برای چه آمده‌ایم. مقصودشان حتماً از «زمانه‌ای که کتابی منتشر نمی‌شود»، دورة دولت مهرورزی است. ما می‌گوئیم اصلاً همین ضدانقلاب بود که «انقلاب» کرد! و کار ما ملت اینچنین قمر در عقرب شد. حالا که صحبت از عقرب شد، در اخبار آمده که بیوة محترمة امام راحل نیز به ایشان پیوستند! نمی‌دانم جام کذا را سر کشیده بودند یا همچون حسین تشنه لب رفتند. ما هم به امام امت تسلیت می‌گوئیم! خلاصه مرخصی چندین ساله تمام شد، عیال از راه می‌رسد و امیدواریم که بتوانند در آن دنیا از دست ایشان جان‌ سالم به در ببرند. ولی به دلیل همین فقدان، همة مقامات فعلاً در کار بیوة امام هستند. یکی بر ایشان نماز می‌گذارد، آن یکی پیام می‌فرستد، بقیه هم عکس می‌اندازند! حتی میرحسین موسوی هم پیام فرستاده!‌ غلط نکنم قرار شده همین «میرحسین» را از صندوق‌های مارگیری بکشند بیرون؛ هنوز خبری نشده «تمرین» مقام رسمی می‌کند. یا زبان‌مان لال بیوة امام را از نزدیک می‌شناخته! حالا اگر رفسنجانی و خامنه‌ای باشند مهم نیست، یکی ریش ندارد، آن یکی هم دست! درست است که بیوه، میوه است، ولی حالا که از دارفانی رفته‌‌، شما که هم دست دارید و هم یک تپه ریش غلط می‌کنید برای بیوة امام پیام می‌فرستید. اصلاً امام از همان دنیا فرمودند:

نسبت بدان سبب بگرفتند این گروه
کز جهل می نسب نشناسند از سبب

جبرئیل را پرسیدیم، چرا امام پرت و پلا می‌گوید؟ فرمود: تعجب نکنید! ایشان از دیرباز همین کرده‌اند، ولی آنچه در بالا آمد از ناصرخسرو قبادیانی است. ناصرخسرو ایشان را در آن دنیا بس به ادبیات و زبان فارسی نواخته‌اند، و امام فارسی خوب یاد گرفتندی و دیگر «چه و چه» نکردندی! پرسیدیم، حال‌شان چطور است؟ گفت تا امروز خوب بود، ولی یک‌باره متغیر شده‌ و مرتب فحش می‌دهند به این موسوی! ما فکر می‌کنیم کاملاً حق دارد! این «میرحسین» اصلاً سبب می‌ نشناسد از نسب!




نسخة پی دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة‌ پی‌دی‌اف ـ اسپیس

نسخة پی دی‌اف ـ داک‌ستاک

...

هیچ نظری موجود نیست: