۱۲/۱۲/۱۳۸۶

چهل «جغد» بغداد!


امروز محمود احمدی‌نژاد، که خود را رئیس جمهور کشور ایران می‌خواند، تحت اقدامات امنیتی شدید و زیر سایة ارتش آمریکا، پای به کشور اشغال‌شدة عراق گذاشت. با ورود عروسک کوکی «مقام‌معظم» به این کشور، می‌باید قبول کرد که آخرین صورتک‌های مسخرة «نبرد با آمریکا» از چهرة بازیکنان تئاتر 22 بهمن یکی پس از دیگری فرو می‌افتد. حکومت دست‌نشاندة اسلامی، که با توطئة محافل سرمایه‌داری غرب و در جریان یک بحران فزایندة اجتماعی، از سه دهة پیش بر ملت ایران تحمیل شده، امروز در عمل ثابت کرد که از نظر وابستگی استراتژیک به ارتش‌های اشغالگر غربی در رأس دول منطقه قرار دارد! این «افتخار» بزرگ بر تارک ملت‌های منطقه، در شرایطی می‌درخشد که پس از سه دهه عربده‌جوئی اوباش حکومت اسلامی، حتی زندگی اجتماعی و فردی در کشور ایران نیز تحت عنوان «مبارزه با آمریکا» توسط همین حکومت تبدیل به جهنم مجسم شده!

حضور احمدی‌نژاد در عراق، در سایة حمایت ارتش‌های غرب، فقط یک پیام مشخص دارد: اصل «اشغال» سرزمین عراق به دست ارتش‌های آمریکا و انگلستان، چپاول اموال و دارائی‌های ملت عراق، و قتل‌عام بیش از یک میلیون عراقی، در تمامی جوانب مورد «تأئید» شیخک‌های «شیعه» در تهران است! جای تعجب دارد، در شرایطی که بسیاری از جریانات روشنفکری، سیاسی و حتی احزاب مختلف در غرب، در برابر این «رخداد» استعماری‌ موضع «خصمانه» اتخاذ کرده‌اند، یک دولت به اصطلاح «ضدامپریالیست» به خود اجازه می‌دهد در ملاءعام برای بوسیدن چکمة افسران ارتش آمریکا اینگونه در خاک عراق زانو بر زمین بگذارد! ولی می‌باید «منصفانه» برخورد کرد، چرا که در عمل، بر این «سفر» یک نتیجة مثبت می‌توان برشمرد. «برخوردی» اینچنین با مسائل استراتژیک منطقه، دیگر به طور کلی امکان هر گونه «صحنه‌سازی» و «خودنمائی»‌ مردمفریبانه را از حکومت اسلامی سلب خواهد کرد. با این عمل، امروز حکومت اسلامی در همان ویراستی «اسلام‌باور» شده که شیوخ عربستان سعودی، عبدالله گل، و شیخک‌های کازینونشین دوبی و امارات!‌

به صراحت بگوئیم، افسانة پوشالی «انقلاب» اسلامی، به همین سادگی از صحنة منطقه پاک شد. در اینکه چرا حکومت فروهشتة اسلامی در چنین منجلابی گرفتار می‌آید، مسلماً دلائل بسیار است؛ وابستگی‌های ساختاری در زمینة عملکرد نیروهای «امنیتی ـ نظامی» که در فردای کودتای 22 بهمن پلی جهت دستیابی شیخک‌های قم به قدرت سیاسی در ایران شد، امروز «تبعات» غیرقابل اجتناب خود را علنی می‌کند. زمانی که یک گروه آخوند بی‌وجدان‌ با تکیه بر شاخک‌های نظامی و امنیتی سازمان آتلانتیک شمالی یک‌شبه در مملکت «حاکمیت» تشکیل می‌دهند، در برابر بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز نمی‌توانند جاخالی داده، و کار را به شکرخوری‌های نمایشی بکشانند! به همین ترتیب، امروز که ایالات متحد درگیر یک انتخابات پرهیاهوی داخلی است، و نقش نامزدهای «ضدجنگ» در این انتخابات هر لحظه سرنوشت‌سازتر «عنوان» می‌شود، حکومت اسلامی می‌باید در راه «تأئید‌» این تهاجم نظامی وحشیانه در منطقه‌ای پیشقدم باشد که دولت‌های آن در نوکری و سرسپردگی برای آمریکا و چندملیتی‌های نفتی، رسوای جهان‌اند! «افتخاری» بیش از این برای «انقلاب اسلامی» نمی‌توان متصور شد! البته سخنگویان حاکمیت‌های غرب هر یک سعی دارند این «سفر» را بی‌خطرتر و بی‌ثمرتر از آنچه هست جلوه دهند، مضحکة این خبرگزاری‌ها به جائی می‌رسد که بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، رسماً اعلام می‌دارد:

« نیروهای آمریکائی مستقر در عراق، در تأمین امنیت سفر رئیس جمهور ایران به بغداد، مشارکت نکرده‌اند!»

بله همانطور که می‌بینیم اینک جانماز بوگندوی احمدی‌نژاد را «بی‌‌بی‌سی» برای ما ایرانیان آب می‌کشد! به قول این «خبرپراکنی» که تبلیغات ضدایرانی‌اش را طی بحران‌های مختلف تاریخ معاصر از نزدیک شاهد بوده‌ایم، معلوم نیست تحت چه «ضوابطی» نیروهای آمریکائی مستقر در عراق، حضور آقای احمدی‌نژاد، این دشمن سازش ناپذیر را به بی‌تفاوتی برگزار کرده‌اند! بهتر بود «بی‌بی‌سی» به صراحت می‌گفت که اگر همین نیروهای مستقر در عراق نبودند، تحت چه شرایطی رئیس جمهور «آخوندی» و منتخب حوزة علمیة قم و نجف جرأت می‌کرد به شهر بغداد وارد شود؟ شهری که دهه‌ها پایتخت سوسیالیسم عرب به شمار می‌رفت، و پیش از آن نیز مرکز ثقل جهان اسلام و خلافت عباسی بوده. همین نکات «کوچک» در خبرپراکنی‌ها، به صراحت نیات اصلی حکومت‌های استعماری را عیان می‌کند. ولی در اینکه حکومت اسلامی ایران، در ساختار سیاسی فعلی خود هدیة «زهرآلود» مسافرت احمدی‌نژاد به بغداد اشغالی را نمی‌تواند در چارچوب منافع‌اش توجیه و تفسیر کند، جای بحث و گفتگو نیست. این حکومت مجبور شده پای در منجلابی بگذارد که حتی دولت‌های دست‌نشاندة ترکیه، کویت، اردن و ... نیز از آن حذر کرده‌اند!

خبرگزاری رسمی حکومت اسلامی، ایرنا، به سیاق قلم‌زنی‌های جوجه پاسداران «نویسنده» و «خبرنگار»، در همین راستا گزارش می‌دهد:

« احمدي نژاد [...] گفت: امروز در عراق انقلابيون برسر كار هستند و اين اتفاقي است كه قدرت‌هاي جهاني نمي‌خواستند در عراق بيفتد.»


در اینکه «انقلابیون» بر سر کار آمده‌اند، هیچ شکی نیست! مهره‌های شناخته شدة سیاست‌های خارجی، از قبیل طالبانی، زیباری، سیستانی، صدر و ... که چندین و چند نسل در گنجة «خنزرپنزرهای» استعماری منطقه پروار شده‌اند، باید هم «انقلابی» معرفی شوند! اصلاً ارتش ایالات متحد و انگلستان برای به قدرت رساندن همین «انقلابیون» رنج سفر بر خود هموار کرده. می‌بینیم که، اگر «بی‌بی‌سی» با حرامزادگی مخصوص خود حساب سفر احمدی‌نژاد را از سیاست‌های نظامی آمریکا در منطقه به اصطلاح «جدا» می‌کند، و سعی دارد برای این «لمپن»، آبروی سیاسی بخرد! مجریان بنگاه خبرپراکنی رسمی حکومت اسلامی، «حمارتر» از آن‌اند که این حرف‌ها حالی‌شان باشد. این بنگاه، از قول احمدی‌نژاد مشتی حرف مفت تحویل جهانیان می‌دهد، و این «گزافه‌گوئی‌ها» همه به حساب ملت ایران هم گذاشته خواهد ‌شد. حضرت رئیس جمهور منتخب آخوندها، بهتر است به ما مردم ایران بگویند، از کجا به این «نتیجة» علمی رسیده‌اند که «قدرت‌های جهانی نمی‌خواسته‌اند چنین اتفاقی در عراق بیفتد»!‌ نکند احمدی‌نژاد کور است، و کسی به ما نگفته بود! اگر انسان کور نباشد، خواهد دید که ارتش‌های همین قدرت‌های جهانی «بساط» فعلی را در عراق به راه انداخته‌اند. حرف مفت زدن، حتی در مقام یک لمپن بی‌حیثیت هم حد و حدودی دارد، که جناب ریاست جمهور «حوزه و بازار»، از آن فراتر رفته‌اند! ایشان همچون شتری مست، کف به دهان آورده، نعرة مستانه تحویل مردم دنیا می‌دهند، اسم این «نعره‌های مستانه» هم سخنرانی است!

ولی خارج از آنچه نوچه‌های سازمان سیا تحت عنوان «سخنرانی» تحویل مردم عراق می‌دهند، یک اصل کلی را در این مقطع نمی‌باید فراموش کرد: حضور احمدی‌نژاد در عراق به این معنا است که مسکو، جهت تحکیم مواضع آمریکا در عراق حاضر به همکاری شده! در غیراینصورت احمدی‌نژاد اجازه نمی‌یافت «نیات» واقعی حکومت اسلامی را اینچنین «علنی» بر زبان آورد. حضور ارتش آمریکا در عراق اینک می‌رود که تبدیل به پدیدة نوینی در استعمار و استثمار مستقیم ملل جهان سوم شود. پدیده‌ای که یادگار صحنه‌های هولناکی از قبیل اشغال نظامی کشورها، سرکوب و کشتار ملت‌ها، و تحمیل دولت‌های دست‌نشانده به زور سر نیزة اجنبی است. اینکه امروز یک دولت دست‌نشانده به دیدار یک حاکمیت دست‌نشاندة دیگر می‌رود و هر دو در «تقدیر» از مواضع انقلابی‌ یکدیگر به شیرین زبانی مشغول می‌شوند، آنقدرها نمی‌باید باعث تعجب و نگرانی شود؛ نگرانی واقعی اینجاست که در چنین ساختاری، روابط ملل ضعیف و قدرت‌های جهانی به کجا خواهد رسید؟

بر این سیاق، آنچه بر مردم عراق تحمیل شد به سادگی می‌تواند بر ملت‌های دیگر نیز حاکم شود. دیدیم که چگونه مهرة دست‌آموز آمریکا در پاکستان، بی‌نظیر بوتو، علناً خواستار دخالت مستقیم نظامی آمریکا در کشورش بود! و اگر بر صفحة شطرنج سیاست منطقه، حذف بی‌نظیر بوتو «نهائی» نمی‌شد، وی به مأموریت اصلی خود: تشویق همین «اشغال» نظامی ادامه می‌داد. گسترش این نوع «برخورد» نظامی و سیاسی همانطور که می‌بینیم به نمونه‌های عراق، افغانستان و احیاناً پاکستان محدود نخواهد ماند. در چنین برهه‌ای، این سئوال بی‌جواب می‌ماند: حقوق ملت‌ها بر سرزمین‌شان آیا از طرف بنیادهای جهانی مورد احترام قرار خواهد گرفت، یا خیر؟ و تا زمانیکه افکار عمومی در جهان، چشم بر جنایات ارتش آمریکا در عراق و افغانستان بسته، و اجازه می‌دهد که نوکران منطقه‌ای آمریکا همانطور که در بالا گفتیم، دولت‌های دست‌نشانده را «انقلابی‌» معرفی کنند، این سئوال اساسی پاسخی در خور نخواهد یافت.

هیچ نظری موجود نیست: