۱/۲۷/۱۳۸۷

فیلترینگ و «گه‌خورینگ»!




نوشتن وبلاگ هر روز مشکل‌ و مشکل‌تر می‌شود. دلائل هم روشن است، نخست اینکه فیلترینگ حکومت اسلامی دستیابی خوانندگان به وبلاگ‌ها را عملاً غیرممکن کرده، و کسانی هم که از طریق شبکه‌های کشورهای همسایه و همجوار به وبلاگ‌های مورد نظر خود سر می‌زدند، هر روز با مشکل بیشتری روبرو می‌شوند. به طور مثال، امروز کاشف به عمل آمد که امارات متحدة عربی هم بساط گستردة فیلترینگ «اسلام» و «مسلمین» را برقرار نموده!‌ و خبر این پیشرفت بزرگ فرهنگی و ارتباطاتی نیز در کمال «افتخار» در سایت «فرارو» انعکاس یافته بود. بر اساس این خبر، گویا سایت‌های «سکسی» و غیراخلاقی و ... و در واقع، سایت‌هائی که قرار است از طریق امارات برای خوش خدمتی در محضر آمریکائی‌ها از نظر سیاسی «فیلتر» شوند، از طرف دو شبکة اصلی خدمات اینترنتی در امارات «مسدود» خواهند شد! فعلاً دفاتر چند روزنامة رسمی را در میان سایت‌های «غیراسلامی» می‌توان یافت! بر اساس گزارش «فرارو»، جهت برقراری این فیلترینگ سرنوشت‌ساز، یک پیام تماماً «اسلامی ـ فاشیستی»، که مسلماً به دست رئیس سازمان سیا در «شارجه» نوشته شده، بر صفحة مانیتور کاربر «خاطی» ظاهر خواهد شد:

«این وب سایت در امارات متحدة عربی قابل دسترس نیست. متأسفانه وب سایتی را که شما جستجو می‌کنید شامل مطالبی است که احتمالاً می‌تواند موجب ناراحتی احساسات مذهبی، فرهنگی و اخلاقی دیگر کاربران ساکن امارات متحدة عربی شود.»


چه «استدلالی» و چه انشائی! اولاً نمی‌باید فراموش کرد که «امارات»، بارها و بارها به دلیل به راه انداختن عشرتکده با استفاده از کودکانی که از کشورهای مجاور، خصوصاً حکومت اسلامی ایران، به زور و اجبار در این کشور به کار گرفته‌ شده‌اند، از طرف محافل مختلف در سطح بین‌المللی به شدت محکوم شده! در نتیجه، در چنین کشوری، با این پیشینة «افتخارآفرین»، این «گه خوری‌ها» کمی گزافه می‌نماید. البته عبارت «ناراحتی احساسات» را آن‌ها که زبان فارسی بهتر از ما بلد‌اند می‌دانند به دست چه نوع «موجوداتی» بر صفحة کاغذ نوشته می‌شود! ولی اگر از انشاء شکیل این «اخطارنامة» هولناک بگذریم، و چنین بنمایانیم که کور و کری‌ایم و حرف «بابائی» که این مزخرفات را نوشته «درک» کرده‌ایم، مفهوم واقعی این پیام را چه کنیم؟ اینکه وب‌سایتی که شما جستجو می‌کنید «احتمالاً» شامل مطالبی است که دیگران را ممکن است ناراحت کند، فقط از قلم مستر «اینتلیجنت سرویس» می‌‌تواند تراوش کند! مگر می‌توان چنین مزخرفی را تحویل مردم داد؟ ممکن است نفس کشیدن برخی افراد نیز بعضی‌ها را ناراحت کند، تکلیف چیست؟ می‌بینیم که گاوچران‌ها و شاشوهای انگلیسی زمانیکه پای نکبت‌شان را در کشورهای جهان سوم می‌گذارند، چه بازی‌ها برای ملت‌ها در چنته دارند. در همین جملة «شکیل»، تمامی تبلیغات فاشیستی و سرکوبگری که می‌تواند هر گونه حق و حقوق اجتماعی افراد را از بیخ و بن ملغی کند، گنجانده شده! اشتباه نکنیم مستر «اینتلیجنت سرویس» اگر مادرش قحبه‌ است، در کارش زبده است!

در نتیجه به «کاربران» تفهیم می‌کند که، اگر شیخ جابر آل‌بقال، سلطان امارات، با آن دشداشه و دمپائی کثافت، هر هفته یک هواپیما از دلبران پلی‌بوی کلاب لندن را در کاخ سلطنتی جمع می‌کند و مثل سردار زارعی خودمان نماز جماعت و گلاب‌پاچی به راه می‌اندازد، اصلاً مهم نیست! مهم این است که «کاربران» این مملکت عکس این حضرات را نبینید! چون ممکن است باعث «ناراحتی احساسات» دیگر ساکنان این «مملکت» شوند!

البته همانطور که عنوان کردیم، مطالب ناراحت کننده‌ای چون «خودفروشی» کودکان، فاحشه‌خانه‌‌های رسمی و دولتی در امارات، و خصوصاً عملکرد غیرانسانی و غیرقانونی مدیران هتل‌های چندین و چند ستاره در این کشور که عملاً این هتل‌ها را تبدیل به مراکز خرید و فروش کودکان و زنان کرده‌اند، بارها و بارها در اعلامیه‌های رسمی از طرف مراکز تحقیقات در مورد حقوق بشر انتشار یافته. ولی همانطور که می‌بینیم مسئلة «مهم» و اساسی، نه برخورد با مشکلات اجتماعی که معرفی کردن مشکلی «فرضی»، تحت عنوان مشکل اساسی «مردم» است! در ایران نیز پس از کودتای ننگین 22 بهمن، شاهد بودیم که «حجاب» اسلامی در کلام آخوند جماعت خیلی کلیدی شده بود! ‌ فراموش نکنیم که مردم جهان سوم، در قاموس فاشیست‌پرورهای غرب، مشتی چهارپا و حیوان‌اند؛ در همین حد نیز با مسائل مردم در جهان سوم برخورد خواهد شد.

ولی بر خلاف تمامی وق‌وق‌های مراکز تبلیغاتی، «فیلترینگ» اینترنت فقط و فقط یک امر سیاسی است. بقیة مسائل از هیچ اهمیتی برخوردار نیست. تحت عنوان مبارزه با «فساد» در بطن حکومت فاسدی چون امارات، یک حاکمیت وابسته و نوکر قصد خفه کردن صدای مخالف را دارد. این صدای مخالف در تبلیغات با سایت‌های «سکسی» در ترادف قرار گرفته، ولی کیست که نداند، دشمن آزادی بیان مردم در جهان سوم آمریکاست؟

آمریکا که در تئاترهای مضحک «دمکراسی‌طلبی‌های» نمایشی‌اش در سراسر جهان مخالفان خود را متهم به «سانسور» و عدم رعایت آزادی بیان می‌کند، امروز در لانة گندابه‌ای که به دست سازمان سیا تحت عنوان کشور امارات به راه انداخته، سانسور و فیلترینگ را چگونه توجیه خواهد کرد؟ مسلماً زمانیکه فلان فوتبالیست چاقوکش انگلیسی 20 میلیون پوند پول مافیا را جهت خرید یک آپارتمان در دوبی به حساب شیخ و شیخک می‌ریزد، تا سالی یک روز ماتحت مبارکش را روی مبل گذاشته، خلیج فارس را از نزدیک «دید» بزند، اینترنت‌اش «فیلتر» نخواهد شد! آنچه ایشان می‌بینند، باعث «ناراحتی احساسات» دیگر اهالی آن مملکت نخواهد بود! مشکل زمانی است که خبرها، نگاشته‌ها، مطالب، عکس‌های روی ریل‌های خبری و ... فضای «قرنطینة» گندابة «امارات» را می‌شکند، و می‌تواند واقعاً باعث «ناراحتی احساسات» همان شیخ جابر ابن‌بقال و اربابان واشنگتنی وی شود. در چنین شرایطی است که «مقدس‌نمائی» و «دین‌پروری» و احترام به «اعتقادات» دینی و احساسات احمقانه‌ای که سفارتخانه‌های غربی مرتب آن‌ها را تحت عنوان «ارزش‌های» جهان سوم به خورد ملت‌ها می‌دهند، اصلی کلی می‌شود؛ صدای مردم را در جهان استعمارزده، با همین ترفندها در هزارة سوم خاموش کرده‌اند.

آزادی بیان اصلی غیرقابل تردید در شکل‌گیری یک حاکمیت مبتنی بر آراء عمومی است. بدون وجود آزادی بیان، «آزادی» و زندگی اجتماعی همانطور که امروز در ایران و دیگر کشورهای استبدادزده به عیان می‌بینیم، هیچ «مفهومی» نخواهد داشت. ولی در مورد آزادی بیان مطلب دیگری نیز صدق می‌کند، هیچگونه «اما» و «اگر» در مورد آن نمی‌باید قبول کرد. اگر ملتی را با استفاده از ابزار «دین»، با تکیه بر توهمات و «مقدس‌نمائی»، و دیگر ترفندها به قبول نخستین «اما» و نخستین «اگر» در مورد آزادی بیان مجبور کنند، این ملت تا از دست دادن تمامی آزادی بیان خود در جامعه، راه درازی نخواهد داشت. به تجربه و طی تاریخ بشر به اثبات رسیده، صاحبان قدرت و حاکمان از «آزادی بیان» حمایت نخواهند کرد. آزادی بیان متعلق به مردم است، و ابزاری است جهت تحمیل خواست‌های مردم بر حاکمان و بنیادهای حاکم و استثمارگر!

ولی در جوامع استعمارزده، بنیادهای استعماری این «صورتبندی‌» کلی را کاملاً‌ واژگونه و ویرانه کرده‌اند. بر اساس پوپولیسم کور و تبلیغاتی که این محافل با کمک و همراهی عقب‌مانده‌ترین و ارتجاعی‌ترین بنیادهای سنتی در کشورهای استعمارزده به راه انداخته‌اند، سانسور اخبار و اطلاعات و کنترل ارتباطات میان شهروندان یک «خواست مردمی» عنوان می‌شود!‌ این وقاحت مسلماً در بنیاد ادیان بهترین و مناسب‌ترین «مأوا» را به خود اختصاص داده، و بی‌دلیل نیست که بسیاری از سایت‌های «ایرانی‌نما» اینچنین سنگ احترام به ادیان و اسلام و باورهای مردمی را مرتب به سر و سینة خود می‌کوبند؛ این سایت‌ها، هر چه وابسته‌تر و هر چه نانخورتر از دست اجنبی، «تقدس» دوست‌تر و «مردمی‌نماتر»!

مسلماً تا رسیدن به مقطعی که در آن مردم جهان سوم تبعات ایجاد انسداد بر فناوری اطلاعات را به صراحت دریابند، و به عیان ببینند چگونه این انسداد نه تنها آزادی آن‌ها، که سربلندی ملت، و ثروت‌های ملی‌شان را به غارت استعمارگران می‌دهد، هنوز زمان زیادی در پیش داریم. فراموش نکنیم که ملت‌های استعمارزده، نزدیک به سه سده حضور مستمر ناوگان‌های استعماری انگلستان، فرانسه، پرتغال و آمریکا را در بنادر خود «تجارت و معاشرت با خارجیان» معرفی می‌کردند! و دیدیم که، عملاً دیر زمانی گذشت تا رادمردانی و آزادزنانی بر این «تجارت» و «ملاقات» به شیوه‌ای که روابط استعماری آن را مرسوم کرده بود،‌ نقطة پایان گذارند.








...



هیچ نظری موجود نیست: