۶/۳۰/۱۳۸۵

موهبت تحریم!



ایرانیان در آغاز هزارة سوم میلادی، برای حضور در صحنة جهانی مسیر بسیار پیچیده‌ای در پیش دارند. تجربة هولناک حکومت «ولایت فقیه»، که اینک نزدیک به سه دهه بر تاریخ کشور سنگینی می‌کند، بازتاب‌هائی خواهد داشت که به سهولت نمی‌توان از آن خلاصی یافت. با شکل‌گیری حاکمیت کودتا در تایلند، ‌ شاهدیم که نمونة حکومت‌های استبدادی و همزمان گویا «ضدامپریالیستی» به صورت مداوم در سطح جهان رو به رشداند. فراموش نکنیم که نخستین نمونة این «نوع حکومت»‌ در ایران تجربه شده است. و به این ترتیب،‌ در 22 بهمن 1357، ایرانیان عملاً در صدر فهرست قربانیان یک سیاست نواستعماری قرار گرفتند. فقط با تکیه بر یک هشیاری فراگیر و ملی قادر خواهیم بود از فرو افتادن کشور به دامی دیگر جلوگیری کنیم؛ ولی این سئوال هنوز بی‌جواب مانده، آیا متفکران و صاحب‌نظران کشور از این نوع هشیاری برخوردارند؟

با سخن‌پرانی‌ها و ژست‌های «دمکرات‌منشانة» سخنگوی ریاست جمهوری آمریکا، آقای اسنو، در «مذمت» کودتای نظامی در تایلند، تصویر به تدریج روشن‌تر می‌شود. ملت‌های جهان می‌باید درجة آگاهی و هوشیاری خود را در مقابله با توطئه‌های سرمایه‌داری جهانی افزایش دهند، توطئه‌هائی که در مسیر سرکوب ملت‌های ستم دیدة جهان سازماندهی شده است. این نوع «موضع‌گیری‌ها» در «مقابله» با دیکتاتوری‌ها، یادآور نخستین ماه‌های دستیابی «امام جماران» به قدرت است! همان روزها که عملة آمریکا، با سردادن فریاد «مرگ بر آمریکا»، در واقع سرکوب مطالبات آزادیخواهانة ملت ایران را «نوید» می‌دادند.

کیست که نداند یک کودتای نظامی صرفاً‌ با همیاری سیاسی، اطلاعاتی و نظامی یک قدرت خارجی صورت می‌پذیرد؛ این واقعیت شاید اولین واحد دانشگاهی در تدریس علوم سیاسی باشد. حال برخورد افرادی چون آقای «اسنو» و همکاران‌شان در «انتقاد» از کودتای نظامی را چگونه باید تحلیل کرد؟ ارتش تایلند خارج از همکاری سرویس‌های امنیتی سازمان سیا و پنتاگون نمی‌توانسته در صحنة سیاست بین‌الملل دست به یک «کودتا» بزند؛ حال که «سفارش» ارباب در بستة کادوئی پیچیده‌ شده، ناز و کرشمة «گاوچران‌ها»‌ از چه رو اینهمه بالا گرفته است؟ جواب به این سئوال بسیار ساده است، چرا که در دنبالة سخن‌پرانی‌های عملة «کاخ سفید»، اشاراتی به قطع «کمک‌های مالی»، تعلیق در حمایت از نقطه‌نظرهای تجاری تایلند در «سازمان تجارت جهانی» و ... به میان می‌آید. این موضع‌گیری‌ها، که گویا به دلیل «مخالفت» با کودتا اعمال خواهند شد، به معنای اعمال تحریم های اقتصادی بر علیة اقتصاد تایلند، و نهایت امر قدرت خرید توده‌های کشور است، چرا که گویا پیش از این کودتا ساختار اقتصادی تایلند نقطه‌نظرهای کاخ‌سفید را تأمین نمی‌کرده. برخورداری حکومت نظامیان از حمایت و پشتیبانی تام و تمام اقتصادی آمریکا در این میان مسلماً خدشه‌ای بر نخواهد داشت.

طی چند سال اخیر شاهدیم که این نمونه‌ها بسیار باب روز شده‌اند؛ آقای چاوز در ونزوئلا نیز یکی از همین نمونه‌هاست! و بی‌دلیل نیست که ایشان تا به این اندازه با «مهرورزی» دوستی و مودت دارند. یادمان نرود که ایشان قبل از آنکه شال و کلاه کرده و برای «ضدیت با امپریالیسم» پای به میدان مراودات سیاسی بگذارند، چون سپهبد قرنی‌ خودمان از طرف سازمان سیا مورد التفات‌هائی قرار گرفته بودند. و به عنوان یک مهرة پنتاگون، برنامه‌ریزی یک کودتای نظامی در ونزوئلا را نیز، تحت نظر سازمان سیا، در سوابق درخشان آقای چاوز مشاهده می‌کنیم. اینکه کودتاچی‌های سابق به یکباره به «مدافعان» حقوق زحمت‌کشان تبدیل ‌شوند، از آن نوع دگردیسی‌ها است که باید با شک و تردید بسیار مورد بررسی قرار گیرد.

اگر صاحب‌نظران، بررسی امور سیاسی در عهد جدید را پدیده‌ای بسیار پیچیده به شمار می‌آورند، ریشه در این واقعیت دارد که بررسی‌ مسائل سیاسی جهان از ابعاد عجیبی برخوردار شده. سال‌ها پیش از آنکه نمونه‌های «حاکمیت‌های ضداستعماری» و همزمان دست نشاندة «استعمار» در لابراتوارهای سازمان سیا پرداخت شود، اقتصاددانان معتقد بودند که اقتصاد سرمایه‌داری جهانی در اواخر قرن 20 و اوائل قرن 21، نه به سوی یک اقتصاد واحد، که به سوی اقتصادهائی موازی در حال حرکت خواهد بود. این اقتصادهای موازی همان پدیده‌ای است که امروز در بعدی هولناک شاهد شکل‌گیری‌شان هستیم. در درون مرزهای کشورهای سرمایه‌داری، ‌ همچنان که در خارج از مرزهای اینکشورها این پدیدة نوین در سال هزاران میلیارد دلار سرمایه را بدون نظارت دولت‌ها، مجالس قانونگذاری، مطبوعات، ادارات مالیات، و ... در سراسر جهان در حال گردش مداوم نگاه می‌دارد. اقتصاد «غیررسمی» همان پدیده‌ای است که ملت‌های ستم‌دیده در افغانستان، عراق، ایران، ونزوئلا و امروز تایلند را به راحتی به چپاول محافل سرمایه‌داری غرب ‌داده، بدون آنکه هیچگونه «مسئولیتی»‌ در برابر مصیبت‌هائی که بر این ملت‌ها تحمیل می‌کند متوجه «سردمداران» و «بهره‌وران» واقعی از این نوع اقتصاد شود.

سناریوی نوشته شده جهت اینگونه «گسترش» اقتصادی سرمایه‌داری در جهان سوم، بسیار ساده و قابل فهم است. همانطور که در مورد تایلند شاهدیم، یک حکومت «غیرقابل» قبول قدرت را به دست می‌گیرد، حکومتی که در عمل به دست عوامل سازمان سیا پایه‌گذاری شده‌ است. این ظاهر قضیه است! دولت‌های سرمایه‌داری غربی، و در رأس آنان ایالات متحد، آناً از حمایت این دولت به دلیل «عدم رعایت حقوق بشر»، «زیر پای گذاشتن دمکراسی» و ... سر باز می‌زنند. و در نتیجه، تحمیل شرایط سنگین تحریم اقتصادی، بودجه و توان مالی ملت را که اینک یک حکومت استبدادی نیز بر او حاکم شده، در قالب افزایش قیمت‌ها، فرار مغزها، چپاول معادن و ... به جیب اربابان سرازیر می‌کند. هر گونه بهبود روابط این کشور با خارج از مرزها نیز به دلیل همان مسائل بالا از طرف سازمان سیا مسدود می‌شود، و ملت در واقع به دست یک حکومت مستبد و وابسته دست‌وپای بسته در اختیار کشورهای سرمایه‌داری غربی قرار می‌گیرند. این بررسی به صورت تمام و کمال از طرف صاحب‌نظران سیاسی و اقتصادی در مقالات مطول بارها به چاپ رسیده، و آخرین نمونه‌ای که خود شاهد آن بودم‌ مقالة مورخ صاحب نام گابریل کولکو بود که در سال 2006، در مورد نقش موازی سازمان‌های اعتباری در زیر پای گذاشتن حقوق ملت‌ها به قلم آورده شده بود.

به طور مثال، یکی از این حکومت‌های‌ «غیرقابل قبول» سال‌ها است که با کمک و همراهی سازمان‌های امنیتی غربی، بر کشور برمه حاکم شده است. سازمان‌های دیده‌بان حقوق بشر، بارها در مورد «پدیدة بردگی» و خرید و فروش انسان‌ها در روستاهای برمه از طرف شرکت‌های صنعتی غربی و خصوصاً‌ شرکت نفتی «توتال فینای» فرانسه به سازمان‌ ملل هشدار داده‌اند. ولی در شرایطی که شخصیت شرافتمندی چون کوفی عنان پست دبیرکلی یک چنین سازمان مسخره‌ای را در دست گرفته، نمی‌توان انتظار عکس‌العملی داشت. صدها زن و کودک در روستاهای برمه همه روزه به دست شرکت‌های غربی به بردگی و کار اجباری کشیده‌ شده‌اند، و پاسخ رسمی کشورهای غربی در این خلاصه شده که، «ما حکومت نظامیان بر برمه را تأئید نمی‌کنیم!» این پاسخ به همان اندازه مسخره و مضحک است که دفترچه‌های حسابداری همین شرکت‌ها نشان می‌دهد که دولت‌های غربی تا چه اندازه در این جنایات با شرکت‌های‌شان همکاری نزدیک دارند.

امروز با «انتقادات» عروسک‌کوکی‌های کاخ سفید از کودتای تایلند،‌ تصویر هولناک یک بهره‌برداری دیگر از «حکومت‌های ضداستعماری»‌ در حال شکل‌گیری است؛ آیا ملت‌های جهان همه در خواب خرگوشی فرورفته‌اند، یا کسانی هستند که می‌دانند، یا این چرخة مرگ‌آور اقتصادی را مردم فرو می‌افکنند، و یا اینکه دیر یا زود بر در خانة خودشان خواهد کوبید؟

هیچ نظری موجود نیست: