۲/۰۱/۱۳۸۶

نخاله و سپردفاعی!



بار دیگر سخن از کنفرانس و گردهمائی در شرم‌الشیخ به میان می‌آید؛ بر اساس گزارش‌ خبرگزاری‌ها گویا اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، به همراه ژاپن، کانادا و آلمان قرار است در چند روز آینده با مسئولان دولت عراق، در مورد شرایط جاری در اینکشور به گفتگو بنشینند! و نخست وزیر عراق از هم اکنون جهت فراهم آوردن مقدمات شرکت کشورهای بزرگ منطقه: مصر، عربستان و ... در این گردهمائی، تلاش‌ها و سفرهای خود را آغاز کرده؛ شرکت ایران هنوز مورد بررسی عنوان می‌شود! این بود آنچه خطوط خبرگزاری‌ها تحت عنوان آخرین اخبار «شرم‌الشیخ» گزارش می‌کند. ولی، به صراحت می‌توان دید که کنفرانس «شرم‌الشیخ» تلاش دیگری است از جانب ایالات متحد و انگلستان جهت «بین‌المللی» کردن بحران عراق؛ به عبارت ساده‌تر، اگر ارتش‌های اشغالگر، با زیر پای گذاشتن تمامی قوانین بین‌الملل، عراق را به صورتی که امروز شاهدیم ـ در خون و جنگ ـ به اشغال خود در آورده‌اند، اینک که تا زانو به گل نشسته‌اند، قصد‌ آن دارند که شرایط جنگی‌ای را که خود عامداً به وجود آورده‌اند، به «داده‌هائی» جهانی و بین‌المللی تبدیل کرده، جامعة جهانی را اینبار در معضل عراق در گیر کنند!‌

البته، از حق نگذریم، چنین «برنامه‌ای» در صورت تحقق بسیاری از مشکلات دولت‌های آمریکا و انگلستان را «حل» خواهد کرد، طرحی است بسیار زیرکانه، که پیشتر نیز قصد اجرای آنرا داشتند و به دلایلی موفق به انجام آن نشدند، فقط می‌ماند این اصل کلی که آیا رقبای سیاسی آمریکا، شرایط چنین «خروج» سهل و ساده‌ای از باتلاق عراق را، برای این کشور تأمین خواهند کرد یا خیر؟ مسلماً دولت‌های بزرگ جهان ـ روسیه، چین، هند، و حتی قدرت‌های منطقه‌ای ـ از این اصل کلی آگاه‌اند که خروج «سهل‌وسادة» آنگلوساکسون‌ها از بحران عراق، به هیچ عنوان به معنای خروج منطقة خاورمیانه از بحران نخواهد بود. چرا که امروز آمریکائی‌ها مستقیماً سخن از تجزیة مذهبی عراق به میان می‌آورند، و با کشیدن دیواری در شهر بغداد، که مناطق شیعه‌نشین و سنی‌نشین را، از هم امروز، از یکدیگر جدا می‌کند، نوعی جداسازی قومی، که مشابه آنرا در یوگسلاوی سابق، آلبانی، و برخی مناطق آفریقای سیاه پیشتر شاهد بودیم، بر ملت عراق حاکم کرده‌اند. و تجربه نشان داده که اینگونه جداسازی‌ها معمولاً، تا آنجا که به بحران‌های قومی باز می‌گردد، بیشتر به عنوان عامل تشدید کنندة درگیری‌ها عمل کرده، تا در مقام مسکن و علاج نهائی! می‌باید قبول کرد که آمریکا اگر امروز دست به چنین اعمالی در مرکز شهر بغداد می‌زند، از «بازتاب‌های» تند و خونین آن کاملاً آگاه است، و شاید جهت دامن زدن به همین بازتاب‌ها باشد که چنین اقداماتی اصولاً صورت می‌گیرد.

ولی بررسی چند و چون معضلات منطقه ـ عراق، افغانستان، و آنطور که آمریکا تمایل به ارائة‌ آن دارد، «بحران هسته‌ای ایران» ـ نهایت امر کار را به بررسی مواضع «کلان‌راهبردی» در دنیای پساجنگ سرد می‌رساند. آمریکا امروز دیگر نمی‌تواند در معادلات سیاسی «موجودیت» خود را، به عنوان «حامی» دمکراسی و مبارز ضد کمونیست به «ارزش» بگذارد؛ خطوطی که طی 50 سال جنگ سرد فلسفة وجودی ایالات متحد شده بود. و صرفاً از طریق بررسی مسائل در همین «ضعف» ایدئولوژیک است که می‌توان در آئینة همین دادة اساسی، خطوط نوین سیاست‌های جهانی سرمایه‌داری آمریکا را «استخراج» کرد، و نهایت امر قادر به نوعی گمانه‌زنی در مورد برخوردهای جدید این کشور شد. جنگ‌های افغانستان و عراق را آمریکائی‌ها عالماً و عامداً به راه انداختند؛ نیاز به حضوری چشم‌گیرتر در سطح جهانی، قدرت‌نمائی‌هائی نظامی و امنیتی، و نهایت امر سرکوب ملل کوچک‌تر از اینان احساس می‌شد! ملت‌هائی که ممکن بود به دلیل فروپاشی دیوار برلن مفری جهت خروج از بن‌بست‌های سیاسی و نظامی جنگ‌سرد بیابند، و حفظ شرایط سلطه ایجاب می‌کرد که آمریکا، در مقام ژاندارم جهانی، بر شهروندان کرة ارض نوعی حکومت نظامی اعمال کند!

این حکومت نظامی، امروز تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» عملاً حاکم شده، و در چنین شرایطی است که آمریکا قصد دارد، رابطه‌ای نوین با برخی کشورها برقرار سازد؛ کشورهائی که در چشم «واشنگتن» ارزش برخوردهائی «سازنده» دارند، و در میان برندگان خوشبخت چپاول‌های نوین جهانی جایگاهی نیز برای آنان در نظر گرفته شده! در عمل، قسمت کوچکی از لقمه‌های چربی که آمریکائی‌ها از طریق سرکوب ملت‌های جهان، طی چند سال گذشته به چنگ آورده‌اند، از طریق اعمال برخی سیاست‌ها در گردهمائی‌هائی از قبیل «شرم‌الشیخ» میان برخی رقبا تقسیم به نسبت خواهد شد! و بی‌دلیل نیست که این به اصطلاح گردهمائی، درست همزمان با مذاکرات فرضی «روسیه ـ آمریکا» بر سر نصب سیستم‌های دفاع ضد موشکی در اروپای شرقی، و از میان برداشتن و یا تغییراتی در مورد «حق‌وتو» در شورای امنیت سازمان ملل می‌شود!‌

دو موردی که در بالا به آن‌ها اشاره شد ـ سیستم‌های دفاعی و حق وتو ـ عملاً هر دو مسائلی کاملاً جانبی‌اند، و عنوان کردن همزمان آن‌ها صرفاً جهت ایجاد نوعی شبهه در افکار عمومی جهانیان است. همه می‌دانیم که «سیستم‌های دفاع ضد موشکی» آمریکا، حتی روی کاغذ هم هنوز وجود خارجی ندارد! آخرین آزمایشاتی که از این سیستم‌ها صورت گرفت، نشان داد که عملکرد این سیستم دفاعی عملاً از دقت کافی برخوردار نیست. حال چگونه آمریکائی‌ها قصد دارند، سیستم دفاع ضدموشکی‌ای را که عملکردی هم ندارد، برای دیگران، به هر قیمتی شده، تحت عنوان «خیرخواهی» نصب کنند؟ این نوع فروش جنگ افزار، حکایت همان نخاله‌ای است که شایع کرده بود، به شکار خرس می‌رود. گروهی اطرافش را گرفتند و جویای چند و چون ماجرا شدند؛ نخاله با آب و تاب فراوان از این شکار سخن ‌گفت و قصد داشت همانجا پوست خرس شکار شده را نیز به برخی ساده‌لوح‌ها بفروشد! ظریفی رهگذر گفت: «اول خرس را شکار کن!»

ما هم می‌باید به سازمان پنتاگون بگوئیم، «شما اول سپر دفاعی ضد موشکی را بسازید!» بعد این سپر کذائی را به این و آن بفروشید! ولی خوب، این «نخاله»، با نخالة حکایت خیلی فرق‌ها دارد، چرا که داده‌های جهانی را دقیقاً با همین شامورتی‌بازی‌ها و خبرسازی‌ها «رقم» می‌زند، و گویا آنقدر گندش در آمده که مجبور شده با «رفقا» سفره را «تقسیم» کند. چرا که در روز 30 فروردین‌ماه سالجاری، سایت نووستی، خبرگزاری رسمی اینترنتی روس، از قول «رئیس دفتر طراحی موسسه ماشین سازی "فاکل"» می‌گوید: «ما سلاح‌های جدیدی داریم که هر چه در هوا پرواز کند، با هر سرعتی که برود، می‌زنیم!» همانطور که می‌بینیم، «نخالة روسی» هم در فروش پوست خرس، از مشابه یانکی‌ خود چیزی کم نمی‌آورد. و مسلماً این سیستم‌ها آنقدر «پیشرفته‌»‌ و «محرمانه‌» هستند که، فقط «از ما بهتران» آن‌ها را می‌بینند. ولی هر دو طرف، در این «هل‌من‌مبارزطلبی‌های» دیپلماتیک، صرفاً‌ یک عامل را در نظر گرفته‌اند: بالا بردن قیمت همکاری‌های دوجانبه!

همانطور که پیشتر اشاره شد، همزمان مسئله دیگری نیز تحت عنوان از میان بردن «حق‌ وتو»، و یا تغییراتی دیگر، در شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح شده، که در حد خود بازهم نوعی فروش پوست خرس است! چرا که همه می‌دانیم، و بر اساس آمار مندرج در کتاب «حفظ بقاء یا تفوق‌طلبی» از نوآم چامسکی خوانده‌ایم که 80 درصد وتوهای تاریخ شورای امنیت، توسط ایالات متحد صورت گرفته! حال این چه نوع برخورد با مسائل جهانی است که ایالات متحد خود را از چنین برتری مسلمی به دست خود «محروم» می‌کند، و جالب‌تر از همه آنکه، دولت روسیه اعلام داشته به «حق وتو» کسی نمی‌تواند دست‌درازی کند! این چه نوع «حق» و «حقوقی» است که منتفع‌ترین طرف درگیر، قصد از میان برداشتن‌اش را دارد؟ و اگر چنین حق و حقوقی موجودیت قانونی می‌داشت، دولت آمریکا امروز می‌باید در برابر شورای امنیت محاکمه و رئیس جمهور این کشور به جرم زیر پای گذاشتن قوانین سازمان ملل، راهی دادگاه لاهه شود!

می‌بینیم که تمامی طرف‌ها، از چند و چون تجارت و فروش «پوست‌خرس» آگاهی کامل دارند. در این میان فقط می‌ماند تکلیف ملت‌هائی که قرار است نقش خرس ایفا کنند، و اینان پوستشان را کنده، به این و آن بفروشند. و در کمال تأسف، ما ایرانیان هم یکی از همین ملت‌هائیم!


هیچ نظری موجود نیست: