۴/۰۹/۱۳۸۷

شهوت‌سرای دینی!


فیلترینگ وبلاگ‌ها و سایت‌های ایرانی و خارجی، که در دورة جناب خاتمی، رئیس جمهور «دمکرات‌نمای» حکومت اسلامی، پس از چند ماه «ترهات‌بافی» در باب آزادی و دمکراسی به صورت رسمی آغاز شد، امروز از ابعاد وسیعی برخوردار شده. سانسور اینترنت که با کمک غربی‌ها و برخی اوقات کارشناسان «مائوئیست» چین، به شدت پیگیری می‌شود، در عمل باعث دلسردی بسیاری از وبلاگ‌نویسان فارسی زبان از نگارش شده. اعمال سانسور در اینترنت، آنهم در چنین ابعادی، فقط یک مسیر را دنبال می‌کند، منصرف کردن فارسی‌زبانان از نگارش در فضای مجازی. البته در مورد هزینة سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، خصوصاً هزینة تاریخی چنین اعمالی برای فرزندان این مرز و بوم می‌توان فهرست‌وار اشاراتی داشت. ولی می‌دانیم که این نوع حکومت‌ها کاری به مردم کشور، نسل‌های آینده، روند شکل‌گیری مسائل فرهنگی و دیگر معضلات ندارند؛ برای اینان فقط یک اصل اساسی و کلی است: چگونه اربابان برونمرزی خود را مجاب کنند که با حمایت از این حکومت همچنان می‌توانند به حفظ منافع خود امیدوار باشند.

همانطور که می‌دانیم هیاهوی طرفداری از تبلیغات «اخلاقی»، «اسلامی»‌، و ... که سه دهه است فضای کشور را انباشته، خود به تدریج تبدیل به قسمتی از همین «مجاب‌سازی» اربابان شده. در فرهنگی فروهشته و عقب‌مانده، که طی یکصدوپنجاه‌ سال گذشته زن‌ستیزی، سرکوب فرهنگی، سانسور، دین‌خوئی و مقدس‌پرستی و خفقان بردارهای اصلی و پایه‌ای آنرا تشکیل داده‌، فریادهای مبارزه با «مفاسد» اخلاقی، حفظ حجاب، حفظ عفت و عصمت و ... به سادگی می‌تواند وسیله‌ای مناسب جهت تجمع اوباش شهری بر محور «آخوندیسم» حاکم شود. این «آخوندیسم» همانطور که رخدادهای مختلف کشور طی چند هفتة اخیر نشان داده اصولاً خود از هر گونه «اخلاقیات»‌ به دور است. اخلاقیات برای آخوند وسیله‌ای است مناسب جهت سرکوب مخالفان؛ و اگر دست دهد، عملیات غیراخلاقی و حتی ضداخلاقی از نظر اینان کاملاً‌ مجاز و قانونی خواهد بود. به صورت جسته و گریخته، تمامی ایرانیان از رفتار این جنایتکاران با زندانیان سیاسی آگاهی‌هائی دارند، هر چند که «مسئولان» این حکومت استعماری، حتی پس از گذشت سه دهه از آغاز سرکوب‌ها، خود را در برابر افکار عمومی ملت ایران مسئول پاسخگوئی نمی‌بینند!‌ این نیست مگر بازتابی از حمایت‌های سیاسی و استراتژیک که غرب و برخی قدرت‌های منطقه‌ای از «آخوندیسم» در جامعة ما صورت می‌دهند. این یک واقعیت است که حکومتی که نیازمند حمایت‌های مردمی، حتی به صورتی مقطعی باشد، نمی‌تواند به مدت سه دهه بر امواج ضدمردمی سوار شود. ساده‌تر می‌گوئیم، ادعاهای برخورداری از حمایت‌های به اصطلاح «مردمی» از جانب این حاکمیت تماماً ساختگی است، و ریشه و پایه‌ای در ساختار سیاست کلی کشور ندارد.

با حضور اینترنت در زندگی روزمرة برخی شهرنشینان نسبتاً مرفه‌ در جامعة ایران، شاهد بودیم که حکومت اسلامی تمامی سعی خود را جهت پوشش دادن به فضای مجازی به کار گرفت. و در کمال تعجب طی اینمدت «اپوزیسیون» دست‌ساز غربی‌ها که در خارج «خیمه‌» زده، هیچ عکس‌العملی جهت اعمال کنترل بر فضای مجازی صورت نداد. و این امر از بدیهیات است که چند سایت محدود که امروز تحت عنوان سایت‌های خبری «مخالف» فعال‌اند، معمولاً تحت نظر سفارتخانه‌های حکومت اسلامی‌ قرار داشته، هدف اصلی از فعالیت‌هایشان در واقع زدن «نعل‌وارونه» باشد. بهترین نمونة اینگونه سایت‌ها، «دیدگاه» بود که به دستور اربابان غربی، بدون هیچگونه «توضیحی» تعطیل شد! ولی علیرغم همکاری تام و تمام غربی‌ها با اوباش حزب‌الله و شبکة «مخالف‌نما» که تمامی سعی خود را جهت به ارزش گذاشتن شعارهای کلیدی حکومت اسلامی به کار می‌برد، پدیدة اینترنت نتوانست آنچه را آخوندیسم دنبال می‌کرد تأمین کند.

از نظر آخوند جماعت وسائل ارتباطات می‌باید در خدمت تبلیغات «دینی» و «شرعی» باشد. البته در اینکه این «تبلیغات» چیست جای حرف و سخن باقی می‌ماند، همانطور که می‌بینیم بسیاری از آخوندهای نیمه‌حکومتی نیز امروز حق اشاعة نظریات «دینی» و «شرعی» خود را ندارند. خلاصه می‌گوئیم، «شرع» نیز برای این حکومت یک واژة «کاربردی‌» شده که بر اساس آن یک سیاست استعماری را به ارزش می‌گذارد، و دیگر برخوردهای سیاسی، اجتماعی و حتی «شرعی» را از حیطة «مجاز» بیرون می‌راند. این حاکمیت فقط یک فاشیسم کور و بی‌حیثیت است، و دیگر هیچ!

ولی از آنجا که نیازهای اقتصادی اربابان حکومت اسلامی، گسترش خطوط اینترنت را در ایران «الزامی» کرده، آخوندیسم حاکم نیز بالاجبار خود را موظف به حمایت از گسترش اینترنت می‌بیند، هر چند که گسترش هر نوع وسیلة ارتباطی در بین ایرانیان با منافع «والای» این حاکمیت قرون‌وسطائی که ریشه در جهل، تعصب، بیسوادی و وحشیگری دارد در تخالف قرار می‌گیرد. در راستای سرسپردگی به اهداف استعماری، حکومت اسلامی پس از تبانی با همکاران داخلی و خارجی خود بر روی خطوط اینترنت، از تمامی شیوه‌های ممکن نیز در فیلترینگ وبلاگ‌ها و سایت‌هائی که نانخورهای این جماعت خودفروخته نیستند استفاده کرد، با این وجود امروز به این نتیجه رسیده که هنوز فضای مجازی را آنطور که باید و شاید در کنترل خود ندارد. ولی چه کنیم که یکی از ویژگی‌های این فضای مجازی، همان نبود کنترل و نظارت کامل است. اینترنت را نمی‌توان همچون رادیو، تلویزیون و مطبوعات تحت انقیاد گرفته، به زنجیر سانسور صددرصدی گرفتار آورد.

پنجره‌های این «فضای مجازی» هر چند به سرعت و در هر گام بر روی مردم ایران «بسته» می‌شود، در همان چند ساعتی که موجودیت «مجازی»‌ دارد تأثیراتی بر جامعه اعمال می‌کند که یک حکومت فاشیست از هضم تبعات سیاسی و فرهنگی آن عاجز می‌ماند، و این امر بر حکومت اسلامی بسیار گران می‌آید. این نوع حکومت‌ عادت به تحمل نقطه نظرهای مخالف ندارد. ولی همانطور که شاهد بودیم، برخی اوباش حکومت اسلامی، پس از آنکه از شکست «پروژة» محمد خاتمی اطمینان حاصل کردند، در کشور انگلستان یک روزنامة اینترنتی به نام «روزآن‌لاین» افتتاح نمودند؛ البته این روزنامه را «فرانسوی» می‌نامند، ولی از قضای روزگار «آی‌پی» آن انگلیسی است! «روزآن‌لاین» که به عنوان یکی از شاخک‌های تبلیغاتی حاکمیت انگلستان و علی‌الخصوص «بی‌بی‌سی» وارد بازی سیاست استعماری کشور شده، نوعی «پروتوتیپ» از نمونه‌های «نوین» در روزی‌نامه‌نگاری استعماری در تاریخ ایران است. این روزنامه هم خارج از ایران قرار گرفته، هم به صراحت از درون ساختار سیاسی و استعماری کشور حمایت مالی دریافت می‌کند و تأمین هزینه می‌‌شود، و هم اینکه وابستگی کامل به بنگاه «بی‌بی‌سی» دارد. خلاصه می‌گوئیم، مواضعی را که «بی‌بی‌سی»‌ به دلائل دیپلماتیک نمی‌تواند علناً مورد حمایت قرار دهد، به روزآن‌لاین «تحویل» می‌دهند. خطوط سیاسی این «روزی‌نامة» استعماری نیز امروز کاملاً روشن شده: حمایت از «اسلام دمکراتیک»، مجیزگوئی از آنچه دمکراسی‌خواهی‌های «سیداردکان» می‌نامد، بزرگ‌نمائی کودتای 22 بهمن در هر مقطع و زمان تحت عنوان «انقلاب شکوهمند اسلامی»، و ... از جمله مهم‌ترین و علنی‌ترین موضع‌گیری‌های این محفل استعماری است.


ولی مسلماً بسیاری از هم‌وطنان ما نمی‌دانند که تقریباً همزمان با پایه‌ریزی «روزآن‌لاین» سایت دیگری نیز به نام «شهوت‌سرا» در فضای اینترنتی توسط عمال حکومت اسلامی «افتتاح» شده. «شهوت‌سرا» همانطور که از نامش پیداست، یک سایت پورنوگرافیک است. و بر سر ادامه و یا خاتمة فعالیت‌های «سازندة» این سایت که در سال 2006 زیر نظر ادارة مخابرات حکومت اسلامی «افتتاح»‌ شده بود، تا چند ماه پیش میان حجج اسلام اختلاف بود. گروهی آنرا یک نیاز «ملی» و «اسلامی» تلقی کرده از موجودیت‌اش حمایت می‌کردند و گروهی دیگر با حضور این سایت مخالف بودند. به هر تقدیر پس از آنکه چهار «سرور» فوق‌قدرتمند این سایت را با بیش از 20 نام «وب‌سایت» از ایالت کلرادو به تگزاس منتقل کردند، و اسامی «وبسایت‌ها» و قراردادهای آن را نیز تا سال 2010 تمدید کردند، «مفید» بودن آن گویا از طرف حاکمیت اسلامی مورد تأئید قرار گرفته!






فعالیت‌های این سایت پورنوگرافیک «اسلامی» آنچنان در ایران گسترش یافته که از نظر حجم ترافیک 50‌امین سایت حکومت اسلامی است!‌ جالب اینجاست که در این فهرست، دانشگاه تهران در مرتبة 72 و ایرنا ـ خبرگزاری رسمی حکومت اسلامی ـ در ردة 77 قرار دارند!‌ و همانطور که در گزارش تخصصی سایت «الکسا» می‌توان دید، از قضای روزگار حجم ترافیک «شهوت‌سرا» درست به اندازة ترافیک «روز‌آن‌لاین» است! به عبارت دیگر، با در نظر گرفتن محدودیت‌های فنی در ارتباطات میان شبکة داخلی و خارجی کشور، «شهوت‌سرا» از تمامی پتانسیل‌های ارتباطات اینترنتی حکومت اسلامی، به فرمودة «استعمار» بهره‌مند می‌شود! سایت تخصصی دیگری به نام «ترافیک‌ستیم‌ایت»، حجم ارتباطی این سایت را نزدیک به 40 هزار مراجع در روز تخمین می‌زند، که با در نظر گرفتن حجم‌ بالای عکس‌ها و فیلم‌ها می‌توان گمانة مناسبی از قدرت‌ سرورهای تگزاسی این «سایت» داشت.






ولی این سایت «خارق‌العاده» به فردی تعلق دارد به نام «سامان شهابی» که در قرارداد خود آدرس محل سکونت‌ و شمارة تلفنش را در شهر پاریس داده! البته نیازی به توضیح نیست که هم آدرس ایشان «قلابی» است و هم شمارة تلفن مبارک‌شان، و به احتمال زیاد برچسب نام ساختگی «سامان شهابی» را می‌باید بر پیشانی یکی از اوباش حقوق‌بگیر حکومت اسلامی گذاشت که در ارتباط نزدیک با سفارتخانة آخوندها قرار دارد. ولی می‌باید قبول کرد که فناوری اینترنت، در مقام خود، نوعی «مچ‌گیری» است.

در شرایطی که حکومت اسلامی جهت پائین نشان دادن ارتباطات میان ایرانیان داخل مرزها و «روزآن‌لاین»‌ و «پیک‌نت»، ‌ بالاجبار چندین «فیلترشکن» دولتی را همه روزه از طریق اوباش حزب‌اللهی که تحت عنوان وبلاگ‌نویس در کشور فعال کرده، میان ایرانیان پخش می‌کند، تا در آمار رسمی اینترنت ارتباط مستقیم و بی‌واسطة ایرانیان با این سایت‌ها، که همگی ساخته و پرداختة ساواک و ادارة مخابرات‌اند مخدوش شود، این عملیات به دلائل فنی در مورد «شهوت‌سرا» امکانپذیر نیست! چرا که انتقال عکس و فیلم و شرکت در فوروم‌های «مهوع» این سایت از طریق فیلترشکن امکانپذیر نخواهد بود. اینجاست که مچ حکومت عدل علی گیر ما ایرانیان می‌افتد؛ آمار رسمی اینترنت نشان می‌دهد که نزدیک به 90 درصد مراجعین این سایت از «آی‌پی‌های»‌ ایرانی آمده‌اند! این ترافیک عجیب و متمرکز نشانگر این اصل کلی است که «شهوت‌سرا» در ایران بدون فیلتر در اختیار ملت مسلمان قرار گرفته! در توضیح می‌باید اضافه کنیم که تمامی آمار و اسامی‌ای که در بالا در مورد این سایت ارائه کرده‌ایم، از منابع رسمی اینترنت به دست آمده: سایت‌های «الکسا»، «ترافیک‌ستیم‌ایت» و «هو ئیز»!

حال که با شمه‌ای از فعالیت‌های «هنری و فرهنگی» مجاز در حکومت اسلامی آشنا شدیم می‌باید کمی هم به تجزیه و تحلیل پدیدة «مقدس» شهوت‌سرا پرداخت. به عقیدة نویسندة این وبلاگ، «پورنوگرافی» همچون بسیاری پدیده‌های ناهنجار اجتماعی می‌تواند در یک جامعه «حضوری» کمرنگ و «قانونی» داشته باشد، البته در مقام یک «پورنوگرافی» و نه در جایگاه یک موضع‌گیری اجتماعی و رسمی دولتی! ولی در حکومتی که در راه مبارزه با اختلاط «غیرشرعی» مردان و زنان هزاران قانون و مقررات وضع کرده، وجود «پورنوگرافی» رسمی و دولتی می‌باید مستقیماً از تریبون‌های رسمی «توجیه» شود، و تا آنجا که نویسندة این وبلاگ به یاد دارد چنین توجیهی از طرف هیچیک از سخنگویان هیئت حاکمه ارائه نشده. در نتیجه، این عمل به صورتی «زیرجلکی» و مخفیانه صورت می‌گیرد. حال می‌باید پرسید، حکومتی که مردم را به خاطر موی سر و حجاب و چکمه در معابر عمومی مورد مؤاخذه قرار می‌دهد چگونه به خود اجازه داده مشوق پدیده‌ای شود که مسلماً در گفتمان رسمی خود آنرا «حرام» شرعی خواهد خواند؟ این نوع «حلال‌سازی» از پدیده‌ای «حرام» را چگونه می‌توان در قالب این «دین مبین»‌ توضیح داد؟

ولی همانطور که در این وبلاگ بارها گفته‌ایم، بحث «حرام»‌ و «حلال» در این حکومت فقط «لایه‌ای» است از مردمفریبی؛ این حاکمیت به دست اجنبی برای چپاول اموال و منابع ما ایرانیان بسیج شده، نقش دیگری ندارد. و همانطور که نمونة «شهوت‌سرا» نشان می‌دهد، مرزی نیز برای فراهم آوردن زمینة مناسب سرکوب اجتماعی متصور نیست. این حکومت برای سرکوب مردم ایران از تمامی امکانات استفاده می‌کند، و در شرایط اقتصادی‌ای که بر هزاران جوان ایرانی تحمیل شده، که امکان پایه‌ریزی یک زندگی خانوادگی و برخورداری از روابط آزاد اجتماعی را از آنان سلب می‌کند، حکومت اسلامی نیز به نوبة خود نوعی «عزب‌گرائی» اجباری را به وسیلة اوباش خود، با استفاده از شبکة اینترنت بر جوانان کشور تحمیل کرده‌. اینکه فردی به «پورنوگرافی» تمایل دارد یا خیر یک مسئلة خصوصی است، اینکه یک حکومت با پایه‌ریزی یک اقتصاد وابسته و سازماندهی یک شبکة سرکوب اجتماعی و فرهنگی تمامی جوانان را بالاجبار به سوی «پورنوگرافی» رسمی و دولتی سوق دهد مطلب دیگری است. اگر در مورد اول، فرد «حق انتخاب» دارد، در سیاست‌های مشوق پورنوگرافی یک حکومت، برای هیچکس «حقی» قائل نمی‌شوند؛ این عمل در واقع به معنای از میان بردن حق افراد در انتخاب مسیر زندگی‌ اجتماعی خواهد بود. این حکومت بجای آنکه به صورت زیرجلکی شبکة پورنوگرافی به راه ‌اندازد بهتر است دست از گنده‌گوزی‌های اسلامی و «ارزشی» خود برداشته، برای یک بار هم که شده، برای مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مملکت فکری اساسی کند. البته اینهمه در صورتیکه اصولاً چنین «مأموریتی» از جانب اجنبی برای آخوندیسم پیش‌بینی شده باشد.




هیچ نظری موجود نیست: