
امروز شاید بر هر ایرانی لازم آید که این سئوال را از خود بپرسد: در چه شرایطی، ایالات متحد خود را در جنگی با ایران درگیر خواهد کرد؟ جواب این سئوال کاملاً مشخص است، زمانی که تمامی راهکارهای راهبردی در منطقه را بر خود مسدود ببیند. در واقع آمریکا امروز همزمان، هم در بطن روابط سیاسی در داخل مرزها به نوعی بنبست سیاسی نزدیک میشود ـ وبلاگ دو روز پیش زاویهای از این بنبست را گشود ـ و هم در ارتباط با عملکردهای ناکارآمد نظامی، طی چند سالة اخیر در منطقة خلیجفارس و آسیای مرکزی به بن بست رسیده؛ شرایط ظاهراً «آرامی» که اینک چند روزی است بر عراق حاکم شده، نمیباید ملاک این بررسیها قرار داد، این شرایط مسلماً نتیجة مذاکرات مستقیم گیتس، وزیر جدید امور خارجة ایالات متحد، با طرفهای «مخالف» است؛ طرفهائی که آمریکائیها از روزهای نخست اوجگیری درگیریها در عراق، «القاعده» نامیدند، و رامسفلد هر گونه مذاکره با آنان را منتفی قلمداد میکرد! در این راستا، درگیریها در عراق میتواند هر لحظه، و اینبار با شدتی بسیار بیشتر از گذشته، از سر گرفته شود.
حال اگر به فرض محال ایالات متحد به ایران حمله کند، بالاجبار باز هم قضیة حملة اینکشور به عراق تکرار خواهد شد: سیاستهای دیگری آمریکا را در بنبست قرار میدهند، تا همانطور که در وبلاگهای پیشین گفتیم، مسئولیت این «عمل» صرفاً بر شانة ارتش و دولت ایالات متحد سنگینی کند؛ ولی «مذاکرات» میان قدرتهای تصمیمگیرنده، نهایت امر میباید صورت پذیرد؛ تا آمریکائیها بتوانند جان سالم به در برند. بهتر بگوئیم، در مورد ایران، اصولاً معلوم نخواهد شد که کدام ارتش و کدام موشک اهداف را بمباران خواهد کرد! چرا که موشکها «ملیت» ندارند، و نمیتوان به صراحت گفت که از سوی کدام قدرت منطقهای و کدام کشور به سوی ایران شلیک خواهند شد.
خبرگزاری رسمی روس، نووستی، اعلام داشته که نیروهای ایالات متحد در مراحل آخر شبیهسازیهای نظامی هستند و حمله به ایران فقط در گرو دستور مقامات ذیصلاح است! اینکه ارتش آمریکا امروز به مواضع ایران حمله کند، و فردا ـ بر اساس همین خبر بعداً حملات زمینی نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت ـ نیروهای نظامی آمریکا در بنادر و سواحل دریای عمان و خلیجفارس پیاده شوند، بیشتر به یک «شوخی» میماند تا خبر! اگر چنین اقداماتی در دستور کار قرار دارد، میباید قبول کرد که آمریکا قصد دارد که در این منطقه دست به یک خودکشی سیاسی و نظامی بزند، و تا دنیا دنیاست دست از بهرهبرداری از تمامی مناطق نفتخیز خاورمیانه بشوید. چرا که اشغال یک کشور با بیش از یک میلیون و نیم کیلومتر مربع وسعت، آنهم در مرزهای آبی و زمینی روسیه و کشورهای مشترکالمنافع، کار این آمریکا نخواهد بود! شاید آمریکای دیگر در فکر اشغال ایران افتاده.
از طرف دیگر همین خبرگزاری، از زبان مشاور عالی «آکادمی علوم ژئوپولیتیک» روسیه، ژنرال ایواشوف، دو تحلیل با فاصلة 11 روز در کنار یکدیگر به چاپ رسانده، که در تحلیل نخست، متعلق به 29 اسفندماه، ژنرال ایواشوف معتقد است، آمریکا با تحمل خسارات، تلفات و هزینهای بسیار بالا مجبور به قبول شکست و فرار از عراق خواهد شد. و در تحلیلی بعدی ـ یعنی در روز 10 فروردین ـ همین ژنرال، به صراحت سخن از احتمال حملة اتمی آمریکا به اهداف نظامی و استراتژیک در داخل خاک ایران به میان میآورد! خوب، در ظاهر امر اگر مسائل را درست تحلیل نکنیم، میباید قبول کرد که، یا «ژنرال» دچار تألمات روحی و روانی است، یا این «آکادمی» خود بیمار است، و میباید راهی بیمارستان شود! چرا که، چگونه میتوان در تصویری واحد هم شکست سخت و بیبازگشت ارتش آمریکا در عراق را گنجاند، و هم حملات نظامی اتمی آمریکا به کشور ایران را؟
اینجاست که بالاجبار به تحلیلی باز میگردیم که در مورد شرایط سیاسی داخلی و خارجی آمریکا دو روز پیش در همین وبلاگ آوردهایم. این همان تصویری است که در آن آمریکا به آخر کار خود نزدیک شده. چرا که امروز، کوچکترین عکسالعمل نظامی آمریکا علیه ایران، میتواند تتمه آبروی سیاسی اینکشور را در سطح جهانی از بین ببرد. و شاید این همان هدفی است که دیگر کشورها، از طریق قرار دادن ایرانیان در برابر توپ ارتش آمریکا و یا آتش هر ارتش دیگری، قصد دستیابی به آنرا دارند! و بیجهت نیست که محافلی در انگلستان از کاغذبازی و نامهنگاری یک «ناوی» به مجلس عوام، داستان «حسنکچل» درست کردهاند. و کسانی در تهران، با دستگیری 15 ملوان انگلیسی آنچنان سخن از مبارزه برای حفظ «استقلال» حکومت اسلامی به میان آوردهاند که تو گوئی ناپلئون بناپارت یا نادرشاه افشار در تهران نشسته!
نباید فراموش کرد که این «نادرشاههای» ثانی چه لعبتانیاند! در واقع، شنیدن این «آوای» استقلال از حلقوم کسانی که حضور سیاسی خود را در صحنة کشور با گروگانگیری دربانهای سفارت آمریکا آغاز کردند، و با حمایت از آمریکائیها در جنگ عراق و جنگ طالبان افغان با ارتش روسیه به موجودیت خود امتداد «منطقی» دادند، و سپس با پرداخت حق و حساب به محافل مالی و نفتی دوران باشکوه «سردارسازندگی» را بنیان گذاشتند، و اخیراً نیز چند سالی است با بوسیدن چکمة سربازان انگلیسی و آمریکائی در افغانستان و عراق محلی از اعراب جهت حفظ موجودیتشان در صحنة بینالمللی میجویند، واقعاً «فرحانگیز» است! این جنایتکاران که در نتیجة کشتار مخالفان سیاسی، و فراهم آوردن زمینة فرار و مهاجرت بیش از 6 میلیون ایرانی به خارج از کشور، بر صندلی حاکمیت استیجاری اسلامیشان تکیه زدهاند، شاید بهتر باشد از «نوکریهایشان» سخن بگویند، تا از «استقلال» فرضی نظام دینیشان!
ولی امروز، زوزة این کفتارهای خونآشام فقط به یک دلیل میتواند به آسمان بلند شود: «دستوری» گرفتهاند و به مرحلة اجراء میگذارند! و در ادامة این آتشبیاریها و جنجالها بر سر هیچ و پوچ، دیروز شاهدیم که خبرگزاری ایرنا با چند تن از «مخالفان» جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز «مصاحبه» صورت داده! البته برخی از اینان بیشتر دلقک محافلاند تا تحلیلگر و صاحبنظر، منتظراند کسی میکروفون در برابرشان بگذارد، تا شروع به «بلبلزبانی»کنند، ولی برخی دیگر عملاً از طرف مدعی تاج و تخت سلطنت، عنوان «نخستوزیر» پیشنهادی را مدتها یدک میکشیدهاند! حضور اینگونه افراد در برابر خبرنگار ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی) با در نظر گرفتن این واقعیت که اینان همگان «پرندگان» قفس آزادیگرائیهای آمریکائیها هستند، نمیتواند نشان از برنامهریزیهای تعرضآمیز ارتش آمریکا بر علیة کشور ایران تلقی شود. صریحتر بگوئیم، آمریکا نیز گویا خود نمیخواهد به آخر خط برسد!
ولی در این میان کمتر کسی سخن از راهبردهای کلان در سطح جهانی به میان میآورد. راهبردهائی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی بر صفحة شطرنج جهانی تبدیل به یک واقعیت مسلم شده. آمریکا در بسیاری از نظامهای وابسته به خود، بالاجبار دست به تصفیههائی خونین زد. نخست از ژنرال نوریگا در کانال پاناما آغاز کرد، که به دلیل حمایت آمریکا تبدیل به یکی از عمدهترین فروشندگان مواد مخدر در ایالات متحد شده بود. و به دلیل شرایط جنگ سرد واشنگتن هیچ عملی بر علیة او نمیتوانست صورت دهد. این فرد را با بمباران گستردة ملت ستمدیدة پاناما و قربانی کردن دهها هزار زن و کودک، دستگیر و روانة ایالات متحد کرد، تا بتواند بر شبکة تولید و توزیع مواد مخدر و منافع مالی منتج از آن نظارت عالیة «کاخسفید» را اعمال کند!
این تصفیههای درونی، یا بهتر بگوئیم «خانهتکانیهای» امپریالیستی، همانطور که شاهد بودیم در سالهای بعد شامل حال دو کشور یوگسلاوی و آلبانی شد؛ شامل حال نظامهای کمونیستی «مستقلی» که به دست ناتو، پس از جنگ دوم در ایندو کشور برپا شده بود، تا منافع غرب را در دریای مدیترانه در برابر گسترش نیروی دریائی ارتش سرخ مورد حمایت قرار دهد. و جنایات وحشتناک آمریکا در این مناطق، که البته زیر نظر سازمان سیا، تحت عنوان برخوردهای «قومی» سازماندهی شد، از چشم جهانیان پوشیده نمانده. آخرین نمونههای این «خانهتکانیها» را در افغانستان و سپس در عراق شاهدیم که چگونه دو دولت وابسته به غرب را آمریکا با توسل به حملات وحشیانة نظامی سرنگون میکند، و سالهای متمادی ترور، ناامنی و وحشت را بر ایندو ملت حاکم کرده!
اینک میباید این سئوال را از خود بپرسیم، آیا آمریکا برای چنین «خانهتکانیهائی» در ایران، آمادگی دارد؟ مسلماً ارتش جنایتکار ایالات متحد، با تجربیاتی که در جنگهای استعماری به دست آورده، از این «تفریحات» رویگردان نخواهد بود. ولی چند مسئله باعث شده که دست پنتاگون در فشردن تکمة آغاز جنگ به لرزه در آید. نخست آنکه این جنگ، نتیجهای مستقیم و غیرقابل بازگشت برای ایالات متحد در خلیجفارس به همراه خواهد آورد، نتیجهای که با هیچ سیاست و هیچ ابزاری نمیتوان آنرا از صحنة سیاست جهانی حذف کرد: روسیه به عنوان یک قدرت منطقهای در خلیجفارس حضوری بسیار پر رنگتر و تعیینکنندهتر خواهد یافت. دوم آنکه، تجربة عراق نشان داد، حمله و اشغال یک ملت آنقدرها که در دوران جنگ سرد و روزهای بدهبستانهای محفلی با «رفقای حکومت کارگری» آسان بود، در دوران فعلی به سهولت صورت نخواهد گرفت. این «واقعیتی» است که میباید از نظر ارتش و دولت آمریکا و همکاران غربی و اروپائیشان به صراحت «هضم» شود! تمامی بحرانهای «دستسازی» که بر محور ایران شکل گرفته، بر اصل اساسی «خانهتکانی» امپریالیسم متکی است، چارچوبی که شاهدیم چگونه در دیگر مناطق و کشورها، میلیونها کشته بر جای گذاشته، و همانطور که دیدیم حاکمان محلی و وابسته به آمریکا خود در فراهم آوردن این حملات نقش کلیدی ایفا کردهاند! اینجاست که بحرانسازیهای «مهرورزی»، رفقا و همپالکیهایش را میباید درست تحلیل کرد! آیا به نقطهای نرسیدهایم که خردی جمعی بر منافع محافل مالی و مافیائی قدرت اینبار فائق آید؟ و یا همچون مورد عراق، میباید منتظر شد که کشتار بیش از یک میلیون انسان، به برخی نداهای صلحطلبانه جان داده، سرمایهداری افسار گسیختة یانکیها را از ادامة این «دیوانگیها»، و این «قدرتپرستیها» باز دارد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر