۲/۲۵/۱۳۸۸

حزب‌نماها!


در بزنگاهی که مذاکرات جهت کنترل تسلیحات هسته‌ای، بین طرف‌های روس و آمریکائی هنوز در جریان است، مشکل می‌توان از اخبار و مقالات سیاسی استنباط روشنی به دست داد. مطلب را می‌باید به صورت صریح عنوان کنیم، تا زمانیکه رابطة استراتژیک این دو قدرت تعیین‌کننده از نظر نظامی به صورت کامل حل و فصل نشده، بدیهی است که سیاست‌گذاری‌های جانبی در وضعیت تعلیق قرار گیرد. با این وجود مسائل و پیچیدگی‌ها کم نیست. مشکل افغانستان هنوز پابرجاست؛ بحران عراق همان است که چندین ماه پیش بوده؛ بن‌بست «سیاسی» در گرجستان هر روز وسیع‌تر می‌شود؛ وضعیت کشور ترکیه، خصوصاً در ارتباط ویژه‌ای که آنکارا با تل‌آویو برقرار کرده کاملاً نامعلوم است؛ جنگ داخلی و جابجائی غیرنظامیان در پاکستان غوغا می‌کند، و در کنار تمامی این مسائل، حداقل برای ما ایرانیان معضلی به نام «انتخابات» در جمکران نیز مطرح است!

بدیهی است که در برابر مسائل جهانی، از دست ما ایرانیان کاری برنمی‌آید. ما نمی‌توانیم برای بحران افغانستان تصمیم‌گیری کنیم، نمی‌توانیم جنگ پاکستان را که بودجة آن چند هفته پیش در کنفرانسی در شهر توکیو «تأمین» شد، نقطة پایان بگذاریم، و یا اینکه نمی‌توانیم مسئلة عراق را حل کنیم. ولی یک کار از عهدة ما برمی‌آید: موضع خود را در برابر این «انتخابات» تا آنجا که به حضور و یا عدم‌حضور فعال‌ و نه منفعلانه در برابر صندوق‌های رأی مربوط می‌شود کاملاً مشخص کنیم.

در همین مورد شاهد شکل‌گیری دو نگرش هستیم. اگر می‌گوئیم فقط «دو نگرش»، دلیل دارد. چرا که از نظر ما شرکت در این انتخابات فرمایشی، خارج از حمایت از این و یا آن «کاندیدا» یک موضع‌گیری واحد است. در عمل تفاوتی ندارد که افراد به میرحسین موسوی رأی بدهند یا به احمدی‌نژاد و کروبی!‌ تمامی این نامزدها همگی سه دهه است که در حکومت حضور فعال دارند و مشکلات امروز ایران تا حد زیادی بازتابی است از عملکرد همین «فعالان مایشاء»، یعنی کسانیکه جامعه را به بن‌بست‌های مالی، اقتصادی و فرهنگی امروز کشانده‌اند. رأی به هر یک از اینان به معنای تأئید حکومت اسلامی در تمامیت‌اش خواهد بود.

در نتیجه، موضع سیاسی فعلی در کشور ایران به دو نگرش محدود می‌ماند: شرکت یا عدم‌ شرکت در این نمایشات! البته همانطور که می‌توان حدس زد گروه‌هائی در میان ایرانیان وجود دارند که «شرکت» خود در این نمایشات مسخره را تحت عناوینی گاه بسیار غیرقابل توجیه، نوعی «استراتژی» سیاسی معرفی می‌کنند! ما با این قرائت از شرایط فعلی به طور کلی مخالف‌ایم. و سعی خواهیم داشت در همین مختصر دلائل خود را ارائه دهیم.

نخست می‌باید فضای سیاسی کشور را نه در چارچوب منافع «محافل» که به صورتی کاملاً عینی ترسیم کنیم. در وضعیت سیاسی‌ای که حکومت اسلامی پس از سه دهه بر مملکت حاکم کرده برای ما و همفکران ما غیرقابل درک است که چگونه بعضی کانال‌ها به خود اجازه می‌دهند که سخن از پدیده‌ای به نام «تشکل» سیاسی و یا حزب به میان ‌آورند. شاید امثال حزب‌توده، نهضت‌آزادی، مشارکت‌چی‌ها، مؤتلفه، و ... تحلیل ویژه‌ای از حزب در نظر دارند؛ در نتیجه بهتر است نخست «تحلیل» خود را از پدیده‌ای که «حزب» می‌نامند مشخص کنند تا بعد مردم بتوانند قضاوت کرده، و پس از سبک‌سنگین کردن مسائل، موضع این به اصطلاح «احزاب» و «گروه‌هائی» را که سخن از شرکت در انتخابات به میان می‌آورند از نظر سیاسی مشخص کنند.

یک مطلب، غیرقابل بحث و گفتگو است؛ تا زمانیکه اساسنامه‌ها، مراکز فعالیت و دفاتر ثبت‌نام از متقاضیان، احیاناً هزینه‌ای که شرکت فعال در هر یک از تشکل‌ها از نظر مالی برای متقاضیان به همراه می‌آورد، و هزینه‌هائی که دولت تحت عنوان حمایت از فعالیت‌ احزاب عمدة کشور می‌باید برای هر یک از این گروه‌ها در نظر گیرد مشخص نشده، در کشور ایران از نظر قانونی، روش‌ شناختی و اجتماعی، پدیده‌ای به نام حزب و یا گروه سیاسی اصولاً وجود خارجی ندارد. در چنین شرایطی، هر کس سخن از «حزب»، «گروه‌سیاسی»، «سازمان‌سیاسی» و ... به میان می‌آورد فقط در انتزاعات محفلی سخن گفته، اظهارات و مواضع وی از نظر علوم ‌سیاسی پشیزی ارزش ندارد و فاقد عملکرد ساختاری است؛ «مفت‌گوئی» است، و در بهترین صورت ممکن، اگر بخواهیم پروژة مارکسیستی «حزب» را در نظر آوریم، فقط یک برخورد «‌مارکسیستی» در قالب انقلابات توده‌ای است. برخوردی که آنرا به صراحت اکثر همین «احزاب چپ‌گرا» امروز مورد تردید قرار داده‌اند.

در نتیجه، در شرایطی که حاکمیت و مراکز تصمیم‌گیری، که در ایران همان سازمان‌های وابستة «امنیتی ـ نظامی» هستند، اصولاً احزاب و گروه‌های سیاسی را به رسمیت نمی‌شناسند، استراتژی «شرکت فعال» برخی از این گروه‌ها و تشکیلات در «انتخابات» فقط ضدونقیض‌گوئی و رسوائی است. چگونه یک به اصطلاح «حزب» ـ حتی اگر به دلائل بالا اصولاً حزبی در این شرایط وجود نداشته باشد ـ به خود اجازه می‌دهد در چارچوب حکومتی که نظریة «حزب سیاسی» را اصولاً قبول ندارد، از مردم بخواهد که در انتخابات این حکومت «شرکت» کنند!‌ در همینجا و با در نظر گرفتن مطالب بالا به صراحت می‌گوئیم تمامی این به اصطلاح «احزاب» و «گروه‌های» مخالف‌نما که معمولاً دفتر و دستکی هم خارج از مرزها به راه انداخته‌اند، از نظر ما فاقد مشروعیت سیاسی‌اند. اینان فقط در چارچوبی می‌توانند به صورت منسجم با مسائل اجتماعی ایران برخورد کنند که موضع مخالفت با حکومت و قوانین «ضدحزبی» این حکومت را پیوسته ملکة ذهن داشته باشند. و این موضع‌گیری در کمال تأسف، عملاً در اکثر تشکل‌های خارج از کشور غایب است!‌

با این وجود می‌باید قبول کرد که در ایران پدیده‌ای پس از کودتای 22 بهمن «باب» شده که آن را «محفل‌بازی» می‌نامند، نه حزب! برای ما این امر غیرقابل درک است که بعضی افراد سعی دارند افکار ملت ایران را در زمینة شناخت تفاوت‌های موجود بین «محفل» و «حزب» اینگونه دچار تشتت و آشفتگی کنند. «محفل»، یک پدیدة غیرمسئول، فروبسته و معمولاً سری یا نیمه‌سری است. «محفل»، منافعی گنگ، گاه متضاد و معمولاً بدون ارتباط با منافع عمومی را دنبال می‌کند. منافعی که نمی‌تواند از یک تریبون عمومی مورد «دفاع» قرار گیرد. در صورتیکه حزب پدیده‌ای است اجتماعی که در برابر مسائل مردم و مملکت موضع‌گیری مشخص و شفاف می‌کند، از این مواضع رسماً حمایت خواهد کرد، و نمایندگان‌اش موظف‌اند در برخورد با مسائل سیاسی آئینه‌ای تمام نما از مرام‌ و مشی حزبی باشند! و آندسته از اعضاء که مشی حزبی را اعمال نکنند، از حزب اخراج خواهند شد.

حال می‌باید پرسید ما ملت را چه می‌شود؟ ما ملت که در خلوت و به زعم خود هم بسیار «متمدن» هستیم، و هم تاریخ پرافتخار داریم، هم فردوسی و حافظ داریم و هم فروغ و هدایت داریم، ما ملت که زبان‌مان یکی از کهن‌ترین زبان‌های کرة ارض است، و به قولی یکصدوپنجاه سال پیش برای دمکراسی انقلاب مشروطه به راه انداخته‌ایم، ما چرا در فهم این مسائل تا این حد خرفت و کودن شده‌ایم! ما ملت چرا اجازه می‌دهیم که یک محفل بی‌مسئولیت که اصلاً معلوم نیست خط‌مشی و سیاست کلی‌ آن چیست، تحت عنوان «مجمع روحانیت مبارز» و یا «مؤتلفه» برای شرکت در یک «انتخابات» برای‌مان دستورالعمل صادر کند؟ ما چگونه می‌توانیم اجازه دهیم محافلی که خود را «گروه ‌سیاسی» می‌نامند، تحت نام‌هائی از قبیل «مجاهدین انقلاب»، «مشارکت»، و ... بدون هیچگونه مسئولیت عمومی و بدون معرفی خط‌مشی‌ها و مشخص کردن خطوط اصلی سیاسی برای آیندة مملکت به ما توصیه کند که در یک «انتخابات» شرکت کنیم و به فردی هم رأی بدهیم؟ اگر در فردای انتخابات این فرد از قبول مسئولیت‌های کلیدی‌ای که عنوان کرده سر باز زد، تکلیف مردم با این گروه‌های «حامی» چیست؟ همین گروه‌هائی را می‌گوئیم که اصلاً وجود خارجی هم ندارند و فقط روی ریل خبرگزاری‌های داخلی و خارجی «تشکیلات» سیاسی‌اند!

همانطور که نمونة بالا نشان می‌دهد، رابطة اندام‌واری که می‌باید میان شهروندان و یک تشکل سیاسی وجود داشته باشد، در فضای امروز کشور ایران عملی نیست. «محافل» از نظر حقوقی حق ندارند در یک «انتخابات» عمومی موضع‌گیری و دخالت داشته باشند. «انتخابات» متعلق به مردم، و نمایندگانی است که از طرف احزاب شناخته شده و با اهداف و خط‌مشی‌های مشخص پای به میدان مبارزات تبلیغاتی می‌گذارند. خارج از این صورت‌بندی «انتخابات» مفهوم و معنا ندارد. مجمع مدرسین حوزة علمیة قم، اگر از یک نامزد حمایت می‌کند، می‌باید نخست مواضع خود را از نظر سیاسی، اقتصادی، مالی و ... در برابر ملت ایران مشخص کند، سپس همین «مجمع» باید ببیند که این «مواضع» تا چه اندازه از اقبال عمومی برخوردار است، و در یک رقابت مستقیم این به اصطلاح «مجمع» تا کجا می‌تواند از مواضع خود دفاع کند. آیا در شرایط فعلی این «مجمع» نیازی به اینگونه موضع‌گیری‌ها می‌بیند؟ مسلماً خیر! این تشکیلات که با پول بادآوردة نفت کشور پروار شده، برای خود مأموریتی ورای «آراء» و عقاید مردم قائل است؛ خلاصه می‌گوئیم، اینان برای ملت ایران به عنوان شهروند ارزشی قائل نیستند. حال می‌باید پرسید کسانیکه در چنین شرایطی بلندگو به دست گرفته‌اند و از شرکت در «انتخابات» حکایت و داستان برای مردم می‌بافند نیات واقعی‌شان چیست؟

ملتی که طبق قانون اساسی حکومت جمکران، خواب و خوراک‌اش، لباس و نوشابه‌اش، رفتار و کردارش، و حتی روابط‌ زناشوئی‌اش می‌باید تحت نظارت عالیة ولی‌فقیه قرار گیرد، از چه رو و در چه چارچوبی امروز به توصیة «مخالفان» حکومت اسلامی، می‌باید در حوزه‌های رأی‌گیری جمع شده، یک کاغذپاره هم به اسم این و آن در صندوق‌‌ها بیاندازد؟ حتماً شرکت در این «انتخابات» هم به دلیل نظر «ولی‌فقیه» الزامی شده!‌ حزب‌توده که از طرفداران خود می‌خواهد «فعالانه» در این انتخابات شرکت کنند، بهتر است به ما بگوید در این خیمه‌شب‌بازی که حتی کروبی هم از تقلب‌ها صدایش در آمده بود، اگر پس از شرکت تمامی مردم کشور در انتخابات باز هم نام «احمدی‌نژاد» را بیرون کشیدند، به طرفداران‌اش چه خواهد گفت؟

ساختار فعلی حکومت اسلامی امکان شرکت در یک «انتخابات» را نمی‌دهد! قرار گرفتن در کنار این هیئت حاکمه، و شرکت در این خیمه‌شب‌بازی فقط تأئیدی خواهد بود بر موجودیت حکومت اسلامی. آن‌ها که از این حکومت «دل‌خوش» دارند، بجای چپ‌زنی، مصلح‌نمائی، حتی «مسلمان‌نمائی» بهتر است صریحاً مواضع خود را روشن کنند. شرایط همچون روز روشن و واضح است، طرفداران شرکت در این «انتخابات» از اوباش وابسته به حکومت اسلامی‌اند، و در بهترین صورت ممکن دچار خرفتی‌ سیاسی شده‌اند. ما اعتقاد داریم که ملت ایران شایستة برخورداری از حکومتی به مراتب مسئول‌تر، دمکراتیک‌تر و انسانی‌تر است؛ به همین دلیل از هم‌وطنان می‌خواهیم که از شرکت در نمایشات حکومت اسلامی پرهیز کنند. تنها راه رساندن ندای ملت ایران به گوش جهانیان تحریم کامل و بدون قیدوشرط این خیمه‌شب‌بازی است.


هیچ نظری موجود نیست: