۳/۲۶/۱۳۸۷

پارس‌الله!




حرکت‌های مزورانة رسانه‌های حکومت اسلامی اینک وارد مرحلة جدیدی شده. همانطور که می‌دانیم طی چند روز گذشته تحولاتی اساسی در زمینة سیاست منطقه به وقوع پیوست. به عنوان نمونه از به قدرت رسانیدن جناح «لاریجانی» به دست انگلستان می‌توان نام برد. عملی که به سرعت در لندن ایجاد «توهم» عجیبی کرد؛ توهمی که بر اساس آن اینک می‌توان سخن از بازگشت به دوران «پرافتخار» سرداران سازندگی و «محافل» به میان آورد! پیشتر عنوان کرده بودیم که این نوع توهمات دیری نخواهد پائید. و دیدیم که لاریجانی و دستجات وابسته به جریانات کهنه و پوسیدة رژیم اسلامی دیگر جائی در صحنة واقعی سیاستگذاری کشور نخواهند داشت؛ هر چند احمدی‌نژاد نیز به شدت در داخل و خارج تضعیف شده باشد. امروز شاهد حضور یکی از عناصر کلیدی سازمان آتلانتیک شمالی در تهران بودیم. ولی سولانا که تحت عنوان «غلط‌انداز» هماهنگ کنندة سیاست‌ خارجی اتحادیة اروپا، عملاً به رایزنی جهت راه‌گشائی خط «آمریکا ـ انگلستان» در جهان مشغول است، بر خلاف ذوق و شوق «بی‌بی‌سی» نتوانست از سفر خود هیچ نتیجة ملموسی به دست آورد، و دست از پا درازتر کنفرانس مطبوعاتی خویش را در سفارت آلمان برگزار کرد!

امیدهای فراوانی که ظاهراً اتحادیة اروپا، و در واقع خط «انگلستان ـ آمریکا» از سفر سولانا در دل داشتند به همین سادگی به یأس تبدیل شد. سولانا که بر اساس پیش‌فرض‌های «بی‌بی‌سی» و دیگر رسانه‌های وابسته به خط «انگلستان ـ آمریکا»، ‌ قرار بود با علی‌خامنه‌ای دیدار داشته باشد مجبور شد به دیده‌بوسی با جلیلی رضایت دهد! و با اینکار تمامی امیدهای علی‌خامنه‌ای جهت برقراری مجدد دیپلماسی «فشار و تهدید از خارج» و فراهم آوردن شرایط «سرکوب در داخل»، نقش بر آب شد. همانطور که می‌دانیم این حکومت، «مبارزه با آمریکا» را به همان اندازه تبدیل به «هدف» غائی خود کرده که آمریکا سرنگونی «فرضی» این حکومت را استراتژی خود می‌نمایاند. و در نتیجة تحمیل این «معادلة» شیطانی بر فضای سیاست منطقه‌ای، آمریکا نیازهای نظامی و ساختاری اقتصاد خود را از طریق «دشمن‌سازی» فرضی تأمین می‌کند، و آخوندجماعت در داخل کشور تحت عنوان «مبارزه با آمریکا» به سرکوب مردم و چپاول اموال ملی و حفظ موقعیت استبدادی یک حکومت دست‌نشانده و قرون وسطائی می‌پردازد. نتیجة این «معادلة» جهنمی که از سه دهة‌ پیش بر روند مسائل کشور حاکم شده، در برابرمان قرار دارد: تحمیل یک حاکمیت مستبد و فاسد بر جامعة ایران! حاکمیتی که ابعاد بی‌عدالتی‌هائی که بر ملت ایران روا داشته به هیچ عنوان در افشاگری‌های عوامل داخلی این حکومت، از قماش پالیزدار نمی‌گنجد؛ اظهارات پالیزدار فقط قسمت قابل رؤیت این کوه‌یخی را به نمایش گذاشته، واقعیت به مراتب از این‌ها دردناک‌تر است.

بی‌دلیل نیست که هر گونه نزدیکی و تماس سیاسی با آمریکا، و یا تقبل مسئولیت نظامی مستقیم از جانب غربی‌ها در منطقه، از طرف حکومت اسلامی آناً «غیرشرعی» و ضداسلامی خوانده می‌شود. چرا که، این روابط و استراتژی‌ها در صورت تحقق در واقع تیرخلاصی خواهد بود بر مغز سیاست «طالبان‌سازی» در کشورمان. اینکه یک حکومت فکسنی در برابر امضاء قرارداد امنیتی میان عراق و ارتش آمریکا «موضع‌گیری‌» می‌کند، دیگر از آن مضحکه‌هاست. نمی‌دانستیم حکومت ایران تا حدی صاحب اقتدار شده که نه تنها در مورد مسائل داخلی کاملاً «مستقل» عمل می‌کند، که حتی در مورد مسائل دیگر کشورها و ارتباطات آن‌ها با ابرقدرت‌ها نیز «اظهارنظر» و «موضع‌گیری» رسمی خواهد کرد! این همان حاکمیتی نیست که برای باز پس دادن چند جاشوی انگلیسی رئیس دولت و گارد احترام را برای بدرقة آنان به فرودگاه فرستاده بود؟

واقعیت این است که «ارتباط» مزورانه و دوسویه‌ای که در بالا به آن اشاره کردیم، ارتباطی که در فضائی مملو از «ظاهرسازی» و «جعل‌ واقعیات» طی سه دهه ساخته شده، کار را بجائی کشانده که آمریکائی‌ها به خاطر حفظ شرایط سیاسی حاضر در ایران خطر جنگی برخاسته از سیاست‌ شرکت‌های نفتی در مرزهای روسیه را نیز به جان می‌خرند! و طی ماه‌های گذشته شاهد بودیم که اگر تهدیدات مستقیم کرملین در میان نمی‌آمد، در ادامة خط «دشمن‌سازی» فرضی، آمریکا با تکیه بر فضاسازی‌های احمدی‌نژاد، «مقام معظم» و دیگر اوباش حکومتی، ارتش خود را به درون خاک ایران «هی» می‌کرد! مطمئن باشیم که چنین شرایط غیرانسانی‌ای اگر پیش می‌آمد، از نظر آخوندجماعت بهترین شرایط موجود تلقی می‌شد. چرا که در چنین فضائی آکنده از ترس، وحشت و فقر است که همچون نمونة ملت عراق، فلسفة وجودی «روحانیت» و اهداف «والای» مراجع تقلید در اوج خود قرار می‌گیرد! این همان نسخه‌ای بود که طبیب آمریکائی برای سر کچل ما ملت پیچیده بود! و حضرت سولانا نیز در ادامة همین سیاستگذاری‌ها از طرف «ام‌آی‌6» به تهران اعزام شده. ولی چه کنیم که کار اینان همانطور که دیدیم گره خورده!

مدت‌هاست که از «افشاگری‌های» پالیزدار می‌گذرد، و شاهدیم که احمدی‌نژاد، در مقام یکی از «افشاگران» حکومت اسلامی، هنوز در اینمورد موضع‌گیری نکرده. در عمل، اظهارات پالیزدار و در بوق‌وکرنا گذاشتن نقش وی از طرف برخی رسانه‌ها به این معنا بود که افشاگری را می‌توان به صحنة مسخره‌بازی‌های نمایشی پالیزدار نیز تبدیل کرد. ولی در اینکه پروندة افراد افشا شده از نظر سوءاستفاده‌ها بسیار سنگین‌تر از آن است که پالیزدار مطرح کرده، تردیدی نیست! معرکة پالیزدار در واقع چنگ و دندانی بود که جناح لاریجانی با تکیه بر رأی قاطع «مسجدشوربا» به ریاست ایشان، در برابر موضع‌گیری‌های احمدی‌نژاد از خود نشان داد. ولی جنگ سیاسی میان دو جناح همچنان ادامه خواهد یافت. و در راستای همین «جنگ» است، که امروز خبرگزاری فارس، یکی از ارتجاعی‌ترین رسانه‌های کشور، «حکایت شیرین» و ابدی حجاب اسلامی و مبارزه با بدحجابی را یک‌بار دیگر در رأس خبرهای خود قرار داده!‌

همانطور که می‌بینیم مسئلة «حجاب اسلامی» نیز مانند «مبارزه با آمریکا» یکی از همان خطوط سیاسی‌ است که با تکیه بر آن می‌توان به وحشت و تزلزل اجتماعی در کشور بخوبی دامن زد. ایجاد احساس عدم‌امنیت در میان مردم، مسئله‌ای که به هیچ عنوان به زنان محدود نمی‌شود، به خودی خود یک «نعمت‌الهی» برای فاشیست‌ها و اربابان‌شان است. در کشور شیلی، با پیشینة تاریخی کاملاً متفاوت با ایران، ژنرال پینوشه، پس از کودتا، پوشیدن شلوار را برای زنان «ممنوع» اعلام کرد. و خبرگزاری‌های کودتا فقط چند ساعت پس از برقراری حکومت نظامی اعلام کردند، «زنانی که شلوار می‌پوشند کمونیست‌اند!» با چنین سابقه‌ای، یانکی‌ها از خبرگزاری فارس در مقام رسانه‌ای که خود را در حد فاصل میان حزب‌الله سلطنت‌طلب، و شاه‌الله آخوندپرست قرار داده، و به مصداق «یک‌دل و دو دلبر» گاهی از این دل می‌رباید و زمانی از آن یک، استفادة لازم را صورت می‌دهند! این موضوع «داغ» اجتماعی، در عمل بهترین فرصت جهت خوش‌خدمتی رسانه‌‌چی‌های فارس‌نیوز در بارگاه اربابان است!

زمانیکه اهداف سفر «افسانه‌ای» سولانا اینچنین نقش بر آب می‌‌شود، و موضع‌گیری‌های «جانانة» پالیزدار فضای کشور را با ترفندهای سردار سازندگی می‌آلاید، خبرگزاری فارس یک بوسه بر لب‌های داغ‌ برداشتة سلطنت می‌چسباند، لبی هم از سپاهیان اسلام می‌گیرد؛ خلاصه، «ز هر طرف که کشته شود، سود اسلام است!» خبرگزاری فارس نخست در خبری «انحصاری» سخن از بازگشت سرداران به خیابان‌ها جهت سرکوب بدحجاب‌ها انتشار می‌دهد، و همزمان به خوانندگان تفهیم می‌کند که اینبار سرکوب به زنان اصلاً محدود نخواهد شد؛ مردانی که موهای «غربی» دارند، مغازه‌دارانی که البسة «جلف» می‌فروشند، سلمانی‌هائی که موهای «غربی‌» درست می‌کنند، و ... همه را می‌گیریم، پلمب می‌کنیم، پدرشان را هم در می‌آ‌وریم! ‌ فارس نیوز در گام بعدی، جهت دلبری از مقام سلطنت تحت عنوان «مصاحبه» با عسگراولادی، یکی از منفورترین عوامل حکومت اسلامی، از زبان وی قتل حسنعلی منصور را فتوی آیت‌الله میلانی معرفی می‌کند!‌ البته فارس‌نیوز خوب می‌داند که امروز جامعة ایران در موضعی قرار نگرفته که «فتوی» یک آخوند را جهت قتل یک نخست وزیر، آنهم نخست وزیر «بی‌حجاب»، بتواند قابل توجیه بداند! در آخر کار، این «رسانه» از جلسة محاکمة اعضای مؤتلفه هم چند عکس «سکسی» منتشر کرده تا پیام خود را کامل کند.

البته عکس‌ها خیلی «با حال» هستند!‌ در این عکس‌ها اوباش مؤتلفه، که متهم به همکاری با تشکیلاتی تروریست و آدمکش‌اند، با چنان لبخندهای ملوکانه‌ای در دادگاه دفترها را «توشیح» می‌کنند، و پلیس شاهنشاهی آنقدر با خوش‌روئی و احترام با آنان برخورد می‌کند، که انسان بی‌اختیار سلطنت‌طلب می‌شود، و فراموش می‌کند که این «شهربانی» در واقع پایه‌گذار ساواک بوده، و بعدها سپاه‌ پاسداران و بسیج «لعنتی» آمریکائی این حکومت اسلامی هم از ماتحت همین‌ «شهربانی» بیرون افتاده! بله، وقتی می‌گوئیم «یک دل و دو دلبر» بی‌دلیل نیست. با این وجود خدمت «فارس‌نیوز‌چی‌ها» عرض می‌کنیم که خیلی «گز نکرده جر داده‌اید»! آنچه نهایت امر «جر» خواهد خورد، هم صدای‌اش را از نزدیک می‌شنوید، و هم دردش را حسابی حس خواهید کرد. دوره‌ای که روزی‌نامه‌چی‌های استعماری از قماش عملة «اطلاعات» مسعودی و کیهان «مصباح‌زاده» یک شبه کت‌هایشان را وارونه کنند، و با ریش و تسبیح نمازگزار امام امت شوند، دیگر در این مملکت تکرار نخواهد شد!‌ امروز موضع‌گیری‌های سیاسی معنای دیگری پیدا کرده. البته اوباشی از قماش قلم به مزد در رسانه‌های استعماری قادر به شناخت چنین ابعادی نیست؛ ولی این ابعاد را چه بشناسد و چه نشناسد، به تمام و کمال متحمل تبعات‌اش خواهد شد. به فارس‌نیوزی‌ها توصیه می‌کنیم که در روزهای آینده زمانیکه به دستور سفارت انگلیس «خبر» مبارزه با بدحجابی را در رأس امور می‌گذارند کمی هم به فکر آیندة خود در این مملکت باشند!







...

هیچ نظری موجود نیست: