
خیمهشببازی «دمکراسی اسلامی» در دانشگاه تهران امروز به اوج خود رسیده بود! محمود احمدینژاد، ریاست دولت اسلامی، که «حکومتیها» علاقهمندند از وی تحت عنوان «رئیس جمهور» نام ببرند، با حضور در مراسمی جهت «بازگشائی» سال تحصیلی در دانشگاههای کشور، بیاناتی ایراد کرد که از بررسی چند و چون آن خواهیم گذشت؛ این سخنرانیها نه تنها در مفهوم و پایه کاملاً تکراری و بیارزش شده، که اینبار از زبان فردی خارج میشود که به جرأت میتوان گفت حمایت چندانی نیز از طرف تودههای مردم شامل حالش نخواهد شد. ولی حضور وی در دانشگاه تهران، خصوصاً پس از صحنهسازیهای یانکیها در دانشگاه «کلمبیا» ـ این «تئاتر» صرفاً جهت ایجاد نوعی مرکزیت فکری برای شخص احمدینژاد با همکاری دولت ایالات متحد روی صحنه برده شده بود ـ و ایراد سخنرانیهائی در مورد مسائل مختلف «مملکتی»، امروز از اهمیتی استراتژیک در ساختار دولت ایران برخوردار میشود؛ حاکمیت اسلامی، در مجموع سعی دارد با ارائة الگوئی از «برخوردهای» اسلامی و به اصطلاح «انقلابی»، از آنچه «جناحهای» مختلف دانشجوئی «معرفی» میکند، بر بحرانی فائق آید که به دلیل سوءسیاستها، وابستگیها و ناکارائیها، عملاً کلیت رژیم را در افکار عمومی مورد تهدید قرار داده. و همچون تجربیات گذشتة رژیمهای استعماری، دانشگاه جهت این رزمایش مضحک بهترین محل ممکن تشخیص داده شده!
پیشتر در مورد «دانشگاه» و «نقشپذیریهای» استعماری آن، که از طرف سیاستهای فراگیر جهانی در کشور برای دانشگاه ایرانیان پیشبینی شده، مطالب مفصلی در همین وبلاگ نوشتهایم، و متأسفانه علیرغم ارتباط انداموار این مسائل با آنچه امروز در برابر چشمانمان در دانشگاه تهران اتفاق افتاد، بالاجبار، و صرفاً جهت جلوگیری از اطالة کلام از بازگوئی آنان خودداری خواهیم کرد. ولی یک اشارة کلی را نمیتوان نادیده گرفت، اشارهای که تکیه بر تحلیلهای گسترده دارد، و در این مقام فقط عنوان آنرا ذکر میکنیم: دانشگاه «محل» رزمایش تمایلات سیاسی یک جامعه نمیتواند باشد! و در هیچ کشور جهان، خصوصاً آندسته که «دمکراتیک» تعریف شدهاند، «فضاسازیهای» سیاسی و آرایش مختلف نیروهای «دانشجوئی» نمیتواند مفهوم تأثیری پایدار از نظر سیاسی در جامعه ارائه دهد؛ دانشگاه در این راستا، فقط محلی است که «بحرانسازی» را میتوان از آن به راحتی «آغاز» کرد، و طی هفتة گذشته، حضور محمود احمدینژاد در دانشگاه کلمبیا، در شرایطی که همگان شاهد بودیم، فقط نوعی «شبیهسازی» استعماری جهت بحرانسازی امروز در دانشگاه تهران بود!
«خیمهشببازی» سخنرانی احمدینژاد در دانشگاه کلمبیا، صرفاً بر اصولی «تبلیغاتی» و گمراهکننده استوار بود، اصولی که روزینامههای درونمرزی، و سایتهای خارجنشین و ظاهراً مخالفخوان، در برقراریشان همگی در تلاشی همسان و همسنگ قرار گرفتند! نیازی به بحث فلسفی و تاریخی نیست، و این امر غیرقابل تردید است که، فردی چون محمود احمدینژاد دلیلی ندارد در سالنهای سخنرانی دانشگاه کلمبیا حضور یابد! احمدینژاد یک «لباسشخصی» حکومت اسلامی است، نه از سواد قابل ملاحظهای برخوردار است، و نه از موضعی علمی، فرهنگی، هنری و غیره! و آنچه تحت عنوان «مدارج» تحصیلی وی عنوان میشود ـ اگر تکیة صرف بر چنین «کاغذپارههائی» بتواند فینفسه توجیهکنندة اصل «سواد» باشد ـ مدارکی است که از طریق ماشین جهنمی «مدرکسازی» نظام ولایت فقیه تأمین شده! ولی علیرغم تمامی این واقعیات، اصلی کلی و حاکم بر تئاتر دانشگاه کلمبیا غیرقابل تغییر است، این اصل فقط بر «حضور» رئیس دولت اسلامی در این دانشگاه «تکیه» میکند! یا به صراحت بگوئیم، «اصل» همان فراهم آوردن زمینة تبلیغات از طرف هیئت حاکمة یانکیها برای تحقق پدیدهای بود که پیشتر از آن تحت عنوان «شبیهسازی» سخن به میان آوردهایم! «شبیهسازی» میان تئاتری مضحک و سازماندهی شده از جانب تشکیلات استعماری غرب در دانشگاه کلمبیا، با نوع سازماندهی شدة دیگری در دانشگاه تهران! «شبیهسازی» و ایجاد ترادفی دروغین میان دو دانشگاه ـ دانشگاه تهران و کلمبیا ـ که ارتباط زیادی هم با یکدیگر نمیتوانند داشته باشند! «شبیهسازی» و ایجاد ترادفی دروغین میان دو فضای اجتماعی کاملاً متمایز و غیرقابل مقایسه ـ فضای سیاسی ایالات متحد، و ایران آخوندی و اسلامی ـ که اینبار نیز هیچگونه ارتباط انداموار و قابل بررسی با یکدیگر نخواهند داشت! خلاصه بگوئیم، «اصل»، بر نوعی پروپاگاند فراگیر فاشیستی بوده!
پس از کودتای ننگین 22 بهمن، حاکمیت اسلامی با تکیه بر تجربیات استعمار، از آغاز سعی خود را بر تحمیل شرایط ویژهای بر فضاهای دانشجوئی کشور کرد. در این راستا، سرکوب سازمان یافتة دوران «میرپنجی»، سرکوبی که بر «چپنمائی» دانشگاه، زدن نعلوارونه، و «چپسازیهای» عمدی سازمان و دفاتر ساواک تکیه داشت، جای خود را به سرکوب مستقیم «انقلابی» داد! عملة فاشیسم، اینبار در لباس دانشجو، تحت عنوان «اسلامی» کردن فضاهای آموزشی، در عمل تبدیل به «حاملهائی» جهت انتقال تبلیغات فاشیستی و استعماری حاکمیت به فضاهای دانشجوئی کشور شدند! دانشگاهی که چنین «تبلیغات» سوء و ضدبشری در بطن آن جای گیرد ـ هر چند تجربة دانشگاه در ایران از روز نخست اصولاً ناموفق و استعماری بوده ـ از هر گونه «علمیت» مبرا خواهد بود. و تبری جستن از «علمیت» در فضای یک دانشگاه، عملاً به معنای نابودی و فروپاشی فلسفة وجودی آن خواهد بود، این همان سرنوشت «محتوم» و ننگینی است که حاکمیت آخوندی برای فضاهای دانشجوئی کشور رقم زد، و نتیجة آن امروز در قالب شخصیتهای «فرهیختهای» از قبیل حضرت «ریاست جمهور» در برابرمان قرار گرفته!
تا آنجا که صحنهسازیها در دانشگاه تهران را خبرپراکنی «دانشجویان» اسلامی، یا همان ایسنا، بازتاب میدهد، میتوان دریافت که، بر فضای دانشگاه تهران امروز گویا «دو قطب» متفاوت «حاکم» بودهاند! قطب «بسیج»، که از «طرفداران» پرشور حضور و سخنرانی جناب ریاست جمهوری تشکیل شده بود، و «قطب» دروغین و مضحک دیگری به نام «تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه» که هم از حضور ایشان حمایت میکرد، و هم مرتب گوشزد مینمود که، «همانطور که در کلمبیا گفتید، به دمکراسی و آزادی احترام بگذارید!» لازم به یادآوری است که، قطب «تحکیم»، بر اساس گزارشات «ایسنا»، در هر فرصتی با خواندن شعر انقلابی «یار دبستانی!» یادی هم از دوران باشکوه «اصلاحطلبان» و شیاد اردکان میکرده است! این صحنههای «تبلیغاتی» در عمل جهت تفهیم این اصل کلی برگزار شده که از وجود نوعی «آزادی» سیاسی «فرضی» در فضاهای دانشجوئی کشور «گزارشات» مفصلی به دست اربابان و رسانههای استعماری از قبیل «بیبیسی»، «رادیو فردا»، «رادیو آمریکا» و ... بدهد! و همانطور که به چشم میبینیم، رادیوهای «دمکراسیپرور» نیز در اسرع وقت این «گزارش» مفصل از «مبارزات» دانشجوئی را جهت شنوندگان «وفادار» خود بازتاب میدهند! گزارشاتی که در عمل و نهایت امر، به معنای تأئید فعالیتهای «اصلاحطلبانة» ساواکیهای شناخته شدهای چون حجاریان، خاتمی، نبوی، و ... به شمار میرود، و بر این امر تکیه دارد که محافل استعماری نه تنها بر فعال شدن اینان «صحه» میگذارند، که فعالیتهای سیاسی این «جماعت»، که طی 8 سال حکومت خاتمی جز مصیبت برای ملت چیزی نداشت ـ از جمله خواستهای «انقلابی» دانشجویان کشور ایران است!
همانطور که در بالا اشاره کردیم، سخنرانی احمدینژاد امروز در دانشگاه تهران، نتیجه و بازتاب یک نیاز «استراتژیک» نظام استعماری حکومت اسلامی بود؛ در عمل، کسی کار زیادی به آنچه احمدینژاد از سیاستهای جاری عنوان میکرد، نداشت! کاملاً بر عکس، مطالب وی، تکرار مکرراتی آزاردهنده بود که خود وی بیش از دیگران از آن آگاهی داشت! ولی، این «نیاز» استراتژیک در آغازین روزهای بازگشائی دانشگاهها در ایران، پیام مشخصی از جانب حاکمیت به مردم بود، و بر اساس آن، ایرانیان میباید وجود «قطبهای» کاذب «سیاسی ـ اسلامی» را در بطن این حاکمیت نه تنها به «رسمیت» بشناسند، که همزمان میباید قبول کنند، هر آنچه میتواند در فضای دانشجوئی و بینهایت جوانگرای ایران امروز، و نهایت امر در کل جامعه بگذرد، فقط از مجراهائی قابل پیشبینی و «اسلامی» میتواند عبور کند! اینکه مشتی عملة فاشیسم امروز تحت عنوان «دانشجو» برای ملت ایران «چماقکشی» کنند، با در نظر گرفتن «سوابق» دانشگاهی این رژیم، زیاد هم دور از انتظار نیست، عامل «دور از انتظار» این واقعیت عریان خواهد بود که، حکومت اسلامی بار دیگر بتواند با تکیه بر الگوئی فرسوده و نخنما، و با تکیه بر فضاسازیهائی مجازی، نظارت خود را بر جامعه همچون نخستین روزهای بلوای استعماری 22 بهمن، همچنان محفوظ نگاه دارد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر