۹/۲۷/۱۳۸۶

حق مسلم!


سوخت هسته‌ای نهایتاً به ایران ارسال شد، یا لااقل در سطح جهانی، رسماً چنین «اعلام» کردند. ولی شاهد بودیم که سخنگوی دولت، روز قبل از تحویل سوخت هسته‌ای، در یک کنفرانس‌ مطبوعاتی ابراز داشت: «روسیه به تعهدات‌اش عمل کند!» با شناختی که اینک از حکومت اسلامی داریم، می‌توان مطمئن بود، چنین «افاضاتی» به این دلیل صورت گرفت، که دولت اطمینان کامل داشت، «طرف غربی»، دست از حمایت از مواضع «غرب‌‌پرستانة» جمکران بر نخواهد داشت. به عبارت ساده‌تر، عنوان کردن اینکه «روسیه به تعهدات‌اش عمل کند!» از نظر دیپلماسی حکومت اسلامی به این معنا بود که، «غرب ما را تنها نمی‌گذارد! در نتیجه روسیه نمی‌تواند سوخت هسته‌ای ارسال کند!» و در چنین شرایطی، یک بار دیگر حکومت اسلامی در روزهای آینده قادر می‌بود، به دروغ و با تکیه بر حمایت دولت‌ آمریکا، در ملاء‌عام ادعا کند که، «روسیه به تعهدات‌اش عمل نکرد!» همان کاری که با «خط لولة صلح» و ارتباطات‌شان با هند صورت داده‌‌اند! ولی جالب اینجاست که اصولاً دولت روسیه حکومت اسلامی را «داخل آدم» حساب نکرد، چون ارسال و یا عدم ارسال سوخت هسته‌ای، فقط در گرو مذاکرات «کرملین ـ کاخ‌ سفید» بود.

ولی این خبر غافلگیر کننده، بازتابی بسیار گسترده در محافل مختلف سیاسی، خصوصاً در داخل کشور به همراه آورد. همانطور که می‌توان حدس زد، «مقامات» حکومت اسلامی، اصولاً انتظار «سازش» آمریکا با روسیه را بر سر مسئلة هسته‌ای ایران نداشتند! اینان تا چند ساعت قبل از اعلام رسمی ارسال سوخت، هنوز جیغ و فریادهای‌شان را بر اساس پیش یک فرض تبلیغاتی استوار کرده بودند که، بالاتر تحت عنوان، «روسیه به تعهدات‌اش عمل کند»، از آن سخن گفتیم! در نتیجه، پر واضح است که اینک، همگی با تکیه بر همان «مرده ریگ» حمایت غرب، دوباره شروع به جفتک‌اندازی‌های سیاسی، اینبار در مورد «حق برخورداری از غنی‌سازی» کنند! عبارت «حق برخورداری از غنی‌سازی»، در شرایط سیاسی فعلی، از نظر دیپلماتیک، فقط به این معناست که، «حکومت اسلامی آماده است، با عدم پذیرش قطعنامة شورای امنیت، زمینة مناسب جهت تداوم حملات دیپلماتیک آمریکا علیه مردم ایران، و احیاناً تهدید کشور به آغاز جنگ را، محفوظ نگاه دارد!» البته اینکه حکومت اسلامی اصولاً از هر گونه امکانی جهت «غنی‌سازی» برخوردار باشد، خود مطلب دیگری است که می‌باید به «اثبات» رسد!

همانطور که شاهدیم، حکومت اسلامی طی 3 دهه حاکمیت بر کشور حتی یک کیلومتر راه‌آهن احداث نکرده. این حکومت «انقلابی»، علیرغم ادعاهای دهان پرکن و مسخره‌اش، در آبادانی کشور، و پایه‌ریزی فلان و بهمان صنایع و غیره، در عمل، و با تأخیری حدود سه دهه‌، کلیة طرح‌های دوران پهلوی دوم را که پیشتر به تصویب سازمان آتلانتیک شمالی رسیده بود، تحت عنوان پروژه‌های «عمرانی انقلاب»، در حد فهم و شعور و درایت آخوند جماعت، به مرحلة اجرا ‌گذاشته. «افتتاح» سد سیوند، در عمل یکی از همین نمونه شاهکار‌هاست! این حکومت، هنوز قادر به تأمین سوخت خودروهای شهری، و تأسیسات گرمازای منازل و اماکن عمومی، در داخل کشور نیست!‌ بر آوردن نیازهای کشور در زمینة نفت سفید، بنزین، مازوت و دیگر مایحتاج سوختی، هنوز با تکیه بر واردات از خارج، و در ازاء صادرات «نفت خام» صورت می‌گیرد! چگونه می‌توان پذیرفت که چنین حاکمیتی از فناوری «غنی‌سازی» اورانیوم در داخل برخوردار باشد؟ ولی یک امر مسلم است، چنین حکومتی، با چنین کارنامة «درخشانی»، در برابر مسائلی که به امنیت مردم کشور مربوط می‌شود، وابستگی‌اش به محافل تصمیم‌گیری سرمایه‌داری جهانی را، با وقاحت تمام به نمایش می‌گذارد! مسلماً چنین نمونه‌ای در تاریخچة روابط استعماری جهان سوم کمتر دیده‌ شده. نمونه‌ای که بر اساس آن، یک هیئت حاکمة دست‌نشانده، به این صراحت از یک قدرت استعماری «دعوت» به عمل آورد؛ دعوت جهت زیر پای گذاشتن منافع ملی و اعمال تهدیدات نظامی ـ حتی هسته‌ای ـ از جانب یک ارتش استعمارگر، بر علیه مردم یک کشور؛ و اینهمه را، تحت عنوان «حق مسلم»، بر یک ملت تحمیل کند؛ تحمیلی که در برنامة این حاکمیت حتی تداومش نیز پیش بینی شده!

بنگاه سخن‌پراکنی «بی‌بی‌سی»، که مسلماً به دلیل تأثیرپذیری از مسئلة فوق و «درگیری‌های» اخیر میان روسیه و انگلستان، شدیداً موضعی «ضدروسی» اتخاذ کرده ـ این درگیری‌ها منجر به بسته شدن مراکز فعالیت «فرهنگی» انگلیس در روسیه شد، ولی به صراحت می‌توان خروج ارتش انگلیس از بصره را دلیل اصلی آن دانست ـ امروز به سراغ اظهارات «مقامات» حکومت اسلامی در بارة «ارسال» سوخت هسته‌ای به ایران می‌رود. این نگرش و «ارزیابی» نیز، همانطور که می‌توان حدس زد، از شخص سردار اکبر بهرمانی آغاز شده! ایشان فرموده‌اند:

«از اهدافمان در دستیابی به فن آوری صلح آمیز هسته‌ای تحت هیچ شرایطی کوتاه نخواهیم آمد.»

بله، این جملة جادوئی، معنایش فقط این است که، «حکومت اسلامی نوکر آمریکاست!» و اینکه روسیه فکر نکند می‌تواند با ارسال سوخت هسته‌ای، تهدیداتی را که آمریکا از طریق ایران برای روس‌ها در دست تهیه دارد، «ابتر» کند! معنای واقعی جملة سرداراکبرکوسه این است که، «حاضریم مردم ایران را تا ابد در برابر توپ ارتش آمریکا بگذاریم، تا فلسفة وجودی این حاکمیت پوسیده و جنایتکار را توجیه کنیم!» مقصود شیخ‌اکبر از این جملة «عالمانه»، در واقع، القاء این تصور کور و باطل است که، «حکومت بی‌لیاقت اسلامی که طی 3 دهه، جز سرکوب مردم کاری نداشته، گویا از اهدافی نیز برخوردار است!» البته ما ایرانیان خوب می‌دانیم «اهداف» این حکومت چیست! همان‌هاست که ارتش پنتاگون، در روز 22 بهمن در گوش مهدی بازرگان، بهشتی، باهنر، فردوست، قره‌باغی و دیگر نانخورهای کلاهی، نظامی و معمم، به صراحت خوانده: «نابودی کشور ایران»!

جای تعجب ندارد که همان «بی‌بی‌سی»، در ادامة اظهارات «دانشمندبزرگ» حضرت کوسه‌الاسلام، اضافه کند:

« به همین دلیل، ایالات متحده و تعدادی از کشورهای غربی خواستار تشدید تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران بوده و جمهوری اسلامی را به تلاش برای ساخت اسلحه اتمی در پوشش فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای متهم کرده‌اند.»

همانطور که می‌بینیم، طفل معصوم، «بی‌بی‌سی»، خوش هم «دلیل» و «مدرک» را بعد از نگارش «ردیف» می‌کند! ولی در شرایطی که «ژنرال» احمدی‌نژاد، در رکاب شیخ‌های سعودی، در مکه، مشغول حج «تمتع» هستند! «بی‌بی‌سی» به سراغ یکی دیگر از اوباش حکومت اسلامی به نام «جواد وعیدی»، معاون شورای عالی امنیت ملی می‌رود. وی می‌گوید:

«[...] توافق قدرت‌های بزرگ بر سر صدور قطعنامه جدید شورای امنیت علیه ایران [...] محتمل نیست!»

حکایت «وعیدی»، حکایت شیخ ماست که، اول وجب کرد، بعد چشید، و آخر گفت «شیرین» است. جواد وعیدی که کلة کچل‌‌اش در زیر نورافکن‌ خبرنگاران عین رخسار امام زمان «نورانی» شده، مثل اینکه اصلاً در باغ نیست!‌ روزی که 16 سازمان به اصطلاح امنیتی ایالات متحد در یک «ورق‌پارة» 9 صفحه‌ای اعلام داشتند که، «ایران اهداف نظامی هسته‌ای ندارد!» قضیه تمام شده بود! احتیاجی نبود که «جواد کچل»، زحمت کشیده، اینهمه زیر نورافکن خبرنگاران «عرق» بریزد، که از قدیم گفته، «کچل‌کچل کلاچه، روغن کله‌پاچه!» «مسئله»، توافق قدرت‌های بزرگ نیست، کچل‌جان، این «توافق» قبلاً صورت گرفته! مسئله این است که آمریکا با تکیه بر این «موضع‌گیری» استعماری، می‌تواند در راه ارتباطات عادی کشور ایران با دیگر کشورها هر طور که مایل است، سنگ‌اندازی کند! ولی خوب از امثال «وعیدی» انتظار بیشتر از این نداریم، چرا که اگر روابط عادی میان ایرانیان و ملت‌های دیگر برقرار شود، ایشان هم باید برگردند سر کار و زندگی‌ سابق‌شان: «مواد فروشی زیر پل سیدخندان!»

نفر بعدی که «بی‌بی‌سی» گریبان‌اش را گرفته، و جهت ایراد «ترهات» جلو می‌کشد، همان بچه غایط‌‌الله‌ خودمان، علی لاریجانی «معروف» است! ایشان از آنجا که دست پروردة استعمار انگلستان هستند، آناً در این دعوا نانی هم به «ملکه» موش‌ها قرض می‌دهند و اعلام می‌دارند که،

« اکنون زمان مناسبی است که طرف‌های ما، وقتشان را تلف نکنند و مذاکرات 5+1 با ایران آغاز شود»

البته «طرف‌های» آقای لاریجانی در هر حال وقت‌شان را تلف نخواهند کرد، ولی زمانیکه میدان از دست غرب به در رفته، تقاضای نشاندن روسیه بر سر میز مذاکره، واقعاً باید تماشائی باشد! بی‌خود نیست امثال لاریجانی را، مثل خرگوش و گربه، عمری در زیرزمین‌ سفارتخانه‌ها نان و هویج داده، پرورش می‌دهند! بر اساس «استدلالات» محکم «مشاور مقام معظم» در امور «هسته‌ای»، حال که روسیه، آمریکا را با این افتضاح از میدان منازعات بیرون انداخته، می‌باید بر سر میز «مذاکره» بنشیند؟ کدام مذاکره، و با چه طرفی؟

بله، همانطور که شاهدیم، این «نوابع» دنیای سیاست، فقط در آش شله قلمکاری به نام «حکومت اسلامی» تولید می‌شوند!‌ ولی چه بگوئیم که این «محصولات» بنجل را 80 سال است از طریق حاکمیت‌های استعماری بر ما ملت تحمیل کرده‌اند. تا ببینیم حاج احمدی‌نژاد پس از حج «تمتع»، آیا حرفی برای گفتن دارد، یا او هم می‌خواهد با 5+1 مذاکره کند؟!








هیچ نظری موجود نیست: