۷/۲۶/۱۳۸۵

بز مزدور!



روزی که هیاهوی رسانه‌های استعماری و فریاد و فغان عمله‌های «سیاست‌باز» غرب، جو لازم جهت فروپاشی حکومت 57 سالة پهلوی را در کشور فراهم می‌آورد، و همزمان دست‌های آشکار و پنهان استعمار، در حال بنیانگذاری سلسلة دیگری از تبهکاران و سیه‌کاران در ایران بود، کمتر کسی از خود می‌پرسید، «به کجا می‌رویم؟» در واقع، هفته‌ها پیش از فروپاشی حکومت پهلوی، این سئوال خود تبدیل به یکی از نخستین «منکرات» حکومت آینده شده بود؛ خلاصه بگوئیم، «به کجا می‌رویم؟»، «ممنوع» بود! چرا که گویا همگی، دقیقاً می‌دانستند که به کجا خواهیم رفت! اینکه روشنفکران، سیاسیون، هنرمندان، و ... در کشور ایران، که آنروزها با برخورداری از وسیع‌ترین قشر دانشجوئی در میان ثروتمندترین کشورهای منطقة نفتخیز خاورمیانه، سرآمد تمامی این منطقه بود، به این «اجماع» برسند که سعادت جامعه و آیندة فرزندان این آب و خاک را می‌باید در آغوش نفرت‌انگیز یک «ملا» جستجو کرد، از نظر بسیاری دلسوزان این مملکت، حتی در همان روزهای «شیرین انقلابی»، به هیچ عنوان‌ «توجیه‌پذیر» نبود! ولی صدای کسی به جائی نرسید؛ عمله و اکرة استعمار کوچه‌ها، معابر، محل‌های تجمع، دانشگاه‌ها‌ و مدراس را «اشغال» کرده‌ بودند. این اشغال «شبه‌نظامی» که به دست استعمار سازماندهی شده بود، یک وظیفة اصلی بر عهده داشت، تفهیم این مطلب که آغوش «پرمهر» پهلوی را رها می‌کنید و به دامان «خمینی» می‌آویزید! و آنان که این «پروسة» استعماری را قبول نمی‌کنند، و قصد آن دارند که حاکمیت این ملای «مهجور» را به زیر سئوال برند، «خائن به آرمان‌های انقلاب، اسلام و خصوصاً شخص امام زمان هستند!»

شاید برخی از خوانندگان این وبلاگ از خود بپرسند چرا این مسائل را می‌باید امروز مطرح کرد؟ جواب بسیار ساده است؛ امروز هم دقیقاً به همانجا می‌رویم! و اگر هنوز مناسبات هولناک جنگ‌سرد بر روابط سیاسی ایران حاکم ‌بود، 22 بهمن‌ دیگری را چند سال پیش تجربه می‌کردیم. و در آغاز «حکومت مهرورزی» که قراردادهای 25 سالة نفت به سر آمده بود، و پیشتر از آنهم آقای خاتمی و دوستان‌شان زمینة کافی برای براندازی فراهم آورده بودند؛ یک «رضامیرپنج» یا یک «حاج‌روح‌الله» تپل مپل دیگر پیدا می‌کردیم، «آشغال‌هائی» که در هر سوراخ صدها مثال‌شان بیرون می‌آیند. ولی اگر «انقلابی» از قبیل «هوت 1299»، «28 مرداد»، «22 بهمن» و ... برگ‌های «زرین تاریخ این کشور» را مزین نکرد، و قراردادهای نفتی نتوانست در «مهلت» پیش‌بینی شده تمدید شود، باید به ارواح خاک ابوی گورباچف «صلوات» بفرستیم که با ریختن آب پاکی روی دست حاکمان «کارگری» اتحاد شوروی، این «آب‌قنات» نفرت‌انگیز را هم برای غربی‌ها و هم برای «شورائی‌ها» از ریشه خشکاند!

بی‌دلیل نیست که امروز «تشکیلات» سیاسی ایران، همان تشکیلاتی که از 80 سال پیش تا به امروز تحت نظر آیرون‌سایدها، شوارتسکف‌ها و هویزرها عمل می‌کند، مثل بچه‌های یتیم دست به دهان ایستاده‌ و نمی‌داند چه «غلطی» باید بکند. بی‌دلیل نیست که نوکرهای غرب در «اپوزیسیون» ایران، شبی را در آغوش خاتمی می‌گذرانند، روزی را به دست بوسی احمدی‌نژاد، دقایقی را به فحاشی به خامنه‌ای، ولی در هر حال لبیک‌اشان را از بوش دریغ نمی‌کنند! این‌ اپوزیسیون هم همانجا ایستاده، همانجا که 28 سال پیش بود؛ در درگاه استعمار! این‌ها هم هنوز فکر می‌کنند که جناب سرهنگ آیرون‌ساید با همان چمدان ویسکی اسکاتلندی‌ معروف‌شان تشریف می‌آورند، و پس از بده‌بستان‌های دولت انگلیس با دولت «کارگری» استالینیستی، یک رضاخان درست کرده، مأموریت «جدید» تعیین می‌کنند و می‌روند؛ و این‌ها خواهند ‌ماند و ملت ستم‌دیدة ایران که هر جور مایل بودند چپاول‌اش کنند! برای همین است که «شخصیت‌های» سیاسی و «پرتجربة» ایران معاصر همگی زیر پتوی مادربزرگشان قائم شده‌اند؛ آیرن‌ساید‌شان را می‌جویند!

معروف بود که رضامیرپنج همیشه به اطرافیان‌اش می‌گفت، «برای خودتان املاک دست و پا کنید!» این بچه‌ دهاتی بیسواد که دارائی‌اش از مال دنیا همان جوالی بود که به هیکلش می‌کشید، فهم و شعورش رسید که کجا ایستاده، و زمانیکه اربابان‌اش او را از ایران اخراج کردند، تقریباً قبالة تمامی زمین‌های زراعتی مازندران به اسم همین رضاخان بود! فکر نمی‌کنم آل‌کاپون گانگستر هم در طول زندگانی‌اش اینهمه «دزدی»، جنایت و آدمکشی کرده باشد که «اعلیحضرت» ملت ایران کرد. ولی اشتباه نکنید خمینی مثل «میرپنج» بیسواد نبود، خمینی «سوات» داشت! «دید» اجتماعی و سیاسی «میرپنج» از ریاست بر یک فوج قزاق فراتر نمی‌رفت، ولی خمینی می‌خواست «نمرود» حکایات قرآنی شود؛ در واقع با نمونة خمینی، شاهد یکی از همان مواردی هستیم که «سوات» رهبران در جهان سوم می‌تواند ضرر بیشتری به ملت‌های ستم‌دیده بزند. خمینی، هم زورگوئی «خداگونة» نمرود را می‌خواست، و هم فرضاً به خاطر «خدماتش به خداوند»، یک آپارتمان لوکس و مبله، همراه با چندین خدم و حشم در بهشت برین در همسایگی «حضرت‌بقیه‌الله» برای خودش در خواب و رویا می‌دید! همان حضرت بقیه‌اللهی که قرار است یکی از همین روزها با یک طناب از ته چاه مسجد جمکران بیرون آمده، جهان را «غرق» عدل و داد کند!

حال که تصاویر «رهبران» گذشتة کشور ایران را به قلم بی‌غرضی و بی‌مرضی ترسیم کردیم، می‌ماند تصویر رهبران فعلی و شاید آیندة این ملت «گهرپرور»! کسی در میان این «رهبران» به مسائل واقعی این مملکت هیچگونه اشاره‌ای نمی‌کند؛ شبکة فساد دولتی که همه ساله صدها میلیارد دلار ثروت‌های ملی را به چپاول سرمایه‌داری‌های غرب می‌دهد، در گفتار این «رهبران»‌ فرضی حقوق‌بگیران «بی‌بضاعت» دولت تعریف می‌شوند، سازمان‌های امنیتی و انتظامی این کشور از نظر این «آقایان» و بعضاً «خانم‌ها»‌ اصلاً مقصر آنچه پیش می‌آید نیستند: یادمان نرفته که شهربانی آریامهری را هم «پدرطالقانی» 24 ساعت بعد از 22 بهمن «تطهیر» فرمودند. ارتش وابسته و نوکر صفت ایران که 80 سال است عصای دست سیاست‌های استعماری است، «نیروهای وطن‌پرست و حافظان مرز و بوم کشور» معرفی می‌شوند! حتی بعضی از «رهبران»‌ فرضی آینده پای فراتر گذاشته از «جانیان سپاه‌پاسداران و بسیج» دعوت می‌کنند که به «صفوف» مردم بپیوندند! معلوم نیست جنایات هولناکی که در اینکشور طی 80 سال صورت گرفت از کدام مجراها اعمال شد و مورد حمایت چه کسانی قرار داشت؟ تحت «تحلیل» رایج، که هر روز هم با استفاده از حمایت‌های اجنبی توان و قدرت بیشتری می‌گیرد، آخوندها بی‌تقصیر‌اند، سپاهی بی‌گناه، کارمند دولت کار بدی نکرده، توده‌ای و اکثریتی، مجاهد و مصدقی، آتش‌بیاران بیش از 10 کودتای دولتی طی 30 سال اخیر، همگی «مبارزان» راه فلاح و صلاح ملت‌اند، پس بفرمائید مقصر اینهمه جنایت و خونریزی، چپاول و آدمکشی و وطن‌فروشی ملانصرالدین، روزنامه‌فروش سرکوچة ما، و شیرفروش محله بوده‌اند، تا خیال ما هم راحت شود!

ایرانی تا از گذشتة خود، گذشته‌ای که استعمار ریشه‌های آنرا با ریختن خون جوانان بی‌گناه این مملکت آبیاری کرد، به صورتی آگاهانه آزاد نشود، نمی‌تواند آینده را آنطور که باید رقم زند. ما در شرایط یک کشور با حکومت «دمکراسی پارلمانی» نیستیم که همة رهبران فرضی حکومت‌های آینده، هنوز اسب‌شان را زین نکرده‌، «فرمان عفو عمومی»‌ صادر می‌کنند! مسئولان این 8 دهه جنایت باید به نام، مشخصات و مقام، تک تک به مردم ایران معرفی شوند، در غیر اینصورت به صراحت باید گفت، آنان که هنوز به قدرت نرسیده، از «عفو» عمومی در چنین شرایطی سخن می‌گویند، خود از همکاران همین جنایتکاران‌اند و از نانخورهای استعمار! یا ریشة این شبکه‌های «منحوس» که سیاست‌های استعماری با تکیه بر آنان مملکت را به اسارت گرفته‌، از میان برداشته می‌شود، یا اینکه راه صلاح و فلاحی برای ما ملت نخواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: