۱۲/۱۹/۱۳۸۶

لیوان «تخمی»!



بر اساس شرح‌ وقایع کودتای 28 مرداد، از زبان افسران آمریکائی، مهم‌ترین معضل در سازماندهی این عملیات، ترسوئی و بزدلی افسران ارتش در کشور ایران بود! در همین راستاست که آمریکا، برای این کودتا تیمسار زاهدی را بر می‌گزیند. فردی که نه شاه از او دل خوشی داشت، و نه افسران آمریکائی تمایلی به همکاری با وی داشتند. در نظر آمریکائی‌ها، زاهدی تنها افسر ارتش ایران بود که جرأت می‌کرد از کودتا و به دست گرفتن قدرت سخن به میان آورد! و به همین دلیل نیز «رهبری» این توطئه را به وی واگذار کردند. البته چندی از «موفقیت» طرح کودتا نگذشته بود که زاهدی به دلائل مختلف از قدرت کنار گذاشته شد، و نهایت امر به صورت محترمانه به خدماتش در ارتش شاهنشاهی نقطة پایان گذاشتند. در آن روزها شکر آب شدن رابطه میان دربار و زاهدی را به مسائل «اخلاقی» مربوط می‌کردند؛ چنین شایع شده بود که زاهدی در میان افسران حسن شهرت ندارد. ولی کنار گذاشتن زاهدی فقط ظاهراً دلایلی «اخلاقی» داشت. دلیل اصلی همان بود که اول عنوان کردیم. زاهدی تنها افسر ارتش ایران بود که شهامت سیاسی داشت، و امروز اگر کودتا مورد تأئید ما نیست، می‌باید «شهامت» سیاسی را مورد تقدیر قرار دهیم، شهامتی که اینک در میان «اوپوزیسیون» ایران عملاً وجود ندارد.

این وبلاگ در اصل به «روز جهانی زن» اختصاص دارد، ولی از آنجا که موضع‌گیری‌های عجیب سیاسی، فضای پیش‌انتخاباتی را در کشور ایران عملاً آلوده کرده، بر خلاف دیگر وبلاگ نویسان و قلم‌زنان ایرانی، وبلاگ «سعید سامان»، این روز را به زن ایرانی تبریک نخواهد گفت. زن ایرانی برای آنکه بتواند ابعاد واقعی چنین روزی را به درستی دریابد می‌باید سال‌ها و سال‌ها در سنگر مبارزات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دود چراغ بخورد، قلم بزند و در اعتراض به پایه‌های یک جامعة مردسالار و «مردپرست» گریبان بدرد. تبریک‌های خنک «سیاست‌بازهای» زپرتی «اپوزیسیون» در خارج و داخل، به زن ایرانی در «روزجهانی زن» فقط چرخاندن چاقو در زخم شمشیر است. می‌باید از این سیاست‌بازها که طی 3 دهه عدم‌کارآئی، وابستگی و بی‌ارادگی سیاسی و ایدئولوژیک خود را صدها بار به منصة ظهور رسانده‌اند بپرسیم، آیا از آنروزها که یانکی‌ها در ارتش شاهنشاهی به دنبال یک آدم «حسابی» می‌گشتند فاصلة زیادی داریم؟ مسلماً خیر!‌ یادمان نرود که «بولتن‌های»‌ سپاه‌پاسداران همه هفته با شعار «نوکری را نهادینه کنیم»‌ روی میز سران قدرتمند و جنگاور این سپاه انقلابی قرار می‌گیرد. سیاست‌بازهای «مافنگی» که فردا به پیروی از «مدروز» ممکن است زیر‌ابروهای‌شان را بردارند، دامن چاک‌دار بپوشند و جهت برقراری «مردم‌سالاری دینی» یا هر «کوفت‌سالاری» دیگری سر چهارراه‌ها به «رنگ» حکومت اسلامی باباکرم برقصند، شایسته است روز جهانی زن را به خودشان و سرداران از تخم‌رفتة سپاه پاسداران تبریک بگویند. که از قدیم گفته‌اند، «چراغی که به منزل رواست، به مسجد حرام است!»

بله، سخن از «چراغ» به میان آمد!‌ سایت «راه‌توده»، متعلق به حزب همیشه منحله و پیوسته «ناکام» توده، که به تنهائی نورافکنی است در مسیر به چاه انداختن توده‌های مردم، در مورد «انتخابات»، افاضاتی کرده‌ که واقعاً دل سنگ «کباب کوبیده» می‌شود! پس از لغزخوانی‌های ایدئولوژیک، ویژة استالینیست‌های آبکی وطنی که معمولاً تخته شکسته‌ای است ایدئولوژیک بر امواج بی‌سوادی و چرت و پرت گوئی، دم خروس از زیر عبای «حزب همیشه منحله» بیرون می‌زند، و ایدئولوگ‌ آتشین مزاج آن فریاد بر می‌آورد:

«حتی اگر این آراء یک دهم آراء واقعی مخالفان سیاست نظامی باشد و حاکمیت اجازه حضور 9 دهم آن را نداده باشد و یا با حذف چهره‌های شناخته شده و مخالف اوضاع کنونی کشور این توان حضور را به یک دهم کاهش داده باشند[...]»


کاملاً درست دیده‌اید! تمام این مزخرف‌بافی‌ها برای این است که، این حزب «استالینیست» همان خزعبلاتی را نشخوار کند که شیخ کروبی و محمد خاتمی، یعنی راستگراترین و ارتجاعی‌ترین جناح‌های حکومت اسلامی، ‌ طی 5 سال گذشته مرتباً از پشت بلندگوهای حکومت اسلامی فریاد ‌زده‌اند! خلاصه بگوئیم، حزب توده، با چنین اطلاعیه‌هائی،‌ مردم همیشه قربانی ‌شدة ایران را به شرکت «فعال» در انتخابات حکومت اسلامی فرا می‌خواند!‌ عنوان مقالة «آتشین» همکاران کودتاچی‌های 22 بهمن، «مشت ملی بر دهان حاکمیت» است! از قدیم گفته‌اند، «مشت نمونة خروار است»، در نتیجه مشت اگر ملی است، حاکمیت هم وضعیت‌اش روشن خواهد بود. نمی‌دانم برای ابراز چنین مواضع «انقلابی» و اصولی، چرا حزب توده یک سایت در خارج از کشور درست کرده؟ حزب توده می‌توانست در وزارت اطلاعات حکومت اسلامی دفتر و دستک تبلیغاتی بگذارد. بله، در مطلبی جداگانه، همین حزب «مقدس»، با پیروی از «مدروز»، روز جهانی زن را هم به زن ایرانی تبریک می‌گوید و در تأئید کودتای 22 بهمن می‌نویسد:

«ما فراموش نکنیم که نیمه پر این لیوان، آن برانگیختگی است که انقلاب 57 در کل جامعه ایران و خواه نا خواه در نیمه دوم این جامعه، یعنی زنان به وجود آورد. برای نخستین بار سیاست و حق طلبی در زیر پوست این نیمه دوم راه یافت، حتی همین که از خانه بیرون می زنند و به پای صندوق های رای می روند [...]»

حال به صراحت می‌بینیم که چرا در «روز جهانی زن»، سخن گفتن از زن ایرانی اصولاً گزافه است؟ «سخن‌پرانی» حزب توده، و نیمة پر و خالی نشان دادن، واقعاً که 80 سال هم سابقة فعالیت مستمر سیاسی لازم دارد! مقالة حزب توده، انسان را بی‌اختیار به یاد گزافه‌گوئی‌های آخوندها در نماز جمعه می‌اندازد. مگر طی کودتای چند ساعتة 22 بهمن چه «معجزه‌ای» رخ داد، که اینهمه فوت در آستین مشتی عملة خودفروخته می‌کنید؟ خجالت هم خوب چیزی است. مگر کور هستید و نتایج این «کودتا» را نمی‌بینید: فروپاشی ساختار طبقات اجتماعی، فرار میلیون‌ها تن از شهرنشینان به خارج از کشور، فرار سرمایه‌های تولیدی، فرهنگی، هنری، و ... از مملکت، جنگ و آشوب و برادرکشی و سرکوب فراگیر!‌ و نهایت امر، آنچه را که قسمت «پر» این لیوان عنوان می‌کنید، به تنهائی تجلی تمام و کمال سیاست‌های اجتماعی در یک فاشیسم کور و ضدانسانی است: بسیج زنان گرسنه و درمانده به دست عوامل حکومت، در هنگ‌های فاشیستی و سرکوبگر. همین هنگ‌های «نیمة پر» که نهایت امر روابط اجتماعی در سطح جامعه را، به نوعی عملکرد‌ سرکوبگرانة سیاسی تبدیل کرده‌اند از نظر حزب سابقه‌دار توده «نیمة‌ پر» لیوان تحلیل می‌شود! مرده شور خودتان را ببرند با لیوان‌تان، امیدواریم بی‌لیوان شوید! اینهمه مصائب و فجایع از نظر این تشکیلات وطن‌فروش و آشوب‌پرست، قسمت پر «انقلاب» شده؟ کمی هم از قسمت خالی‌اش می‌گفتید! از این «قسمت» هم بگوئید، که در اطلاعیة «محترم‌تان» چگونه «روز جهانی زن» را در این سایت مافنگی‌، تبدیل به ابزاری جهت تبلیغات برای گرم کردن تنور انتخابات حکومت اسلامی می‌کنید!

بله، از «تخم» می‌گفتیم! سپاه پاسداران که وضعیت‌اش روشن است: «نوکری را نهادینه کرده»! می‌ماند حزب توده که گویا «بی‌تخمی را نهادینه کرده!» در عمل، حزب توده یک قدم از سخنان امام جمعة موقت تهران، پایش را پائین‌تر نمی‌گذارد. «تخم» و این حرف‌ها هم اصلاً حالی‌اش نیست. این بود شرح حال «چپ»! حال کمی هم از راست افراطی می‌گوئیم که با تکیه بر 80 سال سابقة کودتای قزاق‌باشی‌ها، امروز «آزادیخواه» شده، و رنگ و پوست عوض کرده: از تخمی‌ها می‌گوئیم!

همانطور که می‌توان حدس زد اینان هم از «مدروز» پیروی می‌کنند، و یک بیانیه، «چاشنی» فضای سیاسی کشور کرده‌اند! هر چند این بیانیه به امضاء «دبیرخانۀ رضا پهلوی» منتشر شده، با در نظر گرفتن انشاء و محتوای آن می‌توان به جرأت اذعان داشت که «دبیر» و این حرف‌ها اصلاً در کار نبوده، به احتمال زیاد «فراش‌باشی» یا رانندة «والاحضرت»، پشت چراغ قرمز «بیانیه» را قلمی فرموده‌اند. «فراش‌باشی» می‌فرمایند:

«سازمان ملل متحد سال جاری را بمناسبت روز جهانی زن، سال سرمایه گذاری برای بانوان و دوشیزگان اعلام کرده است.»

از شما چه پنهان، از همین جمله، می‌توان عطر حرمسرای فتحعلی‌شاه را حسابی استشمام کرد. می‌باید به «فراش‌باشی» والاحضرت گوشزد کنیم که استفاده از واژه‌های «بانوان» و «دوشیزگان» در چنین روزی به هیچ عنوان با مناسبات 8 مارس هماهنگی ندارد. صدها زنی که در چنین روزی، در برابر آتش مسلسل پلیس ضدبشری آمریکا چون برگ خزان بر زمین ریختند، با «واژگان» طبقات «برمامگوزید»، که بوی کهنه‌پرستی‌شان همه را خفه کرده، کاری نداشتند. واژگان دوشیزه و بانو، زن‌ستیز است، و موجودیت اجتماعی و فردی زن را در گرو چگونگی ارتباط وی با مرد قرار می‌دهد! در هیچ یک از اطلاعیه‌های جهانی چنین اشارة موهن و مردسالارانه‌ای به زن، آنهم در «روزجهانی زن» صورت نگرفته. اگر «فراش‌باشی» شعورش نمی‌رسد، والاحضرت که بر این مسائل «اشراف» دارند، فرمان بدهند «پدرسوخته» را چوب‌فلک کنند! چرا که متن این «بیانیة» چند خطی، در مقطعی دیگر، عملاً جایگاه زن را به سبد «مرغ‌مادر»، در جوجه‌کشی سلطنتی تنزل داده:

«با برخورداری بانوان از حقوق انسانی خود [...] ما نه تنها کودکانی برومند و خوشبخت خواهیم داشت ... »

معنی برخورداری از حقوق انسانی نیز در همینجا روشن شد! فکر می‌کنم که تبدیل «روز جهانی زن»، به «روزمادر»، می‌تواند به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی «فراش‌باشی» والاحضرت در تاریخ معاصر به ثبت برسد. فراش‌باشی نه تنها در توزیع «حقوق انسانی» سخاوت فراوان دارند، که محل توزیع را هم مشخص می‌کنند: «دشت و باغ و دمن»! و در ادامه می‌گویند:

«پیام روز زن را در کوه ها و دشت های سرزمین مقدسمان پرطنین خواهید ساخت.»

البته سال‌ها پیش، دلکش خوانندة شهیر ایران، زن را در کوه و دشت و دمن برای‌مان چنین توصیف می‌کرد:

«سحر که از کوه بلند، جام طلا سر می‌زنه
بیا بریم صحرا که دل، بهر صفاش پر می‌زنه
بیا بریم چون کیجا، دنبال اون مردِ جوون
تو دامنِ چین دارِ خود، پُر بکنیم لاله و ریحون»


شاید اگر امروز یک بار دیگر به مفاهیم همین تصنیف دقت کنیم، خواهیم دید که «آزادگی» و «آزادی‌ای» که در این چند بیت دیده می‌شود، سال‌هاست از خاطرة ما ایرانیان زدوده شده. جامعة ایران در راستای فعالیت‌های فرهنگ‌ستیز دولت وابستة اسلامی، و اسیر پنجة یک اپوزیسیون بی‌فرهنگ و دست‌پرورده و اجنبی پرست، امروز نه تنها نیازی به «تبریکات» در روز جهانی ‌زن ندارد، که می‌باید چنین هبوطی را در سرنوشت زن ایرانی، به فرد فرد ملت ایران از صمیم قلب تسلیت گفت.






هیچ نظری موجود نیست: