۸/۲۸/۱۳۸۷

تخم طلا!






شیوه‌های برخورد احتمالی باراک اوباما با حکومت اسلامی مدتی است که در رأس اخبار کشور قرار گرفته. در اینکه این «برخورد» اصولاً وجود خارجی خواهد داشت، و یا اینکه صرفاً دنباله‌ای است بر سیاست‌‌های متداول و موش‌وگربه‌بازی‌های حکومت ملایان با اربابان آمریکائی‌شان، جای بحث و گفتگو باقی است. ولی در شرایطی که گروهی از ملایان و عمال کلاهی‌ آنان به صراحت از موضع‌گیری‌های «فرهنگی» بسیج سخن به میان آورده‌اند، می‌باید دریافت که حکومت اسلامی برخورد در سطح جامعه را نه تنها قریب‌الوقوع می‌داند که با تکیه بر اوباش سازمان یافته که تحت عنوان «بسیج مستضعفین» بینوایان شهری را به چماق حکومت تبدیل کرده قصد «سرکوب» جریانات مخالف را دارد!

ولی نخست می‌باید از باراک اوباما و سیاست‌هائی که وی به عنوان ریاست جمهور ایالات متحد در شرایط فعلی می‌تواند بر منطقه حاکم کند سخن به میان آورد. می‌دانیم که صحیح نیست حضور صدها هزار تفنگچی یانکی در منطقه را، به آنصورت که بسیاری تحلیل‌گران در بوق و کرنا می‌گذارند، صرفاً به عنوان عامل قدرت‌نمائی ایالات متحد به بحث وارد کرد. این تفنگچی‌ها اگر در بطن روابطی می‌توانند عاملی تعیین‌کننده برای سیاستگذاری‌های واشنگتن در ایران و کل منطقه شوند، حضورشان در برد آتش نظامیان منطقه ـ این آتش صرفاً متعلق به ایران، عراق و یا کشورهائی از این دست نیست ـ نقطه‌ ضعفی بسیار کلیدی برای واشنگتن نیز خواهد شد. در نتیجه، باراک اوباما می‌باید بحرانی را در چندین لایة متفاوت اداره کند.

موضع روسیه در مورد طالبان‌پروری انگلستان و آمریکا امروز کاملاً روشن شده. از اظهارات لاوروف، وزیر امورخارجة روسیه چنین استنباط می‌شود که اهداف اسلام‌پروری ایالات متحد نمی‌تواند مورد تأئید روسیه قرار گیرد. البته در شرایط فعلی کرملین در برابر اسلام موضع‌گیری نخواهد کرد، موضع‌گیری در تخالف با گروه‌هائی صورت می‌گیرد که همچون طالبان، القاعده و اوباش سازمان‌یافته در حکومت اسلامی، تحت عنوان اسلام‌گرائی، ناب‌گرائی، شیعی‌مسلکی و هزار بهانة دیگر، در عمل آب به آسیاب سیاست‌های واشنگتن در مرزهای روسیه می‌ریزند. اگر آمریکا تحت فشار روسیه ناچار به عقب‌نشینی از مواضع «اسلام‌پروری» خود باشد، این سوال مطرح است که اوباش جایگزین «حزب‌الله» در ایران از نظر آمریکا چه کسانی می‌توانند باشند؟

به اعتقاد ما تقابل «فرضی» میان دولت و مجلس جمکران، دقیقاً در همین راستا صورت گرفته. می‌دانیم که دولت نمایندة همان اقشاری است که اوباش حزب‌الله را تحت عنوان نمایندگان ملت به این مسجدک مسخره فرستاده‌اند. در نتیجه، «دعوای» این دو نهاد امام‌زمان دلیلی جز فروپاشی در مواضع آمریکائی‌ها نمی‌تواند داشته باشد. البته پیشتر نیز عنوان کرده بودیم که دولت به دلیل برخورداری از موضع اجرائی مجبور است که خطوط ترسیم شده از جانب مسکو را بیش از مجلس مد نظر قرار دهد، ولی تصمیم‌گیرندة پایه‌ای در این حکومت «شترگاوپلنگ» آمریکاست، نه هیچ دولت دیگری. خبرگزاری فارس‌نیوز که در ادعاهای جمکرانیان «خیلی نزدیک به دولت» معرفی می‌شود، امروز، 17 نوامبر 2008، سخن از تشکیل یک گروه کاری جهت برطرف کردن اختلافات میان دولت و مجلس به میان آورده:

«در پي بروز برخي اختلاف نظرها بين نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي كابينه دولت نهم [...] كميته‌اي [...] تشكيل و كار خود را براي رفع برخي سوءتفاهم‌هاي ايجاد شده آغاز [می‌کند].»

اما این به اصطلاح کمیته اصولاً چرا تشکیل می‌شود؟ مگر بررسی «اختلافات» بین نمایندگان و اعضای کابینه می‌باید در کجا حل و فصل شود؟ تشکیلات مجلس دقیقاً برای بررسی همین نوع اختلافات از روز اول ‌پیش‌بینی شده. بیرون کشیدن بررسی این اختلافات از دامان مجلس و جلسات علنی آن، و واگذاردن این بررسی‌ها به کمیته‌های «مخفی» و پشت پرده‌ چه معنائی می‌تواند داشته باشد؟ خلاصه بگوئیم، حاکمیت قصد دارد «بحران ساختاری» خود را، که به دلیل بی‌تکلیفی، تذبذب و دستپاچگی ایالات متحد در منطقه به راه افتاده، با تکیه بر این نوع کمیته‌های «مخفی» از چشم ملت پنهان دارد. چون حضور نماینده در مجلس فقط به درد کنکاش در امور اجرائی کشور می‌خورد. قرار نیست که نمایندگان نقش دیگری داشته باشند.

از طرف دیگر در شرایطی که دولت به شدت تضعیف شده، و مجلس نیز صرفاً بر طیفی بسیار باریک از اوباش و محافل اوباش‌پرور حکومت تکیه دارد، و در همین مقطع بحرانی نیز نمی‌توان از هم‌سازی و همکاری اینان با یکدیگر مطمئن بود، این سئوال جالب مطرح می‌شود که «با انتخابات آینده چه می‌کنند؟!» انتخاباتی که به زعم مشتی دیگر از ملایان و گروهی دیگر از اوباش شهری قرار است «مخالفان» احمدی‌نژاد را در قالب «اصلاح‌طلب» با تکیه بر آراء میلیونی «مردم مسلمان» و خصوصاً شیفتگان مقام معظم به کاخ‌ ریاست جمهوری رهنمون شود! حالا بیا و درست‌اش کن!‌

در واقع دعوای دو جناح حکومت جمکران در مجلس و دولت بر سر همین «انتخابات» است. اینان می‌دانند که عملاً کسی در این به اصطلاح انتخابات شرکت نخواهد کرد، و حتی اگر مشتی شیخ مافنگی را تحت عنوان اصلاح‌طلب به رقابت‌های این انتخابات بکشانند، نتیجة نهائی با هیاهوئی که در دوم خرداد توسط انگلیس و شبکه‌های داخلی آن بر محور حضرت ریاست جمهور فرهیختة ملت ایران، حاج «سیدخندان» به راه افتاد دیگر تکرار شدنی نیست. خلاصه بگوئیم، ریاست جمهور آیندة جمکران هر که باشد، نه تنها در سکوت کامل و بدون هر گونه همیاری و همکاری رأی‌دهندگان «انتخاب» خواهد شد، که در همان «سکوت» در کاخ‌ریاست جمهوری به جلسة ویژة «دست‌بوسی» دم‌کلفتان می‌رود.

بنیاد ریاست جمهوری در حکومت اسلامی، به دلیل سوءاستفاده‌ها، و قرار گرفتن افراد نامناسب در رأس آن از روز نخست به شدت آسیب دیده، و دیگر قابلیت احیاء را از دست داده! مرداری است که به تدریج بوی تعفن آن بر می‌خیزد. رؤسای جمهور پس از فروپاشی پهلوی‌ها، هیچگاه نتوانستند برای موضع ریاست جمهوری در کشور ایران اعتبار و ارزشی اجتماعی و سیاسی کسب کنند، و اینک در وانفسائی که شاهدیم، نمی‌توان بیش از گذشته‌ها از انتخابات ریاست جمهوری انتظار داشت.

و دقیقاً به همین دلیل است که «خبرگزاری» کذا، از قول ملایان و روضه‌خوانان ساواکی در هر بزنگاه بر نقش «سرنوشت‌ساز» بسیج تکیه دارد! البته جای تعجب نیست. چرا که وحشت از تحولات غیر قابل کنترل اجتماعی و سیاسی حکومت را به شدت متزلزل کرده. می‌دانیم که سازمان بسیج مستعضعفان هیچ ارتباطی با مستضعف در مفاهیم مالی و اقتصادی کلمه ندارد. اینان اگر مستعضف‌اند، استضعاف‌شان را می‌باید در زمینة دانش و فرهنگ و اعتباراجتماعی و درجة فهم و شعورشان جستجو کرد. بسیج مستضعفان همان است که سازمان‌ پیراهن‌مشکی‌ها و یا پیراهن قهوه‌ای‌ها برای آدولف هیتلر بود. گروه‌های سازماندهی شدة سرکوبگری که به عنوان اهرم‌های فاشیسم و استبداد و تحکیم فساد دستگاه اداری‌ عمل می‌کنند. هم امروز، فارس نیوز از قول سه ملای مکار به نام‌های امینی، مکارم و همدانی سه تیتر در ثنای همین تشکیلات «بسیج»، تحویل خوانندگان خود ‌داده!‌ موضع‌گیری‌های این خبرگزاری کاملاً روشن است؛ آخوند جماعت، خصوصاً نوع حکومتی آن که نان «ولی فقیه» می‌جود، مرتب در بارة بسیج و سپاه تعریف و تمجید بلغور می‌کند. «مهم»، گزافه‌گوئی‌های اینان نیست! مسئلة مهم در بوق گذاشتن مزخرفات این پیرمردهای خرفت از طرف «فارس‌نیوز» است.

به هر تقدیر در یک مسئلة اساسی تردیدی نداریم، دولت احمدی‌نژاد با تکیه بر ایجاد وحشت، برپائی مانورهای خیابانی و استفاده از سخنان پوچ ملایان سعی در امنیتی کردن هر چه بیشتر فضای اجتماعی و نهایت امر تحمیل نظرات حکومت بر مردم دارد. ولی می‌باید قبول کرد که این نوع «امنیتی» کردن مواضع دولت، که اینبار با تکیه بر «یونیفورم‌پوش‌ها» صورت می‌گیرد، به تدریج راه بر اوباش «لباس‌شخصی» که پایه‌گزاران واقعی وحشت در حکومت اسلامی بودند بسته. با اینهمه راه خروج از بحران‌های اجتماعی مسلماً تکیه بر اسکادران‌های یونیفورم پوش نیست. در این راه نیز، همچون گذشته‌ها، مسلماً حمایت‌های فرامرزی نقشی اساسی خواهد داشت، ولی «مرغ طلائی» اسلام، اگر در گذشته پس از برقراری فضای امنیتی و تأمین سرکوب گسترده در داخل برای حکومت تخم‌ دوزردة خوبی می‌گذاشت، و این «تخم» به دهان مقام معظم خیلی مزه می‌کرد، امروز دیگر تخم طلا نه از مقعد این مرغ ‌که از مقعد باراک اوباما نیز در دامان مقام معظم نخواهد افتاد.

آمریکا هنوز تا گریبان درگیر بحران مالی و اقتصادی است، شواهدی نیز در دست نیست که این بحران رو به پایان داشته باشد. هم امروز صنایع خودروسازی رونو در فرانسه خبر از کاهش 25 درصدی در تولید خودرو دارد! کنگرة ایالات متحد نیز سرنوشت سه صنعت اصلی خودروسازی در ایالات متحد را به بحث ‌گذاشته؛ اینهمه در شرایطی که کاخ‌سفید اعطای بودجة ویژه جهت «نجات» صنایع خودروسازی را صریحاً تکذیب کرده! ولی می‌دانیم که این اصل قبول عام یافته که صنایع خودروسازی در این مقطع، بدون حمایت گستردة دولت دیگر قادر به حفظ موجودیت خود نیست. بیکاری گسترده‌ای که بر پایة بحران مالی در آمریکای شمالی، اروپا و نهایت امر دیگر مناطق جهان به راه خواهد افتاد چه پیامدهائی دارد؟ این سئوال هر ناظر بی‌طرفی را شدیداً نگران خواهد کرد.

در شرایطی که بحران مالی، مغز استخوان سرمایه‌داری آمریکا، سرمایه‌داری اروپا و دست‌نشاندگان‌شان در جهان سوم را که دولت جمکران در رأس‌ آنان قرار گرفته همچون خوره از درون نابود می‌کند، ایالات متحد هنوز درگیر دو جنگ ناتمام در منطقه نیز باقی مانده!‌ دو جنگی که اهرم‌های اعمال کنترل بر آن هر روز بیش از پیش از دست‌های واشنگتن خارج می‌شود. کابینة پیشنهادی باراک اوباما، در چنین شرایطی چه می‌تواند بکند؟ مسلماً اگر دوران اعتقاد به جادو و جنبل حداقل در کنگرة ایالات متحد سپری نشده بود، از هم امروز شاهد حضور گستردة جادوگران و دعانویسان، کف‌بینان و فالگیران در کنگره می‌بودیم. خلاصه بگوئیم آیندة جهان امروز بیش از پیش خارج از اختیار اهرم‌های تعیین کنندة محافل سنتی جهانی قرار گرفته، و این اصل بیش از دیگر کشورها در مورد ایران، به عنوان یکی از مراکز التهابات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی صدق خواهد کرد.







نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

...

هیچ نظری موجود نیست: