۱۲/۰۵/۱۳۸۶

«گل» در کردستان!


همانطور که پیشتر نیز حدس می‌زدیم، بحران فروپاشانندة سیاسی و استراتژیک، با بنیادهای قدرت در کشور ترکیه فاصلة چندانی ندارد. در عمل، پس از به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان «فکل‌کراواتی» در این کشور، و به ارزش گذاشتن برخی «ژست‌های»‌ اسلامی از سوی دولت به اصطلاح «منتخب»، گمان می‌رفت که سیاست آمریکا در کشور ترکیه اینبار در مسیری اسلام‌گرا فعال شده!‌ ترکیه در واقع، مهم‌ترین پایگاه‌ نیروهای زرهی و زمینی پیمان آتلانتیک شمالی است، و به دلیل موقعیت استراتژیک منحصر به فردی که سیر حوادث تاریخ به این سرزمین «ارزانی» داشته، از نظر نظامی یکی از مهم‌ترین متحدان غرب به شمار می‌رود. ترکیه همسایة روسیه در دریای سیاه است، و از سوی دیگر اشراف کامل این کشور بر تنگة «داردانل»، تنها مسیر ارتباطی ناوگان‌های روسی به دریای مدیترانه، باعث شده که چند و چون مسائل سیاسی در ترکیه، پس از پایان جنگ اول جهانی، یکی از مهم‌ترین دلواپسی‌های پایتخت‌های غربی باشد. در عمل، بنیانگذاری حکومت «کمالیست‌ها» در ترکیه، هر چند «کمالیسم» ریشة الهاماتش را در نهضت‌های مشروطه طلبی و «پان‌ترکیسم» می‌یافت، از سوی پایتخت‌های غرب یکی از ستون‌های اصلی مبارزه با «بلشویسم» تلقی می‌‌شد. به این ترتیب، ترکیه طی 50 سال «جنگ سرد»، یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های مبارزه با گسترش بلشویسم بود.

ولی همانطور که می‌بینیم با فروپاشی استراتژی‌های «جنگ‌سرد» در نقش سیاسی و راهبردی ترکیه نیز تجدید نظر کلی صورت گرفت. اینکشور که ظاهراً می‌بایست پناهگاه «لائیسیتة» فرمایشی سازمان ناتو در کشورهای مسلمان‌نشین به شمار آید، به تدریج نقش سنتی خود را از دست می‌دهد، تا جائیکه داده‌های «اساسی» و پایه‌ای کمالیسم به تدریج در سیاستگذاری‌های دولت ترکیه رنگ می‌بازد. «اردوغان» و «گل»، که بدیل اوباش «لباس‌شخصی‌» در کشور ایران‌اند، امروز به عنوان بازیگران صحنة سیاست ترکیه پای به میدان گذاشته‌اند، و این امر نشان می‌دهد که آخوندهای فکل‌کراواتی‌ منبعد نقش جامع‌تری در سیاست این کشور بر عهده خواهند گرفت. ولی در اینکه این نقش تا کجا به تضادهای سیاسی و استراتژیک دامن زده، حتی زمینة برخوردهای تند، هر چند صرفاً دیپلماتیک با روسیه را فراهم بیاورد، جای پرسش باقی است.

چندی پیش، به دنبال آنچه آنکارا تعرضات نظامی گروه‌های چریکی «پ.ک.ک» به درون مرزهای کشور می‌نامید، ارتش ترکیه، در چارچوبی کاملاً «نمایشی» که می‌بایست در افکار عمومی جهان، نمادی از «قانونی» بودن این حاکمیت ارائه دهد، اجازة اقدامات نظامی بر علیه «پ.ک.ک» را «رسماً» از مجلس کسب کرد! البته نیازی به تذکر نیست که اینگونه نمایشات «قانون‌مدارانه» در کشور ترکیه به مثابه «نمک بر زخم پاشیدن» است!‌ چرا که، دولت ترکیه زیر نظر ارتش و نیروهای مسلح و امنیتی عمل می‌کند، و «سرکوب» به صور مختلف نظامی، امنیتی، پلیسی، فرهنگی و ... از دهه‌ها پیش تنها شیوة ارتباط این حاکمیت دست نشانده با ملت‌ها و اقوامی بوده، که تحت نظرش قرار داشته‌اند. تئاتر «قانون‌مداری»، امروز در عمل نشان می‌دهد که ترکیه در دنباله‌روی از سیاست‌های دیکته شده از جانب کاخ‌سفید، دیگر چون گذشته‌ها، در کشتار انسان‌ها دست‌هایش باز نیست. و هر چند دولت ترکیه، در مقام یکی از بدسگال‌ترین، فاسدترین و نظامی‌ترین حاکمیت‌های جهان، جهت سرکوب مردم در کردستان از «مجلس» فرمایشی «کمالیست» اجازه‌ای نمی‌باید کسب کند، این «مجوز»، جهت بزک کردن تصویر مخدوش حاکمیت ترکیه در افکار عمومی جهان گویا ضروری تشخیص داده شد!

نخستین «عملیات» نظامی ترکیه بر علیه «پ.ک.ک» به صورت حملات هوائی انجام پذیرفت، و به گفتة مقامات نظامی ترکیه، طی این عملیات، مراکز این تشکیلات چریکی «هدف» قرار گرفته شده. البته سخن از کشته شدن غیرنظامیان نیز کم به میان نیامد، ولی شبکة تبلیغاتی جهانی سعی کامل کرد که اینگونه «جنایات» را تحت پوشش خبری قرار ندهد. ولی دیروز، خبرگزاری «بی‌بی‌سی»، گزارشی از حملات زمینی ارتش ترکیه بر علیه مواضع «پ.ک.ک» منتشر کرد!‌ بر اساس این «گزارشات»، گروهی که تعداد آنان از چند نظامی، تا 10 هزار سرباز، یعنی یک لشکر کامل، «متغیر» است، به پایگاه‌های «پ.ک.ک» حمله‌ور شده‌اند، و به گفتة وزیر امورخارجة عراق، چندین چریک به قتل رسیده‌، و پل‌های ارتباطی متعددی در مناطق کردنشین شمال عراق تخریب شده‌اند.

این شمه‌ای بود از حوادث و داده‌های صریح به نقل از منابع «موثق»! ولی در این مقطع می‌باید نگاهی عمیق‌تر به مسائلی کلی‌تر داشته باشیم. «پ.ک.ک» و رهبر کاریسماتیک آن «اوچالان»، که چند سال پیش طی جنجالی رسانه‌ای، به جلادان ارتش ترکیه تحویل داده شد، مسلماً در صفحة شطرنج استراتژیک منطقه در شرایط فعلی، قادر به ایفاء نقشی نوین خواهند بود. و به همین دلیل است که دولت‌ آمریکائی آنکارا با شتاب تمام «چادر به سر کرده»، و قصد میدان دادن به الهامات «پوپولیستی ـ اسلامی» را در کشور دارد. همان الگوئی که پیشتر در مورد ایران، بخوبی منافع غرب را تأمین کرد!‌ ولی در مورد امکانات دولت اسلام‌گرای آنکارا می‌باید این مطلب را در نظر داشته باشیم که، ظهور اسلام‌گرائی مفرط در میان طبقات مختلف این کشور، در عمل نوعی اعتراض سیاسی به عملکردهای حاکمیتی بوده که خود را «لائیک» می‌نمایاند!‌ اسلام‌گرائی در مفهومی که به مردود دانستن «کمالیسم» منتهی می‌شد، به هیچ عنوان نمی‌تواند امروز در چنین شرایطی تبدیل به قایق نجات دولت کمالیست ترکیه از چنگال طوفان سیاسی منطقه شود. خلاصه بگوئیم، با ترویج ژست‌های اسلام‌گرا، حاکمیت آخوندهای فکل‌کراوتی‌ سازمان ناتو، نمی‌‌تواند تبدیل به ابزاری جهت توجیه همان حاکمیت باشد! این نوع بهره‌برداری از الهامات سیاسی توده‌‌ها، در عمل دولت آنکارا را در میان‌مدت گرفتار مسائل بسیار پیچیده‌ای خواهد کرد. مهم‌ترین مشکلی که این چرخش «زیرکانه» ـ اگر نگوئیم «احمقانه» ـ به همراه می‌آورد، ایجاد یک خلاء سیاسی پایدار پیرامون جنبش «لائیک» در کشور ترکیه خواهد بود.

همانطور که از نظر تاریخی شاهد بودیم، «لائیک» نمایاندن کمالیست‌ها در آنکارا این «مزیت» را داشته که خارج از جریانات مارکسیستی تندرو، دیگر جنبش‌های «لائیک» خود را تا حدودی به حاکمیت ترکیه «نزدیک» ببینند! این رابطة ارگانیک میان حاکمیت کمالیست و «لائیسیته» در شرایط فعلی در حال فروریختن است، چرا که با اسلامی‌نمایاندن دولت، و نزدیک شدن حاکمیت به نوعی پوپولیسم مذهبی، که به نوبة خود خشونت و فاشیسم را در سطح جامعه، هر چند به صورتی غیرعلنی، به منصة ظهور خواهد رساند، در افکار عمومی، «کمالیسم» حاکم با «اسلامیسم» جایگزین خواهد شد. این جایگزینی به هیچ عنوان نمی‌تواند بازتولید شرایطی شود که توانست در ایران منافع کلان غرب را پاسداری کند. جریانات «لائیک» در شرایطی که خشونت‌های مذهب‌گرایانه مواضع‌شان را مورد تهدید قرار دهد، دیگر فریب «پان‌ترکیسم» کهن‌سال آتاتورک را نخواهند خورد؛ این امکان حتی وجود دارد که جنبش‌های لائیک و غیروابسته به ایالات متحد، صحنة سیاست داخلی را از آن خود کنند. در میان این جنبش‌ها به صراحت می‌توان از امثال «پ.ک.ک» در مناطق کردنشین سخن به میان آورد. در همین چارچوب است که شاهد فعال شدن «اسلام‌گرایان» به عنوان آخرین مهره‌های استعمار یانکی‌ها در ترکیه هستیم. مهره‌هائی که به هر بهانة ممکن سعی دارند حملات نظامی بر علیه مواضع «پ.ک.ک» را در هماهنگی با همتایان ایرانی و عراقی خود سازماندهی کنند.

ولی شرایط منطقه برای ترکیة امروز، از یک ویژگی اساسی دیگر نیز برخوردار شده: فعال شدن سیاست روسیه در دریای سیاه، دریای مرمره، و به احتمال زیاد، تا چندی دیگر در دریای مدیترانه!‌ در نتیجه، تکیة آنکارا به «اسلامگرائی» اینبار وسیله‌ای جهت عقب نشاندن تمایلات توسعه طلبانة سیاسی، اقتصادی و مالی از جانب کرملین است. ولی در شرایطی که فلسفة وجودی سازمان ناتو به سرعت از طرف بسیاری محافل سیاسی به زیر سئوال برده می‌شود، آمریکا با تکیة صرف بر تلاش‌های آشوب‌گرایانه که بهترین نمونة آن حمایت اخیر واشنگتن از استقلال کوسوو است، نمی‌تواند توجیه مناسبی جهت دوام و بقای موجودیت ناتو ارائه دهد. به صراحت می‌دانیم که اعتبار اینگونه آشوبگری‌ها فقط تا زمانی قابل تمدید است که طرف مقابل، یعنی روسیه نیز به صورتی ضمنی از آن‌ها حمایت کند!

کشور ترکیه در راستای برخوردهای تند میان غرب و روسیه، امروز نقش «گوشت دم توپ» بازی می‌کند! از یک سو آنکارا قادر نیست به تنهائی جوابگوی نیازهای دفاعی خود در برابر روسیة قدرتمند امروز باشد، و چرخش به جانب غرب هنوز تنها راه ممکن برای دولت ترکیه تلقی می‌شود، و از سوی دیگر، غرب به دنبال ماجراجوئی‌های خود در عراق نیازمند حضور چشم‌گیرتر ترکیه در کنار ارتش‌های ضدروسی مستقر در عراق و افغانستان شده!‌ «چادر به سر کردن آنکارا» درست در چارچوب همین نیازها صورت گرفته، و تا زمانیکه «پروژة عراق»، که تا ویراست نهائی هنوز راه درازی در پیش دارد، ادامه یابد، موضع‌گیری‌های عجیب ترکیه نیز همچنان تداوم خواهد داشت.

ولی روزی از همین روزها، آنکارا مجبور خواهد شد، به ندای استراتژی‌های منطقه‌ای لبیک گوید؛ نزدیک شدن ترکیه به روسیه از دیگر صور استراتژیک منطقی‌تر می‌نماید، و نهایت امر این ارتباط برقرار خواهد شد. و از آنجا که تمایلات پایه‌ای حاکمیت در کرملین، ویراست‌های غیراسلامی در ترکیه را ـ انواع «پ.ک.ک» و غیره ـ بیشتر از ویراست‌های اسلامی مورد تأئید قرار می‌دهد، محجبه شدن کمالیست‌ها راه نجاتی برای حاکمیت ترکیه به شمار نخواهد آمد. این عمل، فقط شلیک تیر خلاص به مغز کمالیسم بود، در شرایطی که همین گلوله با کمانه کردن در فضای سیاسی فعلی، نهایت امر اردوغان، عبدالله گل و امثال اینان را نیز به سرنوشت «کمالیسم» دچار خواهد کرد.





هیچ نظری موجود نیست: