۹/۰۶/۱۳۸۵

در پی نخودسیاه!



خود را برای تحریر یک «وبلاگ» داغ و جاندار در محکوم کردن این «انتخابات» نمایشی آماده می‌کردم؛ راستش را بخواهید مدت‌ها بود که «نوک قلم» را برای حمله به این «مضحکه» تیز کرده بودم. منتظر فرصت بودم تا تمامی «دق‌دلی‌های» این 28 سال فاشیسم وابستة مذهبی را بر سر همین «انتخابات» مسخره خالی کنم. امید فراوان داشتم؛ امید به اینکه شاید یک‌بار هم که شده، دلم خنک شود. ولی نشد! امروز با مطالعة مطلبی در رسانة اینترنتی و حکومتی «آفتاب نیوز» دریافتم که، حتی امکان اینکار را هم «بعضی‌ها» می‌خواهند از دست ملت ایران بگیرند، دریافتم که از ظواهر امر برمی‌آید که گویا این نظام قصد دارد اینجا هم به ملت ایران نارو بزند! چرا که در گزارشی در آفتاب نیوز، جناب آقای خاتمی، «سردار فرهیختگی» در حکومت جمکران، دست مبارک‌شان را پیش گرفته‌اند، تا این «رژیم الهی»، خدائی ناکرده «پس» نیفتد.

آفتاب نیوز به نقل از خاتمی می‌نویسد:
«با توجه به شرایط پیش آمده در انتخابات خبرگان برای اصلاح‌طلبان، که عملاً امکان معرفی لیست در این انتخابات از سوی ایشان را منتفی کرده است، اصلاح‌طلبان بهتر است تا هم و غم خود را معطوف به حضور پرقدرت در انتخابات شوراها نمایند.»

آقای خاتمی با ایراد این بیانات عملاً در آغاز کار به صورت غیرمستقیم به اطلاع «ملت ‌همیشه سرکوب شدة ایران» می‌رسانند که، اگر ملت ایران فکر می‌کند که با «بی‌اعتبار» خواندن این «انتخابات» نمایشی، نوعی «کارورزی‌» سیاسی صورت می‌دهد و می‌تواند با این روش «تریبونی» مختص مخالفان این رژیم ایجاد کند، اشتباه بسیار بزرگی کرده؛ به زعم ایشان، ملت عملاً «کور» خوانده! چرا که حتی رئیس سابق این دولت هم، با «افتخار بسیار»، صریحاً نبود امکان برخورد آراء میان «جناح‌های» فرضاً مخالف در این انتخابات را ـ حداقل در مورد خبرگان ـ مورد تأئید قرار می‌دهد! تأئید این مطلب از جانب ایشان به این معنا است که، «تا ما هستیم، ملت برود پی کارش!»

باید پرسید در این قانون اساسی «من‌درآوردی» که صدها دور باطل حقوقی در آن گرد هم پیچ و تاب می‌خورند، چه مسئله‌ای می‌تواند از امر «تعیین» ولایت امر مهم‌تر تلقی شود؟ اگر برای چنین مسئله‌ای، که حداقل در این «قانون» اساسی، تا به این حد حساس و حیاتی معرفی می‌شود، «آراء عمومی» معنائی ندارد، پس تکلیف «مشروعیت» این حکومت چیست؟ «مشروعیت» این حکومت از کجا می‌باید تأمین شود؟ بر اساس کدام موضع‌گیری «مردمی»، جناب آقای خاتمی، می‌توانند یک حاکمیت فاسد، وابسته، انسان ستیز و انسان‌گریز را، ‌نه تنها بر تخت قدرت فرعونی خود «توجیه» کنند، که شرکت «فعال» مردم در انتخاباتی را «تبلیغ» بفرمایند، که به گفتة خودشان، جهت تأثیر بر سیاست‌های کلان کشور «ثمری» نخواهد داشت؟ ملت ایران می‌باید هم «دم خروس» را ببیند، هم «قسم حضرت عباس» را قبول کند؟ اگر مردم در این حکومت هیچکاره‌اند، چرا ایشان به صراحت این مطلب «ساده» و «پیش‌پا افتاده» را علناً اعلام نمی‌کنند؟

در ثانی، آیا چنین «شرایطی»، که عملاً حضور یک جناح کاملاً «حکومتی» را هم در انتخابات این مجلس «خبرگان» تحمل نمی‌کند، «مسئول» ندارد؟ جناحی، افرادی، سیاست‌هائی یا محافلی وجود ندارند که بگوئیم به صلاح‌دید آنان چنین شده است؟ بالاخره این شرایط که مثل «حجرالاسود»، یک‌شبه از «آسمان» در دامان‌مان نیافتاده! ولی آقای خاتمی،‌ بی اعتنا به این مسائل «پیش پا افتاده»، ادامه می‌دهند:

«داور انتخابات خبرگان به جای آنکه بی طرفی خود را حفظ کند، سوت خود را رها کرده و به دخالت در بازی به سود یک جناح پرداخته است».


تا آنجا که یک انسان «عاقل» و «بالغ» می‌تواند در مورد یک انتخابات اظهار نظر کند، اگر انتخابات عمومی در یک کشور معنائی دارد، «داور» مردم همان کشورند؛ حال که این «مردم»، حق ندارند از طرف خود نامزدی برای احراز مقامات تصمیم‌گیرندة مملکتی در این انتخابات معرفی کنند، حداقل آقای خاتمی لطف کرده مشخص بفرمایند که این «داور» اولی کیست؟ این داور «جدید»، که بر اساس سخنان ایشان باید جای «داور» سنتی در انتخابات را بگیرد، و به قول ایشان «سوت» خود را رها کرده، و به دخالت در «بازی» به سود این و آن پرداخته، «حدود اختیارات» و «مسئولیت‌های‌‌شان» را کدام «قانون»، کدام «مصوبه» و یا کدام «شرح وظایف» مشخص می‌کند؟

اگر در این «ملغمه‌ای» که نام «نظام مقدس اسلامی» بر آن گذاشته‌اند، بیشتر دقت کنیم همان خواهیم دید که این حکومت اصرار تمام دارد که نبینیم. خواهیم دید که در «عمق»، این حکومت، نظامی است از «بی‌قانونی» مطلق. حکومتی است وابسته که امروز صرفاً به دلیل «جوسازی‌های» بین‌المللی سعی دارد به هر قیمتی و در هر مقطعی، خود را با توسل به هر خار و خسی، «قانونمدار» هم معرفی کند! آقای خاتمی! این نظامی که شما از آن سخن می‌گوئید، «داور» ندارد، میدان «بازی» هم ندارد. این نظام، یک فاشیسم استعماری است و تنها مأموریت‌اش چپاول اموال ایرانیان و تقسیم آن میان بانک‌داران غربی است. اگر جنابعالی «کور» تشریف دارید، از دیگران نخواهید که چشمان‌شان را ببندند تا شما و دوستان‌تان بتوانید هر چه می‌خواهید «دهانتان» را آنطور که مایل‌اید «باز» کنید.

ولی نمی‌باید فراموش کرد که خاتمی، همزمان «پیام» مهم‌تری نیز برای ملت ایران به «ارمغان» ‌آورده‌اند؛ تحلیل «سخنان‌گهربار» ایشان یک یادآوری کوچک نیز دارد: «به اهرم‌های تصمیم‌گیری در رأس قدرت این رژیم، و سیاست‌های کلان دست درازی نکنید. ملت سرش را به انتخابات شوراهای دهات اطراف گرم کند!» هر چند که در این مختصر وبلاگ، به هیچ روی قصد اساعة ادب به اهالی محترم دهات اطراف در میان نیست، ولی می‌باید این مهم را عنوان کرد، و بر آن تکیه کرد که، مشکلات کلیدی یک کشور را نمی‌توان در بحث شوراهای شهر و شهرستان مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. شوراهای شهر برای چنین مواردی «پیش‌بینی» نشده‌اند، و هر چند که از درون آن‌ها فردی به نام «مهرورزی» را بعضی‌ محافل بیرون کشیدند، شوراهای شهر و شهرستان وظایفی محلی دارند، که شامل سیاست‌های کلان کشور نمی‌شود.

با وجود تمام فحاشی‌های اسلامی که این حضرات از روز نخست بر علیة حکومت شوروی سر می‌دادند، امروز در کمال تعجب شاهدیم که نوع حکومت مورد نظر آنان روز به روز، هر چه بیشتر به نظامی از همان نوع «شورائی» شبیه می‌شود؛ نظامی که در آن 20 میلیون اعضای حزب کمونیست از صبح تا شب می‌دویدند، تا یک گروه ـ «نومان‌کلاتورا» ـ که معلوم نبود از کجا به قدرت دست یافته‌اند، تا ابد با فکل و کراوات، رژه‌های روز کارگر را در میدان سرخ ملاحظه بفرمایند، و پشت درهای بسته، بر اساس «منافع» عالیة «امپراتوری» کارگری برای یک ملت 400 میلیون نفری هم تصمیم بگیرند. اینجاست که به حکمت مثل‌های عامیانة خودمان پی می‌بریم، مثلی که می‌گوید: «شیادان بیشتر به دشمنان‌شان شبیه می‌شوند، تا به دوستان‌شان!»



هیچ نظری موجود نیست: