۳/۳۰/۱۳۸۸

سوگلی و زرشک!



پس از هیاهو و شرکت فعالانة حقوق‌بگیران و خودفروختگان محافل داخلی و خارجی در راه «مشارکت در انتخابات»، انتخاباتی که هدف اصلی‌اش فقط تأمین مشروعیت گسترده برای حکومت «ولایت فقیه» بود، علی‌خامنه‌ای، «ولی امر» شرکت‌کنندگان در این «انتصابات» نیز امروز در نماز جمعه رسماً از عملکرد نوچه‌ها در سراسر دنیا «قدردانی» فرمودند. علی خامنه‌ای که پس از چندین روز اعتراضات گسترده به نتیجة «انتصابات» حکومت اسلامی پای به میدان گذاشته بود، عملاً مشخص نمود که هیچگونه «خدشه‌ای» به سلامت انتخابات وارد نمی‌داند. و در بهترین صورت ممکن است اجازة بازشماری چند صندوق را صادر کند! در همینجا می‌باید به حزب‌توده، نهضت‌آزادی، مشارکتچی‌ها و دیگر اوباشی که تحت عناوین مختلف طی یک‌ماه گذشته در کار «آتش‌گردانی» برای نظام استبداد ولایت‌فقیه بودند، از صمیم قلب تبریک گفت.

در شرایطی که تحریم انتخابات در مقام یک نمایش ملی در جهت نفی یک حکومت مطلقه و مذهبی می‌توانست زمینه‌ساز برنامه‌ریزی‌های سازنده‌ای در ‌آیندة سیاسی کشور شود، این محافل خودفروخته که در بهترین صورت ممکن فقط می‌توان گفت از مشتی «احمق» تشکیل شده‌، جامعة ایران را در عمل، برای چهار سال دیگر و در چارچوب یک قانون اساسی انسان‌ستیز و ضدبشری، به زیر نعلین موجود خودفروخته‌ای به نام علی خامنه‌ای انداختند. ما مطمئن هستیم که نتیجة عملکرد ضدایرانی اینان روزی در برابر افکار عمومی ملت به محک یک بررسی دقیق گذاشته خواهد شد.

تحلیل پریشان‌گوئی‌های علی خامنه‌ای را در این مقطع دنبال می‌کنیم،‌ چرا که وی امروز هم از موضع ضعف سخن گفت، و هم وضعیت یک فرد مبتلا به مالیخولیا را داشت که ادعای قدرقدرتی دارد و از دیگران طلب همکاری و هم‌سنگری می‌کند؛ درخواست کمک نه از مردم ایران، که از محافل و سیاست‌های خارجی! فحاشی‌های رهبر حکومت اسلامی به انگلستان و آمریکا آنقدرها از اهمیت برخوردار نیست. از روز 22 بهمن 57 که نطفة قدرت در کشور ایران توسط آمریکا و انگلستان به مجمعی از اوباش و اراذل «تفویض» شد، یکی از راه‌کارها جهت نشان دادن «استقلال» فرضی جمکران از شرق و غرب همین فحاشی‌های چارواداری، بازاری و حوزوی بوده. این فحاشی‌ها برخلاف آنچه خبرگزاری‌های غربی در بوق و کرنا گذاشته‌اند، به هیچ عنوان برای محافل سرمایه‌داری یأس‌آور و نومیدکننده نیست؛ امیدوار کننده و مشفقانه است! این عربده‌های توخالی نشان می‌دهد که مقام‌معظم هنوز خودشان را «سوگلی» استعمار غرب به شمار می‌آورند و تقاضای شناسائی موضع «سوگلی» را نیز طی سخنرانی خود ارائه می‌دهند!

در تحلیل‌هائی که در حواشی این «انتصابات» پیشتر نگاشته بودیم، گفتیم که مراکز عمدة سرمایه‌داری جهانی و در رأس آنان لندن و واشنگتن از انتخاب مجدد احمدی‌نژاد، خصوصاً در چنین شرایط متشنج و همراه با ادعای تقلب‌های گسترده توسط دیگر نامزدها «حمایت» کامل خواهند کرد. دلیل نیز واضح است! در درجة نخست همانطور که می‌بینیم حضور یک تودة «بی‌نام‌ونشان» در این انتخابات بسیار مهم شده. بلندگوهای تبلیغاتی غرب، دست در دست حکومت جمکران و حتی در همگامی با «مخالف‌نماهای» اصلاح‌طلب، شمار این توده را 40 میلیون نفر برآورد می‌کنند! در چنین شرایطی فقط می‌ماند استفادة «بهینه» از این به اصطلاح «حضور فراگیر» که هیچکس هم ظاهراً نمی‌خواهد آنرا به زیر سئوال برد! اینکه 85 درصد مردم ایران به تئاتر «انتصابات» این آدمکشان بیایند و بعد از ساعت‌ها انتظار نام و نشان مشتی ریش‌وپشمی را هم بر روی برگه بنویسند، یک «شوخی» بسیار بی‌مزه است. مسلم بدانیم چنین چیزی پیش نیامده. ولی از آنجا که امروز همه فریاد «40 میلیون رأی» به آسمان برده‌اند، فقط می‌ماند اینکه از این رقم جادوئی «40 میلیون» چه محافلی قصد استفاده دارند، و چه منافعی را می‌توان در چارچوب آن محفوظ داشت.

در درجة دوم هر چقدر موضع علی‌خامنه‌ای که در این میان حامی اصلی احمدی‌نژاد معرفی شده، در برابر پایتخت‌های غربی و حتی دیگر پایتخت‌ها تضعیف شود، امکان باج‌گیری گسترده‌تر از دولت و چپاول ملت برای دیگر کشورها مهیاتر خواهد بود. و به همین دلیل است که امروز رهبر حکومت اسلامی، در اظهارات خود هم با تکیه بر حضور فرضی «40 میلیون» ایرانی و مهر تأئید آنان بر اصل «ولایت ‌فقیه» برای ملت چپاول شدة ایران خط‌و‌نشان می‌کشد، و هم به حساب «خوش‌خیال‌ها» غرب را به چالش می‌کشاند!

ترجمان «فرازهای» سخنرانی علی خامنه‌ای به این نتیجة بسیار منطقی منجر خواهد ‌شد که اگر غرب از دولت احمدی‌نژاد حمایت کند، مقام‌معظم حاضراند باز هم بیشتر «پارس» کرده، امکان لفت‌ولیس هر چه گسترده‌تر برای بانک‌های ارباب فراهم آورند! و جای تعجب ندارد که متقارن با همین سخنرانی تند و بسیار «ضدامپریالیست» از زبان علی خامنه‌ای، کاشف به عمل می‌آید که دولت گوردون براون در نخستین اقدام «قانونی» خود یک ‌میلیادر و 600 میلیون دلار اموال ملت ایران را بالا ‌کشیده،‌ «یک آب هم روش!» بله، جناب آقای «یان‌پیرسن»، وزیر خزانه‌داری علیاحضرت ملکة انگلستان رسماً اعلام داشتند که در چارچوب تحریم‌های «هسته‌ای» علیه ایران چنین تصمیم خداپسندانه‌ای گرفته شده!‌ البته اینبار می‌باید به «مقام معظم» تبریک گفت! چرا که با هارت‌وپورت‌های احمقانه‌شان هم بقاء یک دولت بدبخت و مفلوک را که دیگر هیچکس حاضر به قبول موجودیت‌اش نیست تضمین می‌کنند، و هم یک میلیارد و 600 میلیون دلار سرمایة این ملت را به چپاول کارفرمایان آقای گوردون براون می‌دهند. حال اگر احمق‌هائی پیدا شوند که باز هم از مواضع ضدامپریالیستی آخوندجماعت طرفداری کنند، برای‌شان حتماً یک پالان نو و مخملین سفارش می‌دهیم.

اگر آقای خامنه‌ای به ادعای خودشان قصد حاکم کردن آرامش بر فضای اجتماعی را می‌داشتند کافی بود که بازشماری تمام آراء را مطرح می‌کردند و با حضور نمایندگان نامزدها این عمل را صورت می‌دادند تا قضیه فیصله یابد. ولی همانطور که گفته‌ایم، در خیمه‌شب‌بازی جمکران اصولاً برگة رأی، انتخابات و حضور مردم وجود خارجی ندارد. همه چیز در این «انتصابات» همچون شبکة اینترنت «مجازی» است. این واقعیت را هم رهبر «فرهیخته» می‌داند و هم نامزدهای «محترم»، که خود از جمله مهم‌ترین متقلبین انتخاباتی طی سه دهة اخیر به شمار می‌روند. به همین دلیل است که وزارت کشور حتی تقاضای ارائة فهرست آراء صندو‌ق‌ها را هم که از طرف محسن رضائی مطرح شده، غیرقانونی می‌خواند! خلاصه‌ بگوئیم، نه رأی‌ در کار است، نه برگه، و نه شمارش!‌ آرائی هم که به صندوق‌ها ریخته شده سوزانده‌اند و مشتی ورق‌پاره در صندوق‌ها ریخته آن‌ها را پر کرده‌اند. این است «انتخابات» در حکومت اسلامی و این بوده انتخابات در نظام ولایت فقیه از آغاز تا به امروز: یک تقلب هولناک و مفتضحانه!

با این وجود سیر تحولات نشان می‌دهد که بحران‌سازی بر محور دولت‌ احمدی‌نژاد و «انتصابات» احمقانة حکومت اسلامی فقط یک «گول‌زنگ» است؛ جریانی است جهت پنهان نگاه داشتن مسائل بسیار مهم‌تر. می‌دانیم که دولت در حکومت اسلامی، حتی از منظر قانون اساسی «جمکران» اصولاً یک «تدارکات‌‌چی» بیش نیست، انتخاب یک رئیس دولت در وضعیتی که اصولاً هیچ اختیارات و قدرت سازمانی و قانونی ندارد به چه دلیل تا به این حد «مهم» جلوه داده می‌شود؟ مسئلة اصلی که شبکة تبلیغاتی جهانی سعی در پنهان نگاه داشتن آن دارد، جریان تعیین رهبری حکومت اسلامی، و به احتمالی جانشینی علی خامنه‌ای است که هم پیر و فرتوت و کودن‌تر شده و هم به ظن نزدیک به یقین به دلیل بیماری دیگر امیدی به ماندن‌اش ندارند. به همین دلیل است که تمامی بلندگوهای استعماری از شرق گرفته تا غرب ملت چپاول‌شدة ایران را طی یک ماه، یک صدا به شرکت در این انتخابات ضدبشری فرا می‌خوانند، و نهایت امر عدد جادوئی «40 میلیون» طرفداران ولایت فقیه را نیز از چنتة همان‌هائی بیرون می‌کشند که عمری نان همین خیمه‌شب‌بازی مهوع را میل‌ فرموده‌اند.

ظاهراً عربده‌های «هولناک» و خطرناک رهبر «مردنی» حکومت اسلامی، که اینچنین لرزه بر اندام گوردون براون، مرکل و اوباما انداخت، حتی شیخ کروبی مفلوک را هم نمی‌ترساند! شیخ اصلاحات به دنبال همین عربده‌ها و گردن‌کلفتی‌های مضحک نامه‌ای سرگشاده خطاب به شورای نگهبان می‌نویسد و علیرغم «دستورات» مهم رهبری باز هم خواستار برگزاری انتخاباتی جدید می‌شود! و حزب اعتمادملی نیز هنوز خواستار برگزاری تظاهرات است! تظاهراتی که فردا، شنبه 30 خردادماه قرار است مردم را در میدان آزادی به دور «شیخ اصلاحات» جمع کند!‌ رادیوفردا امروز چنین تیتر زده:

«کروبی به شورای نگهبان: با ابطال انتخابات بقای نظام را تضمين کنید!»

باید صادقانه قبول کرد که اگر آقای کروبی عمری لیوان آب را با دستمال گرفته‌اند تا خدائی ناکرده انگشتان مبارک‌شان «لیوانی» نشود، امروز چنین شجاعت و تهوری از جانب ایشان حتماً دلیلی دارد. و به عقیدة ما تنها دلیل ممکن همان دعوای دو جناح جهت تسخیر «سنگر» نکبت و ادباری است که ولایت‌فقیه نام گرفته، و به احتمال زیاد تا چند صباح دیگر این سنگر «خالی» خواهد ماند.

با این وجود نگرش ما به مسائل کشور حتی در صورت مرگ علی‌خامنه‌ای و یا غیبت کامل وی از صحنة سیاست به هیچ عنوان دستخوش تغییر نمی‌شود. ما معتقدیم که جنبش اصلاحات قادر به برآوردن نیازهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و از همه مهم‌تر «مذهبی» مردم ایران نخواهد شد. اگر می‌گوئیم «مذهبی» دلیل دارد. تکیة بیش از اندازه بر عامل «مذهب»، که طی چند سال گذشته «سکة رایج» شده، به تدریج نزد ایرانیان و در تقابل با «دین‌خوئی» دولتی و رسمی مقاومتی بسیار مستحکم و گسترده ایجاد کرده. امروز مشکل می‌توان با تکیه بر آنچه سه دهة پیش «عامل انقلابی دین» تعریف می‌شد، جنبشی قابل‌اعتنا در سطح جامعه به وجود آورد.

همانطور که دیدیم، جریان اصلاح‌طلبی امروز قصد داشت مخالفان «نتیجة رسمی‌ انتخابات» را به نماز جمعه ببرد! ولی به سرعت از این «ابتکارعمل» منصرف شد! به عقیدة ما دلیلی که اصلاح‌طلبان برای لغو حضور طرفداران‌شان در نمازجمعه عنوان کردند، یعنی تلاش جهت جلوگیری از درگیری احتمالی به هیچ عنوان پایه و اساس ندارد. اصلاح‌طلبان دریافتند که جماعت «مخالف»، اهل نمازجمعه نیست! خلاصه بگوئیم، قضیه همان شد که پیشتر عنوان کرده بودیم: معترضین آن‌ها نیستند که در خیابان‌ها عربدة «اسلام پیروز است، چپ‌وراست نابود است» سر می‌دهند. هر چند کسانی قصد داشته باشند با سوار شدن بر موج نارضایتی شدیدی که تمامی کشور را فراگرفته، این موج عظیم لائیک و جمهوری‌خواه را تبدیل به عصای دست اصلاح‌طلبی مضحک و خودفروختة خود کنند. و دیدیم که چگونه در نخستین تلاش خود به سختی شکست خوردند.

اگر کسانیکه تا دیروز جرأت نمی‌کردند حتی نام علی خامنه‌ای را در «مضحک‌نویسی‌های‌شان» که گویا می‌بایست «طنز» تلقی شود بیاورند، و امروز برای همین خامنه‌ای نامة «مردم ترا سر جایت می‌نشانند» می‌نویسند، فقط به این دلیل است که علی گدای مفلوک را رفتنی می‌بینند. ولی حتی در چنین صورت‌بندی‌ای مشکل می‌توان برای اوباش اصلاح‌طلب آینده‌ای روشن و سیاسی در کشور ایران ترسیم کرد. جامعة ایران همانطور که در مطلب پیشین آوردیم به سرعت به جانب یک «تقابل» همه‌جانبه با تشکیلات شیعة اثنی‌عشری که خود را «دولت» نامیده، در حرکت است. این تقابل را می‌باید به صورتی مسئولانه مدیریت کرد، و از فروپاشاندن کشور پیشگیری نمود. جنبش اصلاحات تا به حال فقط توانسته طبقة شهری مرفه و نیمه‌مرفه، یا همان «شمال‌شهری‌ها» را به میدان تظاهرات بکشاند، دیری نخواهد پائید که طبقات دیگر نیز پای به میدان خواهند گذاشت، و فقط در آن مقطع است که از نظر سیاسی کارت‌ها به صورتی واقع‌گرایانه بار دیگر توزیع شده، نقش هر گروه و دسته و حزب به صورتی روشن و صریح در عرصة سیاست کشور به نمایش گذاشته خواهد شد.









نسخة پی‌دی‌اف ـ آدردرایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ ایشیو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل‌باکس

...

هیچ نظری موجود نیست: