۱۰/۲۵/۱۳۹۲

موشه، مذاکره، شیطان!



 

چند هفته پس از توافق 24 نوامبر 2013،  همانطور که پیش‌بینی می‌شد،  فشارهای دیپلماتیک بر بازیگران منطقه‌ای افزایش یافته.  در راستای همین فشارها،  در حال حاضر شاهد فروپاشی در شاهرگ‌های سیاسی و تبلیغاتی رژیم‌های منطقه هستیم.  و در روزهای آینده مسلماً فروپاشی‌های تماشائی‌تری را در زمینه‌های سیاسی شاهد خواهیم بود،   و به دنبال آن امور مالی و تجاری هم دگردیسی می‌یابد.   از آنجا که تا دستیابی به این مراحل هنوز راه باقی است،   از فرصت استفاده کرده نگاهی شتابزده خواهیم داشت به تغییرات پایه‌ای در استراتژی‌ها،  سیاست‌ها و تبلیغات منطقه‌ای آمریکا در ایران و اسرائیل. 

 

در ایران «تندروی‌های» اسلامی،   به قول معروف «بی‌پدر» شده‌اند؛  چرا که سرچشمة تغذیة سیاسی این اوباش که معمولاً از طریق کانال‌های آنگلوساکسون آبیاری می‌شد خشکیده،   و علی خامنه‌ای، رهبر اوباشان،   رسماً بساط «گه‌خوردم» گسترده و تأکید فرموده‌اند که، «در موضوعات خاص با شیطان مذاکره» خواهند کرد!   نمی‌دانستیم پرسوناژ موهوم «شیطان» که در جفنگیات و مزخرفات ادیان ابراهیمی،   می‌بایست به هر قیمت از او دوری گزید،  اینک می‌تواند طرف « مذاکره» باشد‌!  ولی تعجب نکنیم؛  از قدیم گفته‌اند،  «پیچ فلان آخوند، دست خودش است!» و اینک پس از سه دهه قتل‌عام ملت ایران به «جرم» واهی همکاری و ارتباط و هم‌سوئی و پیروی و هم‌فکری با «شیطان بزرگ»،   آقای خامنه‌ای مشغول «مذاکره» با همین شیطان شده‌اند تا به قول خودشان از او «رفع شر» کنند!  ولی ادعای «رفع شر» جفنگ‌بافی است.   ما می‌دانیم توسری از کجا آمده،   آن‌ها که نمی‌دانند،  و یا می‌پندارند ملت ایران به همان گوساله‌هائی‌ محدود می‌شودکه طی سه دهة اخیر برای حفظ حکومت اسلامی به خیابان‌ها آورده‌‌اند،   فکری به حال حماقت و افلاس خود‌شان بکنند:

 

«رهبر انقلاب:  در موضوعات خاص که مصلحت بدانیم با این شیطان برای رفع شرش مذاکره می‌کنیم/ نباید فریفته لبخند دشمن شد.»

منبع:  سایت الف،  مورخ 19 دی‌ماه 1392

 

مسلماً آقای خامنه‌ای فریفتة «لبخند دشمن» نشده‌اند،  توسری نوش‌جان  کرده‌اند،   و اکنون  که دیگر جائی برای «شکر‌خوری» و گزافه‌گوئی باقی نمانده،  به شیوة اعوان‌وانصارشان دست به جفتک و عروتیز برداشته‌اند.  خلاصه،  آمریکا به نوکران‌اش «لبخند» نمی‌زند،  دستور می‌دهد!   و فروپاشی سیاست مزورانة محفل «کارتر ـ برژینسکی» در خاورمیانه آنچنان ابعاد و دقایق‌اش به روی همگان گشوده شده که دیگر جائی برای هل‌من‌مبارزطلبی‌های رهبر اوباش جمکران باقی نگذاشته.  با این وجود،  این جماعت و حامیان ماوراءبحاری‌شان امید را از دست نداده،  و جهت برقراری مجدد همان روابط استعماری است که برای تداوم دکان «نبرد با آمریکا» به تکاپو افتاده‌اند.   ولی چه بگوئیم که در میدان نبرد «آخوند با جهانیان»،  دیگر دکانی برای عموسام باقی نمانده؛  کار بجائی رسیده که عموسام خودش مجبور است به قول خمینی بیابانی،  «توی دهن این و آن بزند!» یک تودهنی به اسرائیل یکی هم به جمکران!

 

داستان از اینقرار است که پیرامون تحولات اخیر خاورمیانه،  دو سخنرانی «آتشین» از سوی نوکران شناخته شدة کاخ‌سفید تحویل افکارعمومی داده شد.  نخستین سخنرانی آتشین طبق معمول از حلقوم جمکرانی‌ها به آسمان برخاست.  حسن فریدون،   معروف به حسن‌ فوتبال،  رئیس‌جمهور بیت رهبری در مجموعه جفنگیاتی که تحت عنوان «سخنرانی» تحویل خوزستانی‌ها داد،  به این نتیجه رسیده بود که عین «امام» خمینی توی دهن این و آن زده،  و «شرق و غرب» را به زانو درآورده: 

 

«روحانی: توافق ژنو سر فرود آوردن شرق و غرب در برابر ایران است.»

منبع:  فارس‌نیوز،  24 دی‌ماه 1392

 

طبق روال مرسوم،  زمانیکه نوکران عمامه‌برسر عموسام در مرزهای روسیه،  و سابقاً زیر سایة «اتحاد جماهیر شوروی»،   از این شکرخوری‌ها می‌کردند،  آمریکا سیاست‌اش چنین ایجاب می‌نمود که «خفقان» بگیرد!   در نتیجه اوباش جمکران به این نتیجه می‌رسیدند که یک رأس آ‌خوند با شش تا شپش و یک دستگاه گلاب‌پاش و چندتا صیغة 8 ساله،   و مجهز به یک فروند آفتابة شرعی،  به قول چپ‌نمایان و توده‌ای‌ها و مجاهدها و ... با حمایت «مردم» و الله‌اکبر،  اینچنین  «امپریالیسم» آمریکا را به زانو درآورده.   و حضرات به احدی هم اجازه نمی‌دادند که در این امور به قول ناصرالدین‌میرزای «راحل» فضولی بکند!   ولی امروز قضیه عوض شده،  یکروز پس از انتشار اظهارات پیروزمندانة حسن روحانی بر شرق و غرب،   جی کارنی،   سخنگوی کاخ‌سفید،  در برابر خبرنگاران حسن فوتبال را حسابی خیط می‌کند:

 

«کاخ سفید در واکنش به سخنان حسن روحانی [...] و اعلام پیروزی او بر قدرت‌های جهانی [...] گفت که این سخنان تنها مصرف داخلی دارد.»

منبع:  رادیوفردا،   25 دی‌ماه 1392    

 

دیدید چه شد؟!  حالا که نبرد آخوندها با آمریکا فقط مصرف داخلی پیدا کرده،  دیگر عموسام هم حمایت‌شان نمی‌کند!  این است راه و رسم این روزگار غَدّار!   از سخنان «دی‌یر» مسترکارنی یک نتیجة منطقی می‌توان گرفت:  آن زمان که خمینی هر شب روی بالکن عربده می‌کشید و ک...شعر می‌گفت،  سخنان‌اش «مصرف خارجی» داشته،   به همین دلیل کاخ‌سفید واکنشی در برابر آن‌ها نشان نمی‌داد!   ولی اینروزها شرایط تفاوت کرده در نتیجه کاخ سفید در برابر هل من مبارزطلبی‌های نوکران‌اش سکوت نمی‌کند:        

 

«این مسئله نه برای ما تعجب‌انگیز است و نه باید باعث تعجب شما بشود که رئیس جمهور ایران توافق‌نامه ژنو را به فراخور مخاطبان داخلی خود تفسیر کند.»

همان منبع!

 

اتفاقاً عزیزجون «مسئله» برای ما هم تعجب‌آور نیست؛   آنکه تعجب کرده،  نوکرتان است که با چشمان اشکبار دست‌های حمایت‌گر شما را می‌جوید!   آخوند تبه‌کار و پدرسوخته‌ای را می‌گویم که فقط برای خوشامد و کسب حمایت شماها در این مملکت 7 هزار زندانی را یک‌شبه اعدام کرد.   همانکه امروز جلوی خبرسازها و شیپورچی‌هائی که در سالن کنفرانس کاخ‌سفید ردیف‌شان کرده‌ای خیط‌اش می‌کنی!   تعجبی اگر باشد،   نزد آخوندهاست که باید به دنبال‌اش بگردید.    از قضای روزگار،   خدمت‌تان بگوئیم،   جنابعالی هم «خبر» را به فراخور «مخاطبان داخلی» و منافع استراتژیکی که سعی می‌کنید محفوظ نگاه‌ دارید «تحلیل» کرده‌اید!  این «خبر» تحلیل‌اش خیلی بیشتر از این حرف‌هاست:   

 

«[...] آنچه مقامات ایران می‌گویند،  اهمیتی نخواهد داشت،  [...] آنچه انجام می‌دهند مهم است.»

همان منبع

 

قربون دهنت!  ما هم از روز اول همین را میگفتیم!   آنچه انجام می‌دادند مهم بود،  که دیدیم چه «خوب» انجام دادند.  تحمیل یک دین «هشل‌هف» به ملت ایران،  فرار دادن سرمایه‌ها و مغزها به آمریکا،   برقراری یک فاشیسم هم‌سو با منافع یانکی‌ها در منطقه،  جنگ با ارتش سرخ در افغانستان،  و ... و خلاصه دردسرتان ندهم،  فهرست از این‌ها فراتر است.   ما می‌گفتیم که آخوند پشت شعار «نبرد با آمریکا» قایم شده تا منافع آمریکا را با همین کارها تأمین کند و می‌بینیم حالا سخنگوی کاخ‌سفید هم با ما هم‌زبان شده!    گند آخوند در آمده،  کاخ‌سفید هم بلافاصله به تکرار مطالبات ملت ایران نشسته!‌   ولی ایرانیان «تعجب» نخواهند کرد،   شما را خوب می‌شناسند،   شما هم که «تعجب» اصولاً در کارتان نبوده و نیست،   پس چه بهتر که نوکران جمکرانی‌تان را در وادی «تعجب» رها کنیم و برویم به اسرائیل چرا که بعضی‌ها هم در این کشور خیلی «تعجب» کرده‌اند‌!

 

بله،  به پیروی از سخنرانی «سرکش و باشکوه» حسن فلاکت در خوزستان،  روز 24 دی‌ماه سالجاری،  یک ژنرال چاق‌وچله و چرب‌وچیلی به نام «موشه یعلون»،  وزیر دفاع کابینة نتانیاهو هم یقة جان کری،   وزیر امور خارجة آمریکا را چسبید و تلاش‌های ایشان در راه برقراری صلح را به سخره گرفت: 

 

«موشه یعلون، [...] گفته است،  تنها راه نجات از دست فشارهای آمریکا این است که به جان کری جایزه صلح نوبل بدهند تا دست از سر اسرائیل بردارد.»

منبع:  رادیوفردا،   24 دی‌ماه،  1392

 

می‌بینیم که در اسرائیل هم بعضی‌ها دم درآورده‌اند!  این موشه یعلون،  همینطور که کنار دیوار «ندبه» ورد می‌خواند و دولا و راست می‌شد، یکهو صدای جبرئیل را شنید که می‌گفت  «همانا تلاش جان کری برای برقراری صلح در اسرائیل از علاقة او به دریافت جایزة نوبل سرچشمه می‌گیرد؛ خداوند از همه چیز آگاه است!»  موشه یعلون،  خیس عرق،  عینهو محمد در غار حری تکرار می‌کرد،   «ولی من خواندن نمی‌دانم!» جبرئیل فریاد برآورد،  مگه من به توگفتم اقراء؟!   این بگفت و ناپدید شد!  اینجا بودکه موشه یعلون دوان دوان به شهر رفت تا «وحی الهی» را به همگان برساند.  ولی طفلک یعلون اشتباه کرده بود؛  چرا که،  باراک اوباما به محض شنیدن شایعات یعلون،  مثل شمر آمد بالای سر نتانیاهو و گفت:  «اقراء به اسم عموسام‌‌الذیذ!»  نتانیاهو ترسان و لرزان گفت،  قربان قدت بروم شارون مرده عزا داریم،  نمی‌تونم،  بخونم،  مردم برام حرف درمیارن!  پس اوباما فرمود،  مهم نیست، من می‌زنم تو برقص! همانا ما بخشنده و مهربانیم!   و امت‌ها و ملت‌هائی که آن روز از کنار غار گذشتند،  با شنیدن نوای شیرین «هاوانا گیلا،  هاوانا گیلا  ....» دریافتند که عمل «لقاح الهی» در غار انجام شده. 

 

بنیامین هم دید مورد توجهات ذات اقدس عمو‌سام قرار گرفته،  پر رو شد و به یعلون گفت،  نمک به حرام بگو غلط کردم!   بگو،  وگرنه می‌دهم فلسطینی‌ها روز عید قربان سرت را بجای آن گوسفند ببرند و کباب‌ات کنند!   پس یعلون که ترسیده بود،   پوزش خواست و پوزه بر خاک نهاد:

 

«موشه یعلون، [...] به‌خاطر گفته‌هایش در مورد جان کری، [...] و اینکه او در مورد صلح اسرائیل و فلسطینی‌ها توهم‌زده و لجوج است،  پوزش خواست.»

منبع:  رادیوفردا،  25 دی‌ماه 1392

 

کجای کارید؟  حتی «بی‌بی‌سی» هم پوزه بر خاک نهاد و نوشت!  یعنی علیاحضرت هم عذرخواهی کردند!  خدا بد نده عزیزجان!  این همان بنیامین نتانیاهوئی بود که چند سال پیش رفت واشنگتن،  و در جواب پیشنهاد بازگشت به مرزهای 1967 از سوی کاخ‌سفید،   زل زد توی چشم‌های باراک اوباما و گفت:  «زکی!»  بله آن روز بنیامین،  نه تنها پیشنهاد بازگشت به مرزهای رسمی و قانونی را قبول نکرد که فردای همان روز با میلیاردها دلار قول «اعتبارات» مالی جهت گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در سرزمین‌های اشغالی سوار هواپیما شد و بشکن‌زنان برگشت به تل‌آویو!‌  و  هیاهو پیرامون بساط «جنگ‌سازی» احمدی‌نژاد با اسرائیل،  و خطرات هسته‌ای «خامنه‌ای» سراسر جهان را فرا گرفت!  تا اینکه ملکة هلند استعفا داد،   و پوتین در سفر اخیر خود به اینکشور،  مسلماً باز هم به دلائلی که هنوز «معلوم» نیست،   گوش پادشاه جدید را حسابی کشید و جیغ اعلیحضرت پادشاه هلند را همین چند روز پیش در روزنامة هاآرتس اسرائیل شنیدیم: 

 

«عمده‌ترین صندوق پس‌انداز بازنشستگی هلند،   بانک‌های اسرائیل را در زمینة سرمایه‌گذاری در شهرک‌سازی‌ها تحریم کرد.»

منبع:  هاآرتس،  8 ژانویه 2014

 

آن‌ها که رابطة نزدیک و بسیار هماهنگ دربارهای هلند و انگستان را می‌شناسند،  می‌توانند ابعاد این عقب‌نشینی را مورد بررسی قرار دهند.  بله،  اینجاست که می‌بینیم مقابله با امپریالیسم آمریکا و لات‌هائی که اینحضرات در سراسر دنیا بر علیه منافع ملت‌های کوچک‌تر بسیج می‌کنند،  نه با الله‌اکبر و «مردم»،  که با امکانات مالی،  نظامی و استراتژیک عملی می‌شود.   امکاناتی که امروز روسیه از آن‌ برخوردار است،  و در قفای یک سیاست منطقه‌ای فعال،  و کسب همراهی قدرت‌هائی همچون چین و هند،   به راحتی منافع سرمایه‌داری ایالات متحد را از مسیر حمایت از اسلامگرائی منحرف کرده.   در راستای این استراتژی پربار،   روند سنتی بحران‌آفرینی،  تسلیح حکومت‌‌ها،   جنگ‌سازی،  و به ارزش گذاردن ایدئولوژی‌های خردرچمن از قماش اسلام ناب محمدی،  و سرزمین موعود،   و اخوان‌المسلمین عثمانی و ... دیگر از هم فروپاشیده.   احیای این شرایط غیرانسانی نه با وراجی‌های امثال حسن فریدون و خامنه‌ای امکانپذیر است،  و نه با خوشرقصی‌های برخی سیاستمداران اسرائیلی.  

 

ولی به استنباط ما در روند نوین،   روسیه و آمریکا آنقدرها جائی برای انگلستان در نظر نگرفته‌اند،  و حداقل تا به این لحظه،  این روند به هیچ عنوان شامل حال لندن نشده.  به عبارت دیگر،   تقابل لندن و مسکو پیرامون مسائل منطقه‌ای،  خصوصاً در ایران،  مصر،  عراق و سوریه بیش از آن است که بتواند در این روند نوین منظور شود.  خلاصة مطلب،   همانطور که سال‌ها پیش در آغاز حملة آمریکا به عراق در همین وبلاگ نوشتیم،  اگر جنگ عراق برای آمریکا بدبختی به بار می‌آورد،   برای انگلستان فاجعه‌ای می‌شود که خروج از آن غیرممکن می‌نماید.  

 

 

هیچ نظری موجود نیست: