۱۲/۱۱/۱۳۸۴


ما و این پهلوی‌ها!
...
رضا پهلوی، پسر ارشد محمد رضا پهلوی،‌ به دعوت باشگاه ملی خبرنگاران در واشنگتن به سئوالاتی چند پاسخ گفته؛ این خبری است که بنگاه سخن‌پراکنی بی‌بی‌سی اعلام می‌کند. در این پرسش و پاسخ مسائل زیادی مطرح شده، که چون همیشه «رفراندوم» از اهم موضوعات بوده، رفراندومی که مسلماً زیر نظر کشورهای «متمدن و بشردوست» غربی، همان‌هائی که سربازانشان به جان مردم عراق افتاده‌اند، می‌باید صورت پذیرد!

به عقیدة برخی از صاحب‌نظران اینک که مسئلة حملة نظامی‌ و یا تعرض به خاک ایران با استفاده از بمب‌های «هشیار!» هسته‌ای، از طرف آمریکا برطرف شده، محافلی سیاسی، که در میان آنان «طرفداران» این حملة «دمکراسی‌پرور» سنگر گرفته بودند، سعی بر آن دارند که از امکانات ایجاد شده استفاده کرده، مخالفت «شدید و غیرقابل تغییر» خود را با اینگونه حملات «اعلام» دارند؛ عملکردی که در علوم سیاسی، «بازیابی» سنگر از دست رفته می‌نامند، خصوصاً که اخیراً قرار شده آمریکا هفتاد میلیون دلار صدقة سر مبارزات دمکراتیک مردم ایران کند، مبالغی که حتماً به حق‌دار هم می‌رسد!

رضا پهلوی گفته‌اند: "تنها راهی که برای ايران وجود دارد، راه حل دموکراتيک و سرمايه‌گذاری برای استقرار دموکراسی در ايران است. در سال‌های قبل دنيا فکر می‌کرد از طريق يک حرکت اصلاح طلب می‌توان نظام را تغيير داد ولی امروز به نتيجه عکس رسيده است."

راه حل دموکراتیکی که ایشان پیشنهاد می‌کنند، به دلایل سیاسی هنوز مشخص نشده، و با تکیه بر «صورت‌بندی» بی‌معنا، بی‌نتیجه‌ و تکراری‌ای که، "اتحاد و هماهنگی نیروهای آزادیخواه و ..." عنوان می‌شود، چارچوب این «حرکت دموکراتیک» مشخص می‌شود؛ به عبارت ساده‌تر یعنی هیچ! و زمانی که ایشان از «دنیا» و «اعتقاد دنیا» به اصلاحات در نظام جمهوری اسلامی سخن می‌گویند، مسلماً‌ روی سخن با خود ایشان است، چرا که رضا پهلوی، در مقام ولیعهد رژیم سلطنتی ایران، از هیاهوی «دمکراسی‌خواهی‌های» سید محمد خاتمی ابراز خوشوقتی عمیقی کرده بودند، عمل نسنجیده‌ای که در محافل سلطنت‌طلب ایجاد نارضایتی کرد و در محافل مخالف سلطنت موضوع جوک، خنده و تفریح شد!

ایشان فرموده‌اند : «وقت تنگ است و دمکراسی باید هر چه زودتر در ایران حاکم شود، و گر نه جمهوری اسلامی به بمب هسته‌ای دست می‌یابد.» و بازهم تکرار این «صورت بندی معجزه‌آسا»، که گویا جهانیان باید از حرکت مردم در ایران حمایت کنند، ولی نمی‌فرمایند این همان «جهانیان‌اند» که از برکت وجود جمهوری اسلامی، ملت ایران را می‌چاپند.

خلاصه بگوئیم، این هم یکی دیگر از مصاحبه‌ها و سخن‌پرانی‌های ایشان است که پس از 27 سال خلع ید از تاج و تخت ایران، تحویل مردم کشور می‌دهند. چنین برخورد بچگانه و دور از عقلی، برای آنان که طرفدار سلطنت در ایران نیستند چون همیشه وسیلة خوبی برای خنده و شوخی به ارمغان می‌آورد، ولی آنان که هنوز داغ سلطنت و دروازه‌های «طلائی‌ای» که وعده داده شده بود ـ همان دروازه‌هائی که نتیجه‌اش بلبشوی 22 بهمن شد ـ بر دلشان مانده و طی 27 سال اخیر زجر و ناراحتی‌ فراوان در راه استقرار «سلطنت» بر خود و خانواده‌اشان تحمیل کرده‌اند، می‌باید از این سخنرانی‌ها و اظهار نظرها آتش بگیرند.

با مطالعة این مصاحبه، خوانندة هوشیار به این نتیجة اساسی می‌رسد که یک اصل کلی در مورد خانوادة پهلوی را نباید فراموش کند: این خانواده همیشه روی سخن‌اش با خارجی است و پشت به مردم می‌ایستد. اگر در زوایای این مصاحبه ـ زوایائی که بی‌بی‌سی ترجیح داده ملت ایران را از آن با خبر کند ـ دقت کنیم، تلاش رضا پهلوی بر این است که خارجی‌ها حرف‌اش را قبول کنند. این اعتقاد به ایجاد رضایت در دل خارجی، در این خانواده گویا مرضی ژنتیک باشد، مرضی که درمان ندارد. پدر ایشان هم که 37 سال بر کشور حاکم بودند، زمانی که به دست آمریکا، و برای پاسخگوئی سیاست کارتر در افغانستان به شوروی‌ها، از کشور اخراج شدند تا حکومت «شبه‌طالبانی» در ایران به قدرت برسد، در همین چارچوب سخن می‌گفتند و در کتاب معروف «پاسخ به تاریخ»‌، بارها و بارها تکرار می‌کنند: این آمریکائی‌ها چرا منافع خودشان را در نظر نمی‌گیرند؟

یکبار هم ما به عنوان یک ایرانی باید از این خانوادة محترم بپرسیم: این پهلوی‌ها چرا منافع ملت ایران
را در نظر نمی‌گیرند؟ شاید اگر روزی بر این سئوال جوابی بیابیم بر معضلات دیگر مملکت نیز راه حل‌هائی پیدا شود.

هیچ نظری موجود نیست: