در کاخ سفید یک میز گذاشتهاند و بر روی آن هم یک «هفتسین» چیدهاند! عکس این سفرة هفتسین «آمریکائی» را میتوان در سایت مخصوص کاخ سفید مشاهده کرد. البته در کشوری که صدها قوم و ملیت چون کرم در هم میلولاند، گذاشتن یک «هفتسین» وسط کاخ ریاست جمهوری و انداختن عکس آن در سایت «حضرت» کاخسفید کمی خندهدار است. نخست اینکه مهاجران ایرانی نه از نظر کمی گروه با اهمیتی به شمار میروند و نه از نظر کیفی! البته بر اساس «آمار»، تعداد دانشگاهدیدههای ایرانی در آمریکا گویا خیلی بالاست، ولی در کشوری که به دست آوردن مدرک تحصیلی فقط نیازمند پرداخت شهریة بالای ثبت نام است، و عملاً هیچگونه استعداد ویژهای جهت تحصیلات عالیه معیار نیست، این «آمار» نیز فقط نشان میدهد که ایرانیان بجای سرمایهگذاری در تجارت و صنعت پولهایشان را دادهاند به دست هیئتامناء دانشگاهها! فراموش نکنیم که فرد کودن و بیاطلاعی چون جرج والکر بوش هم از دانشگاه ئیل، مدرک فوقلیسانس حقوق دارد! جالب اینکه این «مدرک» زمانی تحصیل شده، که ایشان الکلیک بودهاند، و هنوز به دامان مسیح آویزان نشده، «حقیقت» زندگانی بشری را بجای خطوط در هم و بر هم در ورقپارههای کتاب دعا، ته بطری ویسکی جستجو میفرمودند!
بگذریم! قصد از این «خلاصه»، باز کردن مچ «فرهیختگان» ینگه دنیائی نبود، هدف اصلی بررسی «علاقة» شدید آقای بوش به «هفت سین» است! پس از تغییرات وسیعی که در صحنة استراتژی خاورمیانه و آسیای مرکزی رخ داده، نه تنها سرزمین وسیعی به نام «منطقة نوروز» از دل امپراتوری فروپاشیدة کارگری شوروی بیرون افتاد، که دیوارة پادگانهای متروکة ایالات متحد، پادگانهائی لبریز از ارتشهای «ضدکمونیست»، در ترکیه، پاکستان، ایران آخوندزده، و ... یکی پس از دیگری فرو میریزد. برای جمع و جور کردن این «زبالهها» یکی از سیاستهای مهم که سالهاست از طرف ایالات متحد به مورد اجرا گذاشته میشود، دمیدن در بوق «نوروز» و «منطقة نوروز» است. به نحوی که اگر «پادگانهای کمونیست ستیز» در حال فروپاشیاند، منافع غرب، خصوصاً ایالات متحد، یک باره از هم فرو نپاشد. ظهور «سفرة» هفت سین کذا در کاخ سفید بیشتر در همین راستا معنا و مفهوم خواهد داشت. در غیر اینصورت بوش را چه به این حرفها!
ایالات متحد طی سالهائی که از فروپاشی اتحاد شوروی میگذرد سیاستی چندگانه را با موفقیت بسیار در منطقة خاورمیانه به پیش برده، و چیدن سفرة هفتسین در کاخ سفید دنبالة همین سیاست است! بیدلیل نیست که درست پس از گذاشتن هفت سین در کاخ سفید، نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پای به کاخ الیزه در فرانسه میگذارد، و در هنگام دست دادن با نیکولا سرکوزی عکس یادگاری هم میگیرد. تا آقای سرکوزی، در نخستین مناسبت که میکروفون به چنگش میافتد، ایران را خطری جدی برای کشورهای اروپائی معرفی کند! رادیو فردا سخنان آقای سرکوزی را اینچنین بازتاب داده:
««امروزه، تنها قدرتهای بزرگ، دارای چنین توانائی [موشکی و هستهای] هستند اما [...] ایران [...] به سرعت سرگرم افزایش توان موشکی خود است، در حالی که سوء ظن جدی نیز درباره برنامة هستهای آن کشور وجود دارد.»
با نگاهی به این جملات میتوان دریافت که چرخ پنجم گاری سیاست غرب، همان کشور فرانسه است. در شرایطی که آمریکا برای ایرانیان سفرة هفتسین میچیند، فرانسه پای به میدان «جنگاوری» با ایران گذاشته! جنگی که اصلاً از روز اول هم، به دلیل همسایگی ایران با روسیه، آمریکا جرأت برنامهریزی جدی آن را نداشت. ولی این رابطة چند پهلو و بسیار مزورانه پیشتر در مورد عراق به مورد اجرا گذاشته شد، و نتایج هولناک آنرا جهانیان شاهدند، دلسوزیهای جرج بوش برای ملت عراق را نیز شاهدیم! و بر پایة تبلیغات رسانهای میباید قبول کنیم، بمبهائی که همه روزه صدها تن را راهی گورستان و بیمارستان میکند، نه تنها نوروز که جشن پاک را هم بر بوش زهرمار کرده، و اشک بر گونههایش روان!
کاخ سفید سیاست چندجانبهای را به صورتی کاملاً حساب شده در منطقة خاورمیانه و آسیای مرکزی به پیش میراند. در رأس این سیاست میباید حمایت بیقید و شرط آمریکا از نظامهای سرکوبگر، فاسد و حاکم بر ملتهای منطقه را باز شناخت. ولی این حمایت به صورتی غیرعلنی شکل گرفته، در نتیجه، آمریکا با تحت فشار قرار دادن همین دولتها، زمینة چپاول و باجگیری هر چه بیشتر از «پادوهای» مافنگی خود را افزایش میدهد. آمریکا همزمان، جهت باز نگاه داشتن «آلترناتیوی» دیگر، از طریق قطعنامههای شورای امنیت، اعتراضات شرکتهای سهامی «حقوق بشر»، اعلامیههائی در مورد دفاع از حقوق زنان و غیره، در این دیپلماسی زمینة کافی و بینالمللی جهت «تعرضات» نظامی به این کشورها را نیز، تحت عنوان حمایت از دمکراسی، برای خود «جاسازی» کرده! ولی جای هیچ تعجبی نیست که امروز پس از 5 سال اشغال نظامی عراق، مردم این کشور در شرایطی بسیار وخیمتر از دوران صدام حسین زندگی میکنند! این خود مشتی است نمونه خروار!
پس از گذشت 5 سال از اشغال عراق شاهدیم که هیچگونه بازسازی در زیربناهای اقتصادی این کشور صورت نگرفته، در عوض، آمریکا با حمایت از گروههای تندروی مذهبی، دولتی را که خود در عراق به قدرت رسانده، پیوسته تحت فشار قرار میدهد، تا در زمینة چپاول اموال ملت عراق همکاریهای لازم با ارتش آمریکا صورت گیرد. دلیل منفجر شدن بمبهای به اصطلاح «القاعده»، در میان غیرنظامیان در شهرهای عراق فقط همین است. به همین دلیل است که در موعد مقرر ناگهان «بنلادن» سر از سوراخ بیرون میآورد، و با یک ویدئوی مضحک، زمین و زمان را تهدید میکند، و بیانات «آتشین» ایشان توسط کلیة خبرگزاریهای جهان، خصوصاً غربیها، با شوق و اشتیاق فراوان در سطح بینالمللی بازتاب مییابد.
در اینکه ایالات متحد تا کی میتواند به این بازی «نفرتانگیز» ادامه دهد، فقط میتوان به حدس و گمان متوسل شد. فروپاشی استراتژی «فریب»، فقط در شرایط ویژهای امکانپذیر خواهد بود؛ شرایطی که برای ایران از طریق نزدیک شدن علنی دولت تهران به آمریکا صورت خواهد گرفت! دلایل جیغ و فریاد «مقام معظم» و مخالفتهای «اصولی» ایشان با نزدیک شدن به آمریکا، در همین نکتة کوچک نهفته! ولی فروپاشی این دیپلماسی در مورد کشورهای دیگر به صور مختلف صورت خواهد گرفت. به طور مثال ترکیه فقط در بزنگاهی میتواند از این استراتژی پای بیرون گذارد که حمایت ارتش یانکیها در این کشور ـ ارتش سازمان ناتو ـ از امثال اردوغان و گل «علنی» شود، و تضاد «لائیسیتة» واقعی در ترکیه، با سیاستهای مذهب پرور و اسلامپناه واشنگتن به صورتی سیاسی و سازمان یافته به منصة ظهور برسد. اوضاع در پاکستان نیز در همین راستا قرار خواهد گرفت، با این تفاوت که فروپاشی استراتژی «فریب» در این کشور، در مقطعی امکانپذیر خواهد شد که روابط گستردة سازمان سیا با «اسلامگرایان» تندرو و طرفداران اسامهبنلادن در سازمانهای نظامی و امنیتی پاکستان در افکار عمومی «لو» برود!
ولی جهت رسیدن به چنین مقاطعی میباید بیش از اینها صبر و حوصله نشان داد. روسیه به دلیل منافع وسیعی که در منطقه دارد هم از آشفته شدن این کشورها میهراسد، و هم سعی تمام دارد که نوعی سیاست چندجانبة «مسکویت»، بر ملتهای منطقه تحمیل کند! فراموش نکنیم که امسال نیز همچون سالهای گذشته، شهرداری مسکو مراسم عید نوروز و چهارشنبه سوری مفصلی برای اهالی «منطقة نوروز» که در این شهر زندگی میکنند، بر پا کرده بود!
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر