۳/۳۱/۱۳۸۸

خزان دیکتاتور!




ما اطمینان داریم که جنبش آزادیخواهی ملت ایران در مسیر دستیابی به اهداف دیرینة خود پیش خواهد تاخت. آرمان آزادی را جوانان امروز، همان‌ها که در کوچه و خیابان‌ می‌دوند و فریاد «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دهند از پدران و مادران خود دارند. آن‌ها که سه دهة پیش «آزادی» را فریاد کردند، هر چند نتیجة تلاش‌ها و از خودگذشتگی‌های‌‌شان عفریتی شد که نام «حکومت اسلامی» بر خود گذاشته. ولی بر خلاف اعتقاد «تاریخ‌سازان»، تاریخ جوامع بشری را فقط یک بار می‌نویسند، نه دوبار و نه چندبار! و در همین یک‌بار تاریخی که در برابرمان قرار گرفته می‌باید بگوئیم جنبش آزادیخواهی ملت ایران هم بر مرده‌ریگ یک استبداد کور 80 ساله متحول می‌شود، و هم در شرایطی بس خطرناک قرار گرفته. نهال آزادی و دمکراسی در کشور ایران امروز در معرض تندبادهائی قرار دارد که فقط با تکیه بر آگاهی و شناخت می‌توان تأثیرشان را بر روند سازندة تحرکات اجتماعی خنثی کرد. این سئوال امروز مطرح می‌شود که سخنگویان، رهبران، یا به عبارتی «ریش‌سپیدان» جنبش آزادیخواهی ملت ایران تا کجا قادرند جوانان و توده‌های طغیان‌گر را به آرامش بخوانند، و ملت ایران را با اهداف واقعی آزادی و دمکراسی و حاکمیت قانونی و انسانی آشنا کرده، جنبش را در خدمت انسان و جامعه‌ای انسانی قرار دهند؟

علی خامنه‌ای، رهبر حکومت اسلامی در سخنان دیروز خود عملاً روغن بر آتش ریخت. این شیخ احمق بجای دلجوئی از ملت ایران، بجای انگشت نهادن بر مشکلات و اعلام حمایت فکری و سیاسی و اجتماعی از نکات مورد توجه ملت و حتی نامزدهائی که خود و دستگاه احمق‌پرور حکومت اسلامی به عنوان «دولت‌مرد» مورد تأئید قرار داده‌اند، به عربده‌کشی و هل‌من‌مبارزطلبی پرداخت. زهی خیال باطل! شیخ مفلوک! با این هارت‌وپورت‌ها به کجا می‌روی؟ به جنگ سایه‌ها رفته‌ای؟ آیا همین تو و رهبر احمق‌ات نبودید که از حرکت پرشور جوانان در «انقلاب» اسلامی بارها و بارها حمایت و تقدیر کردید؟ احمق! این جوانان همان‌ها هستند، با یک تفاوت. این‌ها دیگر تو و دوستان عمامه‌ای و کلاهی ترا نمی‌خواهند، این ملت آن ملت سه دهة پیش نیست؛ و مسلم بدان فریب سه دهة پیش را نیز نخواهد خورد.

اینچنین است که سخنگویان استبداد، ملت ایران را اوباش و آشوبگر می‌خوانند! جای تعجب دارد. 150 سال است که استبداد ما ملت را آشوبگر می‌داند، ولی آشوبگر و ضدبشر ملت ایران نیست، حاکمان خودفروخته‌اند که موجودیت نظام‌هائی ضدانسانی را منوط به امر «مقدس» سرکوب می‌کنند. می‌باید از این «آشوبگران سرکوبگر» پرسید، هدف شما از حکومت بر ملت‌ها چیست؟ اعمال نظرات شخصی و گروهی‌تان بر توده‌های مردم؟ به این عمل نمی‌گویند حکومت، این استبداد و سرکوب ملت است. اینکه مشتی خودفروخته آتش‌افروزی در سطح شهر را یک روز «انقلاب مقدس» بخوانند و روز دیگر «آشوب»، ارتجاع است و نادیده گرفتن حق و حقوق ملت. اینگونه برخورد با جنبش‌های اجتماعی به این مفهوم است که حرکت در چارچوب منافع گروه‌های مورد نظر آخوندک‌های حاکم «انقلاب» به شمار می‌آید و «تقدس» هم پیدا می‌کند، ولی اگر ملت حرف دیگری برای گفتن داشته باشد، اوباش است و مستحق سرکوب!

جوان ایرانی برای تجمع در سطح شهر، برای گردهم‌آئی و حضور اجتماعی از کدام مراجع می‌باید کسب اجازه کند؟ همان‌ها که اینک سه دهه است تمامی تحرکات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی مالی و اقتصادی را در جامعه تحت نظارت محافل «آخوندی» قرار داده‌اند؟ همان‌ها که یک کتاب داستان و حکایت را هزار بار بر اساس فقه شیعه ممیزی می‌کنند؟ همان‌ها که سه دهه است به ملت ایران تفهیم کرده‌اند، یا در برابر قدرت سرکوبگر یک حکومت دست‌نشانده و استعماری سکوت می‌کنی یا راهی زندان می‌شوی؟ همان‌ها که نفت‌خام می‌فروشند تا بنزین آمریکائی برای خودروهای ضدگلوله‌شان وارد کنند، و با فریاد «مرگ بر آمریکا» جوانان این مملکت را به گلوله ببندند؟ از این حضرات می‌باید «کسب اجازه» هم کرد؟ به اوباشی که در هیاهوی کودتای ننگین 22 بهمن از گرد راه رسیدند و یک‌شبه فیلسوف، سیاستمدار، مقام امنیتی و غیره شدند، بهتر است یادآوری کنیم که این مملکت متعلق به ایرانیان است، نه ملک پدری شما، هر چند که اکثر شما حتی نام پدرتان را هم نمی‌دانید.

بله، این ملت روزگاری بر خلاف آنچه امروز می‌گوید، فریاد «روح منی خمینی، بت‌شکنی خمینی» هم سر داد. امروز هم از دست شما و خمینی بت‌شکن‌تان دیگر خسته شده‌. خجالت نمی‌کشید همچون زالو بر پیکر این ملت چسبیده‌اید و با هزار ترفند در صدد حفظ حکومت جانیان و آدمکشانی هستید که هر کدام‌ هزار پروندة جنائی دارد؟ این ملت طی تاریخ معاصر خیلی شعارها داده، حال می‌خواهید برای تمامی این شعارها در چارچوب منافع محفلی‌تان یک «پروندة» جداگانه هم باز کنید؟

علی خامنه‌ای در سخنانش در برابر مردم ایران از اقدام در مسیر قانون سخن می‌گوید! خنده‌دار است! کسانیکه با تکیه بر نیروی سرکوبگر اوباش خیابانی، موتورسواران و چماقداران هر گونه حق ابراز عقیده را از مردم کشور طی سه دهه دریغ داشته‌اند، امروز مردم را به پیروی از قوانین فرا می‌خوانند! کدام قوانین؟ قانون استبداد ولایت‌فقیه، و بی‌قانونی اوباش چماق‌کش در خیابان‌ها؟ این که دیگر «قانون» نیست. شما طی سی سال با این حکومت کاری کردید که قانون را عملاً خود به تعطیل کشانده‌اید، شما که حتی وکیل مدافع مجرمان را به زندان می‌اندازید، از کدام «قانون» حرف می‌زنید؟ قانون جنگل؟ بسیار خوب، به مقصدی که نهایت‌تان بود رسیده‌اید، امروز نیز می‌باید با تکیه بر همان قانون جنگل یا مردم را سرکوب کنید و موجودیت‌تان را حفظ نمائید، یا زیر لگد مخالفان تا آخرین نفس جان بکنید! این است نتیجة استبداد، انتظار دیگری هم نداشته باشید. در تاریخ کشور ایران از شما و دوران وحشت سی‌ساله‌تان جز نفرت و نفرین هیچ باقی نخواهد ماند.

ولی ما ملت نقش‌مان با انتخابات «دوباره»، عقب‌نشینی احمدی‌نژاد، برکناری خامنه‌ای و حتی سرنگونی حکومت اسلامی تمام نخواهد شد. در همینجا از همة هم‌وطنانی که خواستار تعطیل «آب‌قنات» لعنتی فاشیسم هستند، همان «آب‌قناتی» که از اسفندماه 1299 توسط کلنل آیرون ساید در کشور ایران «افتتاح» شده، دعوت می‌کنیم برای رهائی از چنگال فاشیسم 80 سالة دولتی که هزاران ایرانی تاکنون قربانی آن بوده‌اند، هم آرامش جامعه و تجمعات خود را حفظ کنند و هم در دام اوباش موتورسوار و اطلاعاتی‌های حکومت امام‌زمان نیافتند. فراموش نکنیم که تنها راه رهائی از دست حاکمیت‌های استبدادی و بی‌مسئولیت حمایت از نهال آزادی است. فراموش نکنیم که اهداف دمکراتیک، انسان‌محور و آزادیخواهانه را به هیچ عنوان و تحت هیچ توجیه و شرایطی نمی‌باید قربانی نظریه‌پردازی‌های سیاسی و عقیدتی کرد.

جوانان ایران!‌ شما که امروز در کوچه و خیابان فریاد «آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دهید بدانید که پدران‌تان «نهال آزادی» را در این جامعه فدای «استبداد اسلامی» کردند!‌ و در همین «قربانگاه»، جامعه را به بن‌بستی رساندند که امروز می‌بینید؛ تکرار اشتباهات گذشته، نه فقط یک اشتباه، که یک فاجعه خواهد بود. امروز در بسیاری از «فوروم‌ها»، خصوصاً انواع تخصصی آن و به زبان‌های مختلف، سخن از دخالت غرب در امور ایران به میان می‌‌آید. از این سخنان تعجب نکنیم! ساختارهای سیاست جهانی را ما ملت با یک درصد جمعیت جهان، نمی‌توانیم تغییر دهیم. ولی امروز جوانان ایران می‌توانند با استفاده از ساختارهای نوینی که فراهم آمده زندگی جدیدی برای خود و آیندگان‌شان بسازند. فراموش نکنید که غرب، شرق و آسمان و کهکشان هیچ یک نمی‌تواند به یک ملت آزادیخواه، دیکتاتوری و استبداد را تحمیل کند. دیکتاتوری یک بیماری اجتماعی، درونی و بطنی است؛ جامعه‌ای که گرفتار این بیماری کشنده می‌شود، نه تنها حال که آیندة خود را نیز از دست خواهد داد. امروز همه باید ریشه‌های تعصب و کوردلی و خشک‌فکری را در درون خود، در ذهن خود، در رفتار و کردار خود بخشکانیم. در غیراینصورت سایة «آب‌قنات» کلنل آیرون‌ساید و مرده‌ریگ فاشیسم بازهم بر سرنوشت ما ملت سنگینی خواهد کرد.





نسخة پی دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی دی‌اف ـ ایشیو

نسخة پی دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی دی‌اف ـ فایل‌باکس


...

هیچ نظری موجود نیست: