
دور دوم «مذاکرات» دولت ایالات متحد با حکومت اسلامی در بغداد آغاز شده! ولی همزمان با این «مذاکرات»، شاهد مسائل دیگری هم هستیم، چرا که این «مذاکرات» در شرایطی صورت میگیرد که چند روز پیش، 16 نفر در ایران، عملاً بدون استفاده از حق وکیل، بدون «حضور» در دادگاه، و بدون بهرهمندی از امکانات دفاع حقوقی، در شوفاژخانة زندان اوین، به دار آویخته شدهاند! و در برنامة «شو» تلویزیونی همین حکومت اسلامی، سه تن از افرادی که «مأموران» آمریکا معرفی میشوند، به همکاری با دولت آمریکا جهت سرنگونی حکومتاسلامی گویا «اعترافاتی» هم کردهاند، و بار دیگر شاهدیم که گروههای مبارزه با «بدحجابی» تهاجم به زنان و دختران در خیابانهای شهرهای بزرگ را آغاز نمودهاند. در تمامی این صحنة «مهوع» که به صراحت فقط نام حکومت اسلامی میتوان بر آن نهاد، یک سئوال هنوز بیجواب مانده، نقش آمریکا و آمریکائی جماعت در این میانه چیست؟ چگونه یک حکومت به اصطلاح «دمکراتیک» و آزادیخواه که بر اساس ادعای خود، چندین هزار نظامیاش را در راه «استقرار دمکراسی» در عراق به کشتن داده، به خود اجازه میدهد، با حکومت اسلامی بر سر حفظ امنیت شهروندان عراقی بر سر یک میز «مذاکره» کند؟ حکومت ایران در عمل، «امنیت» شهروندان ایرانی را آنچنان که در بالا توضیح دادیم، به «دلایلی» ساختگی و «جعلی»، همه روزه در سطح کشور به خطر میاندازد، از چه رو، و بر چه اساسی میباید، این حکومت «آشوبطلب» و «جنایتکار» طرف صحبت گاوچرانهای آمریکائی در بغداد، آنهم جهت حفظ امنیت مردم عراق باشد؟ آیا اینهمه، به صراحت نشان نمیدهد که، حکومت اسلامی خود دست نشاندة همین گاوچرانهاست؟ در غیر اینصورت شاید سفیر آمریکا در بغداد بجای دیدهبوسی با همتای «آخوندک» و ایرانینمای خود میباید از ایشان میپرسید، «شما که در مملکت، خود را هزار سوراخ قائم میکنید تا به دست مردم نیفتید، چه امنیتی میخواهید برای عراقیها سوغات بیاورید؟»
با در نظر گرفتن آنچه در بالا آمد، به صراحت میبینیم که اصولاً «مذاکرهای» نمیتواند در کار باشد؛ در دنیای سیاست، «دستنشانده» با ارباب «مذاکرهای» نمیکند! حکومت اسلامی، که نتیجة «غائلة» ننگین 22 بهمن است، و به دست همین گاوچرانها به قدرت رسید، در چارچوب این به اصطلاح «مذاکرات»، از طرف آندسته از سیاستهای جهانی، که ظاهراً از «ساخت و پاخت» اسلام و کاخسفید از دیرباز دل خوشی ندارند، بر صفحة دیپلماسی منطقه به بنبست کشانده شده. این همان بنبستی بود که حملة نظامی آمریکائیها به افغانستان، بعد از فجایع برجهای دوقلوی نیویورک، در طرحهائی که بر کاغذپارههای پنتاگون «عملی» شده بود، فرضاً میبایست آمریکا را از «گزند» نتایج دیپلماتیک روابط دیرینهاش با «اسلامگرایان» مورد حمایت قرار دهد! دیدیم که چنین نشد، و آمریکا همانطور که امروز در بطن روابطاش با تهران علنی شده، در عمل، نه تنها دستش از آستین حکومت اسلامی بیرون آمده، که تا به مرفق به خون ملت ایران آغشته است!
همانطور که به صراحت میبینیم، سیاستهای قدرتمندی در منطقه، قصد آن دارند که «سلاح» قلابی و عاریهای «اسلام» به اصطلاح «ضدآمریکائی» را از دست ملاجماعت بیرون بکشند! این است واقعیت مسئله، که در رسانههای بینالمللی تحت عنوان «مذاکرات» ایران و آمریکا مطرح میشود! «بیبیسی»، بنگاه سخنپراکنی «امپراتوری» بریتانیا، در خبری در این مورد میگوید:
«آقای کاظمی قمی [...] در گفتگو با رایان کروکر، موضوع بازداشت مسئولان ایرانی [...] در شهر اربیل عراق، [را] مطرح کرده و خواستار آزادی هرچه سریعتر آنان شده است.»
ارواح شکم جناب آقای کاظمی قمی! ایشان حتماً به غلط پنداشتهاند که ملت ایران هم مثل تمامی «کاظمیهای قمی» از مقعد فکر میکنند! ما که میدانیم «جاسوسان» حکومت اسلامی را در اربیل آمریکائیها دستگیر نکردهاند! و اگر آنها جاسوسان را دستگیر نکردهاند، به طبعاولی، نمیتوانند «آزادشان» کنند! آقای «رایان کروکر»، سفیر کشور «دوست و همکار» حکومت اسلامی، خودشان این «جاسوسها» را زیر نظر ارتش آمریکا در اربیل «مستقر» کردند، و با اجازهنامة دولت ایالات متحد و جواز تردد «ارتش» ینگهدنیا این آقایان به مأموریتهایشان مشغول بودند، مگر خدائی ناکرده، «کروکر» دیوانه و مجنون است که خادمان کاخسفید را دستگیر کند، و بعد هم بیاید بر سر میز «مذاکره»، جهت حفظ امنیت عراق با همان دولتی که «دیپلماتهایاش» را گویا به صورتی غیرقانونی زندانی کرده، «مذاکره» هم بکند؟! فکر میکنم جناب «کاظمیقمی» بهتر است یک سر بروند قم، گویا احتیاج وافری به کمی «تفکر» از نوع «کاظمیهای قمی» داشته باشند!
طی چند ماهی که از حضور یک پسرک بیسروپا به اسم «مهرورزی»، در رأس قوة مجریة حکومت اسلامی میگذرد، ملت ایران در گیر بحرانهای فزایندهای شده، که امروز بلندگوهای حکومت اسلامی از آنها تحت عنوان «بازگشت» به «اصولانقلاب» یاد میکنند! ملت ایران، امروز میداند که «انقلابی» در کار نبوده، و اگر هنوز گروههائی از همکاران فرامرزی و درونمرزی حکومت اسلامی، سخن از «انقلاب» میگویند مواضعشان کاملاً مشخص است. ولی در کمال تعجب به این گروه، همسرایانی از چپگرایان اسلامی و سوسیالیستی نیز اضافه شدهاند که از کوبیدن آب در هاون این «انقلاب» شکوهمند دست بر نمیدارند. اینان فقط به این دلیل دلمشغول این «انقلاب» باقی ماندهاند که بتوانند به هر ترتیب ممکن، بر ندانمکاریها و «سادهلوحیهای» خودشان در آن دوره پرده و پوششی بیاندازند؛ در عمل، رژیم سلطنتی ایران در 22 بهمن ماه، به دست ارتش آمریکائی شاه، و از طریق دخالت مستقیم ساواک و شهربانی، از قدرت ساقط شد، تا حکومتی «اسلامگرا» و بنیادگرا در چارچوب منافع غرب و در راستای همکاریهای استراتژیک با اسلامگرایان افغانی و پاکستانی به قدرت برسد. در نتیجه فریادهای امروزین این حکومت در راه «بازگشت» به اصول «انقلاب شکوهمند»، فقط یک معنا میتواند داشته باشد: گدائی هر چه بیشتر از غرب جهت برخورداری از حمایت بیقید و شرط برای سرکوب هر چه بیشتر و علنیتر ملت ایران، چرا که دیگر حفظ قدرت مشکل مینماید. این همان است که امروز، تحت عناوین مختلف: «اوباشگیری»، «مبارزه با بدحجابی» و ... در سطح کشور صورت میگیرد؛ مأموران این حکومت، همچون مشتی گرگ وحشی به مردم حمله میکنند، گویا «متخلفان» را دستگیر میکنند، و مستقیماً هم به مجازات میرسانند! و از سوی دیگر گروهی «آمریکائی»، که در ظاهر بازداشت شدهاند، وظیفة «خط» دادن، «لو» دادن، و فراهم آوردن زمینة سرکوب هر چه فراگیرتر به دست این حکومت را از طریق «شوهای» تلویزیونی فراهم آوردهاند. اینکه کسانی امروز، به اصطلاح در زندان اوین در «زنجیرند» که شخص رئیس جمهور ایالات متحد «آزادیشان» را رسماً تقاضا کرده، مسلماً میباید از طرف ملت ایران، نشانة «اقتدار» حکومت اسلامی «تلقی» شود! ولی دیدهایم که همین حکومت با یک «تشر» از طرف ارتش نیمبند انگلستان، چگونه با دستپاچگی رئیس دولتاش را به بدرقة چند جاشوی بیسروپا به فرودگاه فرستاد! ما ملت که کور نیستیم!
اگر آمریکائیها فکر میکنند که با حمایتهای امروز خود از حکومت اسلامی، که تحت «مذاکره» جهت حفظ «امنیت» عراق صورت میگیرد، میتوانند این دستگاه خلافت و بلاهت را بر مسند قدرت نگاه دارند، سخت در اشتباهاند، آمریکا بهتر است هر چه زودتر حساب خودش را با «ملاجماعت»، در برابر ملت ایران، روشن کند، چرا که اینبار دیگر نمایشات 22 بهمن نمیتواند تکرار شود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر