۸/۱۵/۱۳۸۵

دیکتاتور قهرمان!



صدام حسین، دیکتاتور خونریز عراق، هر چند که امکان استیناف خواهد یافت، در حال حاضر، با تکیه بر حکم دادگاه عالی اینکشور به چوبة دار سپرده شده. جرم وی، فرمان قتل‌عام 148 تن در شهر الدجیل عنوان شده است، لیک نیک می‌دانیم که جنایت الدجیل تنها مشتی از خروار سبعیت‌هائی است که صدام حسین در آن استاد بود. در واقع، «قتل‌عام» مردم، فقط یکی از «تخصص‌های» این دیکتاتور است؛ غارت ثروت‌های ملی عراقی‌، تسلیم کشور به سیاست‌های استعماری، باز گذاشتن دست مستشاران ارتش‌های غربی و گاه شرقی جهت تعیین سیاست کشور عراق و خصوصاً جنگ‌افروزی، شمار دیگری از شاهکارهای اوی‌اند. ولی «اینبار»، تو گوئی قلم در دست «دشمن» عراق افتاده، چرا که صدام حسین صرفاً به دلیل «بد رفتاری» با مردم محاکمه می‌‌شود!

از قضای روزگار، نمونة این بدرفتاری‌ها، کشتارها و سرکوب‌ها، امروز، در دورانی که صدام حسین «میهمان» ارتش آمریکاست، در سرزمین عراق نه تنها «نایاب» نیست، که می‌توان گفت از «رشدی»‌ چشم‌گیر برخوردار بوده! آمار سازمان‌های حامی «حقوق‌بشر» از پیک‌نیک شرکت‌های نفتی در سرزمین عراق، همین چند روز پیش شمار قربانیان را به 600 هزار تن بالغ دانسته. اگر صدام حسین می‌باید به محکمه رود؛ که این حکم تاریخ است و «بیدادگران» همگان میعادشان همانجاست، آنان که از چند بهار به خون خفتة پیشین، تا به امروز، خون بیش از نیم میلیون انسان را، تحت عنوان «جهانی‌کردن»، «دمکراتیک‌کردن»، «انسانی‌کردن»، و ... بر زمین ریخته‌اند؛ کودکان، زنان و مردان عراقی، کرد، نظامیان آمریکائی، انگلیسی و دیگران را صدها و صدها همه روزه روانة گورستان‌ها کرده‌اند، اینان راه به کدام محکمه خواهند برد؟

دیوانعالی عراق، امروز خود را نگران این مسائل «بی‌ارزش» نخواهد کرد. معضل این دادگاه، که شاید «فرمایشی‌ترین» و «مضحک‌ترین» نوع خود در تاریخ بشر باشد، تعیین سرنوشت صدام حسین در چارچوب نیازهای حاکمیت‌ آمریکا است، نه بررسی ابعاد فاجعه‌ای که به دست چندملیتی‌های نفتی بر ملت‌های تحت ستم جهان اعمال می‌شود! صدام حسین، مستبدی است همچون دیگر انواع خود، چرا که از جوانی در دامان پر مهر استعمار پرورش یافت. فردی است که از «هیچ»، همچون دیگر «مستبدان»‌ خودفروخته، یک‌شبه به «همه چیز» رسید، ولی با رعایت اصلی اساسی؛ چرا که چون دیگر فعلة استعمار نقطة آغازین این «عروج» سرسام‌آور جنایت بود. صدام حسین با «ترور» مخالفان خود زندگی سیاسی‌اش را آغاز کرد! و پس از آنکه به «افتخار» دامادی رئیس دولت وقت نائل آمد، بی‌آنکه خاندانی داشته باشد، و یا علمی و اعتباری، پدر زن خود را نیز «خانه‌نشین» کرد، تا قدرت سیاسی را تماماً در ید خود گیرد. در دوران حکومت وی، عراق آنچنان در پنجة استعمار اسیر شد، که زمانیکه نخستین یورش بر علیه مردم عراق را ایالات متحد برنامه ریزی می‌کرد، نیروی هوائی به دستور اجنبی جنگنده‌های فوق پیشرفتة «روسی» را به ایران فرستاد! تا «دشمن» از گزند نیروی هوائی در «امان» بماند. این جنگنده‌ها هنوز در ایران‌اند، و حکومت اسلامی «جمکران»، گاهی آنان را «غنیمت» جنگی معرفی می‌کند، و زمانی اعلام می‌دارد که به عراق باز پس داده خواهند شد!

در هر حال، در این مختصر، آنچه چشم‌ بینا می‌باید ببیند، و در این مضحکه، آنچه انسان و انسانیت می‌باید به حق دریابد، دیدیم و دریافتیم؛ کشوری به نام عراق هیچگاه وجود نداشته، هر چند که مستبد خونریزی فرضاً «عراقی»، هنوز در دالان‌های پادگان‌ آمریکائی‌ها همه روزه استحمام کند و سر و روی خود بشوید! ‌ صدور «فرمان» ارتش اشغالگر ایالات متحد به «اعدام» صدام حسین، تحت عنوان «حکم» دادگاه، شاید برای سیاستگذارانی کارساز تلقی شود. همگان می‌دانیم که «افکار عمومی» در آمریکا نگران شده! «نگران»‌ پیروزی سربازان «دلیر» سرزمین «مک‌دونالد» و «میکی‌ماووس»! این جوانان، که هر کدام با دنیائی وعده و وعید به سرزمین‌های دوردست فرستاده می‌شوند، پس از کوتاه مدتی، اغلب درمی‌یابند که ماشین جنگی کشورشان، نه نیازی به «قهرمان» دارد و نه سرنوشت سربازان این مملکت، «نیویورک نشین‌ها» و سرمایه‌سالاران را سر سوزنی نگران خواهد کرد؛ اینان علیرغم «هیاهوی» کر کنندة تبلیغات، روزی در می‌یابند که ماشین جنگی امپریالیسم فقط خون می‌خواهد؛ عراقی، کرد، افغان؛ چه تفاوتی دارد، حتی آمریکائی هم می‌تواند باشد. خون، همیشه خون است!

شرایط عراق روز به روز بدتر ‌شده. دولت ایالات متحد در واقع، در حال مذاکره با «شورشیانی» است که تا دیروز همکاران بن‌لادن معرفی شدند! ولی همه می‌دانیم که جنگیدن برای حفظ خاک میهن، کار بن‌لادن‌ها نیست. امروز، بسیاری از روزنامه‌نگاران، سیاستمداران و شخصیت‌های کلیدی در ایالات متحد، سعی در فاصله گرفتن از جرج بوش و سیاست‌های جنگ در عراق دارند؛ پیراهن عثمان از هم اکنون به آسمان رفته. «جنگ عراق» دیگر «افتخارآفرین» نیست؛ باید هر چه زودتر، نه تنها به آن خاتمه‌ داد که هواداران شناخته شده‌اش را از صحنة سیاست دور کرد. اگر عراق مرد، اگر اینکشور دیگر تا دهه‌ها، اگر نگوئیم سده‌ها، روی آسایش و آرامش نخواهد دید، «ایالات متحد» که نمرده. حی و حاضر، زنده و پا برجاست و هم امروز شاخص‌های بورس نیویورک در پرواز بودند. سیاست عقب‌نشینی را باید «سامان» داد، باید «گوسفندان»، توده‌هائی که به قول نوام چامسکی هر از گاهی می‌آیند تا میان «بد و بدتر»‌ انتخاب کنند، به سرطویلة «انتخابات» آمریکا باز گردند.

موعد انتخابات میاندوره‌ای در ایالات متحد نزدیک ‌شده. و شاهدیم که جنگ‌افروزانی چون آقای «پرل» که چند سال پیش، در برنامه‌های تلویزیونی، یکی از اصلی‌ترین‌ حامیان این جنگ در حزب‌جمهوریخواه بودند، و مخالفان خود را «هیتلرهای» عصر جدید لقب می‌داند، امروز بر علیه جرج بوش «موضع‌گیری» کرده‌اند. ایشان دولت بوش را، بر اساس گزارشات بی‌بی‌سی، «بدترین دولت تاریخ نیم قرن گذشتة آمریکا خطاب می‌کنند!» این تغییر موضع، مسلماً معصومانه نیست؛ امثال آقای «پرل» هزاران «دردسر» و «وابستگی» به صدها محفل و «سوراخ‌سنبه» دارند، ایشان نه «حق» و حقیقتی عنوان می‌کنند، و نه بر اساس «مشاهدات» عینی و علمی مطلبی بیان خواهند نمود. حزب جمهوریخواه «نگران» است، نتیجة انتخابات میاندوره‌ای عملاً می‌تواند دست محافل حامی جرج‌والکر بوش را از سیاست کشور کوتاه کند. نه آنکه صلحی در عراق و خاورمیانه شاهد باشیم، نه! نان این جنگ دیگر به دست جمهوریخواهان نخواهد بود؛ دزد دیگری از راه خواهد رسید!

اینجاست که حزب جمهوریخواه، همزمان هم صدام حسین را به چوبه‌دار می‌سپارد و هم جرج‌والکر بوش را در مرداب بی‌لیاقتی غرق می‌کند! این است سیاستگذاری کشوری که پایه‌هایش بر «دلار»‌ استوار شده. راه چاره‌ را برخی در همین دیده‌اند، و چون همیشه، اگر «همة راه‌ها به رم ختم می‌شود»، مشکل‌گشای امپریالیسم در خاورمیانه، همان صدام حسین است، ولی اینبار می‌باید در بارگاه حاکمیت «جهانی‌شده‌ها»، همین صدام حسین را ذبح کنند!

دست پروردة جهان استعمار، این «دیوانة ‌قدرت»، اگر امروز به دست آمریکا به «قتل» برسد، چرا که به آنچه صورت می‌گیرد نام «محاکمه» نمی‌توان اطلاق کرد، «شهید» خواهد شد. او در حال حاضر یک دیکتاتور خونریز نیست، «قربانی» یک تجاوز نظامی اجنبی است، دیکتاتوری سرنگون شده نیست، شهیدی است در راه استقلال «عراق»! این «ارتقاء مقام»، از آن نوع است که شاید صدام حسین حتی در خواب هم نمی‌توانست ببیند. ارتش‌های ایالات متحد و انگلستان، که پیشتر فرزندان دیکتاتور را به «عمد» به قتل رسانده‌اند، امروز با اعلام حکم یک دادگاه فرمایشی، منطقه را در مقابل تاریخ خود قرار داده‌اند. صدام حسین اینچنین نخواهد مرد، جاودان می‌ماند، و باز هم اسباب حاکمیت استعمار در منطقه‌ای خواهد شد، که امروز استعمار خود به دست خود، در آن گور خود را می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست: