۱۰/۱۴/۱۳۸۷

«مبارک» و تاریک‌اندیشی!




بحران نظامی که بار دیگر توسط شاخک‌های استعماری غرب در منطقه، یعنی دولت اسرائیل و گروهک‌های مسلمان‌نما و ساخته و پرداختة واشنگتن آغاز شده، می‌رود تا در چارچوب نیازهای دولت جدید آمریکا، منطقه را به یک بشکة باروت تبدیل کند. همانطور که می‌دانیم آتش‌باری‌های حماس، یا حداقل عملیاتی که به این گروه منسوب ‌شده، آغازگر نمایشات خونین جدیدی است، تا نظام رسانه‌‌ای جهانی باز هم در اطراف مسئلة فلسطین و اسرائیل هیاهو و غوغای پوچ و مضحک به راه بیاندازد. اینکه پس از پایان جنگ دوم جهانی، قسمتی از کشور اردن هاشمی توسط مهاجران غیربومی یهودی اشغال شد و نتیجة اشغال این منطقه، نهایت امر تجزیة کشور اردن و تشکیل دولت اسرائیل بوده یک واقعیت تاریخی است. ولی جالب ‌این است که دولت اردن هاشمی از طریق ساختارهای سازمان ملل و دیگر مراجع بین‌المللی، به این عمل هیچگونه اعتراضی نکرده! اعتراضات از جانب محافلی مطرح می‌شود که هیچ ارتباطی با مردمان این منطقه ندارند، هر چند مانند حکومت جمکران، خود را با این اشغال بسیار «مخالف»‌ می‌نمایانند. اگر می‌گوئیم اینان مخالف‌نما هستند به این دلیل است که دولت ایالات متحد و بریتانیای «سابقاً» کبیر، به تجربه دریافته‌اند که در این میان «مخالف» در ترادف با «منافع» قرار می‌گیرد. ایجاد بحران بر سر چاه‌های نفت که منجر به فروش تسلیحات، ایجاد آشوب و برقراری حاکمیت‌های استبدادی و سرکوبگر در منطقه می‌شود، در ترادف با منافع ساختارهای اقتصادی و مالی در غرب قرار گرفته. در نتیجه، غرب به این صرافت افتاده که همزمان می‌باید هم از اسرائیل حمایت کند و هم از دولت‌های اسرائیل‌ستیز و تشکیلات دست‌سازی که خود را به خون اسرائیل تشنه نشان می‌دهند! و این همان تصویری است که امروز در برابرمان قرار گرفته.

از مدت‌ها پیش در مطالب این وبلاگ، از برنامه‌های احتمالی دمکرات‌ها در کاخ سفید سخنانی به میان آورده‌ بودیم. ساختار سیاسی احزاب در ایالات متحد طی دهه‌‌ها چنان شکل گرفته که اگر حزب جمهوری‌خواه وابسته به افزایش قیمت نفت‌خام می‌شود، «نان» حزب دمکرات در روغن بحران «فلسطین ـ اسرائیل» برشته خواهد شد. نتیجتاً در شرایطی که باراک اوباما خود را برای حضوری چند ساله در کاخ سفید آماده می‌کند، جای تعجب نیست که همزمان آتش بحران سنتی در خاورمیانه نیز شعله‌ور شود. در کمال تأسف تاریخچه‌ای متقن و محکم از ساختارهای سیاسی در منطقه در دست نیست؛ اینجا نیز ابهام تاریخی، خصوصاً در مورد گروهک‌های مسلمان‌نما کارساز بسیاری محافل ‌شده، و مسلم است که این «ابهام» همچون دیگر ابهامات، در مورد ساختارها، شخصیت‌ها و محافل عمدی است. در نتیجه، دنبال کردن مسائل با در نظر گرفتن نبود اطلاعات کار بسیار مشکلی خواهد شد. ولی به طور مثال می‌دانیم که اکثر گروه‌های «مسلمان‌نما» ـ این گروه‌ها پس از شکست آمریکا در ویتنام، و در اواخر دهة 1970 پس از برقراری حکومت اسلامی در پاکستان و سپس گسترش اسلام‌گرائی به ایران، پای به میدان سیاست منطقه گذاشته‌اند ـ وابستگی‌هائی پنهان و عیان به محافل سنتی دینی در منطقه دارند. به طور مثال اخوان‌المسلمین که یکی از تشکل‌های استعماری است، و مورخین بنیانگذاران آن را معمولاً بسیار «نزدیک» به بریتانیا معرفی کرده‌اند، در عمل و در پشت پرده افسار بسیاری از گروه‌های «تندروی» اسلامی را در منطقه در دست دارد.

با در نظر گرفتن آنچه در بالا آمد، بحرانی که امروز در منطقة خاورمیانه به راه افتاده از ابعاد مختلفی برخوردار می‌شود. در تحلیل این مطلب می‌باید همزمان با توجه به سیاست‌های سنتی حزب‌ دمکرات آمریکا در منطقة خاورمیانه بررسی بازتاب‌های عقب‌نشینی انگلستان در سیاست‌های منطقه‌ای، و جایگزینی سیاست انگلیس با روسیه و یا دیگر قدرت‌ها را مد نظر قرارداد. در گام نخست می‌باید این امر را در نظر گرفت که دولت اسرائیل عملاً و بدون هیچگونه پنهان‌کاری «هدف» عملیات خود را جنبش «حماس» معرفی می‌کند! می‌دانیم که این «جنبش» یکی از تندروترین محافل استعماری در منطقه است که در ارتباط کامل و اندام‌وار با سیاست‌های دولت مصر و تحت فرمان ایالات متحد در مناطق اشغالی فلسطین مستقر شده. و امروز از طریق عملیات گسترده‌ای که اسرائیل بر علیه حماس به راه انداخته، کشور مصر نیز مستقیماً پای در بحران می‌گذارد، و ساختار حکومت دست‌نشاندة این کشور که از دهه‌ها پیش از سقوط امپراتوری عثمانی «انگلیسی» به شمار می‌رفت، متزلزل می‌شود.

کشور مصر همانطور که می‌دانیم سال‌هاست تحت یک نظام استبدادی بر پایة یک دیکتاتوری نظامی اداره می‌شود. حسنی مبارک که خود را «رئیس جمهور» معرفی می‌کند در عمل یک دیکتاتور نظامی از قماش پینوشه، باتیستا و سوموزا است. مسئلة جالبی که در این بحث می‌توان مطرح کرد این است که شرایط مصر به عنوان یکی از کهن‌ترین فرهنگ‌های جهان، و در مقام کشوری که بر شاهراه ارتباطی سه قاره اشراف دارد، به چه دلیل به صورتی شکل گرفته که یک عروسک بی‌اختیار و مضحک محافل انگلیس می‌تواند تحت عنوان حضرت ریاست جمهور نزدیک به سه دهه بر آن حکومت استبدادی و سرکوبگر اعمال کند؟

ولی حسنی مبارک به همراه پادشاه اردن شاید آخرین نمونه‌ها از جماعت دیکتاتورهائی باشند که در تاریخ منطقه از آنان تحت عنوان «دیکتاتورهای عصر روشنگری» سخن به میان آورده‌اند. خلاصة مطلب اگر اینان وابسته به محافل استعماری‌اند، اگر حاکمیت‌های‌شان از الهامات، فرهنگ‌ها و خصوصاً منافع مالی و اقتصادی توده‌ها فاصلة فراوان دارد، سخن‌گویان نوعی «روشنگری» نیز به شمار می‌روند. روشنگری‌ای که خصوصاً در برابر تاریک‌اندیشی دین‌پرستان توانسته برای خود اعتباری نزد بسیاری از طبقات اجتماعی کسب کند. همانطور که استدلال بالا به صراحت نشان می‌دهد، در صحنة سیاست منطقه،‌ تاریک‌اندیشی «دین‌پرستان» درست در ارتباطی اندام‌وار با «روشنگری» دیکتاتورهای نظامی قرار می‌گیرد؛ این «ارتباط» نامیمون در کمال تأسف توده‌های منطقه را در برابر انتخابی قرار می‌دهد که معمولاً به بیراهه‌های سیاسی و اجتماعی می‌انجامد. ما ایرانیان این بیراهه را 30 سال پیش با توطئه‌ای که غرب بر آن نام «انقلاب اسلامی» گذاشت تجربه کردیم.

امروز با شکست علنی «پروژة عراق»، که به قیمت عقب‌نشینی کامل بریتانیا از مواضع جهانی‌اش تمام شده، منطقاً می‌باید شاهد فروپاشی بسیاری از مهره‌های انگلیس در منطقه نیز باشیم. و مهم‌ترین مهرة این کشور در منطقه، همان حسنی مبارک است؛ فردی که طی سالیان دراز با حمایت کامل از پروژه‌های اسلام‌گرائی غرب‌ در منطقه،‌ سعی در توجیه حکومت دیکتاتوری خود بر ملت مصر داشته. امروز سیاست «با یک سنگ دو گنجشک» به روزهای آخر خود نزدیک می‌شود. و دلائل این فروپاشی‌ها فراوان است.

چند روز پیش از آتش‌باری‌های حماس بر علیه اسرائیل، شاهد مانور گستردة نیروی دریائی روسیه در مرزهای آبی فلسطین و اسرائیل بودیم. این مانورها بی‌دلیل صورت نمی‌گیرد؛ در عمل به معنای تأئیدی است بر قدرت نظامی کشور مانور دهنده، و اخطاری است به دولت‌های منطقه و قدرت‌های جهانی در اینکه نوعی سیاست مشخص که گویا مورد توافق واقع شده می‌باید «مو به مو» به مورد اجرا گذاشته شود. چندی از این مانورها نگذشت که به صورتی کاملاً غیرمترقبه آتش‌باری‌ها آغاز شد و جنگ بین اسرائیل و سازمان حماس درگرفت. جالب اینجاست که اسرائیل اگر همیشه ترجیح می‌داد متحدان اسلام‌گرای خود را در بیروت «هدف» قرار دهد، تا از اینراه فشارهای نظامی و دیپلماتیک بر سوریه در صحنة بین‌المللی افزایش یابد، اینبار حتی یک نگاه هم به جانب لبنان نینداخت! جنگ فقط با حماس است؛ هر چند که فریاد نوکران آمریکا در صحنة بین‌المللی از درون تمامی محافل وابسته به سرمایه‌داری غرب به یکسان به آسمان بلند شده!

ولی کار به اینجا ختم نمی‌شود، در گیراگیر همین «نبردها» شاهدیم که «منطقة سبز» در بغداد رسماً از جانب نیروهای اشغالگر آمریکائی به دولت عراق واگذار می‌شود؛ و در ضمن نظامیان انگلیسی فرودگاه بصره را ترک کرده این تأسیسات را که بسیار استراتژیک و مهم است به ارتش عراق واگذار می‌کنند؛ و تا آنجا که به ما ایرانیان مربوط می‌شود پادگان اشرف، که محل اجتماع چریک‌های مجاهدین خلق در عراق است، به ارتش اینکشور تحویل داده ‌شده! اینهمه، در شرایطی که هیچگونه موضع‌گیری جدیدی حداقل به صورت علنی در مورد مسائل عراق طی چند هفتة گذشته مطرح نشده بود.

این تحولات به صراحت نشان می‌دهد که توافقات کلی بر سر مسئلة عراق نهائی شده؛ هر چند رسانه‌ها از این دقایق هیچ اطلاعی به مردم نمی‌دهند! با وجود جنگ اسرائیل و حماس، رایس به منطقه سفری نخواهد داشت! و سفر رئیس جمهور فرانسه، یکروز پس از سفر سالتانوف، فرستادة مخصوص رئیس جمهور روسیه به منطقه صورت خواهد گرفت!‌ با عقب‌نشینی آنگلوساکسون‌ها و فرانسه، در مقام پادوی سیاست خاورمیانه‌ای انگلیس، هیچ بعید نیست که این بحران که تحت عنوان جنگ در نوار غزه و بر محور اختلافات «فرضی» اسرائیل و فلسطینی‌ها به راه افتاده، همانطور که گفتیم نهایت امر گریبان دولت حسنی مبارک را نیز بگیرد. و این نقطة پایانی خواهد بود بر دوران «دیکتاتوری عصر روشنگری» مصر. بی‌دلیل نیست که تظاهرات چند صد هزار نفری مسلمان‌نماهای مصری این روزها در خیابان‌های قاهره سکة رایج شده! ولی اگر ملت مصر از دوران «دیکتاتوری عصر روشنگری» پای بیرون می‌گذارد تا با سر به درون چاه تاریک‌اندیشی دینی و حاکمیت اوباش مسلمان‌نما فرو افتد، ملت‌هائی از قبیل ایرانیان درست در مسیر عکس متحول‌ خواهند شد. چرا که تجربة دولت دین‌پناه را پشت‌ سر گذاشته‌اند؛ این یک اصل بسیار تأسف‌بار و اعجاب‌آور است که ملت‌ها هیچگاه از تجربیات دیگر ملل درس نمی‌گیرند. تو گوئی تاریخ ملت‌ها نه در دفتر تاریخچة بشری که در دفترهائی کاملاً مجزا از یکدیگر نگاشته می‌شود، دفترهائی که دیگر ملت‌ها به آن‌ها دسترسی نخواهند داشت.





نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

...

هیچ نظری موجود نیست: