۱۰/۱۰/۱۳۹۲

حسن فلاکت!


 

طی چند روز اخیر بر علیه آنچه آخوندیسم «جریان فتنه» می‌خواند،  یک تهاجم شدید رسانه‌ای به راه افتاد،  که حسن روحانی را به موضع‌گیری واداشت.   حسن‌ فریدون،  رئیس دولت منتخب بیت‌رهبری،  که از روز نخست سعی کرده بود با ماست‌های کیسه شده و دست‌به‌عصا اینور و آنور برود،   شخصاً بر «حقانیت» تظاهرات 9 دی‌ماه سال 1388 مهر تأئید گذارد و خبرسازی‌های دولتی نیز اظهارات وی را در بوق گذاشتند.   یادآور شویم،  این همان تظاهراتی است که پس از سرکوب «یارغارهای» میرحسین موسوی و خط‌امامی‌ها توسط اوباش ظاهراً طرفدار احمدی‌نژاد به راه افتاد.   «تظاهراتی» که همچون دیگر لات‌بازی‌های حکومت اسلامی،  تحت عنوان «خودجوش» به ملت ایران حقنه شد،  ولی در واقع آشی بود از انواع «درهم‌جوش.»   آشی که در آن آکله،  تیغ‌کش،  داش‌مشتی‌،  قواد و پاسدار و بسیجی و حتی عوامل «شمال‌شهری» حکومت اسلامی شرکت فعال داشتند!   نیازی نیست‌که بگوئیم طی 4 سال اخیر،  طرفداران آشوب سبز،  به ویژه چپ‌نمایان،   لشکرکشی خیابانی 9 دی‌ماه را دلیل «حقانی‌ات» خود قلمداد کرده‌اند.  و شیخ حسن روحانی نیز با زدن به سیخ‌وسنگ،‌ سعی داشت در این مورد ویژه موضع‌گیری صریح نکند.  ولی تحولات منطقه سنگر ابهام ایشان را فروریخت،   و سرانجام همزمان با ورود رئیس‌جمهور فرانسه به عربستان،   رئیس قوة مجریه جمکران ناچار شد در برابر هواداران میرحسین قد علم کند:       

 

«[...] دکتر روحانی با اشاره به فرارسیدن روز ۹ دی و نامگذاری آن به عنوان روز بصیرت، گفت: مردم زمانیکه احساس کردند به باورها و ارزش‌های دینی و اعتقادی آن‌ها توهین شده و بیگانگان خیال دخالت در حوزه های اخلاقی و اعتقادی آنان را دارند به حرکت در آمده، با حضور و اجتماع‌شان به بیگانگان پاسخ درخوری دادند.»    

منبع:  واحد مرکزی خبر،   مورخ 8 دیماه سالجاری

 

ولی بر خلاف حسن فریدون که این تجمع را برخاسته از «عشق مردم به امام حسین» ارزیابی کرده،   باید بگوئیم نخستین هدف از برگزاری تظاهرات 9 دیماه 1388،   برائت‌طلبی مقام معظم از کودتای جنبش سبز به رهبری «سر» سایمون گاس،  سفیر وقت انگلستان در ایران بود. کودتائی که ناکام ماند و پتة‌ شبکة انگلیسی حکومت اسلامی را بر آب انداخت.   در جریان این کودتای ناکام،   دست علی خامنه‌ای در مقام رهبر همان به اصطلاح «جریان فتنه» تاآرنج در «جنبش سبز» گیر کرده بود،  و ایشان که نمی‌توانستند خشم خود را از «پیروزی» احمدی‌نژاد،   و ناامیدی‌شان را از «شکست» میرحسین پنهان دارند،  «مردم» را دوباره به خیابان آوردند تا ثابت کنند که هم نظام مورد «تأئید» است،  و هم اینکه مقام معظم بسیار قابل احترام‌اند!  

 

 این تظاهرات همچنین می‌بایست حمایت گستردة‌ «مردمی» از احمدی‌نژاد را نیز در اختیار خبرسازی‌های غرب قرار می‌داد،   تا اینان بتوانند با دمیدن در توپ محبوبیت «احمدی‌نژاد» لب‌ولوچة آویزان کارفرمایان‌‌شان را تاحدودی جمع‌وجور کنند.   احمدی‌نژادی که خودش هم نمی‌دانست چه شده که علیرغم دستورات «ارباب»،   او را از صندوق‌شکسته‌های حکومت اسلامی بیرون کشیده‌اند!   ولی نهایت امر،   مهم‌ترین هدف از هی کردن «مردم» به خیابان،  اشغال فضاهای شهری توسط اوباش حکومتی و ارعاب ایرانیان است.   این روند که از آغاز غائلة آخوندیسم رایج شده،   و همچنان  ادامه دارد،  در تاریخ 9 دی‌ماه سال 1388 خورشیدی با شکست شبکة انگلستان به اوج رسید.  در این تظاهرات «نظام ولایت فقیه» تمام کارت‌های برنده‌اش را بیرون کشید:  از نخاله‌ها و تفاله‌های جان‌نثار ولایت‌فقیه و کودتاچیان و لات‌های راست‌‌گرا و چپ‌نشین گرفته،   تا شمال‌شهری‌های «فرنگی‌نما» که هزینة سفر پاریس و لندن‌شان را رژیم ملائی به موقع تأمین می‌کند،   همه و همه برای حفظ نظام و تداوم جیره و مواجب‌شان به خیابان ریختند.   

 

خلاصه،  در تاریخ 9 دی‌ماه 1388،  رژیم «ولایت فقیه» تبدیل شد به حکومت «فلاکت وقیح!»  رژیم می‌بایست فلاکت ناشی از فروپاشی شبکة انگلیسی حامی حکومت دست‌نشاندة کودتای 22 بهمن 57  را با وقاحت عوامل حکومت،   از احمدی‌نژاد گرفته تا مقام ولی‌امر و دیگر لات‌های جمکران کم‌یابیش جبران می‌کرد!   مقامات حکومت اوباش جملگی می‌بایست روی‌شان را سفت می‌کردند و در مقابل دوربین‌ها قیافة حق‌به‌جانب می‌گرفتند! 

 

با این وجود،  شاهدیم که هر سال بر اهمیت واقعی این روز افزوده می‌شود!   دلیل نیز روشن است؛  9 دی‌ماه 1388 روزی بود که ترفندهای سیاسی و هیاهوسالاری‌های شبکة «شیخ‌وشاه» نقش سرنوشت‌ساز خود را در تاریخ معاصر کشورمان از دست داد.  روزی بود که عوامل کودتاساز،  بحران‌ساز،  غوغاسالار و «آزادیخواهِ» سازمان‌های اطلاعاتی غرب که از میعاد کودتای میرپنج عملاً سیاستگزاران واقعی کشورمان شده بودند،   اهرم‌های تعیین‌کننده‌شان را از دست دادند.   9 دی‌ماه روزی بود که مهم‌ترین شبکة استعماری وابسته به سیاست‌های «مستشرقین» در درون مرزهای ایران از هم فروپاشید،   و آندسته از عوامل این شبکة استعماری که به دلائل مختلف از زیر این ضربه «سالم» گریختند،   به دلیل از دست دادن حمایت‌های سازمانی نهایت امر تبدیل شده‌اند به مهره‌های بلاتکلیف و سرگردان در یک نظام  فروریخته.  

 

این مهره‌ها که در داخل مقام رهبری حکومت اسلامی را در ید گرفته،   یا به ریاست قوای سه‌گانه نشسته‌اند،  دیگر آن مهره‌های قدرقدرت سابق نیستند.   از اینان سایه‌هائی برجا مانده. سایه‌هائی که در غروب آفتاب بلندتر می‌نماید.

 

برای شرکت در جشن‌های سال نو میلادی،   از اطالة کلام اجتناب می‌کنیم.  با این وجود،  در آینة تحولات ترکیه،  عراق،  سوریه،  عربستان،  و خصوصاً به دلیل بالة دیپلماتیک چین و فرانسه در عربستان،  باید بگوئیم،  اگر روز 9 دی‌ماه 1388 مقام معظم ناچار شدند با دل خونین از کودتای ناکام «جنبش سبز»‌ حساب‌شان را جدا کنند،   چهارمین سالگرد این میعاد نیز حسن فریدون را با چشمان پراشک،  به برائت‌جوئی از جریان خط‌امام و تروریسم اسلامی واداشت.   خلاصه بگوئیم،  روز 8 دی‌ماه 1392،  برنامة «غلط کردم» حکومت اسلامی از عضویت در شبکة «گولن»‌ به مورد اجرا گذاشته شد.  

 

بله،  روز گذشته،  حسن فریدون،   معروف به حسن‌فوتبال که بهتر است او را «حسن فلاکت» بنامیم،   با «به‌به‌وچه‌چه» کردن پیرامون تظاهرات 9 دی‌ماه در عمل قصد داشت فاصلة خود را از «جنبش سبز» که خود نیز از عوامل اصلی آن بوده،  در آینة سیاست‌های نوین منطقه‌ای به نمایش بگذارد،  باشد که در فهرست حذفی‌ها قرار نگیرد. 

 

           

 

هیچ نظری موجود نیست: