اپیلوگ تئاتر «کمدی ـ سیاسی» سوئدی که
تحت عنوان محاکمۀ یکی از عملههای حکومت اسلامی در اینکشور بپا شده بود، با قرائت «حکم» دادگاه به روی صحنه آمد و
بالاخره پردهها فروافتاد! تماشاگران
ارجمند هم دستافشان و اشکریزان از تئاتر بیرون دویده، گونههای سرخابی و خونگرفتۀ سازمان مجاهدین
خلق را بوسهباران کردند! نوۀ رضامیرپنج را در کوچۀ بغل تئاتر میبینیم که
با خالهخانباجیهای اصلاحطلب و حقوقبشریهای نوبلی و اسلامی و ... ایستادهاند
و مارمولک به دست فریاد میزنند: «انا شریک!»
حکومت ملایان تهران هم خشمگین و دژم فریاد برمیآورد: «این رأی خلاف قوانین است!» تو گوئی ملایان که قوانین بیابانی یا همان قانون
اساسی خودشان را هم همه روزه زیر پای میاندازند، «قانونشناس» تشریف دارند و به قوانین احترام
میگذارند! البته فراموش نکنیم که اینان
با سکوتی که بیشتر علامت «رضا»، و شاید هم
علامت «رضاپهلوی» بود، طی ماههائی که سناریوی
دادگاه خیابانی به روی صحنه برده شد، هیچ
برخورد جدیای با سوئد و منافع اینکشور در ایران صورت ندادهاند!
بله،
این بود فشردهای از اپیلوگ تئاتر «کمدی ـ سیاسی» اخیر! مسلماً متن نمایشنامه که در آن نقش اصلی به
فردی به نام حمید نوری واگذار شده بود به امضاء کاخ باکینگهام رسیده است! همانطور که پیشتر هم در وبلاگ «آبنبات چوبی
سوئدی» نوشتیم، ایشان به محض ورود به کشور
سوئد، به دلیل تقاضای چند تن از مخالفنمایان حکومت
ملایان در فرودگاه استکهلم توسط پلیس بازداشت شدند! اینکه پلیس سوئد به چه دلیل یک تبعۀ خارجی را
به دلیل تقاضای چند خارجی دیگر دستگیر میکند،
بماند که فعلاً جای بررسی ندارد!
در ثانی، این مخالفان اگر با حکومت
ملایان در ارتباط نبودند، از کجا تاریخ
دقیق ورود حمید نوری را به سوئد میدانستند؟
باری حاجحمید که گویا نور هم به قبرش باریده، به دلیل همان شکایت چند تن از «افراد»، ماههای مدید جهت «تکمیل» پرونده، البته در رسانهها «زندانی» شد و ماههای طولانی
نیز جهت «تفهیم اتهام» در سوئد، به هزینۀ ملت ایران تفریح کرد، و در عرصۀ رسانهای «شکنجه» شد، و بالاخره
پس از گذشت نزدیک به دو سال تحمل «زندان»،
به فیض شهادت در دادگاه کشور سوئد نائل آمده، حکم «طلائی» را دریافت کرد! البته
این بساط هنوز به پایان نرسیده. حکومت
ملایان، باز هم به هزینۀ ملت
ایران، و در اعتراض به حکم دادگاه
خیابانی برای این جانور وحشی تقاضای استیناف خواهد کرد و خلاصه سریال حمید نوری همچنان
ادامه خواهد داشت.
البته بوی گند ساختوپاخت سیاسی در این
پرونده، از روز نخست مشام آنهائی را که غرض و مرضی در
این دنیا ندارند آزرده است، ولی بعضی خوشخیالها
و هالوها که طی غائلۀ 22 بهمن 57 هم خیلی به امامشان دل بسته بودند و نعلین
بوگندویاش را میلیسیدند، خوشحالاند که
«بالاخره یکی از آدمکشان رژیم به تله اوفتاد!» بعضیها
هم که اهل بخیهاند و یکپایشان در ایران ملازده و پای دیگرشان در فرنگ زنجیر
شده، نگراناند؛ «بالاخره تکلیف ما چه میشود؟!» سیاسیبازها
و اوباش هم که با هر نسیمی بادبانشان را هوا میکنند، امیدوارند؛
«بالاخره نوبت نوکری برای اجنبی و چاپیدن ملت به ما خواهد رسید!» ولی برای همۀ اینها خبر بدی آوردهایم.
محکمۀ سوئدی، حکایت خر و کلهقند و پنج تومان را تداعی میکند!
آوردهاند که یک روستائی به امید داشتن یک
کرهخر، ماچهالاغاش را برای جفتگیری به
ده همسایه میبرد. برای اینکار هم از پیش
پنجتومان و یک کلهقند به صاحب نرهخر پرداخت میکند. ولی هنگام
جفتگیری، نرهخر قزوینی از آب در میآید و بجای باردار کردن
ماچه الاغ، ماتحتاش را پاره میکند! صاحب خر ناامید و گریان، به همراه خر «اونپاره» راه بازگشت در پیش میگیرد، و در راه،
یک «شهروند»، یا بهتر است بگوئیم یک
»دهوند»، وی را سر در گریبان یافته و میپرسد:
ـ عموغلی چه شده؟
لبخند تلخی بر لب صاحب ماچهالاغ نقش میبندد:
ـ هیچ؛ یک کلهقند و پنجتومان و یک دست کون بدهکار
بودیم، دادیم و آمدیم!
حالا رضاپهلوی و سازمان مجاهدین خلق و
اصلاحطلبان و خالهخانباجیها به همراه کادر دیپلماتیک وزارت امور خارجه ملایان
را میبینیم که ذوقزده و دستافشان و پایکوبان به امید داشتن کرهخری مامانی به
سوی ده همسایه رواناند. ماچهخر هم که همراهشان نیست؛ در سوئد زندانی شده! معلوم
نیست نرهخر کذا قرار است در آینده اینان چه نقشی ایفا کند. اگر خاتون مولوی کدو را ندیده بود، اینان کدو را خوب دیدهاند، آن یکی را ندیدهاند.
ولی از شوخی گذشته، این بساط ریشه در مسائل دیگری دارد که سعی میکنیم
تا حد امکان آن را بشکافیم. نخست
بگوئیم، حاکمیت در کشورهای
اسکاندیناوی، و خصوصاً سوئد که گلسرسبدشان
به شمار میآید، از دوران بروبیای آدولف
هیتلر به صراحت نشان داده که پیرو سیاستهای انگلستان است. کسانی که مایل به بررسی روابط اسکاندیناوی با
دربار انگلستاناند میتوانند به ادبیات گستردهای که در این مورد در دسترس است
مراجعه کنند. در ثانی، دولت سوئد که همین چند روز پیش، باز هم به صلاحدید انگلستان، رسماً اعلام داشت که پناهندگان کرد را به ترکیه
تحویل میدهد، تا نظر مثبت ترکها را برای
عضویت سوئد در ناتو جلب کند، گهزیادی
خورده که «طرفدار حقوق بشر» شده.
ثالثاً، مسئلهای که برخی رسانهها تحت عنوان «ارتباط»
پروندۀ احمدرضا جلالی با حمید نوری» پیش انداختهاند نیز دیوار آتشی است جهت
پنهان داشتن واقعیات ژئوپولیتک. یادآوری
کنیم که مدتهاست یکی از اتباع سوئد به نام دکتر جلالی را ملایان در ایران به جرم
جاسوسی دستگیر کردهاند. امروز گروهی
وانمود میکنند که دولت سوئد قصد دارد با محاکمه و به زندان انداختن نوری، جلالی را نهایت امر با وی «معاوضه» کند! در
همینجا بگوئیم، این نوع ادعاها بجای رد گم
کردن، توضیح واضحات خواهد شد.
چرا که اگر برای آزادی احمدرضا جلالی، دولت
سوئد حاضر شده چنین هزینهای در سطح جهانی پرداخت کند، و دادگاههای سوئد را اینچنین نازل و بیارزش
بنمایاند، چنین استنباط میشود که جلالی
نه فقط جاسوس است که در رأس یک شبکۀ کلان جاسوسی و توطئۀ جهانی قرار گرفته. نخست بپرسیم،
در خرتوخری که حکومت ملایان در کشورمان به راه انداخته، اصولاً جلالی برای چه کاری به ایران رفته
بود؟ باز هم از خودمان میپرسیم، اگر طی
سالهای متمادی، افراد دوتابعیتی زیادی
در ایران به دلائل مختلف بازداشت شدند و گروهی از اینان همچون زیبا کاظمی، حتی در
زندانها توسط شکنجهگران به قتل رسیدند،
چرا هیچ دولتی در خارج از اینان حمایت نکرده است؟ چه شده که اینک دولت سوئد بر اساس اظهارات برخی
رسانهها برای احمدرضا جلالی میباید اینهمه «مایه» بگذارد؟
ولی ریشههای استعماری حکومت ملایان
علنی است، و به همین دلائل با بررسی رفتار
و گفتار این حکومت نمیتوان برای این دست سئوالات پاسخ قابلقبولی ارائه داد. به استنباط ما دستگیری جلالی و دیگر دو تابعیتیها
در ایران کار دولت ملایان نمیتواند باشد. اینان همانطور که بارها نشان دادهاند خود از
جمله نوکران و توطئهگران وابسته به غرباند. همه روزه ایرانیان پرشماری از خارج پای به کشور
میگذارند، در میانشان دوتابعیتی، مقیم و حتی پناهنده هم دیده میشود. چه شده که به یکباره فردی را دستگیر کرده، ماهها
سینجیم به راه میاندازند؟ در نتیجه، میباید قبول داشت که شبکۀ دیگری که از قابلیتهای
اطلاعاتی و ضداطلاعاتی واقعی برخوردار است این افراد، وظایف و
اهدافشان را شناسائی کرده؛ و همین امر
باعث دستگیریشان میشود. خلاصه اهدافی
ژئوپولیتک در میان است.
بررسی اهداف ژئوپولیتک را در این وبلاگ
در پرانتز میگذاریم، ولی میباید قبول
داشت که برنامۀ «مفرح» دستگیری و محاکمۀ حمید نوری در سوئد، چند واقعیت تکاندهنده در مورد شبکۀ مخالفنمایان
و ارتباطاتشان با حکومت ملائی را علنی کرده است. ما بارها گفتهایم که اعضای این شبکه از هر
دست و هر قماش، با حکومت آخوندکها در
ایران، از منظر ژئواستراتژیک همسو
است؛ اینان سر در آخور واحدی دارند؛ به محافل غربی وابستهاند؛ سخنگوی این محافلاند، و در چارچوب منافع آنان عمل میکنند. حمایت جملگی اینان از جریان زلنسکی در
اوکراین، به هر دلیل و به هر برهانی، فقط نشاندهندۀ همسوئی اینان با غرب بود. اگر هم کسانی در حکومت ملائی تهران از زلنسکی
حمایت علنی نکردند، به این دلیل بود که نمیتوانستند
حمایتشان را علنی کنند. ولی روند مسائل
در ایران نشان داد که دلشان با زلنسکی است.
در نتیجه، اگر طی یکصدسالی که از حضور رسمی استعمار در
ایران میگذرد، این جریانات سیاسی در
مقاطعی دست به خون یکدیگر آغشتهاند، به
دلیل وابستگیشان به محافل ضدایرانی است،
نه به دلیل استقلال و مخالفتشان با یکدیگر.
با در نظر گرفتن تمامی این
واقعیات، خروجی محاکمۀ نوری، برخلاف تصور برخی حضرات، برای تشکلهای سیاسی نانی به تنور نخواهد
چسباند. این برنامه صرفاً تبلیغاتی
است، و اهداف دیگری دنبال میکند. این را بگوئیم که جریانات سیاسی، چه در داخل و چه در خارج از ایران در برابر
کمدی محاکمۀ نوری، همه با هم «کنار» آمدهاند؛ دستشان هم به تدریج در برابر ملت ایران باز
خواهد شد. اگر رضاپهلوی بجای هارتوپورتهای
توخالی هم امروز سوار هواپیما شده به تهران برود،
مسلم بدانیم حامیاناش در دولت و مجلس و بیترهبری از وی حمایت خواهند کرد.
ظریفی سالها پیش میگفت، تفاوت رضاپهلوی با خامنهای یک تیغ ناست
سوسمارنشان، یک دست کتوشلوار، و چند شیشه ادوکلن است. متأسفانه روند مسائل این واقعیت تلخ را به
خیلیها ثابت کرد.
ظاهراً جنگ در اوکراین فشار
روسیه، چین و هند را در سطح جهانی بر
منافع محافل غربی تشدید کرده است. امروز
غرب بیش از پیش نیازمند متمرکز کردن نیروهای وابسته به خود شده. سفر اخیر بایدن به خاورمیانه نیز نشانهای است
از همین نیاز. در مورد ایران، دادگاه حمید نوری نشان داد که نیروهای وابسته به
غرب به همان اندازه در رأس حکومت ملایان جا خوش کردهاند که در خارج از
مرزها. ولی جنگزرگری اینان با یکدیگر رو
به پایان دارد، و نهایت امر مجبور خواهند شد اتحاد «مقدسشان»
را در برابرمان علنی کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر