۹/۱۲/۱۳۸۵

«یهودا» در بارگاه عبدالله!



بنگاه خبرپراکنی بی‌بی‌سی، امروز خبری مبنی بر دستگیری 136 فرد مظنون به عملیات تروریستی را در کشور عربستان سعودی منعکس کرده. همین خبرگزاری اعلام می‌دارد که این افراد که طی هفته‌های گذشته دستگیر شده‌ بودند، به چندین «سلول» خرابکاری تعلق داشته و از «اهم» مبارزات‌شان می‌توان از اعزام «بمب‌گذار» به خارج از مرزها، حمله به «منافع» آمریکا، و «سقوط» سلطنت سعودی نام برد! چنین «خبری» هر انسان منطقی را مبهوت خواهد کرد. نظام عربستان سعودی، به عنوان یکی از پلیسی‌ترین و سرکوبگرترین حکومت‌های جهان، شرایطی از نظر اجتماعی ایجاد کرده که چنین تشکلی «نظامی» نمی‌تواند خارج از تمایلات دولت ـ بهتر بگوئیم «سفارت آمریکا» ـ شکل گیرد.

شاید برخی ندانند که در این «مملکت»، که اگر امروز نام خود را «مدیون» خانواده‌ای به نام «السعود» شده، و تاریخی چند هزار ساله هم بعضی‌ها برایش درست کرده‌اند، رفت و آمد «اتباع» آن در برخی شهرها مستلزم دریافت «پاسپورت» مهلت‌دار است. در چنین شرایط سرکوبگرانه‌ای چگونه می‌توان تحت نظارت پلیسی که مستقیماً از سازمان سیا دستور می‌گیرد، ده‌ها نفر را مسلح کرد، تا نه تنها بر علیة «منافع» آمریکا توطئه کنند، که در خارج از مرزها هم برنامه‌های «تروریستی» صورت دهند؟ خصوصاً که اعلام ناگهانی همین «دستگیری»، درست 2 روز پس از سفر آقای چنی، معاون رئیس جمهور آمریکا به ریاض، صورت ‌گیرد!

در وبلاگ قبلی نوشتیم که آمریکا عقب‌نشینی از عراق را از مرحلة یک «نظریة نظامی»، به یک «فوریت عملیاتی» تبدیل کرده. و این عقب‌نشینی مسلماً الزاماتی دارد. همانطور که می‌دانیم از دیر باز روشن بود که آندسته از بمب‌گذاری‌هائی که پس از اشغال نظامی عراق، در سطح کوچه و خیابان، مردم عادی را هدف قرار می‌داد، لوازمش از طریق کارشناسان آمریکائی تأمین می‌شود. چرا که بمب‌گذاری در میان توده‌های مردم، از دیرباز از طرف آمریکائیان، به صراحت به نوعی «اهرم» در امر سیاستگذاری تبدیل شده است. هر چند در وقایع خونین اروپا، طی سال‌های بحرانی 1930، که نهایت امر منجر به حاکمیت‌ فاشیست‌ها و نازی‌ها شد، «بمب‌گذاری»، «آتش‌سوزی عمدی»، «درگیری‌های دینی و فرقه‌ای»، «ترورهای سیاسی» بیشتر نتیجة «سیاست» انگلستان بود، «میراث‌خوار» این سنت، پس از پیروزی نازی‌ها در آلمان، همان آمریکائیان شدند. نقش فزاینده‌ای که اینگونه «صحنه‌سازی‌‌های» هولناک، در سیاست روز می‌تواند بازی کند به هیچ عنوان قابل چشم‌پوشی نیست.

زمانی که فاشیست‌ها در ایتالیا به قدرت رسیدند و «خطر» کمونیسم در این منطقه از میان برداشته شد، تلاش‌های انگلستان ـ آنروزها انگلستان بود که صحنة مبارزه با کمونیسم را رهبری می‌کرد ـ متوجة کشور آلمان و خلاء سیاسی‌ای شد که فروپاشی «جمهوری وایمار» ایجاد کرده بود: ارعاب مردم، بحرانی ‌کردن شرایط اجتماعی، ایجاد سوءظن در میان اقوام و گروه‌های «سیاسی ـ اجتماعی» مختلف، مسئول جلوه دادن این یا آن گروه در چنین جنایاتی، و ... شرایطی بود که انگلستان در آلمان ایجاد کرد، تا بتواند به هر ترفندی از به قدرت رسیدن نیروهای چپ در اینکشور جلوگیری کند. نتیجة «سیاست‌های انسانی» بریتانیای کبیر را هم با ظهور «تحفة» سرمایه‌داری، آدولف هیتلر، همگان شاهد بودیم.

ولی از نظر تاریخی، کشوری که عملاً بمباران غیرنظامیان، و خانه‌ و زندگی مردم عادی را «هدفی نظامی» تعریف کرد، و جهت دستیابی به «پیروزی» این «راهبرد» را مورد استفاده قرار داد، ژنرال‌های آمریکائی طی جنگ دوم جهانی بودند. و شاهکار این سیاست، همان بمباران اتمی کشور ژاپن بود. آمریکائی‌ها طی سال‌های پس از جنگ نیز از این نوع «اهرم‌های»‌ سیاستگذاری دست بر نداشتند، چه به صورت علنی در جنگ کره و ویتنام، و چه به صورت «زیر‌جلکی» در ایتالیا، اسپانیا و پرتغال. در این بمب‌گذاری‌ها معمولاً چپ‌ها «مسئول» معرفی می‌شدند، ولی از قضای روزگار، جملة قربانیان نیز «راستگرایانی» بودند که با سیاست‌های آمریکا همکاری لازم را صورت نمی‌دادند.

آنچه در بالا آمد، صرفاً جهت روشن‌کردن فضای سیاست‌گذاری‌های آمریکا در شرایط بحرانی است. اینکشور، همیشه سعی دارد که، با بحرانی‌تر کردن شرایط، بر بحرانی که منافعش را تهدید می‌کند، فائق آید، و تا بحال انصافاً در اینکار «موفق» هم بوده. ولی از آنجا که بر هر شیوة عمل نقطه‌ای پایانی متصور است، امروز شاهدیم که «عمله و اکرة» آمریکا که در عربستان سعودی زیر نظر سازمان سیا، به افغانستان و عراق «بمب‌گذار» صادر می‌کرده‌اند، تا آنجا که به «اخبار» بی‌بی‌سی مربوط می‌شود، «دستگیر» شده‌اند. این امر نشان می‌دهد که سازش‌هائی در سطوح بالای سیاست منطقه صورت گرفته و می‌باید منتظر بود که نتایج «درخشان» چنین دستگیری‌های نمایشی‌ای هر چه زودتر در صحنة درگیری‌های عراق و افغانستان به منصة ظهور برسد.

در این میان امیدواریم که بازتاب چنین سازش‌هائی برای ملت ایران، ناامنی، تحکیم حکومت «نظامی‌ـ ‌مذهبی»، فقر بیشتر و سانسور فراگیرتر به ارمغان نیاورد. چرا که اینجا هم می‌باید گفت، «بر هر سیاستی نقطه‌ای پایانی متصور است!»

هیچ نظری موجود نیست: