۱۲/۱۶/۱۳۸۶

فیض اجباری!


انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحد هر دم تغییر مسیر می‌دهد و حال و هوای تازه‌ای می‌یابد! پس از پایان جنگ دوم جهانی، شاید این اولین بار باشد که اگر نتیجة انتخابات کاملاً «روشن» می‌نماید، در میان دست‌اندرکاران سیاست کشور «تفاهم» و «هماهنگی» سنتی و مرسوم هنوز برقرار نشده! ‌ نخست اینکه حزب دمکرات که پس از دو دوره قدرت‌نمائی جمهوریخواهان طبق روال عادی می‌باید فردی را به عنوان ریاست جمهور از طرف خود به کاخ‌سفید اعزام کند، با معرفی یک زن و یک نامزد رنگین‌پوست عملاً شانس خود را به خطر انداخت؛ اینهمه با در نظر گرفتن خلقیات و روحیات توده‌های مردم در کشور آمریکا! در این کشور که یکی از مراکز بزرگ الهامات «دمکراتیک» معرفی می‌شود، هنوز زن را در افکار عمومی به چیزی نمی‌گیرند؛ خصوصاً در مقام ریاست جمهور و فرماندة کل قوا! از طرف دیگر، شکل‌گیری طبقات اجتماعی در کشور آمریکا به صورتی است که رنگین‌پوستان و دیگر اقلیت‌های قومی پیوسته به نفع سپیدپوستان اروپائی‌تبار در تقابل با یکدیگر قرار می‌گیرند. در نتیجه، اوباما، نامزد رنگین پوست حزب دمکرات، در مسابقات انتخاباتی نمی‌تواند بر آراء دیگر اقلیت‌ها تکیه کند، شکست وی در انتخابات ریاست جمهوری در برابر یک سفیدپوست حتمی است!‌

با پیش افتادن «اوباما» طی چند هفتة اخیر، این گمانه زده می‌شد که حزب دمکرات قصد دارد قدرت اجرائی را برای 8 سال آینده نیز به حزب جمهوریخواه تفویض کند!‌ چرا که در اغلب ایالات دورافتاده و فقیر، هر چند این امر متناقض به نظر آید، به دلیل همان «تقابل» سنتی میان اقلیت‌ها، مردم از رأی دادن به «اوباما» احتراز خواهند کرد، و رقیب جمهوریخواه وی از اقبال بیشتری برخوردار می‌شود. ولی در کمال تعجب شاهدیم که امروز، نتایج به دست آمده در ایالت‌های مهم و پرجمعیتی چون تگزاس و اوهایو بار دیگر شانس هیلاری کلینتن را به عنوان نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری افزایش داده! سئوال این است که، از چنین نوسانات عجیب و غریب سیاسی‌ چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟

با نگاهی به سخنرانی‌های تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری در کمال تعجب مشاهده می‌کنیم که، مک‌کین، نامزد تأئید شده از طرف حزب جمهوریخواه، عملاً خود را به راست افراطی و نئوکان‌ها نزدیک‌ و نزدیک‌تر می‌کند! در صورتیکه در آغاز چنین به نظر می‌رسید که وی نامزد خط میانة سیاست آمریکاست!‌ و به دلیل برخورداری از همین «خط میانه» بود که بر دیگر رقبای تندرو، دست راستی و مذهبی یکی پس از دیگری پیروز شد!‌ این سئوال مطرح می‌شود که در حال حاضر مک‌کین از چه رو نیازمند آراء راست‌افراطی شده؟ اگر راست افراطی بجز مک‌کین به کسی دیگری رأی نخواهد داد، چرخش‌های سیاسی وی به جانب مذهبی‌ها و افراطی‌های دست راستی، عملاً شانس او را برای به دست آوردن آراء «خط میانه» به خطر می‌اندازد.

خارج از حمایت‌های عجیب و بی‌معنای خانوادة بوش از مک‌کین در انتخابات تگزاس، هم امروز، بار دیگر روزنامة «نیویورک تایمز» عکس دیگری از والکر بوش و مک‌کین، دست در دست یکدیگر منتشر کرد! عکسی که در ذیل آن عنوان شده: «حمایت بوش از مک‌کین سرنوشت‌ساز خواهد بود!» در شرایطی که مک‌کین به نقطة پایانی مسابقات پیش‌انتخاباتی رسیده، این سئوال مطرح می‌شود که «حمایت» خانوادة بوش و شخص والکر بوش، یکی از منفورترین رؤسای جمهور تاریخ آمریکا، تحت چه شرایطی می‌تواند در افکار عمومی برای مک‌کین آراء بیشتری کسب کند؟ همانطور که می‌بینیم مسیر حرکت سیاسی حزب‌ جمهوریخواه در جامعة آمریکا مبهم و غیرقابل توجیه شده، و این «ابهام» فقط نشانه‌ای است از یک بحران پایه‌ای و ساختاری.

پناه بردن مک‌کین به آغوش راست افراطی درست زمانی صورت می‌گیرد که راست‌گرایان آخرین کارت برندة خود را نیز هفتة پیش رو کرده‌اند: نامزدی رالف نادر برای انتخابات! آقای نادر، آنقدرها که می‌نمایانند «نادر» نیستند، امثال ایشان در کشور ایران از قماش چپ‌نمایان و اعضاء حزب توده، از دیرباز فعال‌اند؛ کسانی که یک عمر «چپ‌» می‌زنند، تا شرایط را برای به قدرت رسیدن «راست» فراهم آورند! آقای نادر هیچگونه شانسی جهت ورود به کاخ‌ سفید ندارد، ولی می‌تواند در شرایط بحرانی در برخی ایالات، از قبیل کلرادو، واشنگتن، وایومینگ، و ... که معمولاً راست‌ها برندة انتخابات هستند، با ایجاد شکاف در جبهة به اصطلاح «چپ‌آمریکا» از افول آراء راست ممانعت کند!‌ نقش واقعی ایشان که پیشتر سوری‌تبار معرفی می‌شدند، و جدیداً به دلیل «نبرد سرنوشت‌ساز» یانکی‌ها در بغداد، گویا لبنانی‌الاصل شده‌اند، در به منصة ظهور رساندن همین شاهکار کوچک و سرنوشت‌ساز خلاصه می‌شود. ولی «ظهور» ایشان در جریان انتخابات، به طور سنتی، به معنای «عزم راسخ» جمهوریخواهان جهت راه‌یابی به کاخ سفید بوده! عزمی که شاهدیم کوچک‌ترین هماهنگی با خوش‌وبش کردن‌های مک‌کین با خانواده و شخص والکر بوش نمی‌تواند داشته باشد‌!

با «بازگشت» هیلاری کلینتن به مسابقات انتخاباتی، می‌توان این امکان را در نظر گرفت که راست‌ جمهوریخواه «طیف میانة سیاسی» کشور را به طور کلی از دست داده، و در شرایط فعلی خود را قادر به ایجاد شکاف در صفوف رأی‌دهندگان دمکرات نیز نمی‌بیند. اینک حاکمیت آمریکا خود را با «خطری» بالقوه روبرو می‌بیند: ورود فردی رنگین‌پوست با شعار «ضد جنگ» به کاخ‌سفید!‌ در نتیجه دمکرات‌ها که تا چندی پیش پیروزی مک‌کین را در خلوت جشن گرفته بودند، بالاجبار، و علیرغم تمایل واقعی‌شان، می‌باید به صورتی جدی پای در مبارزات انتخاباتی بگذارند. چرا که پیروزی اوباما، برای آمریکا فاجعة بزرگی خواهد بود! اوباما نه قادر به کنترل راست‌افراطی در داخل مرزها است، و نه می‌تواند با اقلیت‌های قومی دیگر روابط سازنده‌ای در چارچوب منافع سرمایه‌داری آمریکا پایه‌ریزی کند. فروپاشی مواضع مک‌کین در «طیف میانة سیاست آمریکا» باعث شده که حزب دمکرات، با چند هفته تأخیر، بار دیگر وارد میدان مبارزات انتخاباتی شود! این حزب با تکیه بر سفید پوست بودن هیلاری، سرمایه‌گذاری بر روی همسر کلینتن را از نو آغاز کرده!

همانطور که گفتیم اگر مک‌کین در نزدیک‌تر شدن به راست‌های مذهبی و افراطی باز هم تمایل بیشتری از خود نشان دهد، عملاً شانس جمهوریخواهان برای ورود به کاخ‌سفید از میان خواهد رفت. و به دلیل موضع‌گیری‌های «ضد جنگ» اوباما، وی تنها نامزدی است که بر اساس ضدیت با جنگ عراق و افغانستان پای به میدان سیاست آمریکا ‌‌گذاشته! گزینه‌ای که پیامدهای ناخوش‌آیندی برای مجموعه‌های عظیم «مالی ـ نظامی» به ارمغان خواهد آورد. در صورتیکه هیلاری کلینتن هرگز جنگ عراق را به صورتی جدی به زیر سئوال نبرده. در نتیجه، حاکمیت آمریکا با قبول ریاست یک زن بر کاخ‌سفید ـ مطلبی که از نظر حاکمیت بسیار ناخوشایند خواهد بود ـ می‌تواند اصل توجیه جنگ عراق و افغانستان را، در رأس سیاست‌های خود، دست نخورده نگاه دارد.

ولی با در نظر گرفتن شرایط ویژه‌ای که بر سراسر جهان غرب سایه افکنده، می‌توان در انتخابات ایالات متحد باز هم شاهد چرخش‌هائی تماشائی و بسیار غیرمنتظره بود!‌ امروز با فروپاشیدن استراتژی‌های جهانی غرب، همانطور که بحران نظامی و سیاسی میان کشورهای کلمبیا و ونزوئلا نشان می‌دهد، بحران‌های فزاینده و جدی به سرعت به خاک کشور آمریکا نزدیک می‌شود. بحران‌هائی که طی «جنگ‌سرد» در امواج اقیانوس‌های محیط بر ایالات متحد، همیشه راه گم کرده بودند. آشفتگی فعلی در سیاست‌های داخلی ایالات متحد نشانه‌ای است از بحران‌های فزایندة دیگری که در آینده خود را بر این کشور تحمیل خواهد کرد.







هیچ نظری موجود نیست: