
شاید بهتر باشد که مطلب امروز را با بررسی «تحقیق» اخیر دانشگاه هاروارد در مورد «وبلاگستان» زبان فارسی آغاز کنیم. این تحقیق در تاریخ 6 آوریل 2008، از طرف دو محقق به نامهای «جان کری» و «بروس اتلینگ» انتشار یافته. همانطور که میدانیم دانشگاه هاروارد، به دلائلی نامعلوم شهرتی جهانی به هم زده، و در سایة این شهرت و «افتخار» هر نوع کاغذپارهای را میتواند تحت عنوان یک «تحقیق» به خورد خلقالله دهد. درست حکایت ملانصرالدین شده که لباس فاخری پوشید و بر صدر مجلس نشست، در حالیکه چند لحظه پیش از آن به دلیل مستعمل بودن لباسش، از همان مجلس به خواری رانده شده بود! در همین راستا، زمانیکه بچهپولدارهای متعلق به محافل صاحب نفوذ آمریکا و حتی نوکران آمریکائیها در جهان سوم، جهت دریافت مدارک تحصیلی خود طی 10 سال مطالعات «عمیق» در حقوق و تاریخ و فلسفه، معادل درآمد 10 هزار خانوادة مستمند شهری و رنگینپوست در ایالات کم در آمد آمریکا، هزینة ثبتنام، پول کتاب و دفتر، و خصوصاً «تفریحات» میپردازند، میباید «دانشمندان» بزرگی باشند!
نظام سیاسی ایالات متحد، یکی از معدود نظامهای سیاسی در تاریخ بشر است که «حقانیت» علمی و فلسفی را مستقیماً به بهرهوری افراد از امکانات مالی، نژادی و طبقاتی مرتبط کرده؛ در چنین ساختار شرمآوری، که در کمال تأسف همه روزه فراگیرتر و جهانیتر نیز میشود، تهیدستانی چون کارل مارکس، اسپینوزا، ژان ژاک روسو و دیگران مسلماً میباید زبالة «خاندان» بوش را جمعآوری کنند! و در عمل به همین نتیجه نیز رسیدهایم. این مقدمه شاید جهت برداشت واقعبینانهتر از این «تحقیق» لازم بود، چرا که باز هم در کمال تأسف، این الگوبرداری در جوامع جهان سوم، خصوصاً کشورهای خاورمیانه به شدت نفوذ کرده، و جای تعجب ندارد که «لینک» گزارش کذا را امروز عملاً بر روی بسیاری از وبلاگهای فارسی زبان در داخل کشور مشاهده میکنیم. این ارتباط دو سویه میان حاکمیت دستنشانده، و بنیادهای پوشالی اربابان به یکی از واقعیات روزمرة ما ایرانیان تبدیل شده! حکایت «دکتر» احمدینژاد و «دکتر» محسن رضائی فقط بازتابی از همین الگوبرداریهاست.
اینک به بررسی این «تحقیق» باز میگردیم. مسائل مختلفی از «وبلاگستان» فارسی در این مقاله منعکس شده. و مهمترین آن تقسیم بندی این «وبلاگستان» به چهار گروه بزرگ است. بر اساس «تحقیقات» انجام شده، فقط یک گروه که محققین آنرا «وبلاگهای سکولار و اصلاحطلب» مینامند، به طور جدی با مشکل «فیلترینگ» روبرو است! و این مشکل نیز در جدولی «زیبا» و شکیل ارائه شده، و «فیلترینگ» فقط شامل 21 درصد از این وبلاگها میشود! به عبارت دیگر، به ادعای محققان هاروارد، از جمع هزاران وبلاگ «سکولار و اصلاحطلب»، 79 درصد آنها در ایران، کاملاً «قابل رویت» هستند! از طرف دیگر، شبکة دولتی وبلاگ نویسی «اسلامی» که توسط وزارت اطلاعات، جهت اشغال فضای مجازی و با سرمایهگذاری مستقیم دولت ایران از طریق به کارگیری پاسداران و بسیجیها شکل گرفته، در این تحقیق کاملاً غایب است. با این وجود، «محققین» رضایت دادهاند که از چهار نوع «وبلاگستان» فارسی، یکی را هم متعلق به «جوانان مسلمان» بدانند! به عبارت سادهتر، این «تحقیق»، که با زبانی علمینما و بسیار متین و «موقر» در 68 صفحه منتشر شده، یک سند تبلیغاتی جهت «آزاد» نمایاندن فضای مجازی در کشور ایران است. با این وجود، یک ایرانی، چون نویسندة این سطور که مدتی است به وبلاگ نویسی مشغول است، و دستی هم در ارتباطات اینترنتی دارد، سریعاً درمییابد که این تحقیق فقط یک «سند» تبلیغاتی است. چرا که در آغاز کار نیز نویسندگان آن از همکاری دو تن از «شخصیتهای» ایرانی وابسته به حکومت اسلامی، آقایان عباس میلانی و احمد کیارستمی به صراحت «تجلیل» میکنند، و پروژة دمکراسی ایران در مرکز تحقیقاتی «هوور» را نیز در این همکاریها «منظور» میدارند! در ثانی به صراحت میدانیم که، فیلترینگ اعمال شده از جانب دولت، فقط با همکاری نزدیک شرکتها و «کارشناسان» فنی غرب، و با هزینههائی نجومی عملی شده! ادارة فکسنی مخابرات حکومت اسلامی از قدرت کافی جهت مقابله با اینترنت برخوردار نیست، به احتمال زیاد سایتهای «غیرمجاز» مستقیماً و به درخواست حکومت اسلامی، با توافق کشورهای آلمان و ایالات متحد «فیلتر» میشوند.
حال که محققین امکان قابل رویت بودن همین وبلاگ را نیز در ایران برایمان خوب «توضیح» دادند، و شادمان کردند، ما هم مطلب دیگری مطرح میکنیم تا کمی از مشکلات همین جامعة «آزاد» را به تصویر کشیده باشیم!
همانطور که میدانیم همسر حسین فاطمی چندی پیش با مهرورزی در دفتر ریاست جمهوری ملاقات داشته، و گویا «دفتر خاطرات» فاطمی را هم ـ این دفتر اصلاً معلوم نیست از کجا پای به میدان تاریخ معاصر ایران گذاشته ـ به حضور «ریاست جمهور» منتخب امام و امت تسلیم کردهاند. البته با نگاهی به عکس خانمی که در ملاقات حضور دارند به این صرافت میافتیم که شاید حسین فاطمی چون امامان جمعه به مرض «کودکبارهگی» دچار بوده! همه میدانیم که وزیر امورخارجة مصدق 55 سال پیش، پس از کودتای 28 مرداد اعدام شده، و اگر همسر ایشان که از فاطمی فرزندانی هم دارند، در آن روزها فقط 25 سال میداشتند، امروز میباید یک زن 80 ساله باشند! در حالیکه عکس ایشان هیچ ارتباطی با یک زن مسن و فرتوت ندارد. شاید حسین فاطمی هم به پیروی از سنت محمدی ایشان را در 6 سالگی عقد کرده باشند، که امروز اینقدر صاف و محکم در دفتر ریاست جمهوری بر روی مبل جلوس فرمودهاند! اینهم یکی دیگر از خواص «اصول» اسلامی! حالا انتظار دارید این وبلاگهای «سکولار» را فیلتر هم نکنند؟
ولی از آنجا که «مهرورزی» بر اساس گزارش سایت «تابناک»، در سخنرانی اخیر خود شدیداً از بالا بودن نرخ اجاره خانه و مسکن عصبانی شده و ابراز ناراحتی کرده، ما اصولاً برخورد دیگری با مسائل اجتماعی اتخاذ میکنیم. سایت تابناک میگوید:
«این شيوة رئيسجمهور باعث شد تا[...] تلويحاً اين تصور را به وجود آورد كه قيمت مسكن در اختيار رئيسجمهور است و با دستور او پائين ميرود و چه بسا پيشتر هم با دستور او بالا رفته است!»
این سایت تابناک را هم باید جزو همان «وبلاگستان سکولار و اصلاحطلب» فیلتر کنند، تا یاد بگیرد با حضرت رئیس جمهور چه طور باید صحبت کرد. معلوم است که با دستور ایشان بالا و پائین میرود، مسکن که هیچ، همه چیز با دستور ایشان بالا و پائین میرود! وقتی یک زن 80 ساله در حضور ایشان اینقدر چالاک و سر حال میشود، میخواهید قیمت مسکن حالی به حالی نشود؟ اصلاً ما پیشنهاد میکنیم که ایشان بعضی اوقات به برجهای بلند تهران نزدیک شده فقط یک نگاه بکنند، همین «نگاه»، برج را مثل همسر حسین فاطمی 40 سال جوان میکند! برج بالا و پائین میشود و بسیاری از مسائل مسکن نیز همانجا حل خواهد شد.
ولی میدانیم که مسئلة ازدواج هم برای حکومت اسلامی خیلی مهم است! اصولاً این آخوندها تا خطبه را نخوانند، حال نمیکنند! در نتیجه، مسئله را امروز «بیبیسی» برای جهان اسلام حل کرده. بر اساس گزارش این سایت، جوانان میتوانند با استفاده از «چهرهشناسی» به خصوصیات اخلاقی و تمایلات جنسی افراد پی برده، با استفاده از این «فناوری» زوج مناسب خود را «انتخاب» کنند، و از آنجا که در جمکران «انتخابات» نیز در راه است، ما پیشنهاد میکنیم از این علوم دقیقه یک «نرمافزار» بسازند و در اختیار عموم قرار دهند تا امت با استفاده از آن، هم «ازدواج» کند، و هم به نمایندگان مجلس رأی بدهد.
در این گزارش، «بیبیسی» رسماً صورت یک فرد واحد را با دو مشخصة مختلف به چاپ رسانده. مشخصة کسی که روابط «کوتاه مدت» ترجیح میدهد، و یا مشخصة فردی که طرفدار «درازمدتها» است! «بیبیسی» مدعی است که مثلاً فرد متمایل به «روابط کوتاه مدت» این یکی است، و آن یکی از نوع «دراز مدت»! البته در مورد جوانان با در نظر گرفتن مشکلات مسکن، تا وقتی که مهرورزی این مشکلات را «بالا و پائین» میکند، مسلماً در ایران روابط کوتاه مدت بیشتر طرفدار خواهد داشت! ولی به دلیل عمیق بودن مشکل مسکن، ما اصلاً پیشنهاد میکنیم که «بیبیسی» جوانان را بیشتر از اینها راهنمائی کند! مثلاً عکس افرادی را بیاندازد که روابط خیلی خیلی «کوتاه مدت» و ترجیحاً «بیخدیواری» را بر دیگر روابط ترجیح میدهند. چرا که فعلاً با این قیمت مسکن، جوانان میباید «زوج» خود را در ردة «سرپائی»، «ته کوچة بنبست»، «روی صندلی پارک»، و ... جستجو کنند. تا «انشاالله تعالی»، حضرت مهرورزی همانطور که دم مسیحائی بر بیوة فاطمی دمیدند، مشکل مسکن را هم «بالا و پائین» کرده، کار ما ملت را راه بیاندازند.
ولی در مورد «انتخابات» چهرهشناسی متفاوت است. مثلاً حداد عادل از نوع «درازمدت» است، به ریش ملت گیر داده، و دیگر ول کن نیست. ولی خوب کروبی از نوع «میانمدت» به نظر میرسید ولی خیلی «کوتاهمدت» بود، چند بار بیشتر حال نداد! حال این امت اسلام، و اینهم فناوریها و علوم جدید.
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر