۴/۲۰/۱۳۸۸

«کاهش» و خواهش!



پس از رسوائی‌های «پساانتخاباتی» حکومت جمکران، جبهة اصلاح‌طلب حکومت اسلامی در داخل و خارج به سرعت تغییر رنگ داده، و همچون مار پوست انداخته. این جبهه، اینک با تکیه بر «توجیهات» ویژه قصد دارد این شبهه را القاء ‌کند که، شرکت در این «انتخابات»، علیرغم تمامی تقلباتی که در آن صورت گرفت، می‌باید گامی مؤثر در راه دست‌یابی به «اهدافی» والا تلقی شود! باید بگوئیم که مردم ایران، این نوع «پرروئی» ویژه را پیشتر نزد آخوند و آخوندبچه ‌جماعت از دیرباز دیده‌اند؛ در کمال تأسف تجربة تاریخی نیز نشان داده که علاجی بر این «ابنه» نتوان یافت. ولی در این میان چند اصل هنوز نیازمند توضیح و تشریح باقی می‌ماند. نخست اینکه با تکیه بر شناختی که از عملکرد «نامزدهای» اصلاح‌طلب طی سه دهه حضورشان در صحنة سیاست جمکران در دست است، این «اهداف» به اصطلاح والا که قرار بوده افرادی از قبیل موسوی و کروبی برای ملت ایران «تحصیل» بفرمایند اصولاً چه صیغه‌ای می‌تواند باشد؟ ثانیاً این چه نوع «اهدافی» است که حتی شکست در «انتخابات» نیز در راه دستیابی به آن‌ها فاقد ‌ارزش می‌شود؟ مبلغ‌های خط «اصلاحات» بهتر است مشخص کنند،‌ «اثبات» این امر که حکومت اسلامی یک دستگاه متقلب و خودفروخته است، از چه رو نیازمند شرکت مردم در «انتخابات» این حکومت بوده؟

دعوت از مردم برای شرکت در «انتخابات» یک حکومت استبدادی و دست‌نشانده، جهت نمایاندن طبیعت واقعی‌اش، درست مثل این است که با علم به مسموم بودن غذاهای یک سفره، همگان را به تناول آن دعوت کنیم. بعد هم زمانیکه ملت به قی و اسهال می‌افتد، فریاد بر آوریم که ببینید! «غذا فاسد بوده!» به صراحت بگوئیم، اگر کسانی در میان اوباش جمکران و نانخوران شبکه‌های «خبرسازی» که حامی این حکومت در سطح جهانی‌اند، در متقلب بودن دستگاه جمکران تردید داشتند مشکل از خودشان است، نه از ملت ایران. ما ملت با حکومت اسلامی مشکلی مشخص داریم، و از نخستین روزهای به قدرت رسیدن این حضرات آنچه را باید در جبین اینان ببینیم دیدیم، و در کمال تأسف به صراحت حمایت محافل بین‌المللی را نیز از این دستگاه ضدبشری در عمل شاهد بودیم. اگر حکومت اسلامی تا به امروز سر پا مانده، فقط به دلیل حمایت دست‌های «مقدس» سازمان‌های امنیتی غرب است. آقای خمینی و حکومت اسلامی ابداعی ایشان، بدون حمایت غرب تا به حال هزاران بار از صفحة تاریخ ملت ایران زدوده شده بودند.

از سوی دیگر اگر غرب قصد تجدید فراش در منطقه دارد، اینهم باز به ما ملت مربوط نمی‌شود؛ عملة نوین غرب از هر رقم و جنس و قلم، با آن‌ها که امروز در خیابان‌های تهران و شهرهای بزرگ سوار بر موتور با چوب و چماق «رژه» می‌روند، تفاوت چندانی ندارند. این اوباش روز 28 مرداد با عکس «اعلیحضرت» رژه رفتند، روز 22 بهمن هم با پوسترهای یک آخوند شپشو در خیابان‌ها عربده کشیدند؛ دعوا نه برای محمدرضا پهلوی بود، و نه برای روح‌الله خمینی؛ دعوای نفت بود و نفت‌خواری و گیس‌کشی میان محافل سرمایه‌داری! اگر محافل غرب بین خودشان دعوا دارند و بعضی‌های‌شان می‌خواهند به اصطلاح «طبیعت» واقعی رژیم اسلامی را در برابر جهانیان افشا کنند، این قضیه‌ کجای‌اش به ما ملت مربوط می‌شود؟ ما ملت طبیعت این رژیم را خوب می‌شناسیم، این غربی‌ها خودشان حکومت اسلامی را ساختند و پرداختند؛ خودشان از این دستگاه جهنمی حمایت کردند و هزاران ایرانی را برای استقرار آن به خاک و خون کشیدند، حال می‌خواهند این عمارت ادبار و نکبت را به دلیل تغییر سیاست‌های‌شان از پایه بیاندازند! مطمئن باشیم، در این «روند»، ما ملت بیش از آنچه منفعت کنیم، زیان خواهیم دید؛ همان‌ زیان‌هائی که با فروپاشی رژیم پهلوی نصیب ما ملت شد، و در جیب سرمایه‌داری غرب دلار پشت‌ سبز بود.

پس از آنچه در صحنة سیاست کشور در عمل شاهد بوده‌ایم، کدام احمقی هنوز بر این باور است که با جابجائی یک رژیم می‌توان سرنوشت یک ملت را بهبود بخشید؟ سرنوشت ملت‌ها را خود ملت‌ها تغییر می‌دهند، آنهم به صورت گام به گام، نه رژیم‌های دست‌نشانده‌ای که مجبورند از آغاز کار نفت خام بفروشند و گدائی نان و سرنیزه از بانک‌های غربی بکنند. این رژیم‌ها نان را به عمال خود می‌دهند، تا آنان با سرنیزه جهت ادامة کار رژیم صدای مخالفان را‌ خفه کنند؛ می‌بینیم که دو عامل اصلی و کلیدی «حکومت»، یا آنچه حضرت امام‌خمینی «استقلال سیاسی» می‌نامیدند! هر دو از دست‌های «مقدس» اربابان می‌رسد!‌ در کمال تأسف این «اصل» پایه‌ای در سیاست جهان سوم را نمی‌توان با پیروی از خطوط پیشنهادی استعمار در هم فروشکست. برای تغییر این روند نیازمند ابتکار، تلاش و بهره‌گیری از روش‌هائی گاه «غیرمتعارف» هستیم. با این وجود سخنگویان و نانخورهای دستگاه استعمار، ملت را فریب می‌دهند و اینچنین وانمود می‌کنند که برای تغییر این روند شوم و نفرت‌انگیز فقط کافی است در انتخابات فرمایشی این نوع رژیم‌ها «شرکت» کنیم! به قول اینان، «دمکراسی فقط از صندوق رأی بیرون می‌آید»! البته این حرف 50 درصدش درست است، همان 50 درصدی که شامل حال ملت ایران نمی‌شود. چرا که اگر دمکراسی از صندوق بیرون می‌آید، هر آنچه از صندوق بیرون آید الزاماً دمکراسی نیست. همانطور که طی سه دهه، «انتخابات» حکومت جمکران ارتباطی با دمکراسی نداشته.

ولی اگر گفتیم برخی جناح‌ها در غرب به جان یکدیگر افتاده‌اند، بی‌دلیل نیست. امروز یک نشریة آمریکائی که فرضاً بسیار هم «معتبر» است، به نام «فارین‌پالیسی»، بر سایت اینترنتی خود مطلبی در مورد «انقلاب» اسلامی قلمی کرده بود. می‌دانیم که اگر ما ملت این هیاهو و غائله را «انقلاب» نمی‌دانیم و به هزاران دلیل خرد و کلان آنرا یک ماجراجوئی استعماری می‌خوانیم، آمریکائی‌جماعت اصلاً از این شوخی‌ها ندارد. برای اینان خیمه‌شب‌بازی 22 بهمن «انقلاب» است، آنهم انقلابی در ابعاد «انقلاب اکتبر»!

انقلاب شوروی، از نظر تاریخی یکی از مهم‌ترین رویدادهای قرن بیستم به شمار می‌رود؛ این انقلاب تاریخ بشر را طی 80 سال عملاً منقلب کرد. اگر امروز این انقلاب از صحنة داده‌های سیاسی جهان حذف شده، تبعات آن تا دیرباز با ملت‌ها باقی خواهد ماند. انقلاب اکتبر را نمی‌توان با کودتای ساواک و شهربانی پهلوی‌ها در بطن یک رژیم دست‌نشانده به قیاس کشید. ولی اصرار محافل استعماری جهت به کرسی نشاندن «حقانیت» تاریخی این اوباش‌گری، فقط یک دلیل می‌تواند داشته باشد. و آن اینکه تحمیل پدیده‌ای به نام «انقلاب» اسلامی توطئه‌ای است گسترده که توسط تبلیغات رسانه‌ای غرب بر علیه ملت ایران و کشورهای مسلمان‌نشین به راه افتاده. «مقایسة» کودتای 22 بهمن با انقلاب اکتبر توپ پنچری است که محافل غرب به میدان بحث‌های روشنفکرنمایانة خود انداخته‌اند، و صد البته این «توپ» از جمله مقدس‌ترین «توپ‌ها» نزد آخوند جماعت و جوجه روشنفکران حوزه‌هاست؛ خلاصه آنچه از ارباب رسد نیکوست! این «توپ» هم نقل محافل دانشگاهی یانکی جماعت می‌شود، و هم به دلیل «توجه» اربابان، وسیله‌ای شده جهت «چسی»‌ آمدن آخوندها و «انقلابی‌نمائی‌شان» در برابر توده‌های مردم ایران. خلاصه بگوئیم این «روند» تماماً استعماری هم مشکل استعمار را حل می‌کند، هم مشکل اوباش دست‌نشانده‌اش را در ایران! فقط می‌ماند مشکل ملت ایران که کسی برای آن دست بالا نخواهد زد.

به هر تقدیر در مطلبی که بر تارک سایت «فارین‌پالیسی» همچون الماس کوه نور می‌درخشد، نویسنده پس از «آسمان و ریسمان» فراوان، و مقایسة بحران‌های اروپای شرقی طی جنگ‌سرد، با لات‌بازی‌های حجج‌ اسلام در منطقه، به این نتیجة عالمانه می‌رسد که «انتخابات» اخیر در ایران باعث شد که نفوذ معنوی «انقلاب اسلامی» نزد ملت‌ها به شدت کاهش یابد! نمی‌دانستیم تا پیش از 22 خردادماه 1388، قتل‌عام چندین هزار مخالف، که از نخستین روزهای دستیابی آخوندها به قدرت آغاز شد، و فرار میلیون‌ها ایرانی به خارج از مرزها، به همراه ورشکستگی اقتصادی، مالی، فناورانه، نظامی و فرهنگی که حکومت جمکران برای ما ملت به ارمغان آورده، همه و همه وسیله‌ای بوده جهت گسترش «نفوذ معنوی» قم و کاشان در افکار عمومی مسلمانان جهان! حتماً حل‌المسائل امام‌خمینی هم موشک قاره پیمای‌شان بود!

ولی نویسندة محترم آنچه را که باید بنویسند، به عادت معمول در چنین نشریاتی، ننوشته بودند! یعنی همان عقب‌نشینی برخی محافل از «نظریة فوق» و پناه بردن‌شان به سنگری که امروز به صراحت «طرح دمکراسی برای ایران» خوانده می‌شود! آمریکائی‌ها که در جریان جنگ‌های «مقدس» افغانستان هر آنچه لات‌و‌اوباش و چاقوکش در کشورهای مسلمان‌نشین پیدا کردند،‌ به کانادا، استرالیا و ایالات جنوبی آمریکا منتقل نموده، آنان را در هنگ‌های سازمان یافته‌ای جهت «نبرد با کمونیسم» مستقر می‌کردند،‌ پس از فروپاشی اتحاد شوروی انگشت به دهان حیران ماندند که با این لشکر لات‌واوباش چه باید کرد؟ خوشبختانه یا بدبختانه جنایات 11 سپتامبر در نیویورک که نتیجة مستقیم سیاست‌های کاخ‌سفید بود به اینان گوشزد کرد که بهتر است هر چه زودتر برای اوباش اسلام‌پناه مأموریت‌های مناسبی پیدا کنند. و به همین دلیل جنگ‌های منطقه‌ای از همان لحظه با شرکت پنتاگون آغاز شد. اوباش را از کشورهای محل اقامت‌شان بیرون کشیده، با خودشان آوردند به منبع الهام اسلام راستین، یا همان جهان اسلام! ولی همانطور که دیدیم، این عملیات جهت صادر کردن «مشکل» به جهان اسلام بود، نه حل مشکل ملت‌ها. بحران‌سازی، جنگ، آدمکشی، بمب‌گزاری در هیچ معیاری نمی‌تواند مشکلات ملت‌ها را حل کند. ولی می‌تواند برای همین آمریکا مشکلات جدید ایجاد کند که ایجاد هم کرده. به همین دلیل حاکمیت انگلستان دست در دست یکی از جناح‌های حزب دمکرات سعی دارند بر «افسانه‌ای» که سازمان ناتو به رهبری پنتاگون طی سه دهه تحت عنوان «جاذبة مردمی انقلاب اسلامی» از طریق «شستشوی مغزی جوانان» در آمریکا و کانادا و انگلستان سر هم کرده بودند، نقطة پایان بگذارند.

البته هنوز برخی محافل غرب بر طبل «انقلاب اسلامی» می‌کوبند و حاضر نیستند لقمة چرب و لذیذ را به این آسانی از دست بدهند. ولی اینکه امروز نوکران سفارتخانه‌های غربی در تهران همچون سگ هرزه‌مرس به جان یکدیگر افتاده، و اوباش جمکران را در خیابان‌ها با چوب و چماق به جان مردم می‌اندازند، ریشه در همین دوگانگی و دودستگی در میان محافل سرمایه‌داری غرب دارد. دودستگی در میان همان‌ها که بنیانگزاران خوشبخت معجزة «امام خمینی» در 22 بهمن 1357 بودند.

امروز آنان که با عربدة «زنده باد انتخابات» ملت ایران را به پای صندوق‌های رأی جمکران فرستادند در عمل پای در مسیری می‌گذارند که استعمار از پیش بر آنان گشوده. به سینه‌چاک‌های «طرح دمکراسی برای ایران» به صراحت می‌گوئیم که بازی کردن در میدان استعمار دیگر از همان معنا و مفهوم طی دوران «جنگ‌سرد» برخوردار نیست. امروز پیروزی‌های یک‌شبه، کودتاهای «حق‌طلبانه»، همکاری‌های جهانی با یک هیئت حاکمة احمق و بی‌خبر از دنیا که از درون لژهای حماقت‌پروری و خودفروختگی بیرون می‌کشیدند دیگر سپری شده. امروز کسی که مردم ایران را به شرکت در انتخابات دعوت کرده، جهت توجیه عمل خود می‌باید بیش از آنچه شیفتگان شرکت در این نوع «انتخابات» در کارنامه دارند، ارائه دهد.

ما از هم‌وطنان خواستیم که در این نمایش احمقانه شرکت نکنند. و استنباط ما این است که اکثریت گسترده‌ای از مردم، البته نه صرفاً به دلیل درخواست ما، این انتخابات را تحریم کرده‌اند. شرایط نشان می‌دهد که درگیری‌ها در سطح شهرهای ایران به هیچ عنوان نتیجة «تقلب» در این انتخابات نیست، این درگیری‌ها هدف دیگری را دنبال می‌کند، هدفی که نویسندة فارین‌پالیسی از آن تحت عنوان «فروپاشی نفوذ انقلاب اسلامی» در منطقه یاد می‌کند. در عمل تفاوتی ندارد که چند درصد رأی دهندگان واقعاً پای صندوق‌ها رفته‌اند و به چه کسانی هم رأی داده‌اند. درگیری در سطح شهرها از پیش برنامه‌ریزی شده بود، و هدف اصلی آن نابودی «تصویری» است که استعمار برای حکومت اسلامی در منطقه ساخته و پرداخته.

با این وجود، از آنجا که امروز در سطح جهان «جنگ ارقام» به راه انداخته‌اند، همان‌ها که حکومت جمکران را به تقلب و رأی‌سازی و صحنه‌سازی متهم می‌کنند، آمار شرکت 40 میلیون نفری را که توسط همین وزارت ‌کشور ارائه می‌‌شود، تبدیل به مهم‌ترین دلیل جهت موفقیت «نامزد» مورد نظرشان کرده‌اند! این لودگی‌ها و حماقت‌ها مسلماً شایستة یک حرکت مسئول سیاسی نیست؛ اینان مسئول نیستند و هنوز فکر می‌کنند که با بهره‌گیری از فضاسازی‌های احمقانة‌ ساختة نظام رسانه‌ای بین‌المللی تا ابد می‌توانند بادبان کشتی شکستة‌ خود را در مسیر باد باز نگاه دارند.

طرح «دمکراسی برای ایران» حتی اگر توسط قدرت‌های استعماری به میدان آورده شده باشد، یک اصل کلی را شامل خواهد شد. در این فضای جدید لودگی‌ها و دلقک‌بازی‌ها از نوع «کهن» و «سنتی» دیگر جائی نخواهد داشت. بحران سیاسی در کشور ایران نیز تا زمانیکه به صراحت به سوی منافع ملی و برآوردن مطالبات واقعی ملت ایران تغییر مسیر ندهد فقط گروهی از جناح‌های سرکوبگر حکومت اسلامی و مشتی ماجراجو را به خود جذب خواهد کرد. ما در همین مقطع از هم‌میهنان می‌خواهیم که پای در میدان آشوب‌طلبی‌های اوباشی نگذارند که طی سه دهه با سرکوب ملت ایران حکومت اسلامی را بر اریکة قدرت نگاه داشته‌اند. این آشوب‌ها و «جنگ‌ها» متعلق به ملت ایران نیست. آنزمان که جهت‌گیری سیاست‌های جهانی در چارچوب منافع ملی ما ایرانیان متحول شود ملت ایران این حاکمیت را گام به گام، و در جهت برآوردن مطالبات دیرینه و دمکراتیک خود به عقب خواهد راند. مطمئن باشیم که این چشم‌انداز آنقدرها هم دور نیست.








...

هیچ نظری موجود نیست: